06 Nov 2007

ما کافریم و به کفر خود افتخار می‌کنیم

نوشته:     :::       12 پیام

یک خانمی برداشته یک میل برای بنده حقیر فرستاده و در این میل فرموده‌اند که اگر حکومت گران جنایت و خیانت می‌کنند این را نمی‌توان به حساب اسلام و مسلمین واقعی گذاشت و به همه مسلمانان توهین کرد. ایشان در میل ارسالی رفتار بنده حقیر را در رابطه با مسلمین مورد اعتراض قرار داده‌اند.
خانم عزیز من نمی‌دانم که شما مسلمان هستید و به این دلیل به تریش قبای شما بر خورده یا اینکه از حق دیگر مسلمانان دارید دفاع می‌کند در هر دو صورت فرقی در اصل قضیه نمی‌کند.
حالا استدلال من برای چنین رفتار و برخوردی با مسلمانان.
خانم عزیز اگر کسی مدعی باشد که مسلمان است، اول از همه موظف است که برای دفاع از دین خود گریبان آخوندهای حقه باز را بگیرد که باعث زیر سوال رفتن کل اسلام شده‌اند. هم وطن عزیز من و افرادی مثل من اصلا در مقابل آقایان علما هیچ خطر بالقوه‌ای برای اسلام محسوب نمی‌شویم، اگر شما نگران اسلام عزیزتان هستید باید حتما آستین بالا بزنید و نسل آخوند را برچینید قبل از اینکه رفتار این جماعت باعث نابودی اسلام شما شود.
یک آقا یا خانمی دیگری هم هستند که گاهی اوقات می‌آیند اینجا و مثلا به خیال خودشان می‌خواهند مچ خُسن آقا را بگیرند یا شاید هم می‌خواهند ثابت کنند که خُسن آقا مسلمان است و خودش نمی‌داند!
برادر یا خواهر هموطن به شما قول می‌دهم که شما کسی را مشرک تر از من در دنیا پیدا نخواهید کرد، به شما قول می‌دهم تا روزی که نفس‌هایم از سینه بیرون می‌آید با خدا و پیغمبر خدا و همه ادیان و اثار آنها مبارزه کنم، خصوصا با اسلام عزیز.
یک بیچاره‌ای بنام زلمی غوث را در افغانستان به جرم اینکه قران را به زبان فارسی چاپ کرده دستگیر کرده‌اند، حتما همین روزها هم به جرم کفر و الحاد اعدامش واجب خواهد شد. راستی چرا اجازه نمی‌دهند قران به زبان ملل مسلمان ترجمه شود، تا بلکه مسلمانان بتوانند قران را بخوانند و درک کنند!؟ خوب معلوم است اگر چنین اجازه‌ای بدهند اول از همه ریشه آخوند و مفتی خشک خواهد شد و باعث خواهد شد نان دانی علمای اسلام تعطیل شود. دوم اینکه وقتی مسلمانان چرندیاتی را که در قران نوشته شده به زبانهای خود بخوانند یقینا طولی نخواهد کشید که از اسلام خارج خواهند شد.
راستی اگر خدایی وجود داشته باشد و محمد هم پیغمبرش باشد چه ترسی از ترجمه قران دارند!؟ آیا بد است اگر ملل دنیا محتوای قران را به زبانهای خود بخوانند و آنرا بهتر درک کنند!؟ آیا در چنین صورتی اگر نوشته‌های قران منطقی باشد ملت به اسلام بیشتر گرایش پیدا نخواهند کرد!؟
والله دروغ چرا تا قبر آ آ آ این قرانی که ما می‌شناسیم اگر ترجمه شود کمتر از یکی دو دهه همه مسلمین از اسلام فراری خواهند شد.
اصل و اساس برقرار ماندن اسلام در این است که تا یک مسلمان بدبختی بخواهد در اصل اسلام شک کند، مشرک به حساب می‌آید و قتلش واجب می‌شود، در نتیجه کسی جرات نمی‌کند در وجود خدا و پیغمبر حتی شک کند در نتیجه برای همیشه این خرافه پرستی بر قرار خواهد ماند.

12 پیام   |    |     |     

01 Nov 2007

آهای ملت چقدر آدم بی سوات در ایران یافت می‌شود!

نوشته:     :::       12 پیام

مدتی است این واژه “انتشار بلوتوث” مرا رنج می دهد. هر بار که این واژه را در خبرها می‌بینم تنم مثل بید می‌لرزد! آخه وقتی یک عده بی سوات که حتی لیاقت دسته بیل را هم ندارند به سیستم‌های پیچیده می‌رسند، همین می‌شود که می‌بینید.
نگاه کنید به حکومت آخوندی از سر تا پای آن نمایان است که عده‌ای بی سواد دارند بر همه چیز حکم می‌رانند. یقینا در این مسیر هم (منظورم مسیر تکنولوژی است) وقتی مهندسینی مثل احمدی نژاد داشته باشیم، وضع می‌شود همین که می‌بینیم.
آخه مملکتی که یک مافنگی مثل حداد عادل رئیس فرهنگستان زبانش باشد، بلوتوث هم باید منتشر شود.
آقا جان! خانم جان چیزی بنام “انتشار بلوتوث” وجود ندارد، بلوتوث Bluetooth یک نوع وسیله ارتباطی جدیدی است که بوسیله آن می‌توان منتشر کرد، پس خود بلوتوث را نمی‌توان منتشر کرد، آخه فلک زده‌ها اون خودش منتشر کننده است، یک نوع هادی است، درست مثل سیم برق که برق در آن راه می‌افتد و می‌آید توی دستگاه‌های برقی شما.
خدا خیرتان بدهد بلوتوث قابل منتشر شدن نیست ولی می‌تواند منتشر کند، می‌تواند هادی باشد.
مثل این می‌ماند که بگویم “انتشار رادیو”! رادیو قابل انتشار نیست! ولی می‌توان از طریق رادیو یک چیزی را منتشر کرد.

12 پیام   |    |     |     

27 Oct 2007

وقتی که حکومت آخوندی به جنگ قویترین قدرت جهان می‌رود!

نوشته:     :::       21 پیام

قدیم‌ها یک ضرب المثلی بود که می‌گفت “سنگ بزرگ نشانه‌ی نزدن است”. چند روز پیش آقای “فرمانده توپخانه و موشکهای نیروی زمینی سپاه” فرمودند: در اولین دقیقه هر تهدید عملی دشمن، نیروی زمینی سپاه 11 هزار راکت و گلوله به مواضع مشخص شده متجاوز شلیک می‌کند. به این می‌گویند جذبه! به روح رهبر فقید انقلاب خمینی ملعون قسم، من یکی که توی خودم شاشیدم از ترس!! آخه مگر شوخی است!؟ 11 هزار تا موشک و گلوله در عرض یک دقیقه!؟ توجه داشته باشید که یک دقیقه تنها 60 ثانیه هست و در نتیجه باید آقایان در هر ثانیه (183.33) تا موشک و گلوله پرتاب کنند به دشمن. یقینا آقای فرمانده توپخانه و موشکهای نیروی زمینی سپاه هم مثل آقای رئیس جمهور مهندس تشریف دارند و همه این چیزها را محاسبه کرده‌اند و همین طوری شکمی حرف نمی‌زنند!!
hasan_firozabadi1.jpgالبته امروز گندش در آمد و وقتی خبر رسید که آمریکا سپاه را متهم کرده به تولید سلاح‌های بالستیک و الخ، یک مرتبه آقایان زرد کردند و وزیر دفاع حکومت آخوندی فرمودند: آمریکا توان موشکی ایران را بزرگ نمائی می‌کند!!
حالا ما این وسط به عنوان یک آدمی که نه محاسبات مهندسی می‌داند و نه اطلاعات مخفی و محرمانه و چه و چه دارد، مانده‌ایم که کدام ادعا را قبول کنیم، به قول معروف دم خروس را بپذیریم یا قسم حضرت عباس را.
از این ماجرا که بگذریم، امروز حداقل هفت هشت نفر از دوستان نروژی زنگ زده‌اند تا این خبر بسیار مهم را به اطلاع حقیر برسانند.
همه آنهایی که زنگ زدند، اولین چیزی را که گوشزد کردند یا با احتیاط به آن اشاره‌ای کردند، هیکل خوش تیپ آقای حسن فیروز آبادی در این عکس کنار بود، که در خبر مربوطه منعکس شده. باور کنید وبلاگ حقیر فضای کافی برای منعکس کردن همه هیکل ایشان را نداشت! آخه هیکل ایشان به تنهایی کفایت می‌کند تا پهنای این وبلاگ فکسنی را پر کند! عکس را بصورت کامل نگذاشتم، آخه این آقای فیروزآبادی چنان چاق و توپولی است که جایی برای دیگران در عکس باقی نمی‌گذارد! اگر خواستید همه عکس را ببینید تقه بزنید روی عکس تا همه هیکل آقایان را ببینید.
با اینکه دوستان نروژی اشاره‌ای به این چاقی مفرط آقای فیروزآبادی نکردند، ولی در لفافه چنین القا کردند که با این مردک چگونه ایران می‌خواهد برود به جنگ بزرگترین قدرت نظامی جهان!؟ آخه تا این آقای فیروز آبادی کون و شکم گنده‌اش را جابجا کند، همه ایران را آمریکا اشغال کرده است، تازه اگر قادر باشد این هیکل را اصلا جابجا کند. آدم وقتی افسران و فرمانده‌های آمریکایی را می‌بیند، گمان می‌کند که همگی از گرسنگی دارند تلف می‌شوند! در عوض فرمانده‌هان خودمان ماشاءالله ماشاءالله انگاری قوچ علی، همگی بالای 190 کیلو هستند.
فکرش را بکنید این آقای فیروز آبادی را مقایسه بکنید با این دیوید پترائوس مفلوک، خودتان قضاوت کنید، وضع ایران را در یک جنگ احتمالی بین ایران و آمریکا چه خواهد شد. اگر موشک‌هایمان نتوانند آمریکا را شکست بدهند، حداقل این آقای فیروز آبادی یقینا می‌تواند دیوید پترائوس را برای صبحانه نوش جان کند!

21 پیام   |    |     |     

25 Oct 2007

جرقه اولیه جنگ زده شد

نوشته:     :::       24 پیام

با تحریم‌های جدیدی که آمریکا امروز اعلام کرد و از همه مهم تر تاکید بر این جمله که (دولت آمریکا سپاه پاسداران را “اشاعه دهنده سلاح های کشتار جمعی” دانسته و نیروی قدس این سپاه را “حامی تروریسم” اعلام کرده است. منبع: بی‌بی‌سی)، عملا با این جملات آمریکا به ایران اعلام جنگ داده است. هرچه سعی کنیم این جملات را در لفافه‌های دیپلماتیک و زیبا بسته بندی کنیم باز در ماهیت آن تغییری حاصل نمی‌شود. این جملات به شکلی دیپلماتیک و مخفیانه دارند به دنیا می‌قبولانند که حکومت ایران یک حکومت تروریستی است و بعد تر با بازی های سیاسی و حقوقی عملا شروع جنگ را غیر قابل بازگشت خواهند کرد. تعبیری دیگر از این جملات نمی‌توان ارائه داد، اگر چنین کنیم تنها خود را فریب داده‌ایم. دلیل آن هم بسیار ساده است. آمریکا قبلا بعد از واقعه 11 سپتامبر به همه نیروهای تروریستی اعلام جنگ داده بود. این بار آمریکا با قرار دادن نیروی قدس در لیست نیروهای تروریستی و متهم کردن سپاه پاسداران به اشاعه دهنده سلاح های کشتار جمعی عملا با ایران وارد جنگ شده. یا آمریکا معنی این اقدام خود را نمی‌داند که بعید به نظر می‌آید، یا اینکه می‌دانند و عملا می‌خواهند بی سر و صدا به ایران اعلام جنگ بدهند و روزی که یک مرتبه نیروهای ضربتی خود را فرستادند روی ایران، همه را غافلگیر کنند و اگر کسی هم اعتراض کرد باز با زبان دیپلماتیک بگویند، که نیروی سپاه پاسداران یک نیروی تروریستی است و عملا آمریکا و متحدانش با این نیروها در جنگ هستند. حالا باید دید عکس‌العمل ایران در مقابل این عمل چه خواهد بود. آیا رژیم باز هم به تحریکات خود در عراق و افغانستان ادامه خواهد داد و اسرائیل را روزانه تحدید به نابودی خواهد کرد، یا جام زهری دیگر را سر خواهند کشید و مجددا به باج دهی روی خواهند آورد.
البته به نظر من دومین گزینه محتمل‌تر بنظر می‌آید، چه حکومت آخوندی تنها برای ملت بیچاره ایران است که شاخ و شانه می‌کشد و عملا دیده‌ایم که در مقابل نیروهای خارجی مثل سگی می‌ماند که تنها تا زمانی که سنگی به طرفش پرتاب نکرده‌اند واق واق می‌کند، ولی همین که سنگی برداشتی دمش را لای پایش می‌گیرد و راهش را می‌کشد و می‌رود.
آخوندها به صورت عملی دیده‌اند که آمریکا در دو جنگ قبلی با افغانستان و عراق شوخی نکرد و عاقبت رژیم‌های هر دو را سرنگون کرد. یقینا آخوندها با اینکه زیاد هارت و پورت می‌کنند می‌دانند که این تو بمیری از آن تو بمیری‌ها نیست و این بار چنان جُل و پلاس آقایان را بیرون خواهند ریخت که دیگر حتی نشانی هم از آنها در تاریخ باقی نماند.
تنها بیچارگی ما در این است که با این درگیری‌ها، تنها ملت بیچاره ایران است که در این ماجرا آسیب فراوان خواهد دید.

24 پیام   |    |     |     

20 Oct 2007

داستان کوتاه!

نوشته:     :::       20 پیام

امروز صبح داشتم برای خنده یک داستان کوتاه می‌نوشتم. وقتی تمام شد، می‌خواستم مثل همیشه که از این جفنگیات را راهی سطل آشغال می‌کنم، این یکی را هم به سطل آشغال پی‌سی بفرستم که یک مرتبه برخوردم به این خبر “علی لاریجانی استعفا داد“. پس این شما و این هم اولین داستان کوتاه خُسن آقا!
صدای زنگ تلفن
* سلامون علیکم … بفرمایید! جناب عالی!؟
– علی هستم
* کدام علی!؟
– علی ل.
* سلام علیکم آقای مهندس! پارسال دوست امسال آشنا! چطور شد که احوال مارو گرفتید!
– امر مهمی پیش اومده می‌خواستم اجازه بگیرم یک توک پا بیام خدمت شما.
* خوب بفرمایید چه امر مهمی است که این همه شما در زحمت افتاده‌اید!؟
– نمی‌تونم از پشت تلفن توضیح بدهم حتما باید حضوری خدمتون عرض کنم.
* خوب می‌تونیستید از منشی دفتر وقت بگیرید
– نه نمی‌شه خیلی مهم هست و حتما باید بدون دخالت دیگران این مساله رو مطرح کنم، هیچ کس دیگری هم بناید از این موضوع با خبر بشه.
* شنبه آینده بعد از ساعت 7 شب تشریف بیارید منزل.
– نه نه نمی‌شه حتما باید امروز یا فردا شما رو ببینم.
* این مساله تا این اندازه مهم هست که شما این همه عجله دارید!؟
– آره مساله مرگ و زندگی است!
* خوب امروز بعد از شام خوبه!؟ آخه شام یک جایی دعوت هستم که حتما باید برم.
– اشکالی نداره فقط هیچ کس نباید در جریان این ملاقات قرار بگیره مساله خیلی مهم هست.
* اشکالی نداره ما به راز داری عادت داریم
ساعت 10 شب. صدای زنگ در.
* سلام علی آقا! خوش آمدید بیاید داخل، سلام آقا صادق شما خوبید!
سلامون علیکم حاج آقا
* بفرمایید از این طرف، طبقه دوم بهتره تا کسی مزاحم نشه.
– حتما! حتما!
در بین راه به طبقه دوم صاحب خانه در گوشی به علی: مگه شما نگفته بودید که مساله رو کس دیگری نباید بدونه پس این حاج آقا صادق چه صیغه‌ای است!؟
– نگران نباشید آقا صادق در جریان هستند.
پس از ورود به اطاق پذیرایی صاحب خانه رو به علی
* خوب بفرمایید چه امر مهمی بود که این همه با عجله می‌خواستید منو ملاقات کنید.
– راستش از پریروز که با ولادیمیر ملاقات داشتم، می‌خواستم با شما تماس بگیرم، مساله بسیار حیاتی مطرح شده. متاسفانه تماس با شما تا امروز صبح میسر نشده بود، تا اینکه امروز صبح آقا صادق شماره این یکی تلفن همراه شما را به من داد، من نمی‌دونستم که شما چند تا تلفن دارید.
* این یکی تلفن برای کارهای خصوصی است، به همین خاطر شماره اینو در اختیار همه نمی‌زارم.
– راستش همسایه شمالی خبر داده که وضع بسیار خطرناک شده و دیگر اونها هم حاضر نیستند به حمایت خودشون ادامه بدن و می‌گن که اگر تغییرات مورد نظر آمریکایی‌ها انجام نشه کل منطقه به آتش کشیده می‌شه. با وضع پاکستان، عراق و افغانستان و اگر ایران هم وارد چنین ماجرایی بشه، امنیت اونها به خطر میفته، به همین خاطر راه کاری رو ارائه دادن که گویا آمریکایی‌ها هم با اون موافق هستند. این شتاب سرسام آور سیاسی روسها رو شدیدا نگران کرده.
* نظر آقا در این باره چی هست!
– آقا در جریان نیستند، مساله اصلی ایشان هستند. روسها پیشنهاد دادند که ایشان هم مثل یاسر باید هر چه زودتر از دور معادلات خارج بشن و آمریکایی‌ها هم این راه کار رو ترجیح می‌دهند، فقط می‌خواهند مطمئن شوند که بعد از خارج کردن آقا از دور، وضع کنترل شده پیش بره و باعث فرو ریزی نشه. نظر آمریکایی‌ها هم بیشتر به شماست که بتوانید بحران را کنترل کنید.
صاحب خانه با شکاکی:
* خوب روسها چرا خودشان مستقیم تماس نگرفتند، تازه منافع اونها در این معامله چی هست!؟
– از آن می‌ترسیدند که مسائل برملا شود به همین خاطر مرا در جریان گذاشتند، در ضمن منافع روسها در این هست که تشنج در منطقه بیشتر نشه چون وضع تا همین حد هم زیاد متشنج شده.
* پس این وسط آقا صادق چکاره هستند این وسط!؟
– آقا صادق از خودمان هست، برای مراحل اجرایی ایشان باید در جریان باشند.
* خودمان! منظورتان از خودمان چه کسانی هستند!؟
– نگران نباشید همه این مسائل را بعدا متوجه خواهید شد.
* کدام مسائل را!؟ من بدون آگاهی از همه جوانب وارد این بازی های خطرناک نمی‌شوم
– بازی خطرناکی نیست حداقل برای شما، آنها فقط از شما این را می‌خواهند که خلا موجود را بعد از خروج آقا پر کنید، تمام مراحل دیگر را روسها خودشان به اجرا خواهند گذاشت…

20 پیام   |    |     |     

18 Oct 2007

گیرهای اسلامی

نوشته:     :::       6 پیام

یه یارویی رو می‌شناسم که هر وقت می‌بینمش یک چند دقیقه‌ای گیر می‌دهم به دین اسلام اش و بعد هم طرف شدیدا گیج و مبهوت متفکر در تفکرات کفر آمیز می‌رود پی کارش.
دیروز بهش می‌گم: آقا اگر شما بجای ایران در بورکینافاسو یا ساحل عاج یا چمیدانم یک جهنم دره دیگری به دنیا آمده بودید مذهب تان امروز چی بود!؟
بی درنگ جواب می‌دهد اسلام!
سوال می‌کنم: دهه! پس اگر شما در ایران به دنیا نیامده بودید امروز کافر بودید!؟
گیج و مبهوت سوال می‌کند چرا کافر، مگر بورکینافاسو مسلمان نیستند!؟
بهش می‌گویم آخه در آن سوی دنیا ادیان دیگری حکم فرما ست و در آنجاها اسلام کفر محسوب می‌شود و مسلمین کافر! همچین هاج و واج نگاهم می‌کند، تو گویی که جن دیده باشد!
می‌گوید: کفار فقط به غیر مسلمان‌ها گفته می‌شود.
از او می‌پرسم با این حال اگر شما آنجاها به دنیا آمده بودید از کجا این دین کج و معوج را پیدا می‌کردید!؟ آخه آنجاها که آخوند وجود ندارد که شما را به اسلام عزیز رهنمون فرماید!
بیشتر گیج می‌شود و دمش را می‌گذارد روی کولش و می‌رود.

6 پیام   |    |     |     

17 Oct 2007

بازی از پیش باخته

نوشته:     :::       9 پیام

چند مدت پیش قبل از اینکه کاسترو تلنگش در برود، به رژیم آخوندی هشداری داد که پر بیراه نبود. کاسترو به سردمداران حکومت آخوندی هشدار داد که به روسیه نمی‌توان اعتماد کرد و در حساس ترین موقع خنجر را از پشت دریافت خواهید کرد.putin_ahmadi1.jpg آقایان اما گویا یادشان رفته که درست همین چند ماه پیش بود که روسیه همراه با دیگر اعضای شورای امنیت رای به این دادند که ایران باید غنی سازی اورانیوم را متوقف کند یا منتظر عواقب وخیم تری باشد. همان روزها هم رژیم آخوندی روی روسیه و چین حساب باز کرده بود و به این امید بسته بود که با وتوی این دو عضو شورای امنیت از دامی که برایش چیده‌اند فرار کند، ولی دیدیم که باز هم ملاهای از همه جا بی خبر در دام سیاست بازی‌های روسیه افتادند و یک قدم دیگر به پرتگاه نزدیک تر شدند.
حالا نیز دوباره دارند همان فریب‌های روسیه را می‌خورند و به گمان خودشان چون پوتین به تهران آمده و قول و قرارهایی گذاشته، پس با دیگر اعضای شورای امنیت همراهی نخواهد کرد. این خط و این هم نشان، این سطور را در حافظه خود ثبت کنید تا بعد تر ببینید که حق با من بود یا با سیاستمداران عقب افتاده آخوندی. این بازی روسیه هم مثل بازی‌های دیگر و پیشین برای این است که از هر دو طرف دعوا امتیازهایی بگیرد و عاقبت پس از امتیاز گیری خنجر را مجددا تا دسته در پشت سیاستمداران آخوندی فرو کند. آقایان فراموش کرده‌اند که کاسترو سالهاست که با روسها هم خوابگی داشته و بازی‌های سیاسی آنها را می‌شناسد. این یک بازی سیاسی است و یقینا همه طرف‌های درگیر دنبال منافع خود هستند. امروز پوتین با این ادا و اطوارها می‌خواهد موضع خود را در مناقشه دریای خزر مستحکم کند و مقداری هم قرار دادهای نان و آب دار با ایران ببندد و بعد وقتی خرش از پل گذشت آنوقت بازی واقعی را ارئه دهد.
درست مثل زمانی که ملاها سنگر به سنگر در جنگ ایران و عراق عقب نشینی کردند و دست آخر هم خمینی دلقک جام زهر را سر کشید. این بازی سیاسی هم یقینا از همان نوع است، صبر کنید و ببینید چه زمانی جام زهر را دست خامنه‌ای بدهند.

9 پیام   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی