08
Jul
2009
وقایع 18 تیر را یقینا همگی یادشان هست. سخنان سید علی چلاق را حتما به یاد دارید زمانی که بعد از خونریزی ها در خوابگاه دانشجویان وقتی که عوامفریبی کرد را میگویم. همان تئاتری که عدهای از باج بگیران حزب اللهی هم نشسته بودند جلوش گریه و تماشا میکردند.
در آن عوامفریبی سید مکار چنین گفت:
این حادثه تلخ قلب مرا جریحه دار کرده حادثه غیر قابل قبولی در جمهوری اسلامی بود. حمله ای به منزل و مأوا و مسکن یک جمعی بخصوص در شب یا در هنگام نماز جماعت شد ووو…
جوانان این کشور چه دانشجویان چه غیر دانشجویان فرزندان من هستند و برای من هرگونه چیزی که برای این مجموعه ها مایه اضطراب ناراحتی و اشتباه در فهم باشد بسیار سخت و سنگین است ….
اگر عکس مرا هم آتش زدند و یا پاره کردند، باید سکوت کنید. نیرویتان را برای آن روزی که کشور به آن نیازمند است، برای آن روزی که نیروی جوان و مؤمن و حزبالّلهی باید در مقابله با دشمن بایستد، حفظ کنید
منبع: سخنرانی سید علی در یوتوب
همگی دیدیم که بعد از آن عوام فریبیها چه بلایی سر دانشجوها و دیگر فعالین سیاسی آن روزها آوردند.
حالا هم دوباره پس از وقایع بعد از انتصابات، هنگامی که حکومت سید علی با بزرگترین چالش دوران حکومتش روبرو شده، دوباره همان نوع عوامفریبی را شروع کرده. یقین بدانید که بزودی اگر مردم این سید مکار را سرنگون نکند، شک نکنید که قلع و قم این مرتبه بسیار شدید تر از 10 سال پیش خواهد بود. این آبغوره گرفتنهای سید علی این روزها به خاطر ترس است و اگر این مار زخمی را نکشیم، مسلم بدانید که نیش او بزودی زهری به جان ملت تزریق خواهد کرد که نمونهاش را تاکنون در تاریخ ندیدهایم.
حالا برای اینکه شباهتهای گفتههای او را در سخنرانی دیروز با گفتههای ده سال پیش او مقایسه کنید بخشی از آنرا میآورم:
اینکه عدهای نامزد مورد نظرشان رأی نیاورد و احساس افسردگی و ناراحتی کنند طبیعی است و معنای این مسئله، اغتشاش گری نیست زیرا براساس نتیجه انتخابات، اکثریت و اقلیتی در کشور است و قواعدی وجود دارد، بنابراین معرفی مردم ایران در رسانههای امریکایی و اروپایی تحت سلطه صهیونیستها، به عنوان اغتشاش گر، اهانت به ملت است… مردم و نخبگان و همه جناحها باید مراقب باشند تا دوست و دشمن را اشتباه نگیرند و رفتاری را که باید با دشمن داشته باشندَ، با دوست انجام ندهند. مبادا دشمن را با دوست اشتباه بگیریم و دوست را بخاطر یک خطا، دشمن به حساب بیاوریم.
منبع: عصرایران
شباهتها را میبینید؟ این مکار یادش رفته که ملت تجربه 18 تیر را در خاطره تاریخی و کوله بار خود دارد و یقینا از یک سوراخ مار دوبار گزیده نخواهد شد.
باقی سخنان این مکار را هم اگر بخوانید بد نیست، چون او شدیدا به هذیان گویی افتاده و خودش هم میداند که این بار، این تو بمیری از آن تو بمیریها نیست.
این مرتبه برخلاف ده سال پیش که دانشجوها تنها بودند، همه ملت را در مقابل خود دارد، از دانشجو گرفته تا کارگر تا کارمند تا بچه تا بزرگ تا پیر تا جوان. این مرتبه حتی خودیهای بسیار نزدیک به او هم کمر به سرنگونی او بستهاند.
تظاهرات فردا 18 تیر در اسلو
این خبر را هم در رابطه با تظاهرات فردا 18 تیر در اسلو بنویسم تا اگر دوستانی هستند که هنوز باخبر نشدهاند خبردار شوند.
ساعت 17:30 مقابل سفارت ایران. مسئولین تظاهرات کمیته ایران-نروژ همچنین با حمایت و پشتیبانی امنستی.
در بخش: ملای حیله گر
06
Jul
2009
مزرعه حیوانات(قلعه حیوانات) را سالها پیش خوانده بودم. مدتی بعد فیلم آنرا هم دیدم. امروز روی یوتوب گشت میزدم، دیدم فیلم را روی یوتوب هم گذاشتهاند. اگر روزی من مسئول آموزش و پرورش یک جایی بشوم! یقینا کتاب مزرعه حیوانات و فیلم آنرا جزو دروس اجباری خواهم کرد، تا همه از کوچک تا بزرگ آنرا ببینید و بخوانند.
وقتی امروز دوباره فیلم را دیدم تاثیرش اینبار بر من بسیار بیشتر از مرتبه اولی بود که آنرا دیده بودم.
روزهایی را که از سر میگذرانیم عجیب شبیه است به داستان جورج اورول، نور به قبرش ببارد انگاری حکومت سید علی را مشاهده کرده و این داستان را دقیقا از روی آن کپی برداری کرده است.
برای اینکه فرزندان خود را بیدار کنید، سعی کنید آنها این داستان و فیلم را حتما ببینند. باور کنید این کتاب بهتر از هر تئوری و بحث سیاسی است. این داستان فرزندانتان را بیدار خواهد کرد تا به حکومت زور و دیکتاتوری به هیچ قیمتی گردن نگذارند و یاد بگیرند که دموکراسی یک پروسه یک بار مصرف نیست، پروسه ایست که مدام باید آنرا تر و خشک کرد تا مبادا روزی خوکها دوباره قدرت بگیرند و داستان دوباره به همان شکل گذشته تکرار شود.
از این داستان کتاب داستان مصوری هم برای بچهها به زبان دانمارکی خواندم که هنوز آنرا دارم، اگر کسی استعداد ترجمه کردن دارد بد نیست این کتاب را هم برای بچههای کوچکتر ترجمه کرد و بجای قران و نهجل بلاغه و این جور جفنگیات به بچهها آموخت.
نسخه فارسی کتاب را میتوانید از این آدرس دوانلود کنید.
پ.ن.: کتاب 234 صفحه دارد و به فورمت پی دی اف است و با برنامه zip بسته بندی شده تا از حجم آن برای داونلود کاسته شود. درضمن نسخه دیگری از آنرا در این آدرس هم میگذارم تا در صورتی که آدرس قبلی در دسترس نباشد از این آدرس دوانلود کنید.
پ.ن. 2: گویا آدرس دوم هم سانسور هست. فایل را میگذارم اینجا با اینکه وبلاگ من هم سانسور هست ولی اگر کسی پایش به وبلاگ رسید یعنی میتواند این فایل را هم داونلود کند.
در بخش: اجتماعی
03
Jul
2009
آنهایی که مردم را تحریک به شرکت در انتخابات کردند و باعث کشته و زخمی شدن عده زیادی شدند و عده بیشتری را اسیر زندانهای مخوف جمهوری اسلامی کردند، حالا که روز پاسخگویی است کجا مخفی شدهاند!؟ کسی میداند این آقایان کجا گم گور شدهاند!؟
چرا حالا بیانیه نمیدهند!؟ همه ادعایشان همین بود!؟ همه ایستادگیشان همین بود!؟ پاسخ این همه خونهای ریخته شده را چه کسی باید بدهد!؟ رهبران به اصطلاح اصلاحات مردم را فریب دادن و آنها را تشویق به شرکت کردند و حالا میخواهند چکار کنند!؟
پاسخ این سوال های بی پاسخ را چه کسانی میخواهند بدهند!؟
گفتیم و نوشتیم که بطور کلی نام انتخابات بر این شعبده بازیهای آخوندی گذاشتن فریب دادن مردم است. باز اسرار داشتند که باید در انتصابات شرکت کرد. گفتیم این انتخاب نیست! این انتصاب است. گفتند اگر تعداد شرکت کنندگان زیاد باشد، سید علی نمیتواند تقلب کند!؟ عجب خوش باور بودند این خوش خیالان! مگر سید علی یک سال پیش به صراحت نگفت و دوره دوم احمدی نژاد را تایید نکرد!؟ مگر یادتان رفته که یک سال پیش چه گفت!؟ مگر به صراحت به احمدی نژاد نگفت:
آنچه که در مورد سال آخر این دوره باید به شما عرض بکنم، چند نکته است. یکی اینکه در این سال آخر با روحیه سال اول کار کنید. البته احساس می کنم همین جور است؛ اما در عین حال تاکید می کنم. فکر نکنید که امسال، سال آخر دولت است؛ نه.
مثل کسی که پنج سال دیگر بناست کار بکند، کار بکنید؛ یعنی تصور کنید که این یک سال به اضافه چهار سال دیگر در ید مدیریت شماست. با این دید نگاه کنید و کار کنید و برنامه ریزی کنید و اقدام کنید.
به همین راحتی از سید علی یک دست رو دست خوردید!؟ شما سیاستمدار هستید!؟ این چه سیاستمداری است که به این سادگی از اشارههای به این وضوح میتواند بگذرد و این همه اشارات را نادیده بگیرد!؟ شما 30 سال با این حقه باز نیرنگ پیشه همراهی و همزیستی داشتهاید هنوز او را نمیشناختید!؟ یا اینکه میشناختید ولی شهوت قدرت چنان شما را کور کرده بود که از این همه شواهد چشم پوشیدید!؟
حالا که نتیجه انتصابات را با وقاهت تایید کردند، شما چه میخواهید بکنید!؟ حالا که سید علی مانده و قدرت لایزالی که همیشه خوابش را میدید و این همه میسر نمیشد بجز این بازیهای اسهال طلبی آقایان که در همان مجلس ششم هم با خواندن حکم حکومتی پایه چنین استبدادی را گذاشتند. حالا چه راهکار به اصطلاح اصلاح طلبی برای ارائه دارید!؟
شاید هم ما خوش باوریم و این همه سیاست بازی مکارانهای بیش نبود و حالا که بازی مشروعیت رژیم به ثمر نشسته با هم پشت پرده دارند نقشه پردههای آینده این بازی مرگبار را طراحی میکنند و به ریش ملت میخندند!
مگر نه اینکه همین دو روز پیش بود که مجددا هم خاتمی و هم موسوی وفاداری خود را به ولایت وقیح اعلام کردند!؟ مگر ولایت وقیح چیز دیگری است بجز آنچه سید علی میگوید!؟ یک حکومت اقتدار گرا به رهبری یک فرد که به گفته ایشان قدرت لایزالش از جانب خدا تفویض شده است و بیچاره خلق را هیچ دخالتی در آن نیست.
این چه پارادکس و کوچه بن بستی است که بیچاره ملت را در آن گرفتار کردهاند!؟ این معضل بجز سرنگونی آخوند و جمع کردن بساط اسلام میسر نیست و گمان هم نمیکنم بدون خونریزی میسر باشد. این خونخواران و این ننگ را تنها با ریختن خون میتوان پاکسازی کرد. با سوسول بازی و تئوریهای صد من یک غاز نمیتوان به هدف که سرنگونی این رژیم است رسید.
نکته ای قابل تامل در رابطه با وقایع این روزها
وقتی جوانان جان به لب رسیده قیام میکنند و در کوی و برزن با اوباش حکومتی درگیر میشوند آیا از نظر حقوقی از هر اتهامی که بخواهند به آنها بزنند مبرا نمیشوند؟
ببینید اگر نگاهی اجمالی به قوانین کشورهای پیش رفته بیندازید می بینید که در همه این قوانین دفاع از جان یک عمل مشروع به حساب میآید و اگر در کارزار دفاعی فردی جان فرد متعرض را بگیرد از اتهام قتل تبرئه میشود. حالا اگر کسی در خیابان در اثر درگیری با یکی از اوباش لباس شخصی او را که متعرض واقعی است کشت آیا شما حاضرید همان حق را به او بدهید؟
آیا اگر کسی از امروز برای دفاع از جان و ناموس خود و هموطنانش دست به اسلحه برد، آیا چنین انسانی از پیش بی گناه نیست؟
آیا میتوان در شرایط امروز ایران چنین افرادی را تروریست نامید؟ من گمان نمیکنم که حتی پیشرفته ترین قوانین حقوقی دنیا هم بتوانند چنین انسانهای آزادهای را تروریست و قاتل بنامند.
بزرگی سراسر به گفتار نیست … دو صد گفته چون نیم کردار نیست
در بخش: انتخاباتی
01
Jul
2009
از روزی که سید علی رهبر اعلام کرد که مموتی برنده انتصابات هست، همه از این میگویند که انتصابات مهندسی شده. ببین این جماعت چقدر از مرحله پرت هستند که این عمله گری و گند کاری سید علی را مهندسی مینامند. بنده به مهندسها پیش نهاد میکنم به این سوء استفاده از واژه مهندس و مهندسی اعتراض کنند. مهندسی کردن به این معنی است که شما با دقت، درایت، بررسی و نقشه برداری و نقشه کشی و خلاصه هزار و یک نوع بررسی از مشکلی انجام میدهند و برای اون مشکل یک راه حل پیدا میکنید و بعد از برنامه ریزیهای دقیق آنرا با دقت به اجرا میگذارید.
چیزی که در این انتصابات اتفاق افتاد کمال بی برنامه گی بود. ببینید سید علی که از قرار معلوم مهندس این پروژه بوده، یکی از اساسی ترین نکات را رعایت نکرده است. اگر فرض را بر این بگذاریم که اینها تصمیم داشتند روند انتصابات را به گونهای مهندسی کنند که مردم نفهمند که انتصابات انجام شده، بلکه برعکس در اذهان عمومی چنین القا کنند که انتخابات انجام شده و محمود احمدی نژاد در این انتخابات پیروز شده است. خوب این پروژه مهندسی شده کاملا به شکست برخورده و درست برعکس، چنین در اذهان عمومی پذیرفته و ثبت شده که محمود احمدی نژاد با زور به ملت قالب شده است. حتی عوام از همه جا بیخبر هم میدانند که این انتخاب سید علی بوده نه رای و انتخاب رای دهندگان. نه تنها تقلب شده که اصولا اعداد و ارقام بدست آمده از صندوقها در این ماجرا موثر نبوده و همه اعداد و ارقام عملا دیکته شده. ببینید مهندس یک دست داستان غم انگیز انتصابات ما، قبل از اینکه مراحل (قانونی!!) انجام شود دست برنده(!!) را برد بالا. مهندس سید علی چنان بی عقلی و بی درایتی از خود نشان داد که عمله اکره اطرافش هم شوکه شدند.
در عمل آمدند انتصابات را مهندسی کنند تا مشروعیتی برای رژیم دست و پا کنند، آن چس مثقال مشروعیتی را هم که داشت زیر سوال بردند. به قول معروف آمدند زیر ابروی رژیم را بردارند، زدند چشم چارش را هم کور کردند.
مهندسی که سید علی چلاق باشد! عاقبت پروژه مهندسی انتصابات هم میشود همین که داریم مشاهده میکنیم.
البته اگر بخواهیم نامه امروز کروبی را مد نظر قرار بدهیم و به آن استناد بکنیم باید بگوییم که این روسیه بود که در پروژه مهندسی انتخابات بدجوری دست سید علی را در حنا گذاشت و این مهندسی انتخاباتی روسیه هم دست کمی از مهندسی راکتور اتمی بوشهر نداشت.
پ.ن.: اگر خواستید مهندسی ببینید این را ببینید. جوانان دلیر ایران زمین کم مانده بود در یک قیام خود جوش خانما آخوند را برباد بدهند.
در بخش: انتخاباتی
28
Jun
2009
با مادرم صحبت میکنم. از اینجا و آنجا میگوییم در پس بحثهای اینجا و آنجا و حملات من به اسلام و بحثهای مختلف، در پاسخ شکایت های او از اوضاع ایران و فریبکاری ملاها. به او میگویم، اگر میخواهید از دست این مفت خورهای عمامه بسر نجات پیدا کنید! باید اصلاح و انقلاب و تحولات را از خود و درون خانوادهها شروع کنید. میگویم وقتی یکی از اعضای خانواده میمیرد بجای اینکه در مسجدی آخوند مفت خوری را برای خوانده روضه و چرندیات از این دست دعوت کنید، بروید یک مکان دیگر و از یک سخنران غیر معمم یا حتی از یکی از آنهایی که مرده شما را میشناخته استفاده کنید و خلاصه، مراسم مرگ و میر و عروسی و عزای خود را بدون دخالت آخوند ترتیب بدهید. وقتی این کار را کردید، دیگر آخوند در زندگی شما دخالت و تاثیر نخواهد داشت.
میخندد و توضیح میدهد:
عباس آقا که مرد، برایش در یک سالن ختم گرفتند. خانوادهاش تصمیم گرفته بودند چون نوازنده تار بوده، در ختم او بجای آخوند از یک نوازنده استفاده کنند و با تار خودش برایش نوایی بنوازند.
مادر ادامه میدهد: مامان مهوش خانم که مرده بود به همین شکل در یک سالن شیک مراسم گرفتند و چون به پرویز یاحقی علاقه بسیار داشته، برایش مراسم را با ویلون یاحقی و اشعار عارفانه انجام دادند.
یکی از دوستان مقیم نروژ هم چند مدت پیش برای ختم مادرش وقتی به ایران رفت، زیر بار جماعت مرده خور نرفته بود و برخلاف توقع آنها مراسمی را در یک سالن گرفته بود و بجای آخوند، از فامیل برای سخنرانی دعوت کرده بود.
خلاصه، همان گونه که میبینید، انقلاب مخملی از درون قلب مردم شروع شده و دیگر نمیتوان جلو این تحول را گرفت.
در بخش: اجتماعی, اسلام و مسلمین
27
Jun
2009
۱) ما، گروهی از وبلاگنویسان ایرانی، برخوردهای خشونتآمیز و سرکوبگرانهی حکومت ایران در مواجهه با راهپیماییها و گردهمآییهای مسالمتآمیز و بهحق مردم ایران را به شدت محکوم میکنیم و از مقامات و مسوولان حکومتی میخواهیم تا اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را -که بیان میدارد «تشكيل اجتماعات و راه پيمايیها، بدون حمل سلاح، به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد، آزاد است» رعایت کنند.
۲) ما قانون شکنیهای پیشآمده در انتخابات ریاست جمهوری و وقایع غمانگیز پس از آن را آفتی بزرگ بر جمهوریت نظام میدانیم و با توجه به شواهد و دلایل متعددی که برخی از نامزدهای محترم و دیگران ارائه دادهاند، تخلفهای عمده و بیسابقهی انتخاباتی را محرز دانسته، خواستار ابطال نتایج و برگزاریی مجدد انتخابات هستیم.
۳) حرکتهایی چون اخراج خبرنگاران خارجی و دستگیری روزنامهنگاران داخلی، سانسور اخبار و وارونه جلوه دادن آنها، قطع شبکهی پیام کوتاه و فیلترینگ شدید اینترنت نمیتواند صدای مردم ایران را خاموش کند که تاریکی و خفقان ابدی نخواهد بود. ما حکومت ایران را به شفافیت و تعامل دوستانه با مردم آن سرزمین دعوت کرده، امید داریم در آینده شکاف عظیم بین مردم و حکومت کمتر شود.
پنجم تیرماه ۱۳۸۸ خورشیدی
بخشی از جامعهی بزرگ وبلاگنویسان ایرانی
متمم:
خُسن اقا کل این رژیم را قبول ندارد و سرنگونی و دادگاهی کردن همه اعضای موثر در این حکومت را خواستار است.
Statement by a group of Iranian bloggers about the Presidential elections and the subsequent events
1) We, a group of Iranian bloggers, strongly condemn the violent and repressive confrontation of Iranian government against Iranian people’s legitimate and peaceful demonstrations and ask government officials to comply with Article 27 of the Islamic Republic of Iran’s Constitution which emphasizes “Public gatherings and marches may be freely held, provided arms are not carried and that they are not detrimental to the fundamental principles of Islam.”
2) We consider the violations in the presidential elections, and their sad consequences a big blow to the democratic principles of the Islamic Republic regime, and observing the mounting evidence of fraud presented by the candidates and others, we believe that election fraud is obvious and we ask for a new election.
3) Actions such as deporting foreign reporters, arresting local journalists, censorship of the news and misrepresenting the facts, cutting off the SMS network and filtering of the internet cannot silence the voices of Iranian people as no darkness and suffocation can go on forever. We invite the Iranian government to honest and friendly interaction with its people and we hope to witness the narrowing of the huge gap between people and the government.
A part of the large community of Iranian bloggers
در بخش: آزادی بیان, اعتراض و تظاهرات
27
Jun
2009
آقایان، منظورم زعمای قوم است، رفتهاند پشت پرده تا در آرامش کامل! از روی مقدار قدرتی که توانستند در یکی دو هفته گذشته به نمایش بگذارند، سهم قدرت را بین خودشان تقسیم کنند.
به آنها که به این موضوع شک دارند پیشنهاد میکنم بروند در سطح اکابر درس سیاست بخوانند.
از همه جالبتر محسن رضایی است که مثل کش تنبان به این طرف و آنطرف متمایل میشود. این خود نشان از آن دارد که در بین بعضی از سیاست بازان هم حتی در تصمیم گیری تزلزل تصمیم گیری وجود دارد و واقعا نمیدانند به کدام طرف متمایل شوند که منافعشان به خطر نیفتند. آیت اللهها که از همه بهتر عمل میکنند! بعضی شان مثل روباه نشستهاند و لام تا کام نمیگویند و مترصداند کدام جناح را حمایت کنند تا فردای خاتمه مناقشات خدای ناکرده دکان دونبش شان تخته نشود.
خلاصه دوران دوران حزب باد است، هر که بادبانش بزرگتر سهمش در آینده مطمئن تر و پر و پیمان تر.
در بخش: سیاسی