10 Jul 2010

تعطیلات جای شما خالی خیلی خوش می گذرد

نوشته:     :::       8 پیام

با عرض پوزش از اینکه یک مرتبه بی خبر مفقود شدم. راستش رو بخواهید همان طور که قبلا گفته بودم رفتم ایتالیا برای استراحت. از شانس بد هتل مربوطه هم فقط در بخش ورودی اش اینترنت دارد و برای استفاده از اینترنت باید آمد مثل بچه آدم نشست توی ورودی هتل و اینترنت بازی کرد. درضمن خدا خفشان کند پریز برق شان هم به سیستم همه دنیا نمی خورد در نتیجه برق لپ تاپ هم کمی تا قسمتی مشکل دارم به غیر از این به کوری چشم آخوندها سرحال سرحالم
موید و پیروز باشید

8 پیام   |    |     |     

28 Jun 2010

امروز 4 انسان کشته شدند

نوشته:     :::       17 پیام

اخبار امروز کانال‌های نروژی همه خبر از کشته شدن 4 سرباز نروژی در افغانستان می‌دهند. شاید اگر چهار افغان کشته شده بودند فقط در خبرها یک بار یا دو بار خبر کوتاهی منتشر می‌شد و داستان تمام می‌شد. امروز اما چهار سرباز نروژی کشته شده‌اند، یقینا اخبار مربوط به این اتفاق تا روزها بلکه هفته‌ها خبرهای دیگر را تهت الشعاع قرار خواهند داد.
روزانه ده‌ها و گاهی صدها انسان در همان منطقه از جهان کشته می‌شوند، در این سوی جهان فقط خبر کوتاهی خوانده می‌شود و دیگر هیچ.
بر کسی پوشیده نیست که درگیری غرب با اسلام را بلکه حتی سوار شدن اسلام بر قدرت در منطقه را همگی مدیون همین غربی‌های تیتیش مامانی صلح طلب! هستیم. همین‌ها بودند که در سالهای 70 و 80 میلادی برای مبارزه با کمونیسم و بلوک شرق اسلام را سیاسی کردند تا آنرا در مقابل بلوک شرق قرار دهند. حتی حالا هم که کمونیسم و بلوک شرق از هم پاشیده باز هم غرب علاقمند به حفظ اسلام سیاسی است، این بار اما اسلام سیاسی را می‌خواهند که اخته شده باشد، تا بتوان از عواید آن استفاده برد بدون اینکه خطری برای منافع آنها باشد.
از همین رو است که غرب با ایران احمدی نژاد به جدال می‌پردازد و با اسلام اخته شده آقایان اصلاح طلب دست دوستی و برادری می‌دهد، تا با این ابزار بتواند در آینده بدون خطر یک اسلام سیاسی خطرناک، اسلامی بی خطر را در منطقه داشته باشد تا هم ابزار کنترل باشد و هم ابزار تحمیق. همین‌ها هستند که امروز در دانشگاه‌های خود ملاهایی مثل آقای کدیور و ملاهای بی عمامه ای مثل سروش را پست و مقام می دهند، رسانه های خود را دربست در اختیارشان می‌گذارند، تا اسلام بی خطر را پرورش و تبلیغ کنند و آنرا در کنترل منابع دنیای اسلام (خاورمیانه) بکار گیرند. وقتی آقای کدیور صدای مردم ایران را عوضی می‌شنود و شعار “نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران” را “هم غزه هم لبنان جانم فدای ایران” می‌شنود!! از آن جهت است که منافع دنیای غرب چنین می‌خواهد.
اسلام سیاسی اخته شده بهترین ابزاری است که این روزها دنیای غرب برای حفظ منافع خود در منطقه خاورمیانه در اختیار دارد. در نتیجه بن لادن‌ها، احمدی نژادها و ریگی‌ها باید حذف شوند و آنها را با کرزای‌ها، کدیورها و سروش‌ها جایگزین کنند.

17 پیام   |    |     |     

17 Jun 2010

صدای پای فاشیزم سبز

نوشته:     :::       18 پیام

تقدیم به نیک آهنگ کوثر که در این وانفسای آزادی کشی و قلم شکستن‌های سانسورچی سبز، راست قامت در مقابل اراذل سبز ایستاده.
من دولت سبز تعیین می‌کنم! من قلم‌ها را می‌شکنم، من تو دهن کاریکاتوریست می‌زنم!
آیا این واژگان به گوش شما آشنا نیست!؟ حداقل به گوش ما که انقلاب 57 را از سر گذرانده‌ایم، یقینا این واژگان بسیار گوش خراش، آشنای آشنا است.
نیروی فاشیستی که این روزها دارد پا می‌گیرد دست کمی از حزب اللهی‌های اوائل انقلاب ندارد، آنها حداقل صبر کردند تا حکومت را در کنترل خود بگیرند بعد شروع به قلم شکستن و بعد تر سر بردار کردن کنند، ولی این آقایان هنوز قدرت را بدست نگرفته‌اند و حتی ممکن است به شدت بوسیله دولت کودتایی خامنه‌ای سرکوب شوند، با این حال در استقرار حکومت تک صدایی چنان عجله دارند که دست از پا نمی‌شناسند.
حتما ماجرای کاریکاتور نیک آهنگ را خوانده‌اید! همان که به علت فشارهای سبز اللهی‌های مقیم بالاترین از روز آنلاین حذف شد. پیش تر هم از این نمونه‌ها دیده بودیم. اگر کسی در این جو موجود جرات کند و به یکی از سران سبز اللهی بگوید بالای چشم‌ات ابروست، چنان بوسیله فالانژهای سبزاللهی مورد نوازش قرار می‌گیرد که دیگر جرات نکند انتقادی بکند. هرچه آقایان می‌گویند باید همان را چشم و گوش بسته مثل بره قبول کرد و گردن به آن نهاد وگرنه وای بر احوال انتقاد کنند.
اگر کسی هم خواسته باشد انتقاد کند، باید چنان پیش از هر انتقادی اول خایه‌های مبارک آقایان را بمالد تا پوستش برود، باور ندارید یک نگاهی به این لینک‌ها و مطالب بیندازید آدم چندش‌اش می‌شود از این طرز تفکر و رفتار، از این همه عقب افتادگی!
هشداری به سران جنبش نیمه جان سبز، کاری نکنید که قبل از اینکه قدرت به دست تان بیفتد کوشندگان واقعی دموکراسی مجبور شوند مقابله با شما را از همین حالا شروع کنند. از قرار معلوم بجای اینکه انرژی خود را برای سرنگون کردن حکومت سید علی جلاد بکار ببریم مجبوریم در دو جبهه مبارزه کنیم و این تازه به دوران رسیده‌ها را هم کمی بنوازیم، تا خیال برشان ندارد. از امروز هر عمل ناشایستی که از این اراذل سبزاللهی سر بزند من یکی که در مقابل شان هیچ سکوت نخواهم کرد، گربه را باید دم در حجله کشت.
انحراف انقلاب ۵۷ از زمانی شروع شد که خمینی گفت من قلم‌ها را می‌شکنم.
در آینده نیز تنها ضمانت دموکراسی حفظ آزادی بیان است با هر قیمتی که شده باید جلو این تعرض‌ها را به آزادی بیان گرفت.

18 پیام   |    |     |     

16 Jun 2010

بازار مکاره عوامفریبی

نوشته:     :::       11 پیام

باور کنید از روز اولی که اصلاح طلب‌ها بازی فرار به جلو خود را سامان دادند، بنده حقیر هیچ اعتقادی به آنها نداشتم و هنوز هم ندارم. بر همین اساس هم نام اسهال طلب بر آنها گذاشتم و خیال خودم و دیگران را راحت کردم. برای این نظرم هم هزاران بار مطلب نوشته‌ام و با دوستان مختلف بحث کرده‌ام و هنوز که هنوز است بر همان نظریه اولیه‌ام ایستاده‌ام، نه به این خاطر که یک انسان خود رای هستم، بلکه به این خاطر که هیچ نشانه‌ای برای اثبات خلاف آنرا کسی به من نشان نداده است.
ببینید اگر بخواهیم قبول کنیم که اصلاح طلب‌ها همانها که در دو دهه اول انقلاب با زندان و شکنجه و گلوله از مخالفین خود پذیرایی می‌کردند یک مرتبه بعد از 20 سال متحول شده‌اند و یک شبه دموکرات مسلک به تمام عیار شده‌اند باید بگویم که بسی در خواب غفلتیم! اگر هم بخواهیم استدلال کنیم که رفتار ایشان در آن 20 سال از روی نا آگاهی بی تجربگی و الخ بوده، که وضع بدتر می‌شود و می‌شود مصداق عذر بدتر از گناه و در این حالت باید بگویم که چنین افرادی که 20 سال طول می‌کشد تا از مسائلی به این پیش پا افتادگی باخبر شوند پس وای بر احوال ما اگر بخواهیم دوباره به آنها اعتماد کنیم و قدرت را دستشان بدهیم تا مجددا بیست، سی سال دیگر به خواب غفلت یا خرگوشی فرو بروند و مجددا حمام خون راه بیندازند.
نگاه کنید به بیانیه اخیر آقای موسوی و نامه جدید مصطفی تاج زاده ، در هر دو مورد نشانه‌های زیادی از فرار به جلو به چشم می خورد و این فرار به جلو چنان ناشیانه انجام می‌شود که مرغ پخته را هم به خنده می‌اندازد.
آقای نخست وزیر سابق که در هر جمله‌اش اگر از اسلام ناب محمدی و امام نورانی‌اش ننویسد انگاری هیچ برای گفتن ندارد. گرچه هر از گاهی برای رد گم کردن هم که شده نامی از ایران و فرهنگ آن هم می‌برد ولی خلاصه و لب کلام حضرت رهبر سبز جملاتی است از این دست:

جنبش سبز با پذیرش تکثر درون جنبش بر استمرار حضور دین رحمانی سرشار از رحمت، شفقت، معنویت، اخلاق و تکریم انسان تاکید دارد و راه تقویت ارزش های دینی در جامعه را تحکیم وجه اخلاقی و رحمانی دین مبین اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران می داند.
تاکید ها از من است
یکی نیست از ایشان بپرسد کدام دین رحمانی! کجای تاریخ اسلام دین اسلام رحمانی انسانی و الخ عمل کرده که شما با استناد به آن می‌خواهید دوباره مردم را وارد همان خرابه شومی کنید که 31 سال است بیچاره ملت را از آن خلاصی نیست. شعار دادن کار آسانی است همان گونه که در این 31 سال شعار دادید و همچنین پیش تر قبل از انقلاب با همین نوع شعارها مردم را فریب دادید و همگان دیدند که بجز فلاکت و بدبختی، فقر و گرسنگی، جنگ و خونریزی، زندان و شکنجه و اعدام هیچ چیز دیگری برای ملت به ارمغان نیاوردید.
این روزها هم دوبار شاهد همان روش‌ها و منش‌های 31 سال گذشته شما هستیم، مجددا نیروهایی را دور خود جمع کرده‌اید که درست به سبک و سیاق حزب الله، عمل می‌کنند و از شما بت می‌سازند و دیگران را اگر کسی جرات مخالفت ورزی داشته باشد با تیر غیب می‌زنند و ترور شخصیت می‌کنند.
ما دیگر فریب دین رحمانی، رحمتی، شفقتی، معنوی و اخلاقی شما را نمی‌خوریم، دین شما همان است که در قران نوشته شده و رحمت آن هم بجز قتل و غارت و تجاوز چیز دیگری نیست، همان رحمت‌هایی که ایران 1400 سال گرفتار آن بوده و در این 31 سال به همت شما و امام نورانی‌تان افزایش هم پیدا کرده.
خلاصه بگویم آن دین رحمانی شما دو زار(دو ریال) ضمانت اجرایی ندارد و قرن‌ها است که ورشکسته به تقصیر شده است.
پ.ن.:
عرض نکردم!؟
اگر کسی جرات مخالفت ورزی داشته باشد با تیر غیب می‌زنند و ترور شخصیت می‌کنند.
یک ساعت طول نکشید تیرهای غیب شان را پای مطلب بخوانید تا متوجه شوید از کدام تیر غیب و از کدام بت پرستی صحبت می‌کنم و کدام سبز اللهی‌ها هستند که حتی از حزب الشیطان هم خطرناک تراند!

11 پیام   |    |     |     

10 Jun 2010

گر صبر کنی ز غوره حلوا سازم

نوشته:     :::       17 پیام

دو کاندید انتخابات و به گفته خامنه‌ای رهبران فتنه، در بیانیه‌ای تظاهرات روز 22 خرداد را منتفی اعلام کردند و برخلاف تقاضاهایی که از اینجا و آنجا برای شرکت در تظاهرات شنیده می‌شد آب پاکی روی دست مخالفین رژیم ریختند. اول که این بیانیه را خواندم شدیدا نا امید و عصبانی شدم. با خودم گفتم خوب این هم سالگرد آن قیام شکوهمند، حالا چه خواهد شد؟ ولی بعد از اینکه خشم اولیه‌ام فروکش کرد و کمی از روی تعقل به مساله نگاه کردم، دیدم اتفاقا همان بهتر که بیخود مردم هزینه ندهند! چرا باید بی خودی هزینه داد. یک سرمایه گذار خوب همیشه سعی می‌کند با کمترین سرمایه گذاری و کمترین ریسک بیشترین سود را ببرد، خوب ما چرا نباید از همین منطق استفاده کنیم و بجای هزینه زیاد و سود کم، هزینه را کم کنیم و سود را زیاد؟
با این روند شاید بعضی فکر کنند که دیگر رژیم می‌تواند خودش را تثبیت کند! اگر واقعا چنین فکر کنید باید بگویم که تجربه ما را که سی سال با این رژیم مخالف بوده‌ایم و بدون هیچ امیدی در این 31 سال هر گونه که توانسته‌ایم با این رژیم مبارزه کرده‌ایم، حتی اگر هیچ کاری هم از دستمان بر نمی‌آمد، حداقل سعی می‌کردیم با تبلیغات منفی خود بر علیه رژیم در خارج از کشور تصویر بدی از آن در افکار عمومی جهانیان ایجاد کنیم. گمان می‌کنید برای چی است که رژیم هیچوقت نتوانسته در این 31 سال خود را تثبیت کند؟ دلیلش همین مبارزات کوچک و بزرگ بوده.
فکرش را بکنید آن روزهایی که ما با این رژیم مخالف بودیم اکثریت مطلق ایرانیان داخل با رژیم موافق بودند، این روزها اما حتی ستون یا به قول خودشان ستون‌های خیمه انقلاب هم با این رژیم مخالف شده‌اند، نامه‌های نوری زاد را بخوانید، او یکی از خودی ها بوده که این روزها بی وقفه با تازیانه قلم به جان رژیم‌اش افتاده. نامه دیروز دفتر هاشمی را خوانده‌اید!؟ چه کسی حتی فکرش را می‌کرد که اختلافات درون حکومت به اینجاها بکشد، که هاشمی بشکل رسمی و علنی با خامنه‌ای گلاویز شود!؟ واقعا چنین چیزی حتی یک سال پیش هم قابل پیشبینی نبود، چه برسد 30 سال پیش. رژیمی که تا یک سال پیش یک دست بود یا حداقل در ظاهر چنین به نظر می‌رسید، امروز حداقل سه تا چهار شقه شده. تازه این اول کار است، به مرور این شکاف‌ها عمیق‌تر، شدیدتر و غیرقابل ترمیم‌تر خواهند شد. به قول معروف “گر صبر کنی ز غوره حلوا سازم” حال ببینید نتیجه آن صبر را، همین صبر 31 ساله را اگر چند ماه دیگر داشته باشیم، خواهیم دید که این رژیم مثل برف در مقابل آفتاب آب خواهد شد.
حتی اگر بدترین سناریو را هم بخواهیم در نظر بگیرم این خواهد بود که رژیم عزیز ترین و نزدیک ترین یاران خودش را سرکوب خواهد کرد. خوب چه پدیده‌ای می‌تواند بهتر از این باشد که رژیم با دستان خودش یاران قدیمی خودش را سرکوب و نابود کند؟ فکرش را بکنید در این 31 سال آرزوی ما بوده که مثلا هاشمی رفسنجانی به شکلی نابود شود، خوب حالا این خواب و خیال دارد عملی می‌شود، البته اگر خود خامنه‌ای در این درگیری نابود نشود، و به قول معروف “از هر طرف که شود کشته به سود ایران است”.
آقای خامنه‌ای مثل همه دیکتاتورها یک اشتباه کرد، فکرش را بکنید اگر خریت نکرده بود و اجازه داده بود موسوی انتخاب شود، در بدترین حالت می‌شد مثل دوران هشت ساله خاتمی، ولی همان طور که همه دیکتاتورها روزی اشتباه می‌کنند و سرنگون می‌شوند او نیز اشتباه تاریخی خودش را کرد و همین اشتباه او را سرنگون خواهد کرد. شاید نه فردا و پس فردا ولی یقین بدانید با این اوضاع و احوالی که می‌بینم این رژیم یک تا دو سال بیشتر دوام نخواهد آورد. نکته جالب تر و مهم تر این صبر کردن این است که هرچه مبارزه طولانی‌تر شود، مثل سنگ خارا تر و مثل آئینه صیقل‌تر می‌شود و قوام بهتری پیدا می‌کند و بد سیرتان رسوا تر و رهبران واقعی پدیدار تر می‌شوند و سودجویان و موقعیت طلب‌ها رسوا تر می‌شوند و خلاصه اینکه آینده انقلاب نوین ایران روشن تر و بهتر.
همه اینها که نوشتم چالش‌های درونی رژیم است، چالش‌های اجتماعی، اقتصادی و خارجی رژیم پیش کش آسید علی آقا یک دست. این رژیم رفتنی است هرچه هزینه سرنگونی کمتر بهتر.

17 پیام   |    |     |     

05 Jun 2010

مسافرت سیاسی عبادی

نوشته:     :::       12 پیام

یکی دو هفته‌ای است در منزل خُسن آقا درگیری جناحی درگرفته و خُسن آقا زیرفشار شدید امنیتی سیاسی قرار گفته و همه اینها برای اینکه خُسن آقای بیچاره را مجبور کنند که مسافرت تابستان را برویم ایتالیا! حقیر هم که بطور کلی با شارلاتانیزم و مافیاسالاری مشکل اساسی دارم با این مسافرت مخالفت داشتم. چه معنی می‌دهد آدم برود مملکتی که مافیا حرف اول را می‌زند، برلوس کونی سالها با رای مردم بر آنجا حکومت کرده، خلاصه اینکه مملکتی که این چنین ملتی دارد اصلا برای مسافرت جایز نیست!
خلاصه فشارها چنان زیاد شد که مجبور شدیم از مواضع سیاسی عقب نشینی کنیم و قبول کنیم برویم ایتالیا. بعد فرمودند باید یک سری هم برویم پیزا. اینجا بود که رگ گردنمان ورم کرد و فرمودیم: ایتالیا را با فشار قبول کردیم ولی الا و بلا اگر گردن به این ننگ بگذاریم و کلی پول خرج کنیم برویم یک برج کج مج را ببینیم که اگر آرشیتکت آنرا برای ما ساخته بود حتما از او به علت حیف و میل اموال و ساختن یک برج کج و کوله شکایت می‌کردیم. این دیگه چه صیغه‌ای است که آدم برای یک ساختمان معیوب این همه سر و دست بشکند! تو گویی خر دجال است این برج معیوب! جماعت مخالف، استدلال می‌کردند که درست است که کار آرشیتکت عیب و ایراد داشته ولی خوب حالا این برج تبدیل شده به یک بنای تاریخی! ما هم با یک بدل درست حسابی زیر یک خم مخالفین را گرفتیم و فرمودیم: پس حالا که این طور است ما هم شما را سال آینده وسط تابستان گرم و سوزان می‌بریم زیارت مقعد(مرقد) امام! یک دفعه دیدیم با این بدل جملگی چشمشان چهارتا شد. فرمودند مگر ما مسلمان هستیم که برویم زیارت مقعد امام. فرمودیم خوب این را هم به حساب یک مکان تاریخی بگذارید! مگر نه اینکه شما مثل بره افتاده‌اید دنبال بزها و می‌خواهید بروید به زیارت یک برج کج و معوج!؟ خوب حالا سال آینده هم بیفتید پشت سر بزهای مسلمان و بروید زیارت مقعد امام! هم زیارت است و هم سیاحت! خلاصه با این بدل خوشکل از دست برج پیزا خلاص شدیم و قرار بر این شد که تابستان برویم ایتالیا، به این شرط که هیچ کس حرف برج پیزا را بر زبان جاری نکند!

12 پیام   |    |     |     

02 Jun 2010

دایی جان خُسن آقا

نوشته:     :::       10 پیام

اسرائیل در آبهای بین المللی دست به قتل عام فعالان حقوق بشر زد که برای شکستن محاصره غزه دست به اقدام…
اینگونه جملات در اکثر تحلیل‌ها و خبرهای این چند روز گذشته در اکثر رسانه‌ها منعکس شد و کسی هم به آن اعتراضی ندارد، فقط این وسط یک نکته باریک درست به باریکی موی سر بر خُسن آقا آشکار نشد. و آن اینکه چرا این آدم‌های بشر دوست و حقوق بشری همراه بعضی سیاسیون عازم بنادر غزه شدند!؟ تا آنجایی که من خبرش را داشتم، دست کم چند نفر از یکی از احزاب دست چپی نروژی، که عموما در اینگونه آکسیون‌ها شرکت می‌کنند هم همراه این کاروان تا روز قبل از درگیری بودند، ولی درست روز قبل از درگیری سیاسیون از کشتی‌ها پیاده شدند، یا گفته شده اجازه نیافتند سوار کشتی‌ها شوند!
در ضمن تعداد زیادی از آنهایی که در درگیری شرکت داشتند و بعضی از آنها کشته و زخمی شدند هم عموما از احزاب افراطی حزب الله بودند. در این شکی نیست که همراه این سیاسیون سیاسی کار عده‌ای هم آدم‌های غیر سیاسی و انسان دوست از همه جا بیخبر هم بودند، ولی!
کار سیاسیون سیاست ورزی است و از اینکه انسانهای بی گناه را فدای اهداف سیاسی خود بکنند هیچ عبایی ندارند، این را حداقل ما ایرانی‌ها با گوشت و پوست خود لمس کرده‌ایم.
یک نکته باریک تر از موی دیگری هم مرا در این ماجرا و ماجراهای مشابه شدیدا رنج می‌دهد و آن هم اینکه هرگاه ملت ایران خودش را آماده خیزشی بزرگ می‌کند یک اتفاقی از این دست می‌افتد و اذهان عمومی جهانی را از ایران به سوی چیز دیگری جلب می‌کند. عاقلان دانند شاید هم خُسن آقا به بیماری دایی جان ناپلئونی گرفتار شده!
می‌خواستم در این باره بیشتر بنویسم! می‌خواستم بنویسم که این چه ماجراجویی سیاسی است که آقای اردوغان را یک روز در آغوش آیت الله یک دست خودمان می‌اندازد، یک روز او را می‌فرستد گدایی در خانه اروپا برای ورود به بازار مشترک اروپا، یک روز او را شریک و یار و هم پیمان اسرائیل و آمریکا می‌کند، یک روز از حق اتمی شدن ایران دفاع می‌کند، حالا هم که شده سردسته صلح دوستان آدم و عالم و به اسرائیل قشون کشی می‌کند. خلاصه بگویم، می‌خواستم همه این چیزها را بنویسم ولی با خود فکر کردم حتما عده‌ای خواهند گفت خُسن آقا زده به سرش و دیوانه شده!

10 پیام   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی