09 Sep 2008

نردبان قدرت شدید خانم جان!

نوشته:     :::       9 پیام

زمانی که روزنامه نگاران ابزار دست سیاستمدار می‌شوند چیزهای خنده داری از دل آن در می‌آید!
خانم مسیح علی نژاد که تا آنجایی که بخاطر دارم در روزنامه‌های آشیخ کروبی قلم می‌زنند در آخرین مطلب خود در وبلاگ شخصی خود شیرین زبانی‌هایی فرموده‌اند، بد نیست نگاهی به آن بیدازید. ایشان بعد از یک عالمه صغرا کبرا چیدن یک مرتبه به صحرای کربلا زده‌اند و می‌نویسند:
سوال ساده تر از این‌ها بود که من قصد سر بر باد دادن داشته باشم اما بر باد رفتن سر یک سیاستمدار به همین آسانی رخ می‌دهد . زمانی که سندی از دیدگاه و رفتار روشنفکرانه او در مورد یک مسئله ممنوعه در حافظه دوربین ثبت شود و آنگاه شورای نگهبان تشنه آن سند است برای حذف سیاستمدار. حالا بماند که افکار عمومی نیز تشنه همان سند است تا باور کند که سیاستمدارانشان خوش‌فکر تر از آنی هستند که بنا بر مصلحت از خود به نمایش می‌گذارند اما ظاهرا در این سالها سیاستمدار ابتدا باید در صدد رفع تشنگی شورای نگهبان و دیگران باشد و و در مرحله بعدی تشنگی ملت و نسل جوان.
ایشان همه این داستان سرایی را کرده‌اند که برسند به آن بخش که در متن بالا با حروف درشت دیده می‌شود. ایشان این همه سیاه بازی کرده‌اند که مثلا بگویند “در افکار این دو شیخ چیزهای بسیار جوان پسند هست که نمی‌توانند به زبان بیاورند!!!؟؟؟ ” وای نزدیک بود ذوغ مرگ بشم!! گویا ایشان یادشان رفته که همین آشیخ کروبی بود که در مجلس ششم با خواندن نامه سید علی گدا به عنوان “حکم حکومتی” باعث شد لایحه مطبوعات تبدیل بشه به لایحه مدفوعات و مسکوت گذاشته بشه و همین امر باعث شد که از آن روز به بعد هر از چندی سید علی دست به کاغذ قلم ببرد و با “حکم حکومتی” کل مجلس بلکه کل جامعه رو به دلخواه خودش به هر طرف که خواست هدایت کند. این که می‌نویسم نه به آن معنی است که سید علی قبلا از این کارها نمی‌کرده، ولی کاری که آشیخ کروبی کرد این بود که حکم حکومتی را رایج کرد و با این کار سنگ بنایی را گذاشت که دیگر به این آسانی‌ها نمی‌توان آنرا تخریب کرد. آن یکی سید که دیگر حرفش گفتن ندارد، او که یک روده راست توی شکمش نیست و همه چیز را زیر عبای سید علی چلاق جستجو می‌کند و به قول خودش حاضر نیست یک قدم بر علیه بیضه نظام بردارد.
خاطرتان هست که سال 76 چگونه همین ملاهای حرامزاده روزنامه نگاران و دانشجوها را ابزار قرار دادند و از آنها نردبانی ساختند تا مجددا خود را با یک انتخابات تقلبی در جهان مشروع جلوه دهند!؟ اجازه ندهید دوباره همان روند طی شود.
در پیام‌گیر خانم مسیح علی نژاد هم یکی دوتا پیام گذاشتم، اگر خواستید آنها را هم بخوانید و مخصوصا پیام عده‌ای دستمال به دست را هم که دارند شدیدا بیضه‌های این شیوخ مکار را می‌مالند را هم اگر بخوانید خالی از طنز نیست!

9 پیام   |    |     |     

05 Sep 2008

بوی چفیه رهبر!

نوشته:     :::       53 پیام

قدیم ندیم‌ها وقتی بچه بودم، جماعت داستانی را زبان به زبان تعریف می‌کردند.
می‌گویند یکی از *خلو پاک کن‌های شیراز یک روز از بازار عطر فروش‌ها عبور می‌کرده، یک مرتبه غش می‌کند و از حال می‌رود و پخش زمین می‌شود. جماعت دور او جمع می‌شوند و به روال همیشگی ملت ایران، هر کسی نسخه‌ای برای درمان او صادر می‌کند. یکی می‌گوید آب نبات بدهید، یکی می‌گوید یک کشیده به او بزنید تا به هوش بیاید! یکی از عقلای بازار که او را می‌شناخته، وقتی او را می‌بیند می‌گوید، بابا این اسمال خلوی هست! از بس بوی توالت توی مشام‌اش هست، از بوی عطر سرگیجه گرفته درمانش هم این هست که مقداری سرگین خر را زیر بینی او بگیرید تا به هوش بیاید. کسی مقداری سرگین خر پیدا می‌کند و زیر بینی او می‌گیرند، اسمال هم بلافاصله به هوش می‌آید.
حالا حکایت بوی چفیه رهبر هم (بوی چفیه رهبر دختر 8 ساله را از کما و اغما در آورد) بر همین اساس است. یقینا این دختر بچه هم در خانواده مذهبی مسلمان زاده بدنیا آمده و به همین دلیل هم به این گونه بو و عطر عادت دارد و یقینا مداوای کما و اغمای مسلمان زادگان هم مثل اسمال خلوی ما بوی گند عرق جبین رهبری است.
*خلو پاک کن: خلو در زبان محاوره‌ای شیرازی‌های قدیم به توالت گفته می‌شد. خلو پاک کن هم در زبان محاوره‌ای آن دوران به شخصی گفته می‌شد که چاه خلو(توالت) را پاک (تخلیه) می‌کرد.

53 پیام   |    |     |     

30 Aug 2008

برنامه‌ای برای انتصابات داریم!؟

نوشته:     :::       9 پیام

با اینکه هنوز بیش از 9 ماه تا انتخابات (انتصابات) ریاست جمهوری (رئیس دفتر رهبر) باقی است، ولی ضرورت ها ایجاب می کند که برای تاثیر گذاردن بر انتصابات پیش رو باید برنامه ریزی کرد. دستگاه تبلیغاتی رژیم بسیار قوی است و ما نیز مجبوریم پا به پای آن برای تحریم انتصابات فعالیت کنیم.
اگر نگاهی به انتصابات 76 بیندازیم، می‌بینیم که گروه‌های طرفدار خاتمی با استفاده از جوانان توانستند برخلاف باور همه صاحب نظران موجی ایجاد کنند و بر این موج سوار شوند. بسیج این موج چنان خوب طراحی شده بود که همان گروه‌ها توانستند 4 سال بعد تر هم بر همان موج ایجاد شده در سال 76 سوار شوند و یک بار دیگر خود را به جامعه تحمیل کنند.
وجود وبلاگ‌ها ابزار بسیار قدرتمندی است که اگر بتوانیم از این ابزار به خوبی سود ببریم، من مطمئنم می‌توانیم موجی بسیار بزرگتر و قوی تر از موج 76 بوجود بیاوریم. توجه داشته باشیم ما نیاز نداریم که همه این نیروهای فعال در چنین حرکتی هم عقیده باشند و از یک نوع تفکر پیروی کنند، ما تنها نیاز داریم که نیروها را دور یک محور (تحریم) متمرکز کنیم.
اگر علاقمند به این ایده هستید، لطفا با ارسال میل با من تماس برقرار کنید، تا بتوانیم یک هسته اولیه برای این حرکت را راه اندازی کنیم. این هسته اولیه می‌تواند به عنوان یک نیروی بالقوه راهکارهای بعدی را بررسی و به اجرا در آورد. دوستان باور کنید قدرتی که امروز وبلاگ نویسان دارند از کل نیروهای تبلیغاتی رژیم بیشتر است. این نیرو را دست کم نباید گرفت، تنها اگر ما بتوانیم این نیروی پراکنده را دور یک محور (تحریم) بسیج کنیم.

9 پیام   |    |     |     

26 Aug 2008

یا من زبان فارسی نمی‌فهمم یا این مردک خرفت شده

نوشته:     :::       18 پیام

درگیری ها و انتقادات اخیر هاشمی از احمدی نژاد پر سر و صدا تر از آن بود که بتوان آنها را انکار کرد. این انتقادات یک بار و دوبار هم نبوده و تقریبا هاشمی روزانه یک انتقاد شدید از دولت احمدی نژاد داشته. از آن طرف هم حمایت تمام و کمال سید علی رهبر از احمدی نژاد خصوصا سخنان خبرساز او در رابطه با ادامه دولت احمدی نژاد تا پنج سال دیگر، هم پر سرو صدا تر از آن بود که بتوان آنها را انکار کرد. حال چه خبر شده که اکبر شاه یک مرتبه این جملات را می‌گوید و سخنان خامنه‌ای در تایید دولت احمدی نژاد را به این صورت به حساب خود می گذارد!؟:

رییس مجلس خبرگان با تشکر از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مسوولان دولت، گفت: «اظهارات مقام معظم رهبری باعث شد شرایط کشور آرامش بیشتری پیدا کند؛ چراکه تاکید بر ضرورت نظارت‌های قانونی، تعیین مرز و خطی برای تخریب و انتقاد و تاکید بر همدلی مسوولان و جلوگیری از التهاب‌های بی‌جهت ـ که در جهت تمایل دشمنان ماست ـ مسائل بسیار مهمی است».
منبع سایت آفتاب
این وسط معلوم نیست اکبر شاه خرفت شده و حرف و حدیث‌های سید علی رهبر را درست دریافت نمی‌کند! یا اینکه ما فارسی یادمان رفته و حرف‌های این دو را درست درک نمی‌کنیم!؟ یا شاید هم این رفتار اکبر شاه به این دلیل باشد که سعی می‌کند خود را به کوچه علی چپ بزند!
پرخاشگری‌های اخیر هاشمی به دولت احمدی نژاد و حمایت‌های سید علی از احمدی نژاد همه خبر از این می‌دهند که درگیری‌های جناحی به بالاترین سطوح رژیم راه یافته و یقینا در انتخابات آینده اگر این گروه‌های چندگانه یک دیگر را ندرند یقینا معجزه‌ای باید رخ داده باشد.

18 پیام   |    |     |     

24 Aug 2008

بی منطقی مسلمانان

نوشته:     :::       21 پیام

فرق انسان و دیگر حیوانات تنها در اجتماعی بودن و شهر نشینی او ست و شاید هم یک کمی هوش و عقل او! که در این آخری شک بسیار است، چه حتی درنده ترین حیوانات هم همنوع خود را مثل انسان نمی‌درند، پس در عاقل بودن انسان هم شک بسیار است البته بعضی از انسانها.
شهر نشینی انسان باعث شده که قواعد و قوانینی را برای همزیستی سر هم کند تا بتواند در پناه این قواعد و قوانین از گزند دیگر انسانها در امان باشد و این قوانین بناست ابزاری باشد برای همزیستی بهتر.
گاهی اوقات این قوانین و قواعد که روزی قرار بوده برای همزیستی بهتر به اجرا در آیند، تبدیل می‌شوند به ایدئولوژی‌های رنگ و وارنگ و ادیان گوناگون و تاثیر شان برعکس آن می‌شود که در اول منظور بوده.
قواعد و قوانین اجتماعی اکثرا زمانی که بوجود آمده‌اند، قواعدی بوده‌اند که در زمان بوجود آمدنشان برای پیشرفت انسانهای آن دوران بوده و به مرور زمان همان قوانینی که روزی به پیشرفت انسان کمک کرده‌اند، پس از مدتی و به مرور زمان کهنه می‌شوند و دیگر نه تنها ابزار پیشرفت نیستند، که درست برعکس عمل می‌کنند و حتی می‌توانند بسیار مخرب باشند. تقریبا می‌توان گفت که این قاعده هیچ استثنائی ندارد و یا اگر استثنائی وجود داشته باشد بسیار ناچیز است. پس می‌توان نتیجه گرفت که قوانین ابدی نیستند و همه قوانین پس از مدتی باید تغییر یابند.
دین اسلام نیز آن روزی که بوجود آمده یقینا برای سامان دادن به مشکلات 1400 سال پیش مفید و موثر بوده و اگر روند رشد جوامع را با یک تحقیق سطحی هم بررسی کنیم، می‌توانیم به این نتیجه برسیم قوائدی که با اسلام پدید آمده‌اند، کهنه شده‌اند و دیگر هیچ اثر مثبتی در روند زندگی انسان امروزی ندارند و حتی برعکس، اکثر این قواعد و قوانین بطور کلی مخرب‌اند و باید منسوخ شوند. این را حداقل ملت ایران به تجربه با پوست و گوشت خود لمس کرده است. حکومت اسلامی ایران در کمتر از 30 سال توانسته ایران را بیش از صد سال به عقب برگرداند، این را حتی آنهایی که به مذهب اسلام ایمان دارند تایید می‌کنند.
حالا اگر انسانی به این نتیجه رسیده باشد که قوانین اسلام دیگر قابل اجرا نیست، آیا همان انسان می‌تواند باز هم مسلمان باشد و به همان قواعد و قوانین پایبند و از آنها حمایت کند!؟ یقینا پاسخ این سوال منفی است، مگر اینکه انسان مسلمان را انسانی بی منطق فرض کنیم و او را بی عقل بدانیم.
این همه داستان سرایی کردم تا برسم به این شلوغ بازی‌های اخیر برخی زنان مسلمان ایرانی خودمان.
فکرش را بکنید، خانم شیرین عبادی که بیرق مبارزه با قانون حمایت از خانواده رژیم آخوندی را بدست گرفته، بصورت آشکار در یک تناقض و پارادکس عجیب و غریب گرفتار افتاده که خودش هم نمی‌داند یا می‌داند ولی مثل کبک سر خود را زیر برف کرده.
مگر همین خانم چند هفته پیش در دفاع از خود در مقابل اتهام ایرانا، شیعه بودن خود را مجددا تایید نکرد!؟ خوب اگر ایشان و دیگر خانم‌ها اسرار دارند شیعه باشند! پس این علم شنگه در آوردند بر سر به اجرا در آمدن قوانین اسلامی چیست و به چه جهت ایشان به این قوانین اعتراض دارند!؟
آیا ایشان فراموش کرده‌اند که این قوانین از اسلام سرچشمه می‌گیرد!؟ آیا ایشان اسلام را نمی‌شناسند!؟ آیا در قوانین اسلام چند همسری وجود ندارد!؟ اگر وجود دارد، پس چرا ایشان سعی دارند هم مسلمان باشند و هم قوانین آنرا نفی کنند!؟ پس در جواب خانم شیرین عبادی و دیگر هوچی گران اسلامی که بر علیه این قوانین اعتراض کرده‌اند باید گفت، شتر سواری دولا دولا نمی‌شود! یا اسلام را دینی منسوخ شده می‌دانید و در نتیجه حق دارید قوانین عقب افتاده آنرا عوض کنید، یا خود را مسلمان می‌دانید و در نتیجه باید همه قوانین آنرا هم اجرا کنید.
وقتی خانم عبادی بعد از کسب جایزه نوبل فرمودند، اسلام با دموکراسی منافاتی ندارد! حالا بیایند جواب آن چرندگویی قبلی خود را بدهند و ثابت کنند که اسلام ضد دموکراسی نیست و اسلام دینی است مدرن!!

21 پیام   |    |     |     

20 Aug 2008

دموکراسی دینی، حیطه خصوصی و آش شله قلمکار!

نوشته:     :::       15 پیام

آقای نیک آهنگ کوثر و حقیر بر سر یک مساله بسیار مهم اختلاف عقیده داریم، چند بار در وبلاگ ایشان این مساله را گوشزد کرده‌ام و توضیح داده‌ام ولی گویا ایشان و همچنین عده دیگری از وبلاگ نویسان که بعضی شان جایگاه بسی بالاتر از بنده حقیر در محیط وبلاگ ها و اینترنت دارند در اشتباه بزرگی هستند و همگی گمانشان بر این است که وبلاگ حیطه شخصی ایشان است و در نتیجه آزادند هر چیزی که خواستند مطرح کنند و اگر کسی هم گریبانشان را گرفت، داد و فریاد بر می‌آورند که وبلاگ یک حیطه خصوصی شخصی است، در نتیجه می‌توانند هر جور دلشان خواست بنویسند و هر چیزی را بدون پاسخگو بودن مطرح کنند!
آقای نیک آهنگ در پاسخ به این سوال من:
از شوخی که بگذریم! یک نکته اساسی از نظر مبارک شما که این همه تیزبین هم هستید دور مانده است، که بد نمی دانم به آن اشاره کوچکی بکنم.
دوست عزیز شما به عنوان یک روزنامه نگار به خوبی می دانید و آگاه هستید که اعتقادات وقتی در حیطه خصوصی باشد، یقینا که حق شما و من و همه هست که هر اعتقادی می خواهیم داشته باشیم، ولی همین که این اعتقادات به حیطه عمومی (مثلا وبلاگ شما یا من) کشیده شد، دیگر این یک مساله شخصی و خصوصی نیست و می توان با شدیدترین انتقادات با آن برخورد کرد.
وقتی که شما بصورت رسمی و علنی ترویج مهدویت می‌کنید، یقینا این حق را به من می دهد تا با این ایده‌ها برخورد کنم و هر نوع انتقادی را که لازم بدانم بر آن جاری کنم. مشکل اساسی امروز ما با اسلام این است که اسلام را سیاسی کرده‌اند و آنرا به عنوان ابزاری برای کسب قدرت استفاده می‌کنند.
اگر برخلاف این عقیده فکر کنید! یقینا دروس روزنامه نگاری را با دقت کافی نخوانده‌اید که امیدوارم این چنین نباشد. لینک پیام
ایشان در پاسخ سوال‌های بنده در بالا زحمت کشیده‌اند و این پاسخ را داده‌اند:
از منظر دیگه، وبلاگ، نوستن در باب مسائلی هست که نویسنده دوست دارد به عنوان یادداشتهای روزانه بنویسد، و صرفا تبلیغ نیست، و میتواند نگاه و هویت او را برساند. هر وقت هم که تولد قمری اوست، دوست دارد آنرا ذکر کند! اما تبليغ گمانم برای خودش تعریفی دارد. من نه مبلغ مهدویت هستم، و نه با مبلغانش موافقم. وبلاگ نویسي، در قالب و فرم وبلاگنویسي، روزنامهنگاری نیست! خسنآقاجون، وقتی می کواهی گیر بدهي، فرق اين دو تا يادت میرود!!! منبع: همان جا
حالا صحبت من با آقای نیک آهنگ و شاید دیگران
اومدی و نسازی ها! پس از قرار معلوم وبلاگ رئیس جمهور هم یک سایت (وبلاگ) شخصی است و هر غلطی دلش خواست می تواند در آن بکند!؟ وبلاگ احتمالی سید علی چطور! آن هم شخصی است!؟ راستی فرق بین شخصی و غیر شخصی، حیطه عمومی و حیطه خصوصی را می توانی برایم توضیح بدهی!؟
اول از همه دوست عزیز با کشف وبلاگ نویسی بوسیله پدر(!!) وبلاگ نویسی ایران! تعاریف هم دچار تغییر و تحول شده‌اند، در ضمن وبلاگ نویسی هم با دفتر خاطرات که من و شما در دوران بچگی می‌نوشتیم و آنرا زیر متکای خود قایم می‌کردید فرق بسیار دارد!
عزیز دل هر وقت یک محیط بسته بر روی اینترنت برپا کردی و در آنرا قفل کردی که دیگران نتوانند وارد آن شوند، آنوقت می‌توانی آنرا حیطه خصوصی و شخصی خود بنامی و تا زمانی که این وبلاگ به قول شما شخصی، دسترسی‌اش برای همه باز و آزاد باشد، دیگر حیطه شخصی و خصوصی من و شما نیست. فکرش را بکن یک وبلاگ به قول شما شخصی، خصوصی، چه بد آموزی‌هایی می‌توانند برای فرزندان من و شما و جامعه داشته باشد! آیا هنوز هم این وبلاگ‌ها شخصی هستند!؟ قربانت گردم تا زمانی که من و شما با نوشته‌های خود افکار عمومی را (((تحت تاثیر))) قرار می‌دهیم، در حیطه عمومی قرار داریم و هر وقت در ِ وبلاگ یا سایت خود را (((چفت و بست وقفل))) زدیم در آن صورت می‌توانیم مدعی شخصی و خصوصی بودن آنرا داشته باشیم.
ای کاش ما هم مثل ملل پیشرفته دنیا مجبور نبودیم همه چیز را از پایه دوباره برای خودمان تعریف کنیم! ایکاش می‌توانستیم از تجربیات دیگران برای پیشرفت خود سود ببریم و حداقل از تعاریفی که در جوامع پیشرفته پس از سالها کوشش و تلاش بدست آمده، مفت و مجانی سود ببریم، ولی گویا فعلا ما همه چیز را می‌خواهیم وطنی کنیم و همه چیز را باب سلیقه خود تعریف کنیم. دموکراسی را دینی می‌خواهیم، حقوق بشر را اسلامی کرده‌ایم، پیتزا را هم با قرمه سبزی درست می‌کنیم! خلاصه همه چیز را می‌خواهیم وطنی کنیم آن هم وطنی که دیگر حتی در و پیکر هم ندارد، چه رسد به دموکراسی و الخ.
توضیح: اولین انتقاد من در پاسخ به این مطلب آقای نیک آهنگ کوثر نوشته شده، برای اینکه شبهه‌ای پیش نیاید، لینک مطلب را هم اینجا می‌گذارم تا دوستانی که می‌خواهند قضاوت کنند به اصل ماجرا دسترسی داشته باشند.

15 پیام   |    |     |     

19 Aug 2008

ترکمان بگیرند این خدای شما را!

نوشته:     :::       3 پیام

می گوییم به فرض که خدایی وجود داشته باشد! خدا پرستان نیازی به رابط ندارند! مگر آن خدایی که شما مدعی قدرت لایزالش هستید! تا این حد کوته فکر و خرفت بوده که نتوانسته دینی بیاورد که بندگانش آنرا درک کنند و نیازی به مترجم و مفسر نداشته باشند!؟ می‌گویند خیر! امامان و این قوم عمامه به سر برای این بوجود آمده‌اند که قرار است دین را متحول کنند و با زمان تطبیق بدهند! می‌گوییم خوب جانشان در برود چرا بعد از 1400 سال هنوز تحولی انجام نگرفته و هنوز مثل دوران بربریت هنوز گردن می‌زنند و دست می‌برند و چشم در می‌آورند!؟ اگر یک الاغ کمر به متحول کردن این دین ترکمانی شما بسته بود، یقینا بعد از 30 یا 40 یا حداکثر 100 سال آنرا متحول کرده بود، در عوض این علمای مفت خور ریز و درشت که ماشاالله ماشاالله بجز گردن کلفت کردن و مفت خوری هنر دیگری نداشته‌اند، روز به روز هم وضع این دین ترکمانی تان را خر تو خر تر کرده‌اند!
دیگربار استدلال می‌کنند که خدایشان انسان را اینجوری خلق کرده تا امتحانش کند! می‌گوییم، مگر خدا کرم داشته که به دست خودش بندگان بی عقل تولید کرده است، که بعد مجبور شود برای ایشان منجی و پیغمبر و امام و مفتی و ملا بفرستد!؟ باز مثل خر عصاری دور خودشان چرخ می‌خورند و دوباره بر می‌گردند روی استدلال اول و دوباره می‌گویند، خدا انسان را برای امتحان اینجوری خلق کرده. می‌گوییم خوب ترکمان بگیرند چنین خدایی را که چنین جانوران دو پایی آفریده که قادر نیستند کوچکترین مشکلات خود را خودشان حل کنند و حتی برای رفتن به بیت الخلا هم نیاز به دستورات خدا دارند، تازه آن هم بوسیله رابط، آن هم رابطینی که خودشان اندازه الاغ نمی‌فهمند.
خلاصه بگویم، مسلمانان در ترکمانی گیر کرده‌اند که بیرون آمدن از آن به این سادگی‌ها میسر نیست، مگر اینکه به زور چماق آنها را به راه راست هدایت کنیم.
پ.ن.:
نگوید که چرا به دین و ایمان دیگران توهین می‌کنی! اگر دین اسلام را ترکمان می‌نامم واقعیت است، مگر نیست!؟ وقتی پدیده‌ای ترکمانی شد، ترکمان خواندن آن پدیده توهین به آن پدیده نیست، این اصل واقعیت است.

3 پیام   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی