28 Mar 2009

دودول بریده سید حسین اوباما و عشوه‌های سید علی رهبر

نوشته:     :::       17 پیام

قبل از شروع مطلب امروز باید از دوستان که در پیام هایشان حقیر را بسیار شرمنده کردن سپاس‌گزاری کنم و آرزو کنم که لایق این همه محبت باشم.
حالا برویم سر دودول بریده سید حسین آقا!
روابط ایران و آمریکا گویا قرار است همین روزها با شادی و میمنت به وصلتی همیشگی مبدل شود. در همین رابطه در خبرهای محرمانه گفته شده که سید علی در خفا به اطرافیان گفته، اگر بنا باشد با آمریکا رابطه برقرار کنیم همان بهتر که در دوران این سید حسینی انجام شود.
همچنین گفته شده که ایشان شرط اول را هم ختنه شدن سید حسین اعلام فرموده‌اند.
در بعضی از خبرهای محرمانه دیگر هم اشاره شده که در آخرین سفر هوشنگ امیر احمدی به ایران، این آخری یک عکس تمام قد از دودول بریده سید حسین را به سید علی رهبر نشان داده و قسم جلاله خورده که این تصویر فتوشاپی نیست و در اصالت آن هیچ تردیدی نیست. سید هوشنگ گویا حتی دست روی قرآن کریم قسم خورده که با دستان خودش آن جسم بریده را بارها لمس کرده است.
با این همه تلاش‌ها گفته می‌شود سید علی اعلام کرده که تنها با مطمئن شدن از برید بودن عضو محترم سید حسین حاضر خواهد شد با او دست اخوت و برادری بدهد. در همین رابطه گفته می‌شود که اکبر آقا بهرمانی داوطلبانه قرار شده قبل از ملاقات سید علی با حسین آقا اوباما، خودش شخصا دودول بریده سید حسین را با دستان مبارک لمس کند تا یقین حاصل شود که دودل ختنه شده باشد.
مفسرین سیاسی اشاره کرده‌اند که گفته آقا در سخنرانی ایشان در مشهد هم در مورد چدنی بودن دستان سید حسین هم به همین دلیل بوده و اشاره ملوکانه به چدنی بودن دستان داخل دستکش مخملی هم رمز محرمانه بین اوباما با حکومت ایران بوده. و منظور از چدنی بودن یا نبودن این عضو شریف همان بریده بودن یا نبودن دودول مبارک است.
بعضی مفسرین اشاره آیت الله بهرمانی به “دم خروس” در نماز جمعه همین هفته را هم در همین رابطه تحلیل کرده‌اند و مطمئن هستند که استفاده اکبر آقا از واژه “دم خروس” در نماز جمعه هم همان اشاره غیر مستقیم به دودول بریده سید حسین آقا ست.
خلاصه اینکه اکثر تحلیل گران عمده خاورمیانه در این موضوع متفق القول هستند که روابط ایران و آمریکا این روزها تنها و تنها به همان یک سانتیمتر پوست دودول سید حسین آقا بستگی دارد و همین پوست ناقابل می‌تواند کل جهان را به فاک فنا بدهد.

17 پیام   |    |     |     

26 Mar 2009

خُسن آقا هفت ساله شد

نوشته:     :::       8 پیام

شراب 7 ساله چشیده بودم ولی وبلاگ هفت ساله هنوز مزه نکرده بودم. وقتی نگاه به پشت سر می‌کنم به خودم و صبر و حوصله دوستان همراه می‌بالم. اگر نوشته‌های روزهای اول را بخوانید (لطفا نخوانید چون باعث شرمندگی خواهد شد) می‌بینید که خُسن آقا اگر هیچ غلطی نکرده باشد، حداقل تا اندازه‌ای زبان فارسی را بهتر یاد گرفته، گرچه هنوز بعضی چیزها را با صاد می‌نویسم ولی خیلی تفاوت است بین نوشته‌های این روزها با نوشته‌های روزها و سالهای اول. بعضی از دوستان از روزهای اول همراه این وبلاگ بوده‌اند و با پشنهادها و تحلیل هایشان هم به رشد فکری من کمک کرده‌اند و هم یقینا به رشد فکری دیگر خوانندگان این وبلاگ.
این مهم میسر نمی‌شد اگر این همه همراه با وفا مرا در این راه همراهی نکرده بودند.
چند سال اول را میهمان بلاگ اسپات بودم و بعد از مدتی خانه محقری برای این وبلاگ تهیه کردم.
2586 مطلب تا امروز نوشته‌ام، دوستان با وفا هم با بیش از 12 هزار پیام همراهی کرده‌اند، این خود نیز مایه افتخار است که این همه دوستان حقیر را در این راه طولانی یاری رسانده‌اند.
در همه این سال‌ها گمان نمی‌کنم بیشتر از 10 پیام حذف شده باشد، آن پیام‌ها هم یا محتوای نژاد پرستانه داشته یا به دلایلی از این دست حذف شذه‌اند.
گمان نمی‌کنم تا روزی که زنده هستم، یا تا زمانی که حکومت آخوندی بر ایران حکومت می‌کند، من از وبلاگ نویسی دست بردارم. به همه دوستان قول می‌دهم تا روزی که حکومت آخوندی به جهنم فرستاده شود من هم اینجا در خدمت خواهم بود.
با سپاس فراوان از همه دوستان که همراه بودند و امیدوارم که در آینده نیز مرا در این مسیر همراهی کنند.

8 پیام   |    |     |     

24 Mar 2009

تولیدات مساجد کم ارزش تر از پشکل!

نوشته:     :::       15 پیام

کشور نروژ در آغاز سالهای 70 میلادی تبدیل شده به یک کشور تولید کنند نفت. اینکه می نویسم تولید کننده نه به آن ابعادی که کشورهای تولید کنند خاورمیانه هستند ها، بلکه در ابعاد بسیار کم. مثلا در سالهای اولی که من به اینجا آمده بودم، تولیدات نفت این کشور کمتر از نیم میلیون بشکه در روز بود.
در مدت نزدیک به 30 سال نروژ موفق شد تبدیل شود به یک کشور تولید کنند نفت بسیار ثروتمند. اگر بخواهیم مشکلات این کشور را در استخراج نفت با کشورهایی مثل ایران یا عربستان مقایسه کنیم آنوقت متوجه می‌شویم که ملت این کشور کم جمعیت چه معجزه‌ای کرده است.
برای نمونه در دورانی که بهای نفت تا 13 دلار سقوط کرده بود (اگر اشتباه نکنم باید سال های 2003 / 2004 باشد) استخراج هر بشکه نفت در این دوران برای نروژ 12 دلار در هر بشکه مخارج بر می‌داشت. در آن سالها وضع به شکلی درآمده بود که بعضی از سیاستمداران نروژی بر این عقیده بودند که شاید بهتر باشد که تولید نفت را برای مدتی متوقف کنند، چونکه مخارج استخراج داشت برابر می‌شد با قیمت فروش. در عوض در همان سالها مخارج تولید نفت در کشورهایی مثل ایران و عربستان کمتر از 2 دلار بود. توجه داشته باشید که نروژ باید برای استخراج نفت کیلومترها به کف دریای شمال نقب بزند.
کشور نروژ در سالهای قبل از کشف نفت فقیر ترین کشور اروپا بوده و امروز ثروتمند ترین کشور دنیا ست. برای اینکه ببینیم این مملکت چهار میلیونی چقدر ثروتمند است، کافی است بدانید که حساب پس انداز نفتی این کشور بالغ بر 2.000 میلیارد کرون است (2 ترلیون کرون).
این ثروت را اگر به دیگر ثروتهایی که در این 30 سال به این کشور افزوده شده را محاسبه کنیم، دود از کله مان بلند می‌شود. از نظر صنعتی کشور نروژ با بزرگترین کشورهای پیشرفته رقابت می‌کند، هم از نظر تکنولوژی هم از نظر تولیدات، در سطح بین المللی، با پیشرفته ترین کشورها برابری می‌کند.
حالا برویم سراغ مملکت گل و بلبل اسلامی خودمان.
مملکت امام زمان از تصدق سر آخوند، زالو و مفت خور، از کشوری تقریبا نیمه ثروتمند در مدت 30 سال تبدیل شده به یک کشور گدا گشنه. تنها تولید حضرات آخوند، مسجد بوده و امامزاده. نه کارخانه درست و حسابی داریم و حتی آنهایی را هم که چین، روسیه و کره در معاملات نابرابر به ما انداخته‌اند، کارخانه‌هایی هستند که بجز جنس بنجل چیز دیگری نمی‌توانند تولید کنند.
تنها تولیداتی که در ایران به خوبی پیشرفت می‌کند ساختن مسجد، تکیه و قبر این یا آن امام زاده است. از جمکران بگیر تا قبر خمینی موسس جمهوری ننگین اسلامی.
منافع یا تولیدات این مساجد و تکایا و قبور برای ملت ایران چیست!؟ می‌خواستم بنویسم “پشکل” دیدم واقعا ظلم است اگر تولیدات مساجد را تا سطح پشکل بالا ببرم! هرچه باشد “پشکل” بدرد کشاورزی می‌خورد و می‌توان به عنوان کود از آن استفاده کرد! متاسفانه تولیدات مساجد و تکایا نه تنها سودی برای کسی ندارند، بلکه برعکس بجز شیون و گریه، افسردگی و غم ارمغان دیگری برای ملت ایران ندارند. تازه وقتی که انسان مفلوکی از این مساجد پس از یکی چند ساعت گریه و شیون خارج شد نیاز به یک روانپزشک هم دارد، تا روان آسیب دیده او را درمان کنند.

15 پیام   |    |     |     

22 Mar 2009

مسجد بسوزان و میخانه نشین شو!

نوشته:     :::       21 پیام

چند سال پیش رفته بودم شیراز، یکی از نزدیکان فوت شده بود، برای او می‌خواستند در مسجدی ختم بگیرند، با عصبانیت گفتم شما دست بردار نیستید! این همه از مذهب ضربه می‌خورید باز هم دنباله رو آن هستید!؟ عده‌ای از جماعت غافل از همه چیز و بیخبر از همه جا مدعی بودند که مذهب چه ربطی به حکومت دارد!؟ و همه آن عذر‌های بدتر از گناه و ادعاهای ریز و درشت که همگی می‌دانید.
وقتی دیدم تلاش من بی اثر است گفتم، پس توقع نداشته باشید که من در چنین مجلسی شرکت کنم!
حضرات ریز و درشت، خصوصا بزرگان فامیل داد و هوار راه انداختند که بنده به علت اروپا زدگی از ریشه‌هایم دور افتاده‌ام. با عصبانیت پاسخ دادم اگر ریشه‌های من این است! می‌خواهم این ریشه‌ها را بسوزانم.
این ماجرا باعث کدورت در فامیل شد و من هم زودتر از موعد بلیط هواپیما خریدم برای اصفهان و دو سه روز را در اصفهان گذراندم تا روزی که قرار بود به نروژ برگردم.
اگر امید رضا برادر من بود یقینا برای او مجلس ختمی در یک میخانه راه اندازی می‌کردم و از میهمانان با می ناب پذیرایی می‌کردم، لیاقت او بیشتر از مسجد است.
حتی اگر امید رضا به اسلام باور داشته باز هم برگزار کردن ختم در مسجد که همه می‌دانیم صد در صد در کنترل این حکومت است، کاری است خطا و یقین دارم امید رضا خودش با چنین رفتاری مخالف بوده. نمی‌توان با سیستمی مخالف بود و همزمان از ابزار آن استفاده کرده، مسجد ابزار این حکومت است و صد در صد در کنترل حکومت.


omidreza_mirsyafi.jpg

21 پیام   |    |     |     

21 Mar 2009

وقاحت ولایت وقیح را پایانی نیست

نوشته:     :::       4 پیام


هزار بار به وبلاگ نویسان سیاسی هشدار داده‌ام که در سیستم‌های وبلاگی ایرانی ننویسید، برای هزار و یکمین مرتبه هشدار می‌دهم برادران و خواهران بیدار، بیدار شوید! نیازی نیست در بلاگ فا یا پرشین بلاگ بنویسید، ده ها سیستم بهتر وبلاگ نویسی خارجی وجود دارد، که هم بهتر هستند و هم امنیت شما را بهتر تامین می‌کنند، چرا سری که درد نمی‌کند را دستمال می بندید!؟ عده‌ای استدلال می‌کنند که سیستم‌های وبلاگی خارجی را نمی‌شناسند! جل الخالق ده‌ها راهنمای استفاده آسان برای این سیستم‌ها نوشته شده، کمی به خود زحمت بدهید و از آن سیاه چال‌های اسلامی خارج شوید. حداقل به عنوان دهن کجی هم که باشد باید از بلاگفا و پرشین بلاگ خارج شوید و این سیستم‌های ملایی را تحریم کنید.
یک نگاه به وبلاگ امیدرضا میرصیافی بیندازید. تا پریروز خود بلاگفا با حذف نوشته‌های او، از وبلاگ او به عنوان یک سایت تبلیغاتی استفاده می‌کرد و از امروز دیدم که آنرا به عکس قاعد اعظم هم مزین کرده‌اند. عکس بزرگی از سید علی چلاق را در صفحه اول آن قرار داده‌اند و با وقاحت کامل به ما دهن کجی می‌کنند.
من به شما التماس می‌کنم، برای دهن کجی به رژیم ملایان هم که شده سیستم بلاگفا و پرشین بلاگ را تحریم کنید.
این چه منطقی است که وبلاگ نویسان سیاسی مخالف رژیم دارند!؟ هم با رژیم مخالف‌اند هم در دامان کثیف ترین حقوق بگیران آنها لانه کرده‌اند!!
اگر کسی خواست از بلاگفا نقل مکان کند، من شخصا حاضرم برای آنها وبلاگ در بلاگ اسپات درست کنم. خواهش می‌کنم کمی بیدار شوید.

4 پیام   |    |     |     

20 Mar 2009

خشم و خون جای صلح و آرامش نوروزی را گرفته

نوشته:     :::       13 پیام

نمی‌دانم باید تبریک گفت یا نه!؟ از هفته ها قبل امروز را از کار مرخصی گرفته بودم تا نوروز را در خانه باشم، تا شادی کنم، تا تبریک بگویم و تبریک بشنوم، ولی حالا که ضحاک مار دوش یکی دیگر از جوانان غیور ایرانم را از ما گرفت، گریه امانم نمی‌دهد تبریک بگویم، خشم امانم را بریده، دست و دلم به هیچ کاری نمی‌رود، انگاری نخاعم را قطع کرده باشند.
وقتی در این وانفسا استدلال بعضی مزد بگیران حکومت را در رابطه با انتخابات می‌شونم، وقتی که بعضی استدلال می‌کنند که می‌خواهند در انتخابات شرکت کنند، برای خودم آن صحنه‌های چندش آور را در ذهن‌ام نمایش می‌دهم، واقعا چندش آور است، چندش آور. در ذهن‌ام تصویر انسانها که چه عرض کنم سگ‌های هار و پلیدی را می‌بینم که انگشتان ناپاک خود را در خون غیور ترین جوانان وطن زده‌اند و در صف مزدوران برای تیکه‌ای استخوان ایستاده‌اند تا انگشت آغشته به خون را پای ورقه رای بزنند تا با این وسیله ادامه زندگی ضحاک را تداوم بخشند.
نمی‌دانم چه بنویسم! آیا کسی هست که بتواند چیزی بگوید تا خشم و غم دل ما را فرونشاند و تسکین دهد!؟
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
     چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
من ار چه در نظر یار خاکسار شدم
     رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
چو پرده دار به شمشیر میزند همه را
     کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است
     چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند
سرود مجلس جمشید گفتهاند این بود
     که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند
غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه
     که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند
توانگرا دل درویش خود به دست آور
     که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند
بدین رواق زبرجد نوشته اند به زر
     که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند
ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ
     که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند

13 پیام   |    |     |     

19 Mar 2009

قلم به نوشتن نمی‌رود!

نوشته:     :::       14 پیام

mirsiafi.jpgهر چه سعی می کنم چیزی بنویسم قلم نای نوشتن ندارد. یکی بعد از دیگری می‌روند زندان، یکی بعد از دیگری می‌میرند(http://rooznegaar.blogfa.com). چرا جوانان دیار فلک زده ایران باید سر به نیست شوند آقایان علمای عظام!؟ متاسفانه به روز قیامت اعتقادی ندارم در نتیجه نمی‌توانم منتظر تقاص گرفتن خون این همه بیگناهان بمانم و به دنیای دیگری واگذار کنم، در این دنیا هم که فعلا جلادان در قدرت‌اند. باور کنید آقای سید علی خامنه‌ای همین غرور شما را هم شاه داشت و خود را سایه خدا بر روی زمین می‌پنداشت! دیدید با چشمان گریان مثل یک تفاله از ایران بیرونش انداختیم؟ نوبت شما هم خواهد رسید. روزی که شما گریان در پایین چوبه دار یا در پایین پلکان هواپیما می‌گریید، آن روز ما جشن خواهیم گرفت.
پ.ن.: وبلاگ امید رضا را بلاگفا حذف کرده برای دسترسی به آرشیو وبلاگ او می توانید با مراجعه با این آدرس آرشیو وبلاگ او را تا تاریخ تیرماه 86 ببینید، از ستون دست چپ باقی آرشیو را هم می‌توانید ببینید.

14 پیام   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی