28 Aug 2007

پی گیری مطلب دیروز

نوشته:     :::       شما هم چیزی بگو

ehsan_jami.jpgبعضی از دوستان سوال کرده بودند چه کاری از دست ما بر می‌آید. سعی می‌کنم بصورت خلاصه چند نمونه از فعالیت‌هایی را که می‌توانیم انجام دهیم توضیح بدهم، امیدوارم که دیگر دوستان هم کمک کنند و ایده بدهند تا بلکه در یکی دو روز آینده حرکت‌هایی را سامان بدهیم.
دوستان عزیز برای تاثیر گذاشتن بر این مساله اول از همه نیاز به یک مترجم داریم که زبان هلندی بداند و حاضر باشد بیانیه‌های لازم را به زبان هلندی ترجمه کند.
از حرکت‌هایی که می‌توانیم انجام بدهید تهیه یک بیانیه و یک پتیشن است و این دو بیاینه باید حتما به زبان هلندی ترجمه شوند تا بتوانیم روی افکار عمومی مردم هلن تاثیر بگذاریم.
اگر وبلاگ نویس‌هایی که مقیم هلند هستند می‌شناسید لطفا لیست آدرس آنها را تهیه کنید تا از طریق آنها بتوانیم مسائل را پی گیری کنیم.
همچنین اگر بتوانیم گروه‌های رادیکال تر از حزب کارگر هلند را هم وارد ماجرا کنیم می‌تواند کمک خوبی برای فشار وارد کردن به حزب کارگر هلند باشد.
از دیگر کارهایی که می توانیم بکنیم پیدا کردن آدرس میل دفتر مرکزی حزب کارگر هلند است. اگر بتوانیم آدرس میل دفتر مرکزی این حزب را بدست بیاوریم می‌توانیم با ارسال میل به حجم انبوه به آنها مجبور به عکس العمل کنیم (تعداد زیادی وبلاگ نویس ایرانی می‌توانند در این حرکت سهیم شوند).
خبر رسانی در این باره هم می تواند مفید باشد، مثلا ترجمه خبرهای مربوط به این موضوع و ارسال به سایت‌ها، رادیوها و تلویزیون های خارج از کشور.
تبلیغات موثر ترین حربه برای مبارزه با این گونه موضوعات است وقتی حزب کارگر هلند ببیند که عده زیادی از این طریق مورد تاثیر قرار گرفته‌اند یقینا مجبور به عکس العمل خواهد شد.
امیدوارم دوستان دیگر هم بتوانند با دادن ایده راهکارهای بهتری برای این کار پیدا کنیم.
تارنمای احسان جمی در حزب کارگر هلند

شما هم چیزی بگو   |    |     |     

27 Aug 2007

دفاع از آزدی بیان اولین وظیفه ماست

نوشته:     :::       19 پیام

دیروز روزنامه آفتن پستن بزرگترین روزنامه صبح نروژ مطلبی نوشته بود در باره یک نوجوان 22 ساله ایرانی مقیم هلند که عضو حزب کارگر هلند (PvdA) است. این روزنامه نام این نوجوان را Efsan Jami ذکر کرده است، (مطمئن نیستم که روزنامه نام ایشان را درست ذکر کرده باشد).
براساس مطلب روزنامه آفتن پستن این نوجوان ایرانی، محمد پیغمبر مسلمانان را با بن لادن و صدام حسین مقایسه کرده و گفته است که فرقی بین این افراد وجود ندارد. این مساله باعث شده که مسلمانان عقب افتاده مقیم هلند قصد جان این نوجوان را کرده‌اند به شکلی که فعلا او مجبور به زندگی مخفی شده است. از همه فاجعه بارتر و بی شرمانه تر این است که ابراز عقیده این نوجوان باعث شده که حزب کارگر هلند تصمیم به اخراج او از حزب کارگر را گرفته. مسئولین حزب کارگر هلند به این علت او را از لیست آینده انتخابات حزب حذف کرده‌اند که می‌ترسند رای دهندگان مسلمان هلند که تعدادشان بالغ بر یک میلیون نفر می‌شود از حزب کارگر حمایت نکنند.
در ادامه مطلب روزنامه نروژی آمده است که آقای جمی که عضو شورای شهر Leidschendam هلند است، پیشنهاد کرده است تا کمیته‌ای تشکیل داده شود تا از مسلمانانی که از دین اسلام خارج می‌شوند حمایت کند. این مساله خشم آقای Wouter Bos رهبر حزب کارگر هلند را برافروخته و مخالفت خود را با این ایده اعلام کرده.
دوستان عزیز وبلاگ نویس اگر خواستار این مساله هستید که دُم مسلمانان را باید چید، اگر دغدغه آزادی بیان و عقیده دارید، اگر پیشرفت سرطان گونه اسلام شما را به هراس انداخته، در این مورد باید پا پیش بگذارید و حمایت خود را از این نوجوان شجاع و آگاه ایرانی اعلام دارید. نباید اجازه داد اینگونه مسلمانان متوحش بتوانند با ایجاد جو رعب و وحشت اهداف پلید خود را با این روش به پیش ببرند. ما حتی در کشورهایی که مدعی دموکراسی و آزادی بیان هم هستند آسایش نداریم و مدام باید مورد تعرض این حیوانات وحشی قرار بگیریم.
از دوستانی که مایل‌اند در این راه همکاری کنند خواهشمندم با من تماس بگیرند تا راه‌های موجود برای راه اندازی یک کمپین برای حمایت از این نوجوان را بررسی کنیم.
مطالبی در این باره به زبان هلندی

19 پیام   |    |     |     

25 Aug 2007

ادامه بحث دیروز و یک سوال

نوشته:     :::       10 پیام

هرچه خواستم پاسخ ندهم نشد که نشد!
این آقای شلغم مراد که همان گونه که از اسمشان پیداست زیادی شلغمی فکر می‌کنند و فتواهای شلغمی شکمی صادر می‌فرمایند دارند با این استدلال‌های سیکیم خیاری‌شان تخم مرا لای منگنه قرار می‌دهند. این اولین باری نیست که ایشان همه گناه‌ها را به گردن ملت (عوام) می‌اندازند. در پیام‌ها قبلی ایشان هم چنین بوده وچیزی را که این دوست بی وفای ما فراموش می‌کنند این است که، این مشکلی است که طبقه روشن فکر از جمله کسانی مثل خود ایشان با صادر کردن فتواهای بی پایه باعث آن شده‌اند. این نطفه حرام را روشنفکران به دامان ملت (عوام) انداختند، خودشان هم باید راهی برای سقط این جنین پیدا کنند.
آقای عزیز من نمی‌دانم شما کجای این جهان زندگی می‌کنید ولی از طرز برخوردتان با ملت نجیب ایران چنین به نظر می‌آید که خارج از ایران زندگی می‌کنید و یقینا خود را هم تافته جدا بافته می‌دانید.
شما در استدلال‌های خود چنین وانمود می‌کنید که هرچه می‌کشیم از دست ملت و فرهنگ آن دیار است! گرچه تا حدودی گفته‌های شما می‌تواند درست باشد ولی چیزی را که شما فراموش می‌کنید این است که این فرهنگی که شما آنرا مسئول چنین فلاکتی می‌دانید فرهنگ ایرانی نیست و یک فرهنگ وارداتی است که یک قشر کوچک و عقب افتاده و وحشی در ایران مستقر کرده‌اند و به زور سرنیزه به اجرا گذاشته‌اند.
می‌خواهم از شما یک سوال کنم و اگر شما توانستید پاسخ قابل پذیرشی به این سوال بدهید و باز بر اساس همان استدلال‌های شلغمی شکمی خود به همان نتیجه قبلی خود رسیدید، من از آن به بعد مرید و حلقه بگوش شما خواهم شد و خود را مرید تئوری‌های شلغمی شکمی شما خواهم نامید.
آیا شما از تاریخ آلمان خصوصا تاریخ معاصر آن با خبر هستید!؟
می‌توایند برای من مشخص کنید که به چه دلایلی ملت آلمان که امروز متمدنانه دارند در مسیر پیشرفت قدم میزنند به چه دلایلی در سال‌های سی و چهل میلادی چنان متوحش شده بودند که دست کمی از ملاها و حزب اللهی‌های خودمان نداشتند!؟ آیا می‌توانید توضیح بدهید که چه تغییر بخصوصی در ملت آلمان بعد از دوران نازی‌ها پیش آمده که یک شبه آن ملت وحشی تبدیل شده به یک ملت متمدن!؟
زیاده عرضی نیست جز پاسخ شما به این سوال ساده.

10 پیام   |    |     |     

24 Aug 2007

امروز شرمنده شدم

نوشته:     :::       13 پیام

امروز عرق شرم از چهره‌ام سرازیر شد، سر به زیر انداختم و علی رغم حاضر جوابی همیشگی‌ام، نتوانستم حتی یک کلام به سوال کننده پاسخ بگویم. با اینکه گناه از من نبود باز شرمنده بودم! انگاری گلوله‌ای آتشین در حلقومم گیر کرده بود. هیچ نتوانستم بگویم، سر به زیر از کنار سوال کننده دور شدم. دور شدم تا شرم‌ام را نبیند، دور شدم تا نگاه سرزنش کننده‌اش سرکوفتم نزند، دور شدم تا به خاطر گناهی که نکرده بودم مؤاخذه نشوم. دور شدم تا گناه هموطنانم را پاسخ نگویم. شرم داشتم از اینکه متعلق به ملتی هستم که برای تماشای مرگ گروه گروه در کوی و برزن جمع می‌شوند.
این ماجرا اولین بار نبود که اتفاق می‌افتاد. وقتی اتفاقی غیر عادی در ایران می‌افتد آشناها، همکاران، همسایه‌ها سوال می‌کنند و ما باید پاسخگو باشیم. روزنامه معتبر آفتن پستن را جلو چشمانم گرفت و انبوه جمعیت را نشانم دارد که به تماشای رقص مرگ آمده بودند. آمده بودند تا شاهکاری دیگر از جلاد مرتضوی و شرکاء را تماشا کنند.
هر چه با خودم استدلال می‌کنم، هیچ دلیلی برای این حضور پرشور!! مردم را در نمایش‌های مرگ ایران نمی‌توانم پیدا کنم. پاسخی هم برای آن ندارم، فقط عرق شرم می‌ریزم و افسوس می‌خورم. گاهی اوقات به خودم می‌گویم آن دیار فلک زده را فراموش کن و هر که پرسید مال کدام خراب شده‌ای هستی به دروغ نام یک مملکت دیگری را بگو! چه کنم شرمنده‌ام.
منبع تصویر: روزنامه آفتن پستن 2 شهریور 1386 نسخه کاغذی صفحه 12

13 پیام   |    |     |     

22 Aug 2007

شهردار اسلو مجبور به ترک پست شد

نوشته:     :::       6 پیام

مملکتی که دموکراتیک باشد این چنین است، کم تر از یک هفته شهردار پایتخت را علی رغم خواست خودش و حزب متبوع اش مجبور به ترک قدرت می‌کنند.
داستان از این قرار است که نشریات نروژی از یک هفته قبل افشاگری کردند مبنی بر اینکه شهردار اسلو یک حساب بانکی در سویس دارد و مبلغ 1.5 میلیون کرون در این حساب دارد. اشتباه نکنید ها! این پول‌های دزدی نیست ها، این پول‌ها، پول‌های شخصی شهردار است، فقط بخاطر اینکه این پول‌ها را در یک بانک خارجی انبار کرده و در نتیجه اداره مالیات از آن بی خبر بوده ایشان را مجبور به ترک قدرت کردند. در مدت یک هفته گذشته حزب راست که حزب شهردار اسلو است، سعی کرد تا او را در پست شهرداری نگهدارد، نشد که نشد. رسانه‌ها و فشار مردم عاقبت ثمر بخش افتاد و شهردار ار از کار برکنار کردند.
حالا در ایران آقایان پول ملت را می‌دزدند و حتی در خود بانک‌های ایران هم نگهداری می‌کنند و همه هم این موضوع را می‌دانند، با این حال کسی نمی‌تواند به آقایان بگوید بالای چشمشان ابرو ست.

6 پیام   |    |     |     

18 Aug 2007

تحریف واقعیات و عوام‌فریبی

نوشته:     :::       31 پیام

همه آنهایی که از ایران یا دیگر کشورها برای پناهندگی به اروپا روی آورده‌اند به خوبی آگاهند که کشورهای اروپایی اکثرا از پذیرفتن پناهنده تا حد ممکن خودداری می‌کنند و در بعضی موارد حتی شهروندان متقاضی پناهندگی را به کشورهای خود عودت می‌دهند. باور ندارید این داستانها را بخوانید. این خانم کرد ایرانی هفت سال است که در یک کلیسای نروژی پناه گرفته تا بلکه دولت نروژ به او پناهندگی بدهد.
همین چند مدت پیش بود که دولت نروژ تصمیم داشت تعداد زیادی افغان را به افغانستان برگرداند در این ماجرا 21 نفر از آنها مدعی شدند به دین مسیح گرویده‌اند و اگر به افغانستان بازگردانده شوند جانشان در خطر خواهد بود.
این واقعه از همه بامزه تر است!: 50 ایرانی که مدعی بودند هم‌جنس‌گرا هستند اجازه اقامت از نروژ دریافت کردند. اگر این دلایل کفایت نمی‌کند بفرمایید تا هزاران نمونه دیگر هم ارائه بدهم!
حالا چگونه است که به نوشته عصرایران این آقای الصفی را می‌خواسته‌اند علی رغم خواست خودش در کشور بلژیک نگه دارند از عجایب روزگار است. استدلال‌های ایشان که ماشاالله ماشاالله کاملا اسلامی است! خصوصا آنجایی که ایشان برای اثبات مدعای خود در مورد اصرار زیاد دولت بلژیک برای اینکه ایشان در بلژیک بمانند می‌فرمایند:
الصفی علت این امر را پیر بودن جمعیت آن کشور، نرخ نزولی رشد جمعیت، درصد بالای طلاق، قانونی بودن ازدواج همجنس‌گرایان، عدم تمایل ازدواج بلژیكی‌ها و … اعلام کرد
حالا اگر بخواهیم داستان تخیلی ایشان را کمی اصلاح کنیم تا با واقعیات بیشتر همخوانی داشته باشد چیزی می‌شود شبیه به این:
ایشان با بورسیه دولت ایران برای ادامه تحصیل به بلژیک رفته‌اند در نتیجه یقینا ایشان باید یک جانور مذهبی متعصب باشند و درنتیجه اجرای قوانین زن ستیز و فرزند ستیز در خانواده ایشان امری است بسیار طبیعی! همین مساله باعث شده که همسر ایشان در مدت اقامت در بلژیک فهمیده‌اند که انسان می‌تواند به اشکال دیگری هم زندگی کند و حتی بهتر. همسر ایشان یواش یواش درک کرده‌اند که اسلام مرکز دنیا نیست و یقینا بهترین روش زندگی هم نیست. و باز یقینا در مدت اقامت در بلژیک تصمیم گرفته‌اند که برای همیشه قید زندگی کردن در آن جهنم که نامش ایران اسلامی است را بزنند و تصمیم به ماندن در بلژیک گرفته‌اند. این امر مورد موافقت آقای منزل قرار نگرفته و در نتیجه درگیری‌هایی بین این دو در گرفته و این درگیری‌ها باعث شده تا پای پلیس و مقامات مسئول بلژیکی هم به این داستان تراژیک کشیده شود و باقی داستان را همه آنهایی که در اروپا زندگی کرده باشند می‌دانند که در چنین شرایطی به دستور قضایی از مزاحمت آقا برای خانواده (همسر و دختر ایشان) جلوگیری شده. پس از این ماجرا یقینا آقای خانه مثل بچه ننه‌ها به پدر (حکومت ایران) پناه برده و از دولت بلژیک شکایت کرده. حالا به نظر شما کدام داستان واقعی تر بنظر می‌رسد؟

31 پیام   |    |     |     

17 Aug 2007

آش کص و کون

نوشته:     :::       1 پیام

آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی در دیدار مدیران صداوسیمای خراسان رضوی: تا می‌توانید سعی کنید در برنامه‌هایتان از اختلاط زن و مرد و موسیقی جلوگیری شود
می‌بخشید ها! معمولا آش‌ها را در آن یکی وبلاگ بوسیله کلفت مان می‌پزیم، ولی دیدیم این آش چنان روغن رویش هست که دلمان نیامد آنرا توی همین وبلاگ نبپزیم!
روش تهیه اروپایی:
مواد و وسایل مورد نیاز:

  • چهارده پونزده عدد زن، ترجیحا باکره
  • یک تا دو عدد مرد
  • چهار عدد CD مستهجن
  • یک دستگاه تلویزیون
  • یک دستگاه DVD-Player
  • یک عدد رختخواب
  • روش طبخ:
    اول زنها را پوست بکنید! بعد از اینکه زنها را پوست کندید آنها را خوب بشویید، سپس مردها را هم پوست بکنید، مردها شستن نیاز ندارند، مردها معمولا پاک متولد می‌شوند!
    رخت خواب را وسط اتاق پهن کنید حالا نصف زنها را یک ردیف بغل هم بخوابانید و روی آنها را با یک عدد مرد بپوشانید سپس یک ردیف دیگر زن بخوابانید و در آخر هم یک مرد. اگر میهمان زیاد داشتید می‌توانید چند عدد زن بیشتر بخرید و روی آنها بخوابانید.
    دستگاه دی‌وی‌دی را روشن کنید و شعله آنرا تا آخر بالا ببرید و چهار عدد CD مستهجن را از قوطی خارج کنید سپس یکی یکی به ترتیب سی دی‌ها را در آن قرار بدهید و در تمام مدت طبخ موزیک مستهجن پخش کنید. این آش را که توضیح دادم به روش اروپایی تهیه شده، اگر نسخه اسلامی اون رو خواستید تهیه کنید آیت الله العظمی صافی گلپایگانی رو خبر کنید تا روش اسلامی آنرا به شما آموزش بدهند.
    می بخشید اگر این آش رو بدون عکس توضیح می دهم.
    نوش جان کنید

    1 پیام   |    |     |     

    « نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

    اخبار و مطالب خواندنی