21
Oct
2010
وبلاگی شخصی بنام گودرزی تصاویری از خامنهای و احمدی نژاد ترسیم کرده و بر روی این تصاویر نام رهبر مزخرف را گذاشته “حضرت ماه” و احمدی نژاد را “شیر ایرانی” نامگذاری کرده!
دیدم حالا که قرار است نام روی اشخاص بگذاریم، بنده هم نام صاحب وبلاگ را به گوزدرزی تغییر میدهم!
ما دیده بودیم افراد برای رسیدن به نان و نوایی دستمال یزدی بدست میگیرند و جاهای ناشریف دیگران را نوازش میدهند ولی دیگر این نوع از دستمال بدستی را هنوز شاهد نبودهایم.
در بخش: ملای حیله گر
19
Oct
2010
مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان قم از انتشار شجره نامه رهبر جمهوری اسلامی همزمان با ورود وی به این استان خبر داده است، هم زمان گفته است که جد آسید علی خامنهای، به امام چهارم امام سجاد وصل است.
حالا برای آنهایی که همه عمرشان برای امامان شیعه سینه چاک کردهاند و سنگ این اعراب متجاوز را به سینه زدهاند عرض کنم که بفرما! نگفته بودیم که امامان شیعه همه جملگی دزد و قاتل و راهزن بودهاند مثل دیگر دزدان و چپاولگران تاریخ! شاهد میخواهید بفرمایید! وقتی فرزند خلف امام سجاد (آسید علی آقا یک دست) این همه دزد و قاتل از آب در آمده، یقین بدانید که خود امام سجاد هم دست کمی از این سید دزد و قاتل نداشته! خلاصه اینکه “الولد و تِرِ ابوک”
توضیح:
“الولد و تِرِ ابوک” جملهای است که سالها تکیه کلام عموی گرام بنده بود. خودش توضیح میداد که معنی این جمله این است که ترکمان به پدرش میرود. خلاصه غلط یا درست بودن این جمله گناهش به گردن عموی از دنیا رفته حقیر!
پ.ن.:
جالبه یک نوشته چهار پنج خطی قادر هست این همه بحث راه بیندازه.
جماعت 29 مرتبه منفی دادهاند و اکثرا هم رای شان بر این اساس است که مطلب توهین آمیز است! گویا یادشان رفته که هم اسلام هم آسید علی آقا از روز تولد بجز توهین به خرد انسانها کار دیگری نکردهاند!
لینک توی بالاترین
در بخش: ملای حیله گر
17
Oct
2010
بعضی دروغها را چندان تکرار می کنیم که خودمان هم باورمان میشود. نگاه کنید به دروغ های احمدی نژاد! البته دروغهای احمدی نژاد از نوع مرغوب تر آن است، این دروغها چنان بزرگ هستند که گوبلز را هم شرمنده میکنند.
دروغهای درجه دوم تر اما، از نوع دروغهای آن طیفی است که تا امروز در حکومت بوده و حالا به هر دلیل از قدرت خارج شده یا بهتر است بگوییم از قدرت با اردنگی اخراج شده است.
یکی از این آقایان تازه به جرگه مخالفین پیوسته هم آقای نوری زاد هستند. ایشان از این نوع دروغها زیاد میگویند.
در آخرین نوحه خوانی (آخه نامه نگاری این سینه چاکان سابق آسید علی آقا، بیشتر به نوحه خوانی شبیه است تا نامه نگاری!)
اعتراض کردهاند به حمله اوباش حکومتی به خانواده همت و باکری. ببینید آقایان چه راحت عوامفریبی میکنند! تو گویی این سرکوبها تنها این روزها ست که شروع شده است و در این 31 سال گذشته که آقایان خودشان هم در حکومت شریک بودهاند چنین اتفاقی نمیافتاده! یکی نیست پرده از این همه عوامفریبی بردارد و به آقایان بگویید، آقایان شما کجا بودید آن زمانی که دختران جوان را قبل از اعدام مورد تجاوز قرار میدادند تا به خیال خودشان از رفتن آنها به بهشت جلوگیری کنند! باور کنید در دورانی که همین آقای نوری زاد در این حکومت فعال بوده، جنایاتی انجام شده که صدها برابر بدتر از چیزی است که این روزها شاهد آن هستیم. انگار نه انگار که این آقای نوری زاد در لانه زنبوری بنام کیهان خدمت میکرده!؟
ببینید این دو سه روز گذشته این جماعت چه قشقرقی بپا کردهاند که حکومت ایران بیش از یک میلیارد دلار خرج لبنان کرده. یکی نیست از اینها بپرسد مگر این روند تازه شروع شده! مگر نه اینکه این سینه چاکی برای لبنان و فلسطین از روز اول از مهمترین سیاستهای این حکومت بوده!؟ تو گویی رابطه ایران و لبنان و فلسطین همین اواخر برقرار شده. یادشان رفته یاسر عرفات همان روزهای اول با کیسه گدایی آمد ایران! گویا یادشان رفته زمانی که سال گذشته جماعت اعتراض کنند شعار میدادند “نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران” همین اسهال طلبها بودند که سعی داشتند این شعار را وارونه کنند و چنین وانمود کنند که ملت در خیابان شعار میدادهاند “هم لبنان هم غزه جانم فدای ایران”!!!
من واقعا درک نمیکنم چرا ملت ایران تاریخ را به این زودی از یاد میبرد. بابا این اتفاقها در مدت همین 31 سال گذشته اتفاق افتاده، حتی یک نسل هم از آن نگذشته، چطور ما میتوانیم اجازه دهیم این همه تاریخ ما را دستکاری و تحریف کنند؟ عوامفریبی هم حد و اندازهای دارد! چرا ما باید مدام اینگونه عوامفریبیها را زیر سبیلی در کنیم!؟ چرا کسی در برابر این همه عوامفریبی جبهه نمیگیرد. باور کنید زبان ما چوب شد از بس که حقنه کردیم!
در بخش: سیاسی
11
Oct
2010
دو سه روز پیش با یکی از اعضای خانواده در ایران صحبت میکردم بحث گرانی و نابسامانی های دیگر شده به او میگویم آقایان دارند به آخر خط میرسند خودشان هم حتی فهمیدهاند فقط بازی را که شروع کردهاند نمیتوانند تمام کنند.
میپرسد کدام بازی!؟ میگویم پرده آخر کمدی تراژدی بنام جمهوری اسلامی! میگویید بابا مدتها ست که مردم میگویند آخرش هست ولی باز هم اینها مثل شعبده بازها یک شعبده دیگری از داخل آستین یا کلاه خود در میآورند.
میگویم اگر دقت کرده باشی دیگر این شعبده بازی هم بی مزه شده و مدام همان اشیا قبلی را دوباره از داخل کلاه در میآورند و تکرار مکررات میکنند، کار را به جایی رساندهاند که دیگر حتی خودشان هم نمیتوانند بصورت تصنعی بخندند! این کمدی تراژدی چنان خسته کننده شده که دیگر حتی خودشان هم نه باورش دارند و نه از آن خنده شان میگیرد و دارد به نقاط بسیار تراژیک بازی میرسد.
نگاه کنید به سخنان اخیر دکطر رحیمی معاون احمدی نژاد! ببینید چنان به چرند گویی افتادهاند که دیگر حتی اوپوزیسیون هم روی این گفتهها مانور نمیدهد، چونکه دیگر این بازی به مرحله پایانی رسیده.
چرندیات معاون رئیس جمهور: “با یک اخم اقتصاد فرانسه را فرو می پاشیم تا به صد سال پیش برگردد”
مساله این است که بازی اتمی را خودشان به این جا کشاندند و به خیال خودشان میخواستند با اقتدار به دنیا بقبولانند که جمهوری اسلامی یک قدرت اتمی است. خودشان هم باورشان شده بود که چنان قدرتی هستند که هیچ کس را یارای رویارویی با آنها را نیست. به گمان من این خودباوری هم ثمره دوران شکوفایی نفتی بود، همان دو سه سالی که میلیاردها دلار نفت می فروختند و جنس های بنجل از چین وارد میکردند و از آن اجناس دو سه تا موشکه سر هم میکردند و سرمست شده بودند و خیال برشان داشت که اینها تکنولوژی خودشان است! غافل از اینکه این ترقه و فش فشهها که گاهی اوقات هم با کمک فتوشاپ با آن چند تا راکت درست میکردند، اصلا تکنولوژی قابل بحثی نیست. دوم اینکه اینها ساخت چین و کره است و هر وقت دنیا تصمیم بگیرد جلو این شریان را خواهد گرفت. حالا هم دیگر بسیار دیر شده و خودشان هم میدانند که این بازی مسخره را که شروع کردهاند نمیتوانند متوقف کنند. عاقبت این کار اگر سرنگونی حکومت آخوندی نباشد در بهترین حالت سر به نیست شدند سید علی آقا و احمدی نژاد و کوتوله های دور و بر آنهاست. توجه کنید که این بازی که آقایان شروع کردن بازی پوکری بود و در آن یک بلف بزرگ زدند و بدون داشتن هیچ برگ برندهای بازی کردند، حالا هم رقیب میداند که دستشان خالی است در نتیجه چارهای جز رو کردن دست و قبول باخت راه دیگری باقی نمانده!
خلاصه اینکه این بازی کمدی تراژیک دیگر چنان به آخر رسیده که اگر آقایان پرده را خودشان پایین نکشند تماشاگران آنرا پایین خواهند کشید.
در بخش: سیاسی
06
Oct
2010
هر چی فکر کردم تیتر این نوشته رو چی انتخاب کنم نتونستم تیتر قابل قبولی به فارسی براش انتخاب کنم. The Twilight Zone بهترین انتخاب است که معادل فارسی آن را هر چه به مغزم فشار آوردم نتونستم پیدا کنم. خلاصه به بزرگی خودتو ببخشید!
چند روز پیش بخشهایی از فیلم قهوه تلخ مهران مدیری رو روی نت پیدا کردم و با سر و صداهایی که اطراف این سریال برپا شده نتونستم مقاومت کنم و مجبور شدم سه چهار تا اپیزود آنرا ببینم. هرچی فکر میکنم نمیتونم درک کنم که رژیم به چه علت اجازه تولید چنین فیلمی رو داده و حتی قرار بوده که از تلویزیون پخش بشه. به همین خاطر هست که تیتر این نوشته رو The Twilight Zone انتخاب کردم. با اینکه فیلم کمدی است ولی با واقعیات امروز ایران شدیدا همخوانی دارد. نگاه کنید به شاه داستان فیلم، انگاری خود آسید علی آقا خامنهای! همه دار و دسته دلقکی هم که دور و بر حضرت رهبر یا همان شاهنشاه را احاطه کرده اند دقیقا عین همان دلقکهایی هستند که در دولت و دستگاه خلیفه مسلمین مشغول کاراند. باور کنید بعد از دیدن چند اپیزود از این سریال به خودم میگم، نکند سناریوی این روزهای ملت ایران را هم همان کسی نوشته که سناریوی فیلم قهوه تلخ را نوشته، چون شباهتهای زیادی بین اتفاقات درون این فیلم و اتفاقات امروز ایران را میتوانید مشاهده کرد. از همه خنده دار تر اینکه امشب خبری روی سایت بیبیسی دیدم که نزدیک بود از خنده بترکم، انگاری خبر را از روی اتفاق درون فیلم قهوه تلخ تنظیم کرده بودند! در خبر بیبیسی آمده که:
دادستان تهران: با تعطیل کردن بازار برخورد میکنیم
در بخشی از خبر میخوانیم: دو روز پیش تر محسن عباسی، مدیر اداره نظارت بر موسسات پولی غیر بانکی با اشاره به اینکه برخی صرافی ها در روزهای گذشته تعطیل بوده اند و یا از فروش ارز خودداری می کرده اند، گفته بود که اگر این صراف ها، رویه خود را اصلاح نکنند قطعا مجوز آنها باطل خواهد شد.
آخه ببینید در کدام مملکتی آقای وزیر، بازار و صرافی ها را تهدید به غل و زنجیر میکند اگر ارز نفروشند! درست در آخرین اپیزود مهران مدیری هم که دیدم همین اتفاق افتاد عدهای اوباش را فرستادند بروند و بازاری ها را بزنند و تهدید کنند و از آنها پول بگیرند برای آش پشت پای پادشاه. حالا متوجه می شوید چرا می گویم که اوضاع ایران شده مثل سریال آمریکایی The Twilight Zone
به جدم قسم تقصیر من نیست باور کنید من نیستم که دیوانه شدهام، ولی رفتار آقایان شباهت زیادی دارد به داستان فیلم کمدی قهوه تلخ.
شاید باید دست به دامان مهران خان مدیری بشویم تا سناریوی تاریخ امروز ایران را به شکل دیگری بنویسد تا بلکه مردم بیچاره از دست این فلاکت که گرفتار آن شدهاند نجات پیدا کنند!
برچسبها: Déjà-vu, امیر مهدی ژوله, سریال, سیاسی, سیدعلی خامنهای, فیلم, قهوه تلخ, مهران مدیری
در بخش: سیاسی
04
Oct
2010
احمدیمقدم رئیس پلیس کشور فرمودهاند:
با فشارهای اقتصادی قصد دارند، شرایط کشور را به نقطهای بکشانند که آشوب، اغتشاش، ناآرامی و نافرمانی مدنی را به دنبال داشته باشد [شفاف]
فروپاشی اقتصادی حکومت آخوندی اتفاقی نیست که همین یکی دو هفته پیش شروع شده باشد، این نابسامانی و از هم گسیختگی اقتصادی سالهاست که ادامه داشته و تا سرنگونی رژیم هم ادامه خواهد داشت. اتفاقا این روند از روزی که خمینی سکان کشور را بدست گرفت شروع شد. یادتان نیست خمینی در باره اقتصاد چه گفت!؟ ایشان همان اوائل انقلاب فرمودند: “اقتصاد مال خَرَه”! حکومتی که رهبر انقلابش عقیده دارد “اقتصاد مال خَرَه” اقتصادش چیزی بیشتر از یک اقتصاد خرکی نخواهد شد!
رژیم رانت محور آخوندی از روزی که به قدرت رسید، دست باندهای مافیایی را در کنترل شریانهای اقتصادی باز گذاشت، حالا نیروی مافیایی چنان ریشه دوانده که به هیچ روشی نمیتوان جلو آنرا گرفت. وقتی کروبی رئیس مجلس ششم از تریبون مجلس خبر از وجود 33 اسكله غیرمجاز قاچاق و بدون کنترل در کشور میدهد (منبع سایت مصلحت نطام)، نمیتوان حرف داروغه مملکت را جدی گرفت وقتی که مدعی می شود شرایط نابسامان اقتصادی از خارج سرچشمه میگیرد. خیر قربان این روند نابسامانی اقتصادی از روز تولد جمهوری اسلامی شروع شده و یقینا تا روز سرنگونی آن هم ادامه خواهد داشت و نیروهای خودی و درونی هم مسبب این فروپاشی اقتصادی هستند، فرافکنی هم دردی از دردهای شما دوا نمیکند.
نگارنده در همین وبلاگ بارها به مشکلات اقتصادی اشاره کردهام و در همین رابطه بارها نوشتهام که روزی ثمره این اقتصاد خرکی چیزی جز قیام کور مردم گرسنه نخواهد بود، باور ندارید بگردید در همین وبلاگ حداقل بیست بار به این موضوع اشاره شده است. قیام گرسنگان چیزی نیست که بتوان با سرکوب جلو آنرا گرفت. آقای احمدی مقدم خود را برای روز قیام آماده کنید که به آغاز این قیام زمان زیادی باقی نمانده!
اشتباههای حکومت گران در زمینه اقتصادی چنان فاحش و گسترده بوده که اگر بعد از این همه اشتباه باز هم اقتصاد ایران پا برجا میماند باید به معجزه اعتقاد پیدا میکردیم. حالا هم مگر اینکه به معجزه اعتقاد داشته باشیم اگر به نجات کشور امید ببنیدم. مشکلات اقتصادی چنان گسترده و ریشهای شدهاند که هیچ نوع جراحی در کوتاه مدت قادر به نجات اقتصاد کشور از حالت انفجاری نخواهد بود.
از همه بدتر این دولت عوام فریب مهر ورز اخیر است. نگاهی کوتاه و گذرا به سیاستهای اقتصادی دولت احمدی نژاد از روزی که به قدرت رسید به ما نشان میدهد که بطور سیستماتیک از روز اول دولت با دستان خود مراکز تولیدی را نابود کرده و در عوض با گشاده دستی، دست تجار وارد کننده اجناس بنجل چینی را باز گذاشته و تسریع بخشیده. با افزایش بی رویه واردات از دولت های دوست(!) مثل چین و روسیه باعث شده که شرکتهای تولیدی داخلی به مرور زمان از گردونه رقابت خارج شده و کم کم جای خود را به واردات جنسهای چینی و روسی بدهند. از همه بدتر اینکه با پایین نگاه داشتن مصنوعی نرخ ارز و ایجاد یک نوع سوبسید مصنوعی برای اقلام وارداتی، شرایط را برای یک اقتصاد وارداتی مافیایی مستعد و مهیا کردهاند.
یکی دو مطلب در همین زمینه:
2 سال پیش: اقتصاد امام زمانی!
4 سال پیش: پیام یک هموطن
در بخش: اقتصادی
29
Sep
2010
بوی حلوای رژیم چنان بلند شده که فسیلی مثل مکارم شیرازی هم فهمیده!
اینکه مشایی به سینه زنی پشت سر کوروش روی آورد و احمدی نژاد هم او را حمایت کرد و سید علی آقا هم برای عوامفریبی چند تا انتقاد آبکی کرد و دیگر هیچ نگفت، بعد هم نوبت عدهای از علما از آن جمله مکارم شیرازی شد و پس از چندبار غر و لند زدن آخوندهای فسیل شده، حالا مکارم شیرازی گفته:
کوروش اگر میتوانست شاه را نجات میداد
این گفتههای مکارم شیرازی به این معنی است که یقینا پشت پرده به ایشان گفتهاند که اگر مشایی به کوروش و عوامفریبی از نوع ملی گرایی آن روی آورده به این دلیل است که میخواهد جلو ریزش بیش از حد نیروها را بگیرد و با این شگرد به خیال خودشان میخواهند عدهای ناسیونالیست را دور خودشان جمع کنند. یقینا همانها هم به مکارم گفتهاند که این سینه زنی پشت سر کوروش برای نجات رژیم از فروپاشی است نه چیز دیگری! به همین علت هم این یکی فسیل آمده و چنین میگوید که: کوروش اگر میتوانست شاه را نجات میداد
من هرچه سعی کردم منطق دیگری پشت این اظهار نظر مکارم پیدا نکردم، اگر شما استدلال بهتری برای این اظهار نظر یافتید، بفرمایید ما هم با خبر شویم.
ایشان در همان سخنرانی افزودهاند:
امیدواریم خداوند به لطف و کرمش این انقلاب را از همه آسیبها حفظ کند و ملت ما برای سایر کشورهای اسلامی و مردم جهان الگوی باشد.
عرض نکردم حاج آقا نگران سرنگونی رژیم شدهاند! وگرنه چه دلیلی میتواند داشته باشد که پس از 31 سال عمر رژیم یک مرتبه مکارم نگران آسیب دیدن انقلاب شود!؟
این همه خصوصا زمانی تفکر برانگیز میشود که بدانیم در کم تر از دو روز قیمت ارزهای عمده جهانی مثل دلار و یورو در برابر ریال بیش از 15 درصد افزایش قیمت داشتهاند، این نشان هیچ چیز دیگری نیست جز سرنگونی اقتصاد ایران. برای اقتصادی مثل ایران که یک اقتصاد وابسته به واردات است، این افزایش به تنهایی به معنای 15 درصد افزایش قیمت و تورم اقلام وارداتی!
از این جهت است که آخوندها به مشایی پیغام فرستادهاند که به کوروش بگوید، بیدار شو که دارد گندش در میآید!
افزایش قیمت ارزها
در بخش: ملای حیله گر