18 Jul 2008

غیرت نداشته رهبر و مذاکرات پشت پرده با آمریکا

نوشته:     :::       8 پیام

یادتان می‌آید در دوران اسهال طلب‌ها زمانی که مجلس نشینان سخن از مذاکره با آمریکا بر زبان آوردند، رهبر عظیم الشان! در رابطه با مذاکره با آمریکا چه فرمودند!؟
ایشان فرمودند:
در شرایطی‌ كه‌ آمریکا صراحتا نظام‌ اسلامی‌ را تهدید و به‌ ملت‌ ایران‌ اهانت‌ می‌كند عده‌ای‌ دم‌ از مذاكره‌ با آمریکا می‌زنند كه‌ این‌ افراد یا با الفبای‌ سیاست‌ و یا با الفبای‌ غیرت‌ آشنایی‌ ندارند. ایشان‌ تصریح‌ کردند: طرح‌ اینگونه‌ مسائل‌ در این‌ شرایط، اهانت‌ به‌ عزت‌ و غیرت‌ ملت‌ ایران‌ است‌.
منبع سایت خامنه‌ای (البته گویا سید علی چلاق برای رد گم کردن این مطلب را از روی سایت حذف کرده)
حالا گویا حضرت رهبر غیرت نداشته خود را می‌خواهد باز هم بیشتر تنزل دهد، به همین خاطر هم دستور به مذاکره داده است. آمریکا هم به علت زمین‌گیر شدنش در دو جنگ اخیر، گویا راهی بجز کوتاه آمدن در مقابل حکومت آخوندی ندارد. حالا باید منتظر شد و دید نتیجه این مذاکرات چه خواهد شد.
ملت ایران سیاسی ترین ملت دنیاست، در این مساله هیچ شکی نیست و همین مساله باعث می‌شود که نه آمریکا و نه ایران بتوانند بدون در نظر گفتن خواست ملت ایران دست به یک توافق پشت پرده بزنند، البته حکومت آخوندی می‌تواند باز هم با سرکوب بیشتر دست به کنترل اوضاع بزند. اگر حکومتگران چه ایرانی و چه آمریکایی در این توهم باشند که می‌توانند بدون رضایت ملت ایران دست به توافقی محرمانه بزنند و بده و بستانی پشت پرده انجام دهند، یقینا هزینه این توهم و توهین به خواست ملت ایران را در آینده پرداخت خواهند کرد.
حکومت ایران در کوتاه یا دراز مدت سرنگون خواهد شد، در این مساله هم هیچ شکی نیست چه این حکومت دستش به خون هزاران ایرانی آغشته شده و این گناه را ملت ایران هیچگاه نخواهد بخشید، حالا باید دید آیا آمریکا حاضر است با مذاکره با این حکومتی که فاقد مشروعیت است، جایگاه خود را در نزد ملت ایران خراب تر از این که هست بکند یا نه!؟ دولت مردان آمریکایی باید بدانند که یکی از دلایل وقوع انقلاب 57، نتیجه سیاست‌های مداخله جویانه و غلط امریکا در قبال ایران بود و نتیجه آن را هم در این 30 سال گذشته دیدند. حالا نیز اگر باز با مداخله در اوضاع سیاسی ایران بخواهند با توافق با ملاها سلطه خود را مجددا بر ایران اعمال کنند، دیری نخواهد پائید که مجددا سیل خانمان سوزی دیگر این روابط را بهم خواهد زد و اینبار یقینا عواقب آن برای آمریکا بسیار مخرب تر و درازمدت تر خواهد بود.
آمریکا باید بداند که حکومت آخوندی از مشروعیت برای مذاکره از طرف ملت ایران برخوردار نیست و هر مذاکره‌ای با این رژیم از طرف مردم ایران به عنوان دهان کجی به خواست ملت ایران تلقی خواهد شد.
خبرهایی در این رابطه:
اجماع مسئولان و هنر دیپلماسی، توشه جلیلی در مذاکرات مهم شنبه
افشای مذاکرات رسمی مکرر مقامات ایران و آمریکا
نگاه جهانی به «مهم ترین تماس دیپلماتیک» پیش روی آمریکا با ایران
متکی: ایران از مشارکت آمریکا در مذاکرات هسته ای ژنو استقبال کرد
گشایش دفتر دیپلماتیک آمریکا در تهران ظرف یک ماه آینده؟
مذاکره با آمریکا؛ احمدی نژاد الفبای غیرت را نمی داند یا سیاست
آیت الله خامنه ای: مبارزه با آمریکا = بی غیرتی | اما حالا با امریکا مذاکره می کنیم!!!
سلام آقای گرگ
حمله ی شدید رجانیوز: محمدجواد لاریجانی بی غیرت و نااصولگراست

8 پیام   |    |     |     

16 Jul 2008

ما دوباره آمدیم خدمتتان

نوشته:     :::       8 پیام

ذلیل بشوند این تولید کنندگان هارد دیسک، بعضی شان یک چرندیاتی می سازند که حتی چند روز هم دوام نیاورد. حقیر با یک هارد دیسک جدید به مسافرت رفتم، پس از چند روز دیسک PC به لقا الله پرتاب شد و ما را بدون PC گذاشت.
حالا که برگشتیم یک چیزهایی که پاریس اتفاق افتاد را بصورت خلاصه به عرض مبارکتان می رسانیم.
اول از همه رفتیم یک توک پا گورستان پرلاشز بلکه دیداری و ادای احترامی کرده باشیم به مشاهیر مملکت به خاک خفته مان در این گورستان. روز اول هرچه گشتم قبر صادق هدایت را پیدا نکردم، به همین دلیل هم افسوس خوران از آنجا بیرون آمدم، من را که می‌شناسید اگر تصمیمی بگیرم دست بردار نیستم، در نتیجه سه روز بعد دوباره رفتم سراغ گورستان و عاقبت گور هدایت را پیدا کردم (برای آنهایی که ممکن است روزی مثل من سرگردان بشوند، هدایت در قطعه 85 پرلاشز خفته است).
نشستم پای گور او و مثل ابر بهار گریستم، گریه‌ام نه برای هدایت بود ها! چه برای هدایت نمی‌توان گریست اوست که برای ما سالها پیش گریسته. گریستن من بر اوضاع و احوال خودمان بود، گریه برای وضع اسفبار ایران و ایرانی بود. از این می‌گریستم که چرا ما در چند دهه گذشته بجای ترویج افکار کسانی مثل صادق هدایت رفتیم و افکار شیادان و کلاشانی مثل شریعتی و دیگر دکانداران را ترویج کردیم. از آن گریه‌ام گرفته بود که چرا روشنفکران ما بجای ترویج “البعثت الا سلامیه الی البلاد الافرنجیه” رفته بودند دنبال کون شریعتی و دیگر کلاشان و شرکاء و شهادت حسین و حسن و فلان اجنبی را ترویج می کردند! گویا ملت ایران مغز خر خورده بود وگرنه به چه علت از مشاهیر و تاریخ خود دور می‌افتد و بجای آن به کون تاریخ و چرندیات ملت عرب روی می‌آورد که 1300 سال ما را به نابودی کشیده!
dessine_moi_un_connard.jpg
عکسی از کوچه و بازار پاریس: همین طوری که توی خیابون های پاریس پرسه می زدم در خیابانی به نام Rue de l’esperance چشم افتاد به این نقاشی دیواری سارکوزی رئیس جمهور فرانسه که بسی جالب بود، گفتم شما هم از آن بی بهره نمانید.
ِDessine moi un connard ترجمه فارسی آن می‌شود “یک کس مشنگ برام بکش” واژه “connard” به معنی احمق است، ولی واژه ایست بسیار زننده و معمولا در ادبیات رسمی از این واژه استفاده نمی‌شود، خصوصا برای جنس مونث. شاید “کس مشنگ” بهترین ترجمه برای این واژه باشد.
عکس زیر را هم از منطقه باربس پاریس براتون به ارمغان آوردم. در عکس یک جوان خلاق را می بینید که به کمک یک دیگ زودپز و آتیش زیر دیگ در حال درست کردن چس فیل است تا با فروش آن نان شب خود را تهیه کند. فکرش را بکنید در دنیای پیش رفته امروز و در پایتخت یکی از کشورهای پیشرفته صنعتی گیتی، شاهد چنین دستگاهی بودن نشان از یک کنتراست (Contrast) واقعی دارد.


popcorn.jpg

8 پیام   |    |     |     

03 Jul 2008

سیاست وارونه حکومتگران!

نوشته:     :::       36 پیام

دلم نیامد این سخنان گه هر بار آقای ولایتی دست راست رهبر را یک انگولکی نکنم!
ایشان (بخوانید رهبر) از پشت پرده بیرون آمده‌اند و می‌فرمایند:
مذاکره با «1+5» را از سالها پیش ما پذیرفته ایم. اینکه آقای سولانا به ایران می‌آید و نامه 6 وزیر را می‌آورد معنایش این است که در قاعده مذاکره «1+5» را پذیرفته ایم والا نه میزبان آقای سولانا می‌شدیم و نه نامه 6 وزیر را دریافت می‌کردیم. به موازات آنکه ما می‌آییم طراحی‌های شیطنت آمیزی که بعضی از قدرتهای مخالف ما در دنیا دارند می‌کنند آنها را با تدبیر خنثی می‌کنیم متقابلا هم باید خودمان ابتکاراتی داشته باشیم. موقعی که مطرح کردند آقای سولانا قرار شد بیاید ایران هنوز ایران پاسخ آقای سولانا را نداده بود، آقای بوش اعلام کرد که ما متاسفیم که ایران نپذیرفته آقای سولانا به ایران بیاید. موقعی که چنین اتفاقی می‌افتد که رئیس کشوری مثل آمریکا که اینقدر مدعی است مسایل بین‌المللی را رعایت می‌کند، قبل از اینکه ایران جوابی به سفر سولانا به تهران بدهد آنها اینطور تبلیغ کنند که ایران نپذیرفته و متاسف بشوند.
مشاور بین‌الملل رهبر انقلاب ادامه داد: این نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها دلشان می‌خواست ما آقای سولانا را نپذیریم. پس معلوم است آنهایی که خلاف مصالح ما عمل می‌کنند می‌خواهند ما نپذیریم پس مصلحت ما در این است که بپذیریم. به دلایل مختلفی. یکی از دلائلش همین است.

یکی نیست از ایشان بپرسد که آقای عقل کل! شاید هم آمریکا چون می‌دانسته که شما مثل خرس وارونه عمل می‌کنید، تصمیم گرفته برعکس آن چیزی را که خواست و منافع کشورش است را اعلام کند، چون می‌دانسته که شما مثل خرس رفتارتان وارونه است، در نتیجه با این سیاست می‌خواهند که سیاست تعلیق را بصورت وارنه از مقعد به شما تنقیه کنند!
اول رژیم آخوندی را (بصورت وارونه) تحریک می‌کنند تا به خواست جهانی (تصمیم‌های شورای امنیت) مخالفت کند، تا بتوانند از این راه از ایران یک کشور شرور بسازند و همزمان با تحریم‌ها ایران را مجبور کنند که جنس بنجل آنها را بخاطر تحریم‌ها به چند برابر قیمت بخرد. وقتی که دیدند رژیم آخوندی دارد خطرناک می‌شود با همان سیاستی که قبلا نوشتم، حکومت را به آن راهی که می خواهند هدایت می کنند و همه آن جنس‌های بنجلی را که قبلا به رژیم ایران قالب کرده بودند تا به خیال خودشان بمب اتمی بسازند را نابود کند. به این می‌گویند سیاست به بازی گرفتن حکومتی که ملتش را پشت سر خود ندارد و تصمیم‌های مهم را در خلوت چند نفره می‌گیرد، آن هم بوسیله چند نفری که نه از سیاست چیزی می‌دانند و نه از هوش و استعداد خارق العاده‌ای برخوردارند. نتیجه چنین بده بستانی هم چیزی نیست بجز به هرز رفتن ثروت‌های ملی ملت ایران و سرازیر شدن آن به جیب شرکت‌های چند ملیتی.
راستش را بخواهید آقایان دلشان می‌خواهد دستمال به دست پیش جرج بوش بروند ولی از بس گه زیادی خورده‌اند روی شان نمی‌شود. یکی از دلایل بگیر و ببندهایی هم که می‌خواهند راه بیندازند یا بهتر است بگوییم راه انداخته اند از همین روست که بتوانند هنگامی سید علی گدا جام زهر را سر کشید سرکوب داخلی را شروع کنند درست مثل جام زهر خمینی جلاد که باعث خونریزی 67 شد.

36 پیام   |    |     |     

27 Jun 2008

یکی دو هفته‌ای میرم مسافرت

نوشته:     :::       شما هم چیزی بگو

دوستان امروز دارم میرم تعطیلات تابستانی، جای شما را حتما سبز خواهم کرد. قصد دارم 20 روزی برم پاریس بیاد جوانی، می‌خوام فقط شراب بخورم و توی خیابانهای پاریس شبگردی کنم. متاسفانه آنجایی که اقامت می‌کنم اینترنت ندارد، شاید این طور هم بهتر باشد! برای آدم معتادی مثل من، بهترین راه ترک اعتیاد نبود مواد مخدر مربوطه است. سعی می‌کنم توی کافی نت‌ها یا اگر جایی وایرلس پیدا کردم، سری به اینجا بزنم و اگر دستم رسید مطلبی بنویسم. اخبار کنار را سپردم دست یکی از دوستان اهل بخیه، اگر محبت کند این بخش راکد نخواهد ماند.
تابستان خوبی داشته باشید
پ.ن.:
گویا این فرانسوی ها از نروژی ها خیلی بیشتر دنبال پیشرفت و تنولوژی هستند. برای آنهایی که به پاریس سفر می کنند. اینجا توی همه پارک ها یک جایی هم برای اینترنت بازها دارند البته اگر پی سی با کارت شبکه بی سیم داشته باشید می توانید در هوای آزاد وسط یک پارک به اینترنت دسترسی داشته باشید.
این بخش را از یکی از پارکها پاریس می نویسم پس بشتابید به سوی پاریس و انترنت بی سیم مجانی.

شما هم چیزی بگو   |    |     |     

25 Jun 2008

استراتژی معکوس

نوشته:     :::       شما هم چیزی بگو

تضاد ها را تشدید باید کرد! این تنها راه سرنگونی رژیم آخوندی است.
دلیل اصلی و اولیه ای که بعد از انقلاب 57 آخوندها بعد از مدت کوتاهی همه قدرت را قبضه کردند این بود که در جامعه دیکتاتور زده ایران دوران شاه، تنها صنفی (گروهی) که از انسجام بل قوه ای برخوردار بود صنف آخوند بود. قبل از ادامه، برای اینکه به این واژه صنف نخندید توضیح بدهم وقتی می نویسم صنف منظور گروه متحدی است که با یک هدف متشکل شده است وگرنه چه کسی است که نداند این اقایان هیچگاه در عمرشان کار نکرده اند که بتوان به آنها صنف گفت! در هر صورت. حتی دانشجو که طبقه روشنفکر جامعه آنروز ایران بود، از هیچ انسجام و یا تشکل بلقوه ای برخوردار نبود، سندیکایی هم که وجود نداشت، حزب که اصلا در ایران هیچگاه پا نگرفته است، بجز احزاب دست پخت حکومت شاه. پس زمانی که انقلاب اتفاق افتاد اگر کمی هشیار بودیم باسیتی میدانستیم که عاقبت کار چه خواهد شد و شد آنچه که نباید می شد.
یکی از دلایلی هم که حکومت آخوندی از روز اول با هر حرکت جمهی به شدت برخورد کرده همین مساله بوده و امروز هم همین است. اگر گروهی سعی کند خارج از ساختار حکومت آخوندی دست به اتحاد بزند با انواع ترفند ها آن دسته یا گروه یا حزب یا سندیکا را از هستی ساقط می کنند نمونه آن سندیکای شرکت واحد و دیگر نمونه های فراوان آن.
حال اگر خواسته باشیم با چنین رژیم (گروهی) برخورد کنیم و آنها را از اریکه قدرت پیاده کنیم تنها راه و روش مبارزه با این سیستم استراتژی معکوس (reverse strategic) است، یعنی اینکه با ریشه این مساله برخورد کنیم و حرکت برعکس آنرا سامان دهیم. نکته کلیدی (نفاق انداختن بین گروهای موجود و آتش بیار معرکه این درگیری شدن) است.
دلیل دوام حکومت آخوندی تا امروز همین نکته بوده که برخلاف باور همگی، با اینکه حکومت گران با هم در ظاهر تضاد دارند ولی در باطن همگی با هم قوم و خویش هستند و آخر العمر با هم سازش می‌کنند. این یکی دو سال اخیر این روند روبه اضمهلال گذاشته و رفته رفته تضادها آشکارتر و حاد تر شده اند. پس برای شروع باید سعی کرد این تضادها را گسترش داد و دامن زد، تا دیگر حکومت گران قادر به ترمیم این شکاف‌ها و گسل‌های بین گروهی نباشند. درگیری جناح های طرفدار احمدی نژاد با دیگران از همین نوع تضادهاست.
قبل از آخرین انتخابات ریاست جمهوری گذشته، عده ای با تحریم مخالفت می کردند و سوال می کردند نتیجه تحریم چه خواهد شد، به این افراد باید گفت نتیجه تحریم ها را حالا ببینید:
یکی تشدید تضادها و دیگری درگیری بیشتر با جهان بیرون و از همه مهم تر فشار بر اقشا پائین جامعه که عموا طرفداران حکومت از این طبقه هستند. امروز اگر آمار طرفداران حکومت در دو مقطع قبل از انتخابات و امروز را مقایسه کنیم یقینا به این نتیجه خواهیم رسید که رژیم در بین توده های پائین جامعه جایگاه خود را تا حدود زیادی از دست داده و این روند می رود تا قیام های کوری را به دنبال داشته باشد.
یکی از مهم ترین و اصلی ترین فعالیت مخالفین رژیم در دوران پیش رو باید این باشد که از روی کار آمدن نیروهای میانه رو داخل حاکمیت به هر طریق جلوگیری کند(تحریم و کار شکنی در انتخاب شدن این گروه) تا مبادا مجددا افرادی مثل خاتمی بتوانند جو متشنج موجود را آرام کنند. این رژیم را باید با ابزار خودش سرنگون کرد در غیر این صورت سرنگونی امکان پذیر نیست.

شما هم چیزی بگو   |    |     |     

22 Jun 2008

حالا که همه افشاگری می کنند چرا ما نکنیم!؟

نوشته:     :::       1 پیام

حضور تان عرض کنم که چند سال پیش که رفته بودم ایران، یکی از رفقای یکی از فامیل‌های ما اصرار ورزیدند که ما را ببیند. می‌دانید که در ایران به همین سادگی ها نمی‌توان خواسته رفیق یکی از فامیل‌ها را بی پاسخ گذاشت! هر چه هم اصرار کردم که پیام شان را به صورت غیر مستقیم منتقل کنند قبول نکردند و اصرار ورزیدند که حضوری پیام را به دست من برسانند.
در نتیجه آن قوم و خویش ما وقت گرفتند تا دوست گرامی شان را به حضور خُسن آقا بیاورند! یک شب این آقا آمدند و بعد از صغرا کبرا چیدن فراوان فرمودند که ایشان دوستی دارند که سفیر ایران در اسلو هستند و از من خواستند تا سلام مخصوص ایشان را به حضرت سفیر برسانم! من هم که در پر رویی روی سنگ پای قزوین را سفید کرده‌ام، نه زیر گذاشتم و نه رو و به ایشان گفتم که متاسفانه من نمی‌توانم چنین کاری بکنم، چونکه از ریشه من با عوامل این رژیم مشکل دارم. آقا یا خانومی که شما باشید، آن شب هم قوم و خویش ما ناراحت شد و هم این دوست محترم شان!!
بعد از اینکه به نروژ برگشتم، طبع کنجکاوی ام مرا راحت نگذاشت در نتیجه سعی کردم پیدا کنم این آقای سفیر جمهوری اسلامی ایران در اسلو چه جور جانور دوپایی است.
پس از تحقیقات عدیده، از دور با ایشان آشنا شدم، تا اینکه چند مدت پیش یکی از دوستان نروژی در یک میهمانی باز نام ایشان را بر زبان آورد. البته این یکی دوست ما گفت که پسر سفیر سابق جمهوری اسلامی را می‌شناسد و اصرار داشت که من با ایشان ملاقات کنم. وقتی از این دوست نروژی نام طرف را جویا شدم باز هم نام همان همشهری حقیر را هم ایشان تکرار کردند (آقای نقره کار شیرازی).
حالا برگردیم به افشاگری
آقای حسین نقره کار شیرازی در سالهای 1378 تا 1383 سفیر ایران در اسلو بوده‌اند در نتیجه در این مدت خانواده ایشان هم در نروژ اقامت داشته‌اند. مساله جالبی که نظر من را به ایشان و خانواده محترم شان بیشتر جلب کرد این بود که، ایشان پس از ترک نروژ خانواده خود را با خود به ایران نبرده‌اند و همان گونه که قبلا نوشتم پسر ارشد ایشان(علی نقره کار شیرازی) هنوز مقیم نروژ هستند و اطلاعات اخیر من نشان می‌دهد که ایشان در رشته زیان انگلیسی در دانشگاه اسلو درس می‌خوانند (خدا ذلیل کند این جمهوری اسلامی و اعوان و انصارش را که اینجا هم دست از سر ما بر نمی دارند و بنده حقیر باید پول دانشگاه ایشان را هم از طریق مالیات بپردازم!).
نکته جالبی که در زندگی این آقای سفیر سابق و معاون وزیر امروزی پیدا کرده‌ام این است که ایشان پسر خودشان را در نروژ جا گذاشته‌اند و خانم و دخترشان را هم فرستاده‌اند دبی. جالب تر اینکه همین اواخر تحصیلات پسر ایشان خاتمه یافته و در نتیجه پسر آقای سفیر سابق در اسلو و معاون وزیر امروزی باید هر چه زودتر نروژ را ترک کنند(در خاتمه تحصیل ایشان دیگر حق ماندن در نروژ را ندارند)، در نتیجه شنیده شده که ایشان چند مدتی است به کلیسای یکی از فرقه‌های مسیحیت اسلو در رفت و آمد هستند و چنین که این دوست نروژی من نقل می‌کرد، گویا ایشان تصمیم دارند به دین مسیحیت بپیوندند. یکی نیست به این آقای معاون وزیر (حسین نقره کار شیرازی) بگوید پدرسگ‌ها اسلام فقط برای ملت ایران است که خوب است! اگر اسلام دین خوبی است پس چرا فرزند برومند خودتان دارد از این دین خارج می‌شود!؟
اطلاعاتی که از حسین نقره کار شیرازی پیدا کرده‌ام:
معاون امور بین الملل وزارت نفت

1 پیام   |    |     |     

20 Jun 2008

وقتی که شیرازه‌ها از هم می‌پاشند

نوشته:     :::       40 پیام

اوضاع امروز ایران بسی شیر تو شیر تر از شش ماه آخر دوران شاه شده است! ممکن است بپرسید پس چرا رژیم سکته نمی‌کند و به درک واصل نمی‌شود! دلیل این مساله بسیار ساده است، در زمان شاه آلترناتیوی برای جایگزینی وجود داشت، امروز هیچ گروهی که بتواند داعیه حکومت داشته باشد را نداریم. فکرش را کرده‌اید اگر امروز حکومت سرنگون شود چه اتفاقی می‌افتد!؟ نه واقعا فکرش را کرده‌اید!؟ هرج و مرج سر تا پای مملکت را خواهد گرفت و همین اراذل و اوباش حکومت گر بشکل نیروهای مافیایی بسی گسترده تر از امروز، وارد کارزار چپاول خواهند شد. خاک بر سر اپوزیسیون بی خاصیت ایران.
هر گروه، دسته یا صنفی را که فکر کنید دارد طغیان می‌کند، از کارگر کارخانه بگیرید تا دانشجو، از معلم بگیرید تا مردم عادی، حتی درون رژیم هم خودی‌ها به جان نخودی‌ها افتاده‌اند. این همسنگران احمدی نژاد (پالیزدار، اجرلو و شرکا) را ببینید، دسته دسته دارند افشاگری می‌کنند. زمان شاه شاید یکی دو تا از این نوع افشاگری‌ها صورت می‌گرفت و آن هم نه از طرف نزدیکان حکومت شاه، در بدترین حالت افشاگری‌ها بوسیله یک کارمند بانک صورت می‌گرفت یا یک وکیل مجلس، حالا هر کدام دست اندرکاران رژیم آخوندی از آن دیگری سبقت می‌گیرد تا افشاگری کند. زمان شاه هیچوفت دیده نشد یکی از معاونین دانشگاه را با تنبان پائین دستگیر کنند! امروز در حکومت مذهبی اسلامی آخوندی روزی نیست که از این نوع افشاگری‌ها نشود. راست چپ را لو می‌دهد، چپ راست را، معمم غیر معمم را لو می‌دهد و برعکس، نظامی غیر نظامی را لو می‌دهد و برعکس، بازوهای نظام با فاحشگان نماز عریان می‌خوانند، مامور امنیتی رژیم دست به افشاگری می‌زند، باز هم رژیم پا برجاست! چه چیزی مسبب این وضع است!؟ باور بفرمایید اگر اپوزیسیون ایران اندازه شاه سلطان حسین هم قدرت و درایت داشت، تا حالا حکومت به درک فرستاده شده بود.

40 پیام   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی