Jun
27
2023
این جملات رو باید با آب طلا نوشت و بر دیوار چسباند و هر وقت ناامیدی بر ما مستولی شد آنرا مرور کنیم تا بدانیم که سیاست زیر بم زیاد دارد چه کسی فکرش را می کرد که کمتر از یک سال و چند ماه قدرت دوم جهانی چنان زبون شود که نیاز به دلداری […]
May
08
2012
اومده دیدنم، وقتی وارد شد دیدم چشماش اشک گرفته! میپرسم چی شده! میگه ممد عمرشو داد به تو! بهش میگم، اگه ممد عمری براش باقی مونده بود خودش استفاده میکرد، چیزیشو به من یا دیگری نمیداد! بی آنکه منتظر پاسخی باشم ادامه میدم: تازه بازگشت همه عاقبت به سوی اوست! چشماش از شادی برق میزنه […]
Apr
02
2012
امروز بی خبر از اینکه سیزده بدر است رفته بودم کنار آکروپولیس جایی بنام (پلاکا) شامی جای شما خالی خوردیم و برگشتیم. در راه بازگشت توی یک حوضچه نزدیک هتل اقامتام، دیدم کسی چند سبزه نوروزی انداخته توی آب. نزدیک بود شاخ در بیاورم! وقتی تاریخ را چک کردم دیدم امروز سیزده بدر بوده. یقینا […]
Jan
28
2012
راستش رو بخواهید همیشه دلم میخواسته بروم شاخ آفریقا، تا حالا بخت یاری نکرده، امسال گفتم برای فرار از زمستان یک سر بریم آنجا که آفتاب میدرخشد. یک جایی مثل شاخ آفریقا یا کیش، قشم یا جایی دیگر که آفتاب هیچوقت غروب نمیکند، یا اگر غروب میکند آثارش شبانه روز قابل لمس است. آخه کسانی […]
Jan
27
2011
درود به دوستان گویا قرار بر این بوده که خُسن آقا تا اطلاع ثانوی زنده بماند. عمل جراحی با کمی اما و اگر به خوبی تمام شد با اینکه نفس کشیدن سخت است ولی نوشتن چند خط میسر شد. از خود جراحی بعدها که سرحال شدم خواهم نوشت. فعلا این نوشته را برای سپاس از […]
Jan
23
2011
با خودم گفتم برای آگاهی و افزایش اطلاعات عمومی هم که شده بد نیست تا اطلاع ثانوی این ویدئو را بگذارم شما تماشا کنید. روزی که برگشتم (اگر برگشتم!) از تجربیات خودم به این پست اضافه خواهم کرد. اگر هم که برنگشتم! که هیچ! با مهر و دوستی خُسن آقا
Jan
19
2011
متاسفانه مجددا گرفتار درد قلب شدم و روز جمعه گذشته به بیمارستان منتقل شدم. تا امروز هم دسترسی به پی سی و اینترنت نداشتم. امروز خوشبختانه هم پیسی رسید و هم اینترنت بیمارستان به راه است، به همین دلیل تصمیم گرفتم حداقل چند خطی بنویسم تا دوستانی که میآید اینجا از حال حقیر با خبر […]