Jun 10 2010
گر صبر کنی ز غوره حلوا سازم
دو کاندید انتخابات و به گفته خامنهای رهبران فتنه، در بیانیهای تظاهرات روز 22 خرداد را منتفی اعلام کردند و برخلاف تقاضاهایی که از اینجا و آنجا برای شرکت در تظاهرات شنیده میشد آب پاکی روی دست مخالفین رژیم ریختند. اول که این بیانیه را خواندم شدیدا نا امید و عصبانی شدم. با خودم گفتم خوب این هم سالگرد آن قیام شکوهمند، حالا چه خواهد شد؟ ولی بعد از اینکه خشم اولیهام فروکش کرد و کمی از روی تعقل به مساله نگاه کردم، دیدم اتفاقا همان بهتر که بیخود مردم هزینه ندهند! چرا باید بی خودی هزینه داد. یک سرمایه گذار خوب همیشه سعی میکند با کمترین سرمایه گذاری و کمترین ریسک بیشترین سود را ببرد، خوب ما چرا نباید از همین منطق استفاده کنیم و بجای هزینه زیاد و سود کم، هزینه را کم کنیم و سود را زیاد؟
با این روند شاید بعضی فکر کنند که دیگر رژیم میتواند خودش را تثبیت کند! اگر واقعا چنین فکر کنید باید بگویم که تجربه ما را که سی سال با این رژیم مخالف بودهایم و بدون هیچ امیدی در این 31 سال هر گونه که توانستهایم با این رژیم مبارزه کردهایم، حتی اگر هیچ کاری هم از دستمان بر نمیآمد، حداقل سعی میکردیم با تبلیغات منفی خود بر علیه رژیم در خارج از کشور تصویر بدی از آن در افکار عمومی جهانیان ایجاد کنیم. گمان میکنید برای چی است که رژیم هیچوقت نتوانسته در این 31 سال خود را تثبیت کند؟ دلیلش همین مبارزات کوچک و بزرگ بوده.
فکرش را بکنید آن روزهایی که ما با این رژیم مخالف بودیم اکثریت مطلق ایرانیان داخل با رژیم موافق بودند، این روزها اما حتی ستون یا به قول خودشان ستونهای خیمه انقلاب هم با این رژیم مخالف شدهاند، نامههای نوری زاد را بخوانید، او یکی از خودی ها بوده که این روزها بی وقفه با تازیانه قلم به جان رژیماش افتاده. نامه دیروز دفتر هاشمی را خواندهاید!؟ چه کسی حتی فکرش را میکرد که اختلافات درون حکومت به اینجاها بکشد، که هاشمی بشکل رسمی و علنی با خامنهای گلاویز شود!؟ واقعا چنین چیزی حتی یک سال پیش هم قابل پیشبینی نبود، چه برسد 30 سال پیش. رژیمی که تا یک سال پیش یک دست بود یا حداقل در ظاهر چنین به نظر میرسید، امروز حداقل سه تا چهار شقه شده. تازه این اول کار است، به مرور این شکافها عمیقتر، شدیدتر و غیرقابل ترمیمتر خواهند شد. به قول معروف “گر صبر کنی ز غوره حلوا سازم” حال ببینید نتیجه آن صبر را، همین صبر 31 ساله را اگر چند ماه دیگر داشته باشیم، خواهیم دید که این رژیم مثل برف در مقابل آفتاب آب خواهد شد.
حتی اگر بدترین سناریو را هم بخواهیم در نظر بگیرم این خواهد بود که رژیم عزیز ترین و نزدیک ترین یاران خودش را سرکوب خواهد کرد. خوب چه پدیدهای میتواند بهتر از این باشد که رژیم با دستان خودش یاران قدیمی خودش را سرکوب و نابود کند؟ فکرش را بکنید در این 31 سال آرزوی ما بوده که مثلا هاشمی رفسنجانی به شکلی نابود شود، خوب حالا این خواب و خیال دارد عملی میشود، البته اگر خود خامنهای در این درگیری نابود نشود، و به قول معروف “از هر طرف که شود کشته به سود ایران است”.
آقای خامنهای مثل همه دیکتاتورها یک اشتباه کرد، فکرش را بکنید اگر خریت نکرده بود و اجازه داده بود موسوی انتخاب شود، در بدترین حالت میشد مثل دوران هشت ساله خاتمی، ولی همان طور که همه دیکتاتورها روزی اشتباه میکنند و سرنگون میشوند او نیز اشتباه تاریخی خودش را کرد و همین اشتباه او را سرنگون خواهد کرد. شاید نه فردا و پس فردا ولی یقین بدانید با این اوضاع و احوالی که میبینم این رژیم یک تا دو سال بیشتر دوام نخواهد آورد. نکته جالب تر و مهم تر این صبر کردن این است که هرچه مبارزه طولانیتر شود، مثل سنگ خارا تر و مثل آئینه صیقلتر میشود و قوام بهتری پیدا میکند و بد سیرتان رسوا تر و رهبران واقعی پدیدار تر میشوند و سودجویان و موقعیت طلبها رسوا تر میشوند و خلاصه اینکه آینده انقلاب نوین ایران روشن تر و بهتر.
همه اینها که نوشتم چالشهای درونی رژیم است، چالشهای اجتماعی، اقتصادی و خارجی رژیم پیش کش آسید علی آقا یک دست. این رژیم رفتنی است هرچه هزینه سرنگونی کمتر بهتر.
17 پیام |
تو این شلوغی احساساتزده،یکی از معدود نوشتههایی بود که حرف حساب داشت.
من می رم اما به شرط ها و شروط ها .نه برای
کسی می رم نه برای ناکسی .
فقط برای دل خودم با رعایت تمام شایط امنیتی. چون هم خودم رو دوست دارم هم سن و سالم اجازه تارزان بازی نمی ده !
hassab agha : neveshti “ba tablighate manfi tasvir bad too afkar besazi” behtare benvisi ba bayane vagheiat va haghighat chehreye vaghei in nezamo neshan bedi
حق با شماست pink ponk
تحلیل بسیار خوبی بود.
به این لینک گاردین نگاهی بیندازید
http://www.guardian.co.uk/world/2010/jun/11/iran-revolutionary-guards-regime
تردید نیست که شکیبائی و سنگر گرفتن و پشتکار و زیر نظر داشتن حوادث اصلی ترین عناصر مبارزۀ ما مردم است. مشکل ما در عدم اتحاد عمل است. البته در نظر باید متفاوت باشیم.
چند نکته
1-رژیم زنازاده خمینی مادر کونی جاهایی که پاتوق مردم میشد رو خراب کرده.شهرک غرب پاساژ گلستان حیاطش رو که عصرا جوونا جمع میشدن خراب کرده.روبروی پاساژ گیشا رو خراب کرده ، تلفن عمومی گذاشته.فلکه صادقیه و پاسداران هم موارد مشابه هست.
2-باس با گرز و تیغ و کمند و تفنگ بیرون ریخت و مادر آخوند و بسیجی و پاسدار و پلیس جانی رو گایید.یا راهش اینه یا اینکه حمله نظامی بشه.وگرنه اینکه رژیم از دور خارج میشه و دو سال دیگه به گا میره کسشعره.زمان دیکتاتور پهلوی هم مردم کشته دادن تا رژیم سقوط کرد.منتها آخوندا و بچه سوهان فروشای قم و معاودین و این حرومزاده ها خیلی خیلی دریده تر و وحشی ترن.
خسن اقا من امروز وقتی این خبر را شنیدم که راه پیمایی برگزار نمیشه خیلی عصبانی شدم و گفتم این خیانت است به کشته شده گان انتخابات ولی الان که نوشته تو را خوندم میبینم شاید کار درستی بوده چرا مردم بیگناه کشته شوند باید گام گام جلو رفت این رژیم مثل گربه ای است که گیر افتاه و هر چه میبیند چنگش میزند دیگه سالهای اخر رژیم است خودشان بهتر از همه میدانند لعنت بر تمام اسلامگرایان و دینشان
خسن آقای عزیزم ۱۰۰٪ درباره بها ندادن بیهوده مردم حق با شماست ولی این رژیم رفتنی است!! با چی؟
با جنگ؟
کی؟ وقتی همه مردم دچار بیماریهای گوناگون روانی و اخلاقی و اجتماعی شدند؟وقتی همه فرهنگ ما به دوره صفوی برگشته؟
سکوت کردن که چیزی رو حل نمی کنه.بیرون آمدن از خانه ها حداقلش اینه که رژیم می فهمه مردم جا نزدند.
دنیا می فهمه که باید از مردم حمایت کنه.
هرچند با دست خالی این مردم و شاخه گل در کلانتری گذاشتن به گفته سازگارا!! عده ای هم به نابرابری کشته
می شن.
پریسا جان دقیقا اینکه مینویسید: “مردم دچار بیماریهای گوناگون روانی و اخلاقی و اجتماعی شدند” درست همین مساله هست که رژیم را سرنگون می کند.
عزیزم دولتهای امروزی نیاز به نیروی فعال دارند، نیاز به نیروهای همراه دارند. اگر مردم با رژیم مخالف شدند همین به تنهایی کفایت میکند رژیم بر اثر همین یک پدیده سرنگون خواهد شد.
ببین تا زمانی که مردم با این رژیم مخالف نباشند، مثل این سی سال گذشته، رژیم میتواند با کژدار مریض امور را اداره کند. ولی همین که مردم مخالف رژیم شدند، که امروز بیش از 80 درصد چنین هستند، آنوقت حتی اگر به خیابان هم نیاید و تظاهرات هم نکنند، یقینا در کارهای روزانه بر علیه این رژیم جبهه میگیرند. این بدان معنی است که رکود در تمام زمینهها اجتناب ناپذیر میشود. این اهرم را نباید دست کم گرفت این اهرمی است که هر رژیمی را سرنگون میکند.
عزیز دلم کار به جایی رسیده که اینها رفتنی هستند چه با جنبش سبز چه بدون جنبش سبز.
میبخشی از این ضرب المثل استفاده میکنم ولی این تنها ادبیاتی است که به ذهنم میرسد.
مُف دماغ وقتی خشک شد خود به خود خواهد افتاد، نیازی به انگشت کردن در دماغ نیست. این رژیم پس از 31 سال مثل مُف دماغ شده که کاملا خشک شده و همین روزها خواهد افتاد. هر پدیده ای یک مدت زمانی عمر دارد وقتی عمرش تمام شد خواهد مرد. ببین یک مثل بسیار ساده می زنم: یک میوه سر درخت بوجود می اید به مرور زمان رشد می کند و بعد می رسد یا من و شما آنرا می چنیم یا میوه چنان رسیده می شود که خودش از بالای درخت می افتد پایین. جمهوری اسلامی به این هد رسیده که زمان سرنگون شدنش رسیده پس زیاد برای چیدن این میوه هزینه نپرداز بگذار بیفتد آنوقت با خیال آسوده میوه رسیده را بردار.
این رژیم به نظر من از دوران رسیدگی هم گذشته و دارد له میشود! ما باید خودمان را آماده دوران بعد از رژیم کنیم این رژیم رفتنی است.
http://tavanaey.blogspot.com/
زمان آن است كه خودمان را سازمان بدهيم
پن لاگ يادتان هست ؟
به كجا برميخورد اگر اتحاديه وبلاگ هاي سبز سكولار / سبز جمهوري ايراني / سبز سوسيال دمكرات / سبز دمكرات مذهبي و…………داشته باشيم؟
ودرچنين زمان هايي اعلاميه بدهيم نه از طرف قاطبه مردم نه از طرف امت اسلام نه از طرف ملت ايران از طرف خودمان اعضاء وبلاگ هايي كه با يك عنوان و خواست ونام گردهم امده ايم وبگوييم مي اييم وديگران را دعوت كنيم كه اگر ميخواهند با مسئوليت خودشان بيايند
آري مي توانيم اگر خودمان را سازمان بدهيم .
و اگر نمي توانيم خودمان را سازمان بدهيم پس چرا مي خواهيم كه جمهوري اسلامي نباشد ؟ كه يك هرج و مرج ديگر بيايد ؟
آقا سیاوش ملت ایران متاسفانه اکثریت یا دنباله رو و مقلداند و یا میخواهند بر تختت سلطنت جلوس کنند، با چنین ملتی سخت میتوان ارگانی منسجم سامان داد.
آمدیم و حرف شما درست از آب در آمد و اینها رفتند؛ البته حرف پریسا خانم را هم در نظر بگیریم که دورهء صفویه را هم در ایران ترویج داده اند و هر کس حقوق دیگری را زیر پای میگذارد که شاید از مغلطهء بعد از سی سال دوری از آذادی، نوبرانه ای داشته باشد، جمعیت عراب لبنانیه و عراغیه را هم بیرون انداختیم، آقایان بزرگ گوار، حضرتین ِ کروب و وزیر ضلجلالهء عصر کبود که خویش را وارثان ِ سیزینهء بعد از انقلاب میدانند و جهل مکدر را در گوش مردم اشاعه میدهند، عمر آث گونه همه چیز را چپاول کرده و باز دوباره قصهء نان ودندان و خرمن وعده ها ست وای که گُلاب به روی دوستان؛ دیوانه ای سنگی را به داخل چاه سر در گُمی انداخته باید قبل از برافتادنشان عقلمانرا جمع کنیم که چاره عمل داشته باشیم؛ “دنبالهی دنیا دراز است” و اینها تنها دوامشان بر مسندی است که وفای آن از جفایش کمتر است اینکه بعد از کندن قالشان چه خواهد شد مهم است به قول شکسپیر “این مهم است”
دامون
خسن آقا جون. من هم معتقدم مردم نباید فدا بشن. مطمئنم که این رژیم فاسد خودش به دست خودش نابود می شه. در واقع اختلافات داخلی آنچنان به جون هم می اندازشون که خودزنی می کنند. اینا اینقدر اسیر پول و قدرت شدند که حاضرند به خاطر حفظ اون هرکاری بکنند، حتی نابودی همدیگه. به امید داشتن ایرانی آزاد و شاد.
http://holycrime.com/CrimeDoc60.asp
خسن آقای عزیز این مطلب رو خوندی؟ http://farzadrahil.persianblog.ir/post/101/
واقعا نمی دونم چرا باید ما تو ایران به دنیا می اومیدم؟ نمی شد تو چنین کشورهایی به دنیا می اومدیم؟ اصلا چرا مملکت ما اینطوری شد؟ تا چه حد خود ما مقصریم؟
——
پاسخ:
آراه این مطلب را قبلا خونده بودم. مقصر خود ما هستیم که بت میسازیم و بعد مجبور میشویم بت را با هزار مکافات بشکنیم. مطلب امروز من در همین باره است. ببین دارند همان ملت دو شخصیت اصلی حکومت آخوندی مثل کروبی و موسوی را چگونه مجددا بت میکنند.
از ماست که برماست!