Dec 08 2012
گفتگوی تلفنی مهدی هاشمی و نیک آهنگ کوثر و عواقب آن
فعلا برای شروع ویدئو(گفتگو تلفنی) را ببینید تا برویم سر سوال و جوابهای لازم در باره این ویدئو.
پس از شنیدن این گفتگو سوالهایی که مطرح میشود هزاران است و جوابها اکثرا بی دلیل و مدرک، حالا عرض خواهم کرد تا ببینید که این یک سوژه چقدر مشکل است که در باره آن نتیجه گیری منطقی کرد.
سوال اول آیا انتشار چنین گفتگوی تلفنی از نظر اخلاقی صحیح است؟ بر اساس دادههای دموکراتیک و آزادی مطبوعات چطور؟ آیا از آن نظر انتشار چنین گفتگوهایی آزاد است و عواقب حقوقی ندارد!؟
سوال دوم آیا این گفتگو با آگاهی مهدی هاشمی و موافقت او منتشر شده است؟
سوال سوم آیا این گفتگو به وسیله نیک آهنگ کوثر یا مهدی هاشمی ضبط شده، یا کسان دیگری و بدون آگاهی این دو ضبط کردهاند.
جهت آگاهی عرض کنم که با اینکه این ویدئو دارای پارازیت (noise) هست ولی باز دلیل نمیشود که از راه دور ضبط شده باشد. منظورم این است که این گفتگو میتواند بوسیله یکی از دو طرف گفتگو ضبط شده باشد، بعد برای وانمود کردن اینکه از راه دور صدای آنها ردیابی الکترونیکی و ضبط شده این پارازیت به آن اضافه شده است. پس تنها به این دلیل که صدای گفتگو پارازیت دارد نمیتوان مدعی شد که از راه دور و بدون اراده این دو نفر ضبط شده است.
این بحث رو من باز می گذارم تا هم نظر دیگر دوستان رو بشنوم و هم خودم بعدا مسائل دیگر را در همین رابطه مطرح خواهم کرد تا این موضوع باز شود. اینکه چنین عملی رو کورکورانه تایید یا محکوم بکنیم ما را به جایی نمیرساند، برعکس اگر با اینگونه مسائل با دید باز نگاه کنیم و آنها را صادقانه و بدون غرض ورزی بحث و تجزیه و تحلیل کنیم به نفع همه طرفهای درگیر خواهد بود. بدون آگاهی از این مسائل نمی توان به یک جامعه باز و دموکراتیک رسید پس لطفا بدن احساساتی شدن این بحث رو پیگیری کنید تا به یک نتیجه منطقی برسیم.
بخش دوم
پ.ن. اول:
این موضع رسمی نیک آهنگ کوثر رو من همین حالا دیدم
راستش رو بخواهید بداند! مطلب رو عمدا بدون چک کردن خودنویس یا منابع دیگر نوشتم چونکه نمیخواستم تحت تاثیر مواضع یکی از دو طرف درگیر قرار بگیرم
پ.ن. دوم:
این پیام رو دیروز پای متن نیک آهنگ نوشتم:
برادر جان بنده مخالفتی با سرنگونی رژیم و دار و دستهاش ندارم، در نتیجه برملا شدن هر چیزی از این رژیم خوش آیند است برای من. با این حال ولی مجبورم مسائل را تجزیه و تحلیل کنم و خوب و بد را کنار هم بگذارم و نتیجه گیری کنم.
اینکه میفرمایید مجبور بودهاید نوارهای خود را به دادگاه تحویل بدهید کشک است! هم شما میدانید و هم من که اگر میخواستید ندهید هزار و یک راه برای سر به نیست کردن نوارها بود. در ضمن نه دادگاه خبر داشت که شما چنین نوارهایی دارید نه وکلای طرف مورد بحث شما، از موجود بودن این نوارها تنها شما و آقای هاشمی خبر داشتهاید، مگر اینکه بگویید که این گفتگوها با همراهی و آگاهی دیگران بوده که در چنین شرایطی باید آن روابط را هم توضیح میدادید. در ضمن اگر تنها شما و وکلای نامبرده به این مدارک دسترسی داشتهاید میتوانید از آنها به علت افشای این مدارک شکایت کنید خلاصه میبینید که وارد بازی بسیار پیچیده و خطرناکی شدهاید که شاید به خود شما هم آسیب برساند، امیدوارم که چنین نشود!
در ضمن از کی تا حالا ایرانیها از آن جمله شما تا این اندازه قانون مدار شدهایم که این چنین خود را در برابر دادگاه تسلیم مینمایانیم!؟ آقای نیک آهنگ جان همانگونه که پیشتر نوشتم و همچنین همگی مرا و مواضع مرا را می شناسند، با اینکه میخواهم سر به تن خاندان هاشمی و دیگر ملاها از کوچک تا بزرگشان نباشد، ولی اینکه کسی در روز روشن این چنین مسائل را واژگونه بنمایاند عصبانی میشوم. به نظر من شما در این نوشته مسائلی را گفته اید که اصلا قابل باور نیست. شما خوانندگان خود را بیشعور تصور کردهاید و این مرا رنج میدهد. اینکه یک روزنامه نگار، کاریکاتوریست، فعال سیاسی و مشاالله ماشاالله هزار و یک عنوان دیگر که شما یدک میکشید این چنین در روز روشن مسائل را واژگونه بگوید هست که مرا رنج میدهد.
اینکه عدهای خوشحال شدهاند که شما پته خاندان هاشمی را بر باد دادهاید به این مساله فکر نکردهاند که هدف وسیله را توجیه نمیکند! اگر خواستار ساختن جامعهای دموکراتیک هستیم، نمیتوانیم از ابزار غیر دموکراتیک برای رسیدن به چنین جامعهای استفاده (سوء استفاده) کنیم. اگر از حقوق بشر دفاع میکنیم نمیتوانیم در راه رسیدن به حقوق بشر حقوق بشر را پایمال کنیم. اشتباه نکنید من هم خودم گاهی اوقات در عصبانیت ممکن است مواضعی بگیریم که با خواستههای اصلی من متضاد باشد، ولی بعد که عصبانیّت ام فروكش کرد از آن عمل تبری میجویم! خلاصه امیدوارم که شما هم در این راهی که رفتهاید دچار اشتباه نشده باشید!
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 10:47 am در بخش: آزادی بیان,حقوق بشر,سانسور,سیاسی
6 پیام |
چرا یک خبرنگار باید خودش رو درگیر جنگ قدرت بین مافیای رژیم بکنه?
متاسفانه در بین ایرانیها روزنامه نگار یا خبرنگار مستقل وجود خارجی ندارد و اکثرا با این یا آن گروه صاحب قدرت پیوند خوردهاند.
حسن آقا جان،
درود
این نظر من است:
بازی پلید دیگری از خاندان هاشمی: انتشار مکالمه نیک آهنگ و مهدی هاشمی! /این رخداد، شبیه کتک خوردن فائزه هاشمی از انصار حزب الله است!
http://gomnamian.blogspot.co.uk/2012/12/MEHDIHASHEMI.html
به نظر من اینبار شما هم فریب خورده اید. اینها همه اش بازی است برای اپوزیسیون سازی و محبوب کردن هاشمی در بین عوام. وگرنه این خاندان کم خیانت نکرده اند. که با این چیزها بتوان آنرا شست.
من هم مثل شما فکر می کنم اینها باید بازی سیاسی باشد. من اتفاقا فکر می کنم انتشار این نوار میتواند با توافق هاشمی و شاید حتی خامنهای انجام شده باشد. اینها در چنان بنبستی قرار گرفتهاند که برای خروج از آن نیاز به بازیهای بسیار پیچیده دارند.
بعید نیست که خامنهای با دست به دامان هاشمی شدن میخواهد او را به شکلی تقویت کند تا بعد به وسیله او راه فراری برای این بنبست پیدا کنند. خلاصه اینکه ملاهایی که برای ملت شیطان تولید میکنند یقینا خودشان دست هر شیطانی را از پشت میبندند.
البته اینها همه نظریه های مختلفی است که برای آن هیچ مدرکی نداریم تنها می توان با حدس و گمان به این نتایج رسید.
ghorban harfe dele maru zadi…….