12 Apr 2010

آقای وزیر نفت دولت کودتا دکمه انفجار عظیم حذف یارانه ها را فشار داد!

نوشته:     :::       8 پیام

آقای وزیر نه زیر گذاشت و نه رو یک مرتبه اعلام کرد قیمت گاز را 9 تا 10 برابر افزایش می‌خواهند بدهند! همین طوری شکمی، مثل همه کارهای دیگر دولت کودتا این کارشان هم شکمی است. نه طرحی در کار است و نه مطالعه‌ای روی این مساله بسیار خطرناک اقتصادی انجام شده و نه شاید حتی خودشان می‌دانند که نتیجه چنین تغییراتی چه خواهد بود. گز نکرده بریدند! در هیچ کجا نخوانده‌ام که دلایل حذف یارانه‌ها چی است، چرا و از چه نظر دولت می‌خواهد این طرح را اجرا کند! اگر هم چیز گفته باشند به روال همیشگی دروغی تحویل ملت داده‌اند تا عوام را قانع کنند. اصل مساله همان هست که من حدود پنج شش سال است مدام در باره آن نوشته‌ام. و آن هم چیزی نیست بجز اینکه ارتش 20 میلیونی خمینی که این روزها به سنین بالای بیست سال رسیده‌اند خرج دارند و مخارج این ارتش دارد کمر دولت کودتایی امام زمانی را می‌شکند.
بیشتر کشورهای دیگر دنیا هم به مرور زمان یارانه‌ها را حذف کرده‌اند ولی جاهای دیگر مثل دولت کودتایی خودمان نکرده‌اند، آنها وقتی این کار را کردند که همه جوانب آنرا سنجیده بودند و با برنامه از پیش طراحی شده قدم به این راه سترگ گذاشتند.
بگذارید یک مثال برایتان بیاورم شاید مساله بهتر روشن بشود.
ده دوازده سال پیش دولت نروژ که می‌دید قیمت پایین انرژی، خصوصا برق باعث شده که مصرف برق در نروژ از حد متوسط بالا تر باشد، تصمیم گرفت قیمت برق و دیگر انروژی‌ها را به مرور بالا ببرد. قبل از اینکه دست به افزایش قیمت بزنند، محاسباتی انجام دادند و مشخص کردند که از این افزایش قیمت کدام طبقات جامعه آسیب می‌بینند و در نتیجه چه گروه‌های اجتماعی نیاز به یاری دارند تا از آسیب و گزند مصون بمانند.
هم زمان برای اینکه آسیب‌های این طرح را کم کنند، بودجه‌هایی برای بهینه کردن مصرف برق تعیین کردند. مثلا اگر بنده شهروند خانه قدیمی داشتم و مصرف برق خانه‌ام زیاد بود، ترتیبی دادند که من بتوانم با کمی مخارج از جیب خودم و کمی کمک از یک بودجه اختصاصی، مسکن خودم را بهتر عایق بندی کنم تا از مصرف برق خانه من کاسته شود، تا افزایش قیمت باعث نشود که من برای پرداخت پول برق مجبور شوم از نان شب‌ام کم کنم.
حالا اگر آقایان زحمت کشیدند و قیمت گاز را آن طور که آقای وزیر فرموده‌اند افزایش بدهند این اتفاقات خواهد افتاد.
1. یا مردم در زمستان باید از سرما بلرزند یا باید از نان شکم خود بزنند و پول گاز ده برابر شده را بپردازند
2. فلان کارخانه دار و مغازه دار و خلاصه همه آنها که از گاز برای تولیدات خود استفاده می‌کنند مخارج افزوده را روی قیمت تولیدات خود می‌کشند و به همین دلیل هم قیمت دیگر اقلام بالا خواهد رفت.
3. افزایش قیمت در بخش اول و دوم باعث افزایش قیمت در دیگر شاخص‌ها خواهد شد و این عاقبت باعث خواهد شد همه چیز گرانتر بشود. حالا باید پرسید آیا خانواری که حقوق ثابتی دارد هم می‌تواند همان مقدار درآمد بیشتر داشته باشد؟ پاسخ یقینا منفی است. چه اگر قرار بود حقوق و دستمزدها هم افزایش یابد، دیگر نیاز نبود قیمت انرژی را بالا برد. اصل مطلب این است که دولت با این کار می‌خواهد به درآمدهای خود بیفزاید نه مخارج اش را.
خلاصه اینکه آوردن پول نفت سر سفره مردم رسید به اینجا که قرار است این پول در حقیقت برده شود سر سفره دولت کودتا و اعوان و انصارش

8 پیام   |    |     |     

09 Apr 2010

خواب از چشمانم پرید!

نوشته:     :::       2 پیام

صبح اول صبحی آمدم سر زدم به وبلاگستان دیدم همه جا و همه کس در باره حمید نوشته‌اند. اکثر پیام‌ها هم سرراست و کوتاه بود “حمید رفت”! با خودم انگاشتم خبر رفتن خودم را دارم می‌خوانم، به همین خاطر اول باورم نشد! چشمانم را که مالیدم چند وبلاگ دیگر را که خوانم، یقین حاصل کردم که کاپیتان شهر ما از شهر ما رفته و ما را با این ملاها تنها گذاشته. همین چند هفته پیش بود آخرین بار مطلب حمید را خواندم، مثل همیشه دلش از آخوندها پر بود. حالا او رفت و ما را با این اراذل و اوباش تنها گذاشت.
دوستانی که با حمید رفت و آمد داشتند، لطف کنند تسلیت صمیمانه مرا به خانواده او برسانند و برای آنها آرزوی صبر و پایداری کنند.

2 پیام   |    |     |     

07 Apr 2010

فراخوان عمومی برای نام جدید خودروی “مینیاتور”

نوشته:     :::       10 پیام

نام های پیشنهادی باید ایرانی ، زیبا ، خوش آهنگ ، خوش معنی و حتی المقدور کوتاه و یک کلمه ای باشند و چنانچه کلمات خاص و کم کاربرد پیشنهاد شوند، معنی آن نیز درج گردد.
پول نیوز – رهبر معظم انقلاب در دیدار از نمایشگاه توانمندی های صنعت خودروسازی درباره نام خودروی “مینیاتور” نقدی را مطرح کردند.
ایشان وقتی به خودروی جدید مینیاتور رسیدند با اشاره به نام آن تصریح داشتند:”این کلمه در زبان فرانسوی هم استفاده می شود . کلماتی هم وجود دارد که مال ماست اما آنقدر آنجا استفاده شده که دیگر خارجی محسوب می شود ، حالا چرا مینیاتور؟ یک اسم دیگر انتخاب کنید که حرف و حدیث نداشته باشد .”
بدین ترتیب قرار شد نام این خودرو تغییر کند و یک نام خودی بر روی این خودروی ایرانی گذاشته شود. منبع خبر
این هم نام پیشنهادی خُسن آقا
با درود به روان ناپاک رهبر انقلاب و بقیه اراذل و اوباش
“پشکل”

10 پیام   |    |     |     

02 Apr 2010

خرافه!

نوشته:     :::       6 پیام

امسال سید علی رهبر با فتوایی چهارشنبه سوری را خرافه گرایی خواند، بحث خرافه گرایی و الخ مطرح شد و ملت هم با برگزاری باشکوه جشن چهارشنبه سوری تو پوزی محکمی به سید علی زد.
آیا به نظر شما چهارشنبه سوری، جشن نوروز و امثال این روزها خرافه گرایی است!؟ آیا سیزده نحسی می‌آورد!؟ آیا به دامن طبیعت زدن در چنین روزی خرافه گرایی است!؟ شاید اگر بخواهیم به این سوالها بدون در نظر گرفتن بار اجتماعی و فرهنگی آن پاسخ بدهیم پاسخ‌ها آسان و مثبت باشند، ولی اگر کمی از دگم گرایی علمی دور شویم و به این پدیده‌ها با دیدی باز تر نگاه کنیم، پاسخ‌های ما یقینا با پاسخ‌های رایج و منطقی متفاوت خواهند بود. توجه داشته باشید که فرهنگ یک پدیده علمی نیست که بتوان پاسخ‌های علمی برای معضلات آن یافت!
پس از درگیری‌های ایرانیان با یونانی‌ها تاریخ نویسان یونانی ایرانیان دوران باستان را انسان‌هایی خوشگذران و لاابالی ثبت کرده‌اند. از دید و نظر تاریخ نویسان یونایان باستان، ملت ایران بجز شکم و زیر شکم، خوشگذرانی و لهو و لعب کار دیگری بلد نبوده‌اند. این نظر تاریخی یونانیان روی این نکته انگشت می‌گذارد که ملت ایران در دوران باستان به زندگی و خوشی‌های آن اهمیت می‌داده‌اند. شاید به همین خاطر هم باشد که روزهای مهمی که در فرهنگ و تاریخ ما تا به امروز به ما به ارث رسیده فقط روزهای خوشی و شادی است.
پدیده خوشی و شادی و شاد و سرخوش زندگی کردن پدیده‌ای است که می‌تواند به انسانها برای روزهای سخت و کار و کوشش انرژی بدهد، تا بتوانند از سختی‌ها به آسانی گذر کنند. در عوض انسانهایی که مدام در غم و غصه و مصیبت زندگی می‌کنند و شبانه روز زانوی غم در بغل می‌گیرند، در شرایط سخت زندگی انرژی کافی برای روبرو شدن با مشکلات را ندارند.
تفاوت ارزش‌ها و فرهنگ ایرانی با ارزش‌ها و فرهنگ عربی اسلامی دقیقا در همین است. در فرهنگ وارداتی اسلامی شیعی، بجز خودزنی، گریه و شیون هیچ چیز دیگری وجود ندارد. حتی عیدهای اسلامی عربی هم همراه با خودزنی و فکر روز قیامت و مکافات خداوند جبار و زورگوی آنها است. چنین انسان‌هایی در مقابل سختی‌ها و روزهای سخت زندگی از انگیزه کمتری برای زندگی کردن برخوردارند و در شرایط سخت مجبور خواهند بود به روال فرهنگی خود زانوی غم به بغل بگیرند و برای خود و روز و روزگار خود گریه و شیون کنند، در صورتی که روحیه و باورهای ایرانی به آنها یاد داده است که در مقابله با سختی‌ها باید کوشش کرد و از پا ننشست و خصوصا با انرژی و توانی که در روزهای خوش ذخیره کرده‌اند برای مقابله با روزهای سخت از توان بیشتری برخوردار هستند.
گذری به رباعیات خیام به ما نشان می‌دهد که روحیه ایرانی بر این اصل استوار بوده و هست که، امروز را دریاب که فردایی درکار نیست.
می خور که به زیر گل بسی خواهی خفت … بی مونث و بی رفیق و بی همدم و جفت
زنهار به کس مگو تو این راز نهفت … آن لاله که پژمرد نخواهد بشکفت
باورهایی که ما در طول تاریخ با آن رشد و نمو کرده‌ایم، همان‌ها که امروز به شکل جشن‌های ملی در آمده‌اند، درست بر خلاف باورهای اسلامی است. در باور ما یا حداقل در ضمیر ناخود آگاه ما ایرانی‌ها، دنیا همین هست که می‌بینیم و باید در این دوران خوش باشیم که در پس این زندگی زندگی دیگری نیست. آیا این باورها خرافی تر است یا باورهای مسلمانان که به خیال خودشان می‌خواهند همه نوع سختی و مشقت را در این جهان به جان بخرند تا در آن دنیا (روز قیامت) به حوری بهشتی، نهرهای پر از شیر و شراب و عسل برسند!؟ باور کنید وقاحتی وقیح تر از ولایت وقیح وجود ندارد، وقتی که با وقاحت مدعی می‌شود که جشن‌های ایرانی ما خرافه پرستی است ولی در عوض مهملات اسلام اصل واقعیت و خردگرایی است!
اگر برای یک زندگی بهتر مجبور باشیم دست به خرافه گرایی بزنیم، به نظر من بهتر است تا اینکه برای یک دنیای واحی و خیالی که وجود خارجی ندارد دنیای امروز خودمان را خراب کنیم. آدم عاقل سیلی نقد را به از حلوای نسیه می‌پذیرد.
دورغ سیزده:
سال ها پیش روز اول ماه آپریل که این طرف آبی ها دروغ اول آپریل می‌گویند تلویزیون نروژ دروغی را منتشر کرد که عده زیادی از نروژی‌ها را سر کار گذاشت. توی نروژ قیمت الکل از هر نوعش گران است و بطور معمول دو تا سه برابر دیگر کشورهای اروپایی است. تلویزیون نروژ در خبری گفت مخازن الکل اداره مشروبات الکلی دولت دچار مشکل شده به همین دلیل و برای جلوگیری از هدر رفتن مشروبات الکلی اداره مشروبات الکلی آنرا مجانا بین مراجعین تقسیم خواهد کرد. ملت تشنه الکل نروژ هم هر کدام به فراخور با سطل و قابلمه و شیشه و خلاصه هرچیزی که در اختیار داشتند رفتند جلو مغازه‌های مشروب فروشی صف کشیدند.
این دورغ اول آپریل بهترین دورغی است که تا حالا در نروژ شنیده‌ام.

6 پیام   |    |     |     

31 Mar 2010

رادیونت و داستان قدیمی عقب افتادگی ما

نوشته:     :::       5 پیام

radionette.jpg
امروز داشتم مجله ضمیمه روزنامه آفتن پستن “A-Magasinet” رو ورق می زدم که چشمم خورد به مقاله‌ای با این تیتر “iPod anno 1950”. این مقاله در باره تولیدات الکترونیک در سالهای پنجاه میلادی در نروژ است. وقتی ادامه مقاله را خواندم و صفحه را ورق زدم، چشمم خورد به تصویری که می‌بینید. نمی‌دانم خشم بود یا حسرت که در دلم طغیان کرد، فقط می‌دانم که شدیدا منقلب شدم. با خودم اندیشیدم، چطور ممکن است یک ملت فقیر بدون هیچ سرمایه اولیه‌ای بدون منابع ثروت باد آورده طبیعی، در سرمای قطب شمال می‌توانند تولیدات الکترونیکی داشته باشند و حتی به مملکت ما هم صادر کنند، ولی ما که این همه ادعا داریم و بیش از 2500 سال تاریخ، باید رادیو از نروژ وارد کنیم و هنوز هم بعد از 60 سال باید جنس بنجل از چین و بورکینافسو وارد کنیم و بجای تولید داخلی کارگران و مهندسان مان را فوج فوج بفرستیم به جمع بیکاران. نگویید که مردم ما بی سواد و عقب افتاده هستند ها که شدیدا عصبانی تر خواهم شد. در تمام اروپا و بطور کلی دنیای غرب جمعیت عظیمی از نیروهای کاردان ایرانی وارد می‌کنند و آنها را برای رشد این ممالک مورد استفاده و سوء استفاده قرار می‌دهند ولی در ایران خودمان باید اراذل و اوباش در مشاغل دولتی و غیر دولتی تاثیر گذار باشند و صبح تا شام با فلان مبارکشان بازی کنند و از جیب ملت بیچاره حقوق و مزایای شاهانه دریافت کنند.
برای مشاهده تصویر با اندازه بزرگتر روی تصویر تقه بزنید

5 پیام   |    |     |     

26 Mar 2010

آن مموتی که روز حشر شفیعش چاوز بود، کوری نگر که عصا کش کور دگر بود

نوشته:     :::       9 پیام

اول بگویم در مثل مناقشه نیست! اینکه از تیتر بالا استفاده کرده‌ام به آن معنی نیست که شیعه را بهتر از سنی می‌دانم! همه آگاهند که خُسن آقا میانه خوبی با مذاهب ندارد و بطور کلی از نظر من فرقی نیست بین شیعه و سنی و یهودی و مسیحی!
پ.ن.: به فرموه آقای ورجاوند تیتر کمی تغییر داده شد
پ.ن.2: اصلا چرا از نام خود مموتی استفاده نکنیم که نه سیخ بسوزد و نه کباب (برای بار سوم تیتر عوض شد)
در روزهایی که بحث تحریم فروش بنزین به ایران از طرف آمریکا مطرح شده بود، احمدی نژاد دست به دامان چاوز شد، کلی هم به او رشوه داد، برای ونزوئلا خانه سازی کرد، قول ساختن کارخانه کشتی و تراکتور سازی به او داد و مقداری هم بنزین به قیمت خون پدر چاوز برای ایران خرید. او با این کار به خیال خودش می‌خواست پولتیک بزند و مثلا آمریکا و غرب را بترساند و به آنها چنین وانمود کند که تحریم بنزین بی اثر است. هنوز تحریم بنزین به ایران عملی نشده و نیازی به آیت الله چاوز نیست، گندش در آمده که حضرت مقام معظم رهبری ونزوئلا چاوز خودش کمبود مواد سوختی دارد. و برای جبران این بی کفایتی کل ونزوئلا را سه روز بیشتر فرستاده تعطیلات سماق بمکند برای جبران کمبود انرژی.
سالها پیش در یک دبیرستان کار می‌کردم. آقای ناظمی داشتیم که هر وقت دستگاه حرارتی مدرسه به عللی ازکار می‌افتاد و درجه حرارت داخل ساختمان افت می‌کرد، آقای ناظم دانش آموزان را می‌فرستاد بروند خانه سماق بمکند! این کار بی منطق روزی گریبان آقای ناظم بی کفایت را گرفت و از طرف آموزش و پرورش هشدارنامه‌ای برای او فرستادند، تا از آن به بعد قبل از فرستادن دانش آموزان به منزل، فکری به حال حرارت مدرسه بکند. به سخن دیگر به آقای ناظم گفتند بجای پاک کردن صورت مساله، بهتر است فکری برای حل مساله بکند.
حالا حکایت کار احمدی نژاد شده با رفیق شفیق‌اش چاوز ملعون. به همین دلیل هم بود که ضرب المثل بالا را برای تیتر استفاده کردم. آقای چاوز که از خود احمدی نژاد ما هم کور تر تشریف دارند، قرار است در روزهای تاریکی دست احمدی نژاد را بگیرند و او را هدایت و همراهی کنند!

9 پیام   |    |     |     

23 Mar 2010

ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند!

نوشته:     :::       5 پیام

رژیم جمهوری اسلامی جناح خامنه‌ای‌اش مثل آخرهای دوران شاه می‌خواهد با قربانی کردن خاندان هاشمی به خیال خودش مردم عصبانی و قیام کرده را به این خیال خام که حالا دیگه همه دزدها را گرفتیم، یک کمی آرام کند! سر مردم را شیره بمالد و به خیال خودشان قیام را با این ترفندها ساکت کنند. آن جناح دیگر که به نام اسهال طلب معروف است به سرکردگی هاشمی هم به خیال خودشان می‌خواهد با الم شنگه اصلاحات (شما بخوانید اسهالات) گناه را به گردن طرف مقابل بیندازد و با از میدان بدر کردن رقیب با یک تیر دو نشان بزند، هم رقیب دیرینه را از میدان بدر کند و هم مردم را دل مشغول به اسهالات بکند. زهی خیال باطل!
مردم ایران رند تر از این حرف‌ها هستند که خام این یکی یا آن یکی شوند.
اگر یادتان باشد خمینی ملعون علیه ما علیه همیشه ملت را از دو نوع اسلام می‌ترساند، یکی اسلام مرتجع بود، دیگری اسلام انگلیسی و آمریکایی. مردک خر خبر نداشت! شاید هم می‌دانست تقیه می‌کرد، که زیر همان عبای خودش هر دو اسلام را پرورش داد و امروز همان دو گرایش اسلامی، دارند ملت و ایران را هر دو را با هم به نابودی می کشانند.
دستگیری نوه هاشمی “حسن لاهوتی” نشان داد که اسلام مرتجع تا کجا حاضر است پیش برود، جناح اسلام مرتجع بعد از خونریزی‌های خیابانی حالا وارد مرحله دستگیری شده و خیال دارد ضربه نهایی را به جناح اسلام انگلیسی آمریکایی بزند.
عده‌ای از همه جا بیخبر هم با کمی ناز و عشوه هاشمی و خاندانش جوگیر شده‌اند و شعار به نفع این جناح می‌دهند، بدون اینکه بدانند و آگاه باشند که همین خاندان هاشمی و شرکا بودند که خزانه ملت ایران را در این 30 سال خالی کردند، دست به هر جنایتی زدند و حالا هم اگر می‌بینید این همه ملت ملت می‌کنند و وا اسلاما سر می‌دهند، از آن جهت است که دست خودشان از درون کیسه ملت بیرون کشیده شده و دستان پلید سپاه و خاندان اسلام ناب محمدی در آن کیسه است.
خلاصه مطلب اینکه “از هر طرف که شود کشته به سود ایران است” عزیزان زیاد از حد برای این جناح یا آن جناح اشک تمساح نریزید. فقط باید کاری کرد که هر دو جناح با هم و هم زمان ضربه بخورند و روزی که این جنگ جناحی تمام شد، بجز جنازه چیزی از این دو جناح باقی نمانده باشد وگرنه اگر یکی از دو جناح از این جنگ قدرت با پیروزی خارج شود وای بر احوال ملت.

5 پیام   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی