08 Dec 2012

گفتگوی تلفنی مهدی هاشمی و نیک آهنگ کوثر و عواقب آن

نوشته:     :::       6 پیام

فعلا برای شروع ویدئو(گفتگو تلفنی) را ببینید تا برویم سر سوال و جواب‌های لازم در باره این ویدئو.

پس از شنیدن این گفتگو سوال‌هایی که مطرح می‌شود هزاران است و جواب‌ها اکثرا بی دلیل و مدرک، حالا عرض خواهم کرد تا ببینید که این یک سوژه چقدر مشکل است که در باره آن نتیجه گیری منطقی کرد.
سوال اول آیا انتشار چنین گفتگوی تلفنی از نظر اخلاقی صحیح است؟ بر اساس داده‌های دموکراتیک و آزادی مطبوعات چطور؟ آیا از آن نظر انتشار چنین گفتگوهایی آزاد است و عواقب حقوقی ندارد!؟
سوال دوم آیا این گفتگو با آگاهی مهدی هاشمی و موافقت او منتشر شده است؟
سوال سوم آیا این گفتگو به وسیله نیک آهنگ کوثر یا مهدی هاشمی ضبط شده، یا کسان دیگری و بدون آگاهی این دو ضبط کرده‌اند.
جهت آگاهی عرض کنم که با اینکه این ویدئو دارای پارازیت (noise) هست ولی باز دلیل نمی‌شود که از راه دور ضبط شده باشد. منظورم این است که این گفتگو می‌تواند بوسیله یکی از دو طرف گفتگو ضبط شده باشد، بعد برای وانمود کردن اینکه از راه دور صدای آنها ردیابی الکترونیکی و ضبط شده این پارازیت به آن اضافه شده است. پس تنها به این دلیل که صدای گفتگو پارازیت دارد نمی‌توان مدعی شد که از راه دور و بدون اراده این دو نفر ضبط شده است.
این بحث رو من باز می گذارم تا هم نظر دیگر دوستان رو بشنوم و هم خودم بعدا مسائل دیگر را در همین رابطه مطرح خواهم کرد تا این موضوع باز شود. اینکه چنین عملی رو کورکورانه تایید یا محکوم بکنیم ما را به جایی نمی‌رساند، برعکس اگر با اینگونه مسائل با دید باز نگاه کنیم و آنها را صادقانه و بدون غرض ورزی بحث و تجزیه و تحلیل کنیم به نفع همه طرف‌های درگیر خواهد بود. بدون آگاهی از این مسائل نمی توان به یک جامعه باز و دموکراتیک رسید پس لطفا بدن احساساتی شدن این بحث رو پیگیری کنید تا به یک نتیجه منطقی برسیم.

بخش دوم
پ.ن. اول:
این موضع رسمی نیک آهنگ کوثر رو من همین حالا دیدم
راستش رو بخواهید بداند! مطلب رو عمدا بدون چک کردن خودنویس یا منابع دیگر نوشتم چونکه نمی‌خواستم تحت تاثیر مواضع یکی از دو طرف درگیر قرار بگیرم

پ.ن. دوم:
این پیام رو دیروز پای متن نیک آهنگ نوشتم:
برادر جان بنده مخالفتی با سرنگونی رژیم و دار و دسته‌اش ندارم، در نتیجه برملا شدن هر چیزی از این رژیم خوش آیند است برای من. با این حال ولی مجبورم مسائل را تجزیه و تحلیل کنم و خوب و بد را کنار هم بگذارم و نتیجه گیری کنم.
اینکه می‌فرمایید مجبور بوده‌اید نوارهای خود را به دادگاه تحویل بدهید کشک است! هم شما می‌دانید و هم من که اگر می‌خواستید ندهید هزار و یک راه برای سر به نیست کردن نوارها بود. در ضمن نه دادگاه خبر داشت که شما چنین نوارهایی دارید نه وکلای طرف مورد بحث شما، از موجود بودن این نوارها تنها شما و آقای هاشمی خبر داشته‌اید، مگر اینکه بگویید که این گفتگوها با همراهی و آگاهی دیگران بوده که در چنین شرایطی باید آن روابط را هم توضیح می‌دادید. در ضمن اگر تنها شما و وکلای نامبرده به این مدارک دسترسی داشته‌اید می‌توانید از آنها به علت افشای این مدارک شکایت کنید خلاصه می‌بینید که وارد بازی بسیار پیچیده و خطرناکی شده‌اید که شاید به خود شما هم آسیب برساند، امیدوارم که چنین نشود!
در ضمن از کی تا حالا ایرانی‌ها از آن جمله شما تا این اندازه قانون مدار شده‌ایم که این چنین خود را در برابر دادگاه تسلیم می‌نمایانیم!؟ آقای نیک آهنگ جان همانگونه که پیشتر نوشتم و همچنین همگی مرا و مواضع مرا را می شناسند، با اینکه می‌خواهم سر به تن خاندان هاشمی و دیگر ملاها از کوچک تا بزرگشان نباشد، ولی اینکه کسی در روز روشن این چنین مسائل را واژگونه بنمایاند عصبانی می‌شوم. به نظر من شما در این نوشته مسائلی را گفته اید که اصلا قابل باور نیست. شما خوانندگان خود را بیشعور تصور کرده‌اید و این مرا رنج می‌دهد. اینکه یک روزنامه نگار، کاریکاتوریست، فعال سیاسی و مشاالله ماشاالله هزار و یک عنوان دیگر که شما یدک می‌کشید این چنین در روز روشن مسائل را واژگونه بگوید هست که مرا رنج می‌دهد.
اینکه عده‌ای خوشحال شده‌اند که شما پته خاندان هاشمی را بر باد داده‌اید به این مساله فکر نکرده‌اند که هدف وسیله را توجیه نمی‌کند! اگر خواستار ساختن جامعه‌ای دموکراتیک هستیم، نمی‌توانیم از ابزار غیر دموکراتیک برای رسیدن به چنین جامعه‌ای استفاده (سوء استفاده) کنیم. اگر از حقوق بشر دفاع می‌کنیم نمی‌توانیم در راه رسیدن به حقوق بشر حقوق بشر را پایمال کنیم. اشتباه نکنید من هم خودم گاهی اوقات در عصبانیت ممکن است مواضعی بگیریم که با خواسته‌های اصلی من متضاد باشد، ولی بعد که عصبانیّت ام فروكش کرد از آن عمل تبری می‌جویم! خلاصه امیدوارم که شما هم در این راهی که رفته‌اید دچار اشتباه نشده باشید!

6 پیام   |    |     |     

02 Dec 2012

علاء‌الدین بروجردی وقاحت پژوه

نوشته:     :::       9 پیام

در بین این مذهبی‌های خرافه پرست و عقب افتادگان ایرانزمین بسیار معمول است که نام‌های بسیار طولانی دارند. گاهی اوقات تا اندازه‌ای که باید یک تریلی آورد اسامی آقایان را یدک کشید! برای مثال بعید نیست که پشت اسم بعضی‌شان صفت زلفعلی یا نورانی یا دین پژوه یا کربلای ووو پیدا کنید.
مثلا بعد از انقلاب بعضی از این حرامی‌ها که می‌خواستند درجات پیشرفت را سریع تر بپیمایند، پسوندهایی مثل امامی یا اسلامی، حسینی یا کربلایی و حاجی و سید و مفتی و خلاصه هزاران نام چرند دیگر از این دست به پس و پیش نام هایشان چسباندند!
حالا هم که همه ولایت مدار شده‌اند، بعید نیست به مرور زمان برای اینکه بهتر دستمال یزدی را نشان رهبر معظم شان بدهند اسامی خود را با پسوند و پیشوندهای ولایتی و ولایت مداری یا وقاحت پژورهی وقاحت مداری و از این دست تغییر دهند.
من به آقای علاء‌الدین بروجردی پیشنهاد می‌کنم ایشان از پسوند با مسمای “وقاحت پژوه” استفاده کنند و نام خود را از این به بعد این چنین بنویسند “علاء‌الدین بروجردی وقاحت پژوه” دلیل پیشنهاد این نام همین طوری شکمی نیست ها! اینکه ایشان را به لقب وقاحت پژوه مفتخر کرده‌ایم این است که ایشان در وقاحت دست ولی وقیح را هم از پشت بسته‌اند و خودشان در این زمینه یک پا ولایت وقیح وقاحت پیشه هستند! شما فقط به یک نمونه از وقاحت پیشگی‌های ایشان توجه بفرمایید: ایشان فرموده‌اند:

عضو فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت مجلس، یادآور شد: رئیس پلیس تهران همچنین درباره ضرب و شتم این وبلاگ‌نویس، صراحتا اعلام کرد هیچ گونه ضرب و شتم صورت نگرفته است.

وی گفت: بر اساس اظهارات رئیس پلیس تهران، با خبرنگاران صحبت کرده و تاکید کردم که اظهار‌نظر من بر مبنای گفته‌های رئیس پلیس تهران است.

نماینده مردم در مجلس نهم، ‌یادآور شد: انتظار کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی از مراجع مسئول این است که مطالبی که به کمیسیون اعلام می‌کنند، دقیق و مبتنی بر واقعیت باشد.

می‌بینید بی زبون اصلا ایشان هیچ تقصیری ندارند! اگر هم می‌بینید که ایشان گاهی اوقات در باره همه چیز اظهار نظر می‌فرمایند بدون اینکه اطلاعات دقیقی داشته باشند، تنها به دلیل ولایت مداری ایشان است وگرنه ایشان و وقاحت!؟ در ضمن لقب و تیتر و اتیکت ایشان را هم در متن خبر داشته باشید! منظورم این “عضو فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت مجلس” هست.
خلاصه اینکه بی دلیل و مدرک نیست من پسوند جدید را برای نام ایشان پیشنهاد دادم! ایشان هم در وقاحت، هم در پر رویی و هم در چاخان دست ولی وقیح را از پشت بسته است!

در باره قتل ستار بهشتی باید بگویم که این رفتار رژیم بیشتر برای ساکت کردن مردم است، چون این ماجرای ستار بهشتی هزینه هنگفتی بر رژیم وارد کرده و همه سعی رژیم در این است که بدون هزینه بیشتر این ماجرا را جمع و جور کنند. به همین دلیل هم هست که دیروز گفته شد که رئیس پلیس فتا برکنار شده. خوب برکنار شدن که کافی نیست! قتلی انجام شده و قاتل و دیگران که در این قتل مقصر و همکار قاتل بوده‌اند باید دادگاهی شوند و به مجازات برسند. برکناری یک مسئول که مجازات کافی برای قتل نیست که!

خلاصه باید مواظب بود که به روش و خواست ولی وقیح تن ندهیم، همان که او پیشتر گفته بود کشش ندهید! درست برعکس این قتل را باید تا آنجا که امکان دارد کش داد، تا بلکه همه کسانی که مسئول این قتل بوده‌اند مجازات شوند. تا آنجا که من می‌دانم مسئول اصلی هم کسی نیست جز ولایت وقیح که راس هرم حکومت خون آشام آخوندی است.

9 پیام   |    |     |     

28 Nov 2012

دیکتاتوری هاوتو (به سبک HOWTOs)

نوشته:     :::       1 پیام

آنهایی که به دنیای لینوکس آشنایی دارند ماجرای هاوتو ها (HOWTOs) را می‌شناسند. این هاوتو ها نوشته‌هایی هستند که برنامه‌ها و روشهای بکارگیری آنها و روش های استفاده از دنیای لینوکس را با روشی بسیار سیستماتیک آموزش می‌دهند. این روش‌ها بسیار کار آمد هستند، من خودم دنیای لینوکس را تا حد قابل قبولی از همین آموزش‌ها یاد گرفته‌ام. به همین جهت فکر کردم شاید بد نباشد با همان روش، هاوتو هایی برای تولید دیکتاتوری و مبارزه با آن نوشت. البته منظور از نوشتن هاوتو برای تولید دیکتاتوری به منظور تولید دیکتاتوری نیست، بلکه پیشتر برای مبارزه با آن است. باید توجه داشت که برای مبارزه با پدیده‌ای بهترین راه این است که اول آن پدیده را شناخت و زوایای مخفی آنرا شکافت، بعد دست به کار تخریب آن شد.
دلیلی که این نوشته را می‌نگارم این است که دیدم این مرسی ننه مرده می‌خواهد به همان سبک خمینی ملعون یک دیکتاتوری در مصر بوجود بیاورد. یعنی مدام و هر روز دارد راه دموکراسی را با گفتن اینکه می‌خواهد یک دنیای دموکراتیک در مصر بپا کند را بیشتر و بیشتر مسدود می‌کند. هر چیزی که می‌تواند به روند رشد دموکراسی در مصر کمک کند را تخریب می‌کند ولی هم زمان داد و فریاد می‌زند که ای ملت ببینید من دارم برای شما دموکراسی می‌آورم. ملت بی خبر هم تا بجنبند خواهند دید که همه راه ها به دموکراسی مسدود شده است. البته باید دید که آیا جامعه مصر به اندازه کافی رشد کرده تا بتواند جلو این بلدوزر دموکراسی خراب کن را بگیرد یا نه. شاید بتوان گفت که آغاز کار را ملت مصر خوب پیش رفته‌اند بجز این حماقت شورای عالی قضایی “با موافقت شورای عالی قضایی مصر فرمان مرسی بدون تغییر باقی ماند” دیروز که مردم خوب عمل کردند به نظر می رسد که امروز هم دموکراسی خواهان به خیابان بیایند هفته پیش هم که خوب زدند و ریختند و آتش زدند و جلو این الدنگ ایستادند.

اینکه در مصر جماعت مخالف مرسی دست به خشونت زدند و مقرهای اخوان المسلمین را در چند شهر تخریب کردند، کار درستی است یا نه را باید در آینده قضاوت کرد و دید که آیا اخوان المسلمین از این رفتار سود خواهد برد یا ضرر!
آیا بطور کلی می توان و باید از روشهای خشونت بار برای متوقف کردن دیکتاتورها استفاده کرد یا باید با روشهای بی خشونت با آنها مبارزه کرد!؟ کسانی که روند رشد دیکتاتوری آخوندی ایران را دیدند می‌دانند که در آن روزها اصلا این سوسول بازی ها قابل اجرا نبود و شاید هم بود ما آنرا تجربه نکردیم! هر چه بود روش‌های خشونت باری که در ایران بکار گرفته شد و حتی روشهای مبارزه مسلحانه به نتیجه نرسید و بدتر باعث شد تا آتو بدست آخوندها بدهد و آنها نیز از خشونت بیشتری برای مقابله استفاده کنند.
حالا به مرور زمان باید کشورهای عربی را رسد کرد و تجربه‌های پیش رو در این کشورها را به صورت “HOWTO” هایی تدوین کرد تا ما در فردای سقوط رژیم بدانیم با چه ابزاری باید از بروز مجدد و باز تولید دیکتاتوری جلوگیری کنیم.

یقنا کاری که نباید بکنیم این است که دست روی دست بگذاریم و بنشینیم ببینیم چه می‌شود. از همین حالا باید یاد بگیریم که در مقابل عمل دیکتاتوری باید عکس العمل شدید نشان داد و بلافاصله جلو ریشه دواندن آنرا گرفت. دیکتاتوری‌ها شباهت زیادی به غده‌های سرطانی دارند آرام به پیش می‌روند و اگر در مراحل اولیه جلو آنها گرفته شود امکان بهبود مریض وجود دارد، ولی اگر در جلوگیری کوتاهی شود، یقینا غده سرطانی رشد خواهد کرد و مریض را به لقا الله پرتاب خواهد کرد!

شاید بد نباشد در این دوران سخت به یاری مصری‌ها هم رفت تا بلکه دموکراسی در خاورمیانه همه گیر و ریشه دار شود.

1 پیام   |    |     |     

20 Nov 2012

آسد علی آقا خودت را برای سطل زهر آماده کن!

نوشته:     :::       14 پیام

جنگ ایران و اسرائیل می‌رود که به پایان برسد. درست خواندید جنگ اخیر اسرائیل و حماس به دستور ایران و با منابع مالی نظامی ایران انجام شد. آتش بس بین اسرائیل و حماس به این معنی است که جنگ فعلا متوقف شده و نتیجه آن هم این شد که مصر در این بازی سیاسی نقش آفرینی کرد و خود را در منطقه مطرح کرد.
موشک‌های ایران هم نشان دادند که تنها بدرد شکار گنجشک می‌خورند. نتیجه جنگ هم شد 3 بر صد به نفع اسرائیل(تعداد کشته های دو طرف). من گمان نمی‌کنم بعد از این درگیری دیگر حماس جرات کند با طناب پوسید آسد علی آقا ته چاه اسرائیل برود!

یقینا از این به بعد باید منتظر کمی امتیاز دادن سیاسی اسرائیل به فلسطینی‌ها آن هم نه به حماس و نوکران حکومت آسد علی بلکه به دولت خودگردان و محمود عباس. به زبان ساده کار حماس تمام شد با این جنگ. حسن نصرالله هم که معلوم نیست توی کدام پستو از ترس مخفی شده. می‌ماند رژیم بشار اسد که آن هم با به رسمیت شناخته شدن نیروهای مخالف او بوسیله کشورهای اروپایی می‌رویم تا آخرین میخ تابوت این یکی هم کوبیده شود. تا تمام شدن ترقه‌های حکومت اسلامی و پایان جنگ سوریه و غزه اقتصاد ایران هم چنان از هم پاشیده شده، که عاقبت تنها یک تکان جزیی برای کشیدن دندان پوسید اسلام از دهان ایران راه زیادی باقی نمانده. در بهترین حالت یا بهتر است بگویم در بدترین حالت انتصابات سال آینده بزنگاهی است که آسد علی آقا باید جام زهر که چه عرض کنم سطل زهر را تا ته سر بکشد!
ای کاش مردم ایران کمی فعال تر عمل می‌کردن و اینگونه منفعل در برابر مسائل نبودند. بیچاره آنهایی که جانفشانی می‌کنند. بیچاره پرستو فروهر هر سال از آلمان می‌آید ایران بلکه داد پدر و مادرش را بستاند و تحرکی ایجاد کند، ملت بی بخار ایران هم که انگار نه انگار! هیچ کس اهمیت نمی‌دهد. فعلا هم که همه مشغول آش و پلو خوری محرم هستند و سینه زنی و دیگر خریت های اسلامی!

14 پیام   |    |     |     

03 Nov 2012

آقا ملوکانه خودشان خواستار مذاکره با شیطان بزرگ هستند!

نوشته:     :::       10 پیام

فیلمی از مناظره تلویزیونی “امروز دیروز فردا” بین اصغر زاده و شریعتمداری در بین ایرانیان در شبکه‌های اینترنتی بلوا بپا کرده و مجددا تو گویی خر دجال دیده‌اند…
باز مجددا رژیم یک فیل هوا کرد و عده‌ای آدم از همه جا بیخبر دراز شده‌اند و خوشحالی می‌کنند که ای ببینید چه نشسته اید که در ایران هم دارد انقلاب دموکراتیک می‌شود! توی تلویزیون دوتا نشسته‌اند و دارند از مذاکره با آمریکا دفاع می‌کنند و آقا ملوکانه هم قربانشان بروند! نشسته‌اند و سعه صدر دارند و نمی‌زنند تو پوز این اصغر زاده ننه مرده که خودش اولین کسی بود که از دیوار سفارت آمریکا بالا رفت!
اگر می‌بینید که آقای شریعتنداری و آقای اصغرزاده اجازه پیدا کرده‌اند بیایند در تلویزیون و به این راحتی در رابطه با آمریکا اظهار نظر کنند و دعوای مذاکره بکنند به این دلیل است که حضرت آقا (همون همایونی ملوکانه منظورم هست) درک کرده‌اند که جام زهر را باید حتما سر بکشند و همزمان می‌دانند که جام زهر سرکشیدن همانا و سرنگون و چپه شدن همانا! به همین دلیل این دوتا دلقک دست نشانده را فرستاده‌اند جلو برای اینکه افکار عمومی را آماده کنند، به قول معروف زمینه سازی بکنند تا بلکه بتوانند به ملایمت از این پیچ خطرناک عبور کنند! آخه فکرش را بکنید آقا که امیدوارم این دوتا الدنگ قربانشان بروند، همین چند مدت پیش فرمودند”عده‌ای‌ دم‌ از مذاكره‌ با آمریكا می‌زنند كه‌ این‌ افراد یا با الفبای‌ سیاست‌ و یا با الفبای‌ غیرت‌ آشنایی‌ ندارند” (منبع).

پس به این سادگی نمی توانند آقا ملوکانه همینطوری یک مرتبه بساط عیش و نوش با آمریکا راه بیندازند. آنوقت همین بسیجی‌ها و مافنگی‌هایی که تا امروز مرگ بر آمریکا می‌گفتند از فردا خواهند گفت مرگ بر آقا ملوکانه خدای نکرده!
حالا فکرش را بکنید اگر آقا ملوکانه این مذاکره و مراوده با آمریکا را نمی‌خواستند، یقینا آقای شریعتنداری آن یکی دیگر را می‌برد توی اتاق بازجویی یکی دو تا شیشه پپسی کولا می‌کرد آنجای نه بدتر اصغرزاده تا دیگه از این غلط ها نکند روی حرف ملوکانه حرف بزند و تقاضای مذاکره با شیطان بزرگ بکند!
خلاصه گفته باشیم این شامورتی بازی‌ها برای فرار از سرنگونی است ولاغیر! به قول معروف یک نوع فرار به جلو است! وگرنه ملوکانه می‌داند که مذاکره با آمریکا چه عواقبی دارد. آسد علی آقا همچنین می‌داند که اگر هر چه زودتر مذاکره نکند، و تحریم ها را متوقف نکند، جمعیت میلیونی گرسنگان راه خواهند افتاد و دیر یا زود به در منزل ملوکانه خواهند رسید و آنوقت دیگر نه توپ و نه تانک و نه بسیجی هیچ غلطی نخواهند توانست کردن!

10 پیام   |    |     |     

30 Oct 2012

یا رب روا مدار که گدا معتبر شود … گر معتبر شود زر یامفت زیاد می‌زند!

نوشته:     :::       2 پیام

قبلا نوشته بودم که آدم گدا اگر معتبر شد آنگاه است که روزگار من و شما سیاه خواهد شد!
ببینید سید علی گدا، همان آخوند پنج تومانی دوران قبل از انقلاب چطور برای خودنمایی ما ملت ایران را سوژه خنده جهانیان کرده!
مردک تو حتی قادر نیستی نان شب ملت خودت را فراهم کنی، با این حرکت می‌خواهی چی را ثابت کنی!؟

مردک برداشت به خیال خودش ناو جنگی فرستاده به سودان! آخه بدبخت مفلس اگر آمریکا ادا و اطوار قدرت جهانی را در می‌آورد توانایی آنرا دارد که از آن سر دنیا دهها ناو جنگی که حتی قایق‌های نجاتشان هم از ناوهای ارتش مافنگی تو بزرگترند به خلیج فارس بفرستد، حالا مثلا تو با این کارت می‌خواهی چه را ثابت کنی! ؟
مردک کشتی فرستاده که قادر است 3 عدد هلیکوپتر حمل کند، که آنها هم یقینا هنگام عملیات یا نقص فنی بهم خواهند زد یا قبل از به پرواز درآمدن نابود خواهند شد. بیچاره آنها که از این ادا و اطوارهای گنده لاتی در می‌آورند، تنها یک ناو هواپیما برشان که قبل از روی کار آمدن حکومت تو ساخته شده به تنهایی قادر است 90 جت جنگنده حمل کند. بیچاره گدا زاده اگر ارتش آمریکا عطسه کند تو و کل رژیم نکبت بار آخوندی‌ات در کمتر از چند دقیقه دود می‌شوید می‌روید به هوا!
ببین مردک عقده‌ای چطور ملت ایران را منتر خودش کرده ها! آخه بیچاره مفلوک مگر مدام قمپز در نمی‌کنی که اگر اسرائیل حمله کند اله می‌کنیم بله می‌کنیم (اله و بله کردن همان چنین و چنان کردن است، به ترکی نوشتم شاید این مردک زبان من را بفهمد!)خوب مادر فلان شده مگر حمله نکردند کارخانه ترغه سازی‌ات را در سودان نابود کردند خوب حمله کن دیگه چرا فقط بلدی زر یامفت بزنی!

2 پیام   |    |     |     

23 Oct 2012

خیزش آسد متی برای صدارت و قدرت!

نوشته:     :::       2 پیام

این آسد متی بدجور خیز برداشته! غلط نکنم پیش خودش گفته، وقتی یک آدم یک لا قبا مثل مموتی که نه آقازاده است و نه جنگ رفته و نه زندان، قادر باشد بشود رئیس جمهور! چرا من نتوانم که آقا زاده هم هستم!؟ زندان هم رفته‌ام و به گفته خودش جنگجوی خیبر هم بوده! حالا ببینید چطور برای خامنه‌ای و شرکاء دارد روش چپه کردن مموتی را توضیح می‌دهد.

مدتی است که جناح دولت و به تعبیر جناح حاکم، جریان انحرافی، بازی انتخاباتی را آغاز کرده است، او می خواهد ضمن شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت رسوایی اقتصادی و سوءمدیریت، با ایفای نقش اپوزیسیون، در انتخابات 92 ظاهر شود.
جناح حاکم که ریشش در گروی اوست و نگران رسوایی بیشتر است، مثل پدری دارد با این ولد چموش یا با این فرزند ناخلف مدارا می کند، می خواهد او را تا انتخابات بدرقه نماید، اما این مدارا می تواند به قیمت سقوط او و فروپاشی مملکت تمام شود، اگر آبروی خود را با خدا معامله کند و یکبار برای همیشه بگوید که غلط کردیم که چنین کسی را استخدام نمودیم و حالا گریبانگیر خودمان شده است، لااقل از دست او رهایی می یابد و مستقیم با رقیب خود سر میز مذاکره می نشیند، مثل کسی که شرخری را استخدام نماید و نهایتاً خود گرفتار زورگیری شرخر شود،حذف شرخر از معادلات بین الجناحین، ضررش کمتر است، می توانند به مصالحه ای برسند و با تقسیم منافع جلوی ضرر و آبروریزی را بگیرند!

ایشان بعد از نشان دادن راه و چاه چپه کردن مموتی، یک پیشنهاد دیگری هم دارد و آن اینکه چگونه جناح خامنه‌ای بیاید بنشیند به قول آسد متی سر میز مذاکره، می‌فرمایند: “لااقل از دست او رهایی می‌یابد و مستقیم با رقیب خود سر میز مذاکره می نشیند“. به سخن دیگر ایشان خودی‌ها که همان اسهال طلب‌های سابق باشند را رقیب اصلی آسد علی آقا می‌داند! چیزی که آسد متی یادش رفته این است که از قدیم گفته‌اند کینه سید ها شتری است. و کینه شتری هم قابل چشم پوشی نیست. درضمن آن همه پاسدار قلچماق که جملگی خیز برداشته اند برای کسب قدرت را هم نباید فراموش بفرمایید که بازی قدرت بسی خطرناک خواهد شد. پس از من به شما نصحیت آسد متی خان خزعلی زیاد روی این میز مذاکره تق و لق که فرمودید حساب باز نکنید یک مرتبه دیدی پایه‌های این میز که بسیار کهنه و فرسوده شده طاقت شما و این همه ادا و اطوار را نیاورد و چپه شد و شما را هم با خودش چپه کرد که یک مرتبه دیدی دوباره بردنت توی اوین آب خنک خوری ها! از ما گفتن بود!

توضیح: آمار همراه با نوشته از سایت مهدی خزعلی به تاریخ دوم آبان کپی برداری شده است.

2 پیام   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی