17 Aug 2009

اکبر شاه مرد بحران! ملای حیله گر

نوشته:     :::       25 پیام

می‌گویند آدم از افعی به مار پناه می‌برد، حالا حکایت کار ملت بیچاره ایران در این روزگار شده، که می‌خواهند از سید علی به اکبر شاه پناه ببرند! البته اگر چنین شود که من گمان نمی‌کنم.
آقای هاشمی این روزها با دم‌اش گردو می‌شکند. به خیال خودش شرایطی مهیا شده تا ایشان عاقبت به اوج قله قدرت سعود کند. همه گروه های خودی درون رژیم را انداخته به جان هم و دارد پشت صحنه به ریش همه شان می خندد.
larijani_ahmadi_rafsanjani_08_17.jpgنوشتم به خیال خودش چونکه نه او خلق و خوی ایرانی را درک کرده و نه دور و بری‌هایش! اینها گمان می‌کنند بعد از 30 سال جنایت و خیانت حالا می‌توانند با ترساندن ملت از سید علی، احمدی نژاد و دیگر سرداران ریز و درشت سپاه ملت را مجبور به بیعت با هاشمی کنند. خیال باطل! اگر هم ملت امروز به خیابانها ریخته‌اند و موسوی موسوی می‌کنند و در نماز جمعه اکبر شاه شرکت می‌کنند همه از روی سیاست ورزی است و روزی که آن یکی دست سیدعلی را هم از قدرت کوتاه کردند نوبت ایشان و اسهال طلبان دور و برشان هم خواهد رسید.
آقای هاشمی با اجیر کردن عده‌ای قلم بدست و عده‌ای نیروی فشار و هدایت این دسته‌ها به خیال خود می‌خواهد بحران را مدیریت کند. ایشان با شروع درگیریهای انتصاباتی گمان می‌بردند به سادگی می‌توانند قدرت را از دستان بی کفایت سید علی بیرون بیاورند، ولی وقتی دیدند سید علی از این بیدها نیست که از این بادها بلرزد، همچنین بحران بوجود آمده می‌رود تا کل نظام شان را بزیر بکشد، آقای “مدیر بحران” فتیله را پایین کشیدند و حالا تصمیم دارند از طریق ابزارهای سیاسی که در دست دارند، بحران را به خیال خودشان مدیریت کنند و خر مراد را به آن سمت و سویی که خودشان می‌خواهند هدایت کنند! هر از گاهی هم قربان صدقه سیدعلی می‌روند و در این یا آن مراسم چراغ سبزی هم به آن طرف ماجرا نشان می‌دهند و لب و لوچه‌ای هم برای احمدی نژاد و دار و دسته کج می‌کنند یا گوشه چشمی خمار می‌کنند و خلاصه اینکه یکی به نعل می‌زنند و یکی به میخ، باور ندارید عکس کنار را که از مراسم تاج گذاری رئیس جدید قوه قضاییه (غذاییه) در کنار دیگر مفت خوران گرفته شده ایشان را در حال و هوای عشوه گری مشاهده کنید. ملای حیله گر که می‌گویم همین کوسه است که مشاهده می‌کنید.
خیال باطل! این خط این هم نشان به زیر کشیدن سید علی نه تنها شورش‌ها را فروکش نخواهد کرد که برعکس مردم را در این باور قوی تر خواهد کرد که کل رژیم را می‌توانند به زیر بکشند، آنگاه است که مشخص خواهد شد آقای مدیر بحران خواهد توانست بحران را مدیریت کند یا نه! به قول معروف نشاشیدی شب دراز است!

25 پیام   |    |     |     

13 Aug 2009

دروازه را دروازه بانی دیگر باید!

نوشته:     :::       15 پیام

زمانی که خرافه پرستی‌ها دردسر ساز می‌شوند، حتی برای تولیدکنندگان خرافات.
بر اساس خبری که دیروز در سایت بی‌بی‌سی درج شده بود، وحید طالب لو دروازه بان تیم ملی، قران را در درون دروازه خود قرار می‌دهد. این مساله باعث شده که تولیدکنندگان خرافه پرستی، همانها که برد تیم ملی را بدست امام زمان سپرده بودند و فوتبالیستها را به زیارت چاه جمکران می‌بردند تا بلکه فرجی شود بتوانند تیم ملی فوتبال را به جام جهانی ببرند، حالا از خریت وحید طالب لو به تنگ آمده‌اند و او را از این عمل نکوهش می‌کنند. جالت تر اینکه مهدی رحمتی دروازه بان سپاهان هم از اون اولی مشنگ تر است و گمان می‌برد دلیل باخت تیم اش طلسم شدن دروازه مقابل بوده! جلل الخالق با چه احمق‌هایی طرف هستیم!
در پاسخ به این کش مکش‌های اسلامی سازمان لیگ فدراسیون فوتبال در نامه‌ای نوشته:

همان طور که مطلعید اعتقاد به مقدسات(بخوانید خریت) در جان و ایمان بازیکنان و مربیان ما ریشه داشته و بسیاری از این عزیزان در عمل به ان پایبندند.جهت مزید استحضار گذاشتن قرآن در هر جایی پایین تر از محل نشستن و یا ایستادن فرد خلاف احترام و باعث وهن و خلاف سیره بزرگان دین است.لذا درخواست می شود با حفظ اعتقاد مذهبی و دینی و اعتقادی، بازیکنان توجیه شوند عملی انجام نداده که در اذهان متشرعین و سایر طرفداران باعث تلقی دیگری شود.

راستش را بخواهید من این بیچاره دروازه بان را مقصر نمی‌دانم، هرچه باشد او یکی از عوام است، در صورتی که خود خواص مثلا رئیس جمهور منتخب(43 میلیونی!!) یک مرتبه خواب نما می‌شود و هاله نور دور سر خودش می‌بینید، حالا هم که خط دهنده او، مصباح یزدی تا آنجا پیش رفته که او را در مقام دوم بعد از خدا نشانده است! در چنین شرایطی دیگر نمی‌توان از یک جوان نادان که بجز دویدن دنبال توپ شاید در عمرش کار مفید دیگری انجام نداده باشد توقع بیشتر از این داشت.
وقتی دکانداران روضه خوان برای رواج دکان خود هر دروغی را سر هم می‌کنند، نمی‌توان از ساده لوحان و مریدان توقع بیشتری داشت. در این میانه اما وای بر آنها که می‌دانند و می‌شناسند این دکان دو نبش را ولی بجای مبارزه با این کلاشان شیاد، آنها را مرجع هم قلمداد می‌کنند و به قول معروف لیلی به لالای آنها هم می‌گذارند.

15 پیام   |    |     |     

12 Aug 2009

تئوری بقای مذاهب!

نوشته:     :::       6 پیام

از قدیم و ندیم بر این عقیده بوده‌ام (از نظریه هایی که خُسن آقا گاهی می‌پروراند) که اگر دکان مذهب را تعطیل کنند، یعنی تبلیغ برای ادیان بدون جیره و مواجب شود آنوقت مذاهب خواهند مرد (خُسن آقا دامن افاضاته!).
امروز با دیدن خبری یا بهتر بگویم تیتر خبری در سایتی به نشانه‌ای از این درست بودن تئوری بالا یقین حاصل کردم.
سایت قطره که نمی‌دانم پدر و مادرش کیست در بخش اخبار اقتصادی خود تیتر زده بود، “خطیب جمعه این هفته تهران تعیین شد” وقتی روی تیتر خبر تقه زدم احساس کردم درست مثل مموتی یک هاله نور دور سرم دارد این ور و آنور می‌رود، چشمانم با تعجب آنچیزی را که برای اثبات نظریه‌ام نیاز داشتم دیدم. خبر مربوطه در سایت دیگری درج شده بود بنام پول نیوز.

6 پیام   |    |     |     

08 Aug 2009

از ما گذشته استریپ تیز

نوشته:     :::       24 پیام

والله دروغ چرا تا قبر آ آ آ آ! اگر بنا باشد حقایق را آنطور که آقا کوثر می‌خواهند بیان کنیم به عللی چنان طولانی خواهد شد که رفقا را خواب خواهد برد!
اول از همه باید این نکته را در نظر داشت که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد، منظورم این است که وقتی طرف مقابل زندانیان سیاسی را هنوز از راه نرسیده‌اند از عقب و جلو یکی می‌کند، نباید از من ضد انقلاب کافر توقع غیر از این داشت که یک مرتبه کون برهنه نبپرم روی صحنه! استریپ تیز فرهنگی که آقا کوثر منظور نظرشان است، برای آنهایی است که کلاس دارند و بلدند لذایذ زندگی را قطره قطره نوش جان کنند نه جامعه‌ی اسلام زده و آیت الله‌هایی که هنوز وارد حوزه نشده‌اند عقب شان را مثل گاراژ گشاد می‌کنند. برادر من مسلمانها، منظورم آن گنده گنده هاشان هست! وقتی وارد حوزه می‌شوند چنان ترتیبشان را می‌دهند که دیگر شرم و حیا برایشان معنی ندارد، باور نداری برو از سید علی شیره‌ای بپرس، حالا شما حرف از استریپ تیز فرهنگی می‌زنی!؟
وقتی آقای نیک آهنگ خان و حلقه کیان فتوا صادر می‌کنند که پرده را باید کم کم بالا کشید، گویا یادشان می‌رود که در آن طرف ماجرا منظورم علمای اعلام مدظله هست، نه زیر می‌گذارند و نه رو یک مرتبه هزارتا هزارتا اعدام می‌کنند. در چنین شرایطی نمی توان یواش یواش و آسه آسه قدم برداشت! اگر از من بپرسید می گویم در آن دیار فلک زده اصلا کار فرهنگی اثر گذار نیست، در آن دیار آخوند زده باید سلاح گرم برداشت و یکی یکی این جانیان حوزه رفته را سلاخی کرد.
آنهایی که شطرنج باز هستند می‌دانند که بعضی شطرنج باز ها هنوز وارد بازی نشده‌اند شروع می‌کنند به تلفات دادن و گرفتن، در نتیجه طرف مقابل را مجبور می‌کنند به مقابله به مثل. نمی‌دانم این روش نگارش منظورم را برای دوستان می‌رساند یا نه؟ یا باز هم ما را متهم به تندروی می‌کنند؟ لطف کنند بفرمایند تا اگر این روش نگارش هم تند روی است تا از روش‌های ملایم تری برای ابراز عقاید مان پیروی کنیم!
دوران نوجوانی زیاد می‌رفتم منزل عمو. عموی من هم آدم مذهبی بود و من را مجبور می‌کرد نماز بخوانم. در آن دوران هم تازه داشتم لامذهب می‌شدم و این نماز خواندن برایم شده بود یک داغ ننگ. حالا ممکن است بپرسید مگر مرض داشتم بروم خانه عمو که مجبورم کند نماز بخوانم! دلیل رفتن منزل عمو دختر زیبا رویی بود که در همسایگی آنها بود. سرتان را درد نیاورم، من هم در عوض برای مبارزه با نماز اجباری هنگام رکوع می‌گوزیدم، از این گوزیدن من هم به ترتیب پسر عموها به خنده می‌افتادند و آنها هم یکی یکی تلنگشان در می‌رفت و خلاصه داستان این می‌شد که نماز همگی باطل می‌شد. حالا حکایت این دین مسخره اسلامی ما شده که با زور دارند آنرا می‌خواهند بچپانند به مقعد مردم، چنین جامعه‌ای را باید با همان روش گوزیدن اصلاح کرد روش دیگری ممکن نیست.
سخن را کوتاه و ساده کنم، برای فاحشگان استریپ تیز کردن معنی و مفهوم ندارد، آنها می‌خواهند لنگشان را باز کنند و کار را در اسرع وقت تمام کنند.
در پاسخ به آنهایی که ایراد می‌گیرند چرا ما با نام مستعار می‌نویسیم هم باید به عرض دوستان برسانیم که بابا ما تا امروز این کون مبارکمان را مراقبت کرده‌ایم، حالا هم آخر عمری قصد نداریم آنرا تحویل آقایان علمای عظام بدهیم، هر وقت کونمان خارش پیدا کرد! چشم حتما نام و نشانی مان را برای علما خواهیم فرستاد. بابا مگر خبرها را نمی‌خوانید؟ در مملکتی که زندانیان سیاسی را از عقب و جلو یکی می‌کنند این سوسول بازی‌ها معنی و مفهوم ندارد!

24 پیام   |    |     |     

07 Aug 2009

ای داد! ای بیداد! این چه استدلالی است!؟

نوشته:     :::       26 پیام

این همشهری ما نیک آهنگ گویا هنوز درست و حسابی توجیه نشده! ایشان در مطلبی فرموده‌اند:

در روزهای اخیر صدها ایمیل و پیغام برایم فرستاده شده که خامنه‌ای را همچون ضحاک ماردوش بکشم. خیال می‌کنید کشیدنش سخت است؟
امروز در برنامه شباهنگ صدای آمریکا گفتم که کاریکاتور خامنه‌ای را نمی‌کشم چون به هر صورت مرجع محسوب می‌شود. من محسوبش نکرده‌ام، اما هستند اقلیتی از مردم کشورم که او را مرجع خود می‌دانند.
اظهار نظر من در این باب باعث اعتراض چند نفر از خوانندگانم شد که ترجیح دادم واضح‌تر دلایلم را در باره نکشیدن این فرد و دیگر مراجع توضیح دهم

من هم کاریکاتور هیتلر، استالین و موسولینی را نمی‌کشم چونکه آنها هم مرجع بوده‌اند و تازه از همه مهم تر اینکه بلد نیستم کاریکاتور بکشم!
کاکو این استدلال تو چنان ترکوند که ترکش آن از کانادا به من هم اصابت کرد!!
کاکو این چه استدلالی است که می‌کنی!؟ جل الخالق من از تو توقع بیشتر از اینها داشتم. کسی که تمساح می‌کشد چرا نباید بتواند سید علی روضه خوان بکشد!؟ تنها به این دلیل که او را عده‌ای اوباش و آدم کش رهبر مسلمین جهان می‌پندارند!؟ این دلقکی که تو مرجع اش می‌نامی، حتی بر اساس قوانین مشنگ خود آخوندها هم آیت الله نیست، حتی در حجت الاسهال بودنش هم شک فراوان وجود دارد. تازه گیریم که حجت الاسهال یا آیت الله هم باشد! خوب که چه؟ اگر بنا باشد هر کسی را به این دلیل که این یا آن لقب را یدک می‌کشد نباید نقد کرد، که دیگر سنگ روی سنگ بند نمی‌شود که قربانت گردم. سید علی پینوشه سیدی روضه خوان است که به خاطر اتفاقات و شرایطی بخصوص تبدیل شده به رهبر، آن هم چه رهبری! رهبر یکی از سفاک ترین حکومت‌های قرن حاضر.
برادر من یک منتقد باید بدون در نظر گرفتن جایگاه دیگران آنها را به نقد بکشد، اگر قرار باشد به علت اینکه سید علی روضه خوان را تنها بخاطر مرجع شناخته شدن او بوسیله عده‌ای اوباش و اراذل نتوان نقد کرد! کسان دیگر هم خواهند گفت که شاه را نمی‌توانند نقد کنند چونکه او هم رهبر و پیشوای عده‌ای است.
فرض کن یک کسی مثلا آیت الله باشد و دستش به خون هزاران نفر هم آلوده باشد، باز هم نمی‌توان او را نقد کرد یا کاریکاتورش را کشید!؟ قربانت گردم با این فتوایی که شما صادر کردی، از فردا همه جنایت پیشگان می‌روند و یک دوره آیت اللهی می‌گذرانند و از آن به بعد هر که را خواستند می‌کشند و سلاخی می‌کنند و خیالشان هم راحت است که کسی نقدشان نمی‌کند! باور کن حتی خود آیت الله ها هم بر این عقیده نیستند که تو می‌نویسی! برادر من اگر این تئوری را همه گیر کردی از فردا ست که بجای دکترای تقلبی آکسفورد همه شیادان ایران می‌روند کلاسهای اکابر آیت اللهی دایر می‌کنند و هی پشت سر هم آیت الله تولید می‌کنند.
برادر به نظر من قبل از اینکه قلم بدست بگیری و کاریکاتور دیگری بکشی برو بنشین و این مشکل را برای خودت حل کن، بعد بنشین کاریکاتور بکش.
اگر نوشته بودی بخاطر جانم است که کاریکاتور خامنه‌ای را نمی‌کشم، می‌توانستم حرفت را باور کنم و بپذیرم ولی وقتی که می‌نویسی بخاطر مرجعیت سید روضه خوان است، نمی‌توانم استدلال شما را بپذیرم.
می‌نویسی تمساح را کشیدی چونکه مرجع نبود ولی سید علی روضه خوان را چونکه مرجع است نمی‌کشی! ای برادر این استدلال درست مثل این می‌ماند که بگوییم من فلانی را چونکه دکتر است نقد نمی‌کنم ولی آن یکی که لیسانس دارد را نقد می‌کنم. برادر من “هر که بامش بیش برفش بیشتر”. بر اساس این استدلال (بام بیشتر برف بیشتر) شما باید یقینا آیت الله و مراجع را بیشتر نقد کنی تا یک روضه خان معمولی را! هر چه باشد آیت الله ها و مراجع باید سوادشان بیشتر باشد، در نتیجه اگر خطایی کردند گناهشان صد برابر بزرگتر است.
از ما گفتن بود تو هر کاری دلت خواست بکن، هر که را صلاح دانستی بکش یا نکش.

26 پیام   |    |     |     

05 Aug 2009

انتشار دو کتاب جدید از گروهبان قندعلی (فیروزآبادی سابق)

نوشته:     :::       8 پیام

وقتی تیتر این خبر را خواندم با خودم فکر کردم آدمی که مثل گروهبان قندعلی شکل و شمایل دارد و مثل احمدی نژاد فکر می‌کند چه چیزی برای نوشتن می‌تواند داشته باشد.
در متن خبر مربوطه خواندم که عنوان کتاب‌ها به این شرح است!
قیام مهدی (عج) منتظر ماست و بازمهندسی عملیات روانی
این تیتر دومی را بخوبی می‌شناسم منظورم “مهندسی” و “باز مهندسی” است. گویا این آقایان که حتی به گمان من کلاسهای اکابر شبانه را هم پشت سر نگذاشته‌اند و بدون دلیل پشت سر هم دارند تند و تند بین خودشان مدرک دکترا و فوق دکتر(!!) تقسیم می کنند، اکثرا وقتی می خواهند خیلی طاقچه بالا بگذارند و بادی به قپ قپ بیندازند از این دو واژه بسیار استفاده می‌کنند.
راستش را بخواهید فقر فرهنگی وقتی به این درجه رسید که گروهبان قندعلی دچار آن هست، روزگار کودتاچیان می‌شود همین که می‌بینیم.
داشتم با خودم کلنجار می‌رفتم، پیدا کنم اگر، بلا نسبت نویسنده‌ها یک وقت خدای ناکرده این گروهبان قندعلی خوش تیپ ما بنا بود کتاب بنویسد در چه زمینه‌ای باید کتاب بنویسد. دیدم بهترین چیزی که به قد و قواره او می‌خورد کتاب آشپزی یا چمی دانم کتاب مبارزه با چاقی است! البته با هیکلی که این گروهبان مفلوک دارد یقین دارم کسی حاضر نمی‌شد کتاب مبارزه با چاقی او را بخواند. وقتی به قیافه بیچاره ابطحی بعد از زندان‌های تواب ساز آقایان فکر می‌کنم یقین حاصل می‌کنم که این قندعلی و دیگر شرکاء حداقل در این یک رشته “مبارزه با چاقی” استاد هستند.
ملت ایران باید خوشحال باشد که قرار است با این نادان‌ها دست به گریبان شود، باور کنید این خریتی که من از اینها می‌بنیم اگر ملت کمی فکرش را بکار بیندازد به راحتی می‌تواند این هیکل گنده و دیگران را بدون زحمت دور بزند.
پ.ن.:
ببینید برای تحمیق مرد چه ابزاری را بکار می گیرند!
نماز گزار : سفارش گرفتن اجیر برای انجام نماز قضا
بشتابید! که خریت مالیات ندارد!

8 پیام   |    |     |     

02 Aug 2009

بیچاره لباس شخصی‌ها!

نوشته:     :::       9 پیام

بیچاره لباس شخصی‌ها! راستی لباس شخصی‌ها چه کسانی هستند!؟ من و شما هم لباس شخصی پوش هستیم! آیا ما هم شامل این گروه می‌شویم!؟ پاسخ به این سوال‌ها عمیق تر از آن است که بتوان در یک مقاله و حتی در یک کتاب قطور به قطر مثنوی داد.
داستان لباس شخصی‌ها از آنجا می‌آغازد که بی عدالتی در اجتماع ریشه می‌دواند. درست خواندید! لباس شخصی ها نشانه جامعه‌ای است بیمار که در آن بی عدالتی به اوج خود رسیده و به شکلی قانون جنگل حکم فرما شده است.
در چنین جوامعی است که هر آن کس که زورش بیشتر باشد حرف اول را می‌زند. در چنین جوامعی عاقبت کار به جایی می‌رسد که این نیروی افسار گسیخته خود، مردان سیاسی پشت پرده را هم به زیر می‌کشند و عاقبت چنین جامعه‌ای می‌شود چیزی شبیه به ممالکی از جنس بورکینافاسو و دیگر کشورهایی که هرج و مرج در آنها حکمفرما هستند. لباس شخصی‌ها نشانه‌هایی از این نوع جوامع است. وقتی که نیروهای سیاسی برای فرار از قانون قدرت را از نیروهای انتظامی به نیروهای بی هویت منتقل می‌کنند و از این ابزار برای سرکوب کردن بدون هزینه استفاده ابزاری می‌کنند.
در روزهای می 2007، زمانی که رژیم آخوندی دست به سرکوب به گفته خودشان ارازل و اوباش زدند، از حوادث آن روزها فیلمی ساختم و روی یوتوب گذاشتم و تیتر فیلم را هم نوشتم:
“Police force beating innocent people in Iran” در آن روزها عده‌ای از دوستان اعتراض کردند و نوشتند که این اراذل و اوباش بیگناه نیستند و به اشکال مختلف از عمل غیر قانونی و غیر انسانی نیروی انتظامی دفاع کردند. آن رفتار رفتاری غیر انسانی و غیر قانونی بود و عمل غیر قانونی حتی اگر بر جانیان هم اعمال شود عملی است محکوم و باید بوسیله افکار عمومی و وجدان جامعه محکوم شود، ولی متاسفانه در آن روزها نا آگاهان اکثرا از آن عمل غیر انسانی حمایت کردند. ای کشته که را کشتی تا کشته شدی زار!
این روزها اینجا و آنجا می‌خوانیم که سید علی و چماقدارانش همان اراذل و اوباش دو سال پیش را به شکل لباس شخصی در آورده‌اند و آنها را به جان ملت انداخته‌اند. پارادکس آن روزهای تابستان، امروز گریبان کسانی را گرفته که شاید جزو همان قشری بودند که از عمل غیر قانونی و شنیع نیروهای انتظامی دفاع کردند. افسوس که این درس‌های مهم تاریخی را ما ایرانیان زود از یاد می‌بریم و فردا مجددا وقتی چنین اعمالی در جامعه اتفاق می‌افتد کورکورانه از آن دفاع می‌کنیم و غافل‌ایم از اینکه همین اعمال بی قانونی روزی گریبان خودمان را خواهند گرفت.
تنها جهت یاد آوری می‌نویسم، در دوران انقلاب 57 بودند اشخاصی (با لباس شخصی) که می‌ریختند توی خیابان و هر چه دستشان می‌رسید حتی اموال مردم را خورد و نابود می‌کردند یا حتی با خود به یغما می‌بردند و ما بی خبران نظاره می‌کردیم و خوشحال بودیم که انقلاب دارد پیش می‌رود و به ثمر می‌رسد!! در بین همان انقلابیون(!!)(بخوانید ارازل و اوباش دوران شاه) بودند کسانی که به شخصه می‌شناسمشان و در دوران بعد از انقلاب جذب نیروهای سپاه، بسیج و کمیته شدند و امروز به پست و مقام‌های بلند دولتی رسیده‌اند. و…
ما همچنان دوره می‌کنیم شب را و روز را هنوز را

9 پیام   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی