23 May 2007

چرا این بگیر و ببند‌ها؟

نوشته:     :::       12 پیام

بستن جو جامعه در یکی دو سال اخیر و خصوصا این یکی دو سه هفته آخر به دلایلی انجام می‌شود که اکثرا به آن توجه نمی‌شود و تحلیل‌هایی می‌شود که با واقعیات همخوانی ندارد. عده‌ای حتی از برخورد با اوباش و اراذل خوشحال شده‌اند، غافل از اینکه همین گروه می‌تواند در شرایط حساس یک مهر خوب برای بازی باشد. اوباش را معمولا رژیم‌های خودکامه به عنوان ابزار فشار خود به خدمت می‌گیرند، ولی بعضی از این گروه چنان غیر قابل کنترل‌اند که حتی رژیم های فاشیستی مثل جمهوری اسلامی هم در به کنترل در آوردن و کارگیری آنها عاجز هستند.
بگیر و ببندهای این اواخر، اول با ضرب و شتم‌های کارگران و معلمین شروع شد و به دستگیری‌های رهبران این گروه ختم شد و بعد نوبت به دانشجوها رسید، سپس به سراغ زنها رفتند و در آخر هم نوبت به آن دسته رسید که رژیم آنها را اوباش و اراذل می‌نامد. یک اتفاق دیگر هم افتاد که شاید توجه کمتری را به خود جلب کرد، این آخری اخراج افغان‌ها بود. در پشت پرده، سیاستی که رژیم به اجرا گذاشته، همه این برخوردها برای یک هدف انجام می‌شود، همگی از یک آبشخور سرچشمه می‌گیرند و همگی برای پیشگیری از شورشی است که در راه است. درست مثل زمانی است که طوفانی در راه است و هر آدم عاقلی می‌رود و در و پنجره را می‌بندد تا از طوفان در امان باشد.
بگیر و ببند کارگران و معلمین برای این بود که توان متشکل شدن را از این گروه بگیرند. رژیم از حرکت معلمین در دوران انقلاب 57 تجربه دارد و می‌داند که این گروه می‌تواند، بسیار خطرناک باشد، در نتیجه با زندانی کردن شاه مهره‌های این گروه رژیم به خیال خود آنها را خنثی کرده است.
گروه بعد دانشجویان بودند. این گروه همیشه نه تنها در ایران که در تمام جوامع در حال قیام پیش رو هر حرکت اجتماعی هستند. دلیل بگیر و ببند در دانشگاه‌ها نیز از ترس همین مساله بود. ترس رژیم از این است که در صورت یک درگیری نظامی با آمریکا این گروه بتواند جنبشی را هدایت و رهبری کند. با دستگیر کردن رهبران و شاه مهره‌های دانشجویی، رژیم به خیال خود این گروه را هم فلج کرده است. گروه بعد عظیم ترین گروه است. زنان بیشترین دلیل را برای سرنگون کردن این رژیم دارند و در یکی دو سال گذشته نشان داده‌اند که می‌توانند در شرایطی باعث دردسرهای زیادی برای رژیم شوند. حالا ممکن است عده‌ای بپرسند پس آن دو گروه آخر برای چه سرکوب و اخراج شدند!
این دو گروه هم به همان دلایل قبلی مورد هجوم قرار گرفتند. فراموش نکنید که در کودتای 28 مرداد، آمریکا با یک سرمایه گذاری بسیار محدود توانست عده‌ای از این به قول رژیم اوباش و اراذل را به خدمت خود درآورد و حکومت مصدق را سرنگون کند. اینکه یک دولت خارجی بتواند با پرداخت مقداری پول صد تا دویست نفر از این گروه را بخرد می‌تواند مثلا در تهران جرقه اولیه یک انفجار عظیم را فراهم کند. معمولا در همه شورش‌های اجتماعی تعداد معدودی که شهامت درگیر شدن با حکومت‌های مستبد را دارند، حرکتی را شروع می‌کنند و این جرقه بعدا به انفجاری غیر قابل کنترل تبدیل می‌شود، خصوصا در جامعه ای که ملت آن از هر نظر آماده انفجار است. پس چرا افغان‌ها را رژیم از ایران اخراج کرد؟ این گروه هم به دو دلیل مورد هجوم قرار گرفتند. اولین دلیل این است که با این وسیله رژیم می‌خواهد دولت آمریکا را در افغانستان زیر فشار قرار دهد و همزمان از یک استفاده ابزاری از این گروه بوسیله آمریکا در یک درگیری احتمالی جلوگیری کند. فراموش نکنید که افغان‌ها نیز می‌توانند به آسانی بوسیله نیروهای آمریکایی خریداری شوند و در شرایطی از آنها به عنوان همان گروه جرقه زن استفاده شود. عبور از مرزهای شرقی، آوردن اصلحه و هزار دردسر دیری که همین گروه آخر می تواند در شرایط حساس برای رژیم بجود بیاورد.
چیزی را که رژیم فراموش کرده این است که فقر بیش از حد در قشر بسیار عظیمی از ایرانیان (به قول خود رژیم ده میلیون) می‌تواند در روزهای حساس بنزینی باشد بر آتش افروخته. فقر می‌تواند زمینه‌ای شود برای حرکت‌های غیر قابل کنترل، خصوصا اگر نیرویی برای هدایت آن و جود داشته باشد. همان نیروهایی که رژیم این روزها دارد سرکوب می‌کند.
نتیجه نهایی اینکه، این بگیر و ببندها نشانه‌ای از قدرت نیست و درست برعکس این‌ها همه نشانه‌های ترس رژیم و آگاهی نیروهای امنیتی آن از اینکه، طوفانی در راه است و باید با همه توان پنجره‌ها را بست. فقط باید دید این طوفانی که در راه است آیا در و پنجره‌های رژیم در مقابل چنین طوفانی مقاومت خواهد کرد یا اینکه دودمان رژیم با این طوفان برباد خواهد رفت.
ستون پنجم رژیم هم به همین دلیل است که سعی در مایوس کردن ملت دارند. آنها نیز برای همین دوران ماموریت دارند تا از جرقه‌های امید در ملت جلوگیری کنند.

12 پیام   |    |     |     

21 May 2007

آقای سید ابراهیم نبوی آدرس عوضی ندهید!

نوشته:     :::       32 پیام

تقدیم به آقای نبوی و دیگر سیدها

منبع عکس‌ها: http://www.almozakhraf.blogfa.com
آقای نبوی زحمت کشیده‌اند! و چند ده صفحه سیاه کرده‌اند تا بلکه با شعبده بازی فلاکت ملت ایران را به گردن ملت بیندازند.
خیر آقای نبوی دنیای واقعیات با دنیای مسخرگی و لودگی که شما با آن تعلق دارید فرق بسیار دارد. یقینا نمی‌توان از شما توقع بیشتر از این فرمایشات را داشت. چرا!؟
برای اینکه 27 سال از آن حکومت دفاع کردید و از قبل آن خوردید و حالا که دارد تقش در می‌آید، گناه را می‌اندازید گردن ملت! خجالت بکشید آقای سید ابراهیم نبوی. این ملت همان ملتی است که قبل از انقلاب کسی او را بنام تروریست نمی‌شناخت و به همت و پشتکار شما و دیگر سیدها شد ابر تروریست قرن. این ملت همان ملتی است که هزاران سال با افتخار زیسته است تا اینکه جماعتی بادیه نشین عرب هستی‌اش را به باد داده و ته مانده آنرا هم شما (بازماندگان همان عرب‌ها) در این 28 سال بر باد دادید.
این داستان پردازی‌ها را کنار بگذارید و گناه را به گردن ملت نیدازید. برفی که در بهمن 57 آمد، شواهد نابود کننده آن فقط سه چهار ماه بعد از آن هویدا شد، ولی متاسفانه ملت عقب نگاه داشته شده مسلمان ایران (از جمله خود شما) آنرا ندیدند.
آری همه این بدبختی‌ها از حکومت است (حکومت الله). وقتی حکومت نیروی جوانان را در درگیری‌های مسخره اسلامی تحلیل می‌برد، همان نیرویی که باید برای سازندگی بکار رود، یقینا که بدختی‌های بوجود آمده گناهش گردن حکومت است.
وقتی ایران بیشترین تعداد فرار مغزها را دارد، همان مغزهایی که باید در ایران باشند تا بلکه جامعه را به راه درست هدایت کنند و برعکس می‌روند به کشورهای پیشرفته و آنجا ها را آباد و پیشرفته‌تر می‌کنند، یقینا که مشکل از حکومت دیکتاتوری مورد تایید شما است.
وقتی سرمایه‌های ایران را بجای مصرف در ایران به لبنان، عراق افغانستان، بوسنی و هزار جهنم دره دیگر می‌فرستید و بجای ساختن راه، بیمارستان مدرسه وووو آنها را خرج نیروهای تخریب گر تروریستی عقب افتاده مثل حماس و حزب الله می‌کنید، یقینا گناه چنین وضعی به گردن حکومت گران الله است، همان حکومتی که شما هنوز گاه گاهی برایش سینه می‌زنید.
آقای نبوی یادتان رفته تا همین پارسال مخالفین رژیم را بخاطر تحریم مقصر می‌دانستید که باعث شده بودند اسهال طلب‌ها (هم پالکی‌های شما) قدرت را از دست بدهند!؟ یادتان رفته خودتان به کدام گروه وابستگی دارید!؟ خیر یادتان نرفته هنوز دارید از پدرخوانده حقوق می‌گیرید، این زمینه چینی‌ها را می‌کنید تا بعد نتیجه بگیرید که اگر تحریم انجام نشده بود، اسهال طلب‌ها تا امروز ایران را بهشت برین کرده بودند و تنها این ملت است که مسئول همه بدختی‌ها است! خیر آقای نبوی نگاه کنید این ملت خون می‌دهد و باز هم خون می‌دهد، ولی سلطه اعراب (حکومت سیدها) بر ایران اجازه نفس کشیدن را به کسی نمی‌دهد. همان حکومتی که شما سینه چاکش هستید.

برادران مکتبی آقای نبوی!

آقای نبوی تا همین پارسال زیر بیرق حکومت آخوندی سینه می‌زدند (هنوز هم می‌زنند فقط مخفیانه) و اگر این حکومت موفق شده بود ایران را به یک جهنم دره ای برساند، یقینا امروز آقای نبوی ساز دیگری را می‌نواختند و یقینا طلب کار هم می‌شند، ولی امروز که حکومت متبوع ایشان ترکمان زده و همه چیز را به نابودی کشیده، یک مرتبه ایشان نه متعلق به آن حکومت هستند و نه حاضرند مسئولیت خود را در این تخریب بپذیرند و درست برعکس گناه را می‌اندازند گردن “ملت”! بیچاره ملت! (البته اینجا هم منظور آقای نبوی ملت به معنای عوام است زیرا ایشان خود را تافته جدا بافته می‌دانند)
آقای نبوی یادشان رفته که تا همین یکی دو سال پیش می‌خواستند ملت را به زور با خود به بهشت ببرند.
امیدوارم که هرچه زودتر خدای شما، شما و حکومت الله تان را به بهشت ببرد تا بلکه ملت این دنیای خاکی به کمی آسایش دست یابند.
آری آقای نبوی گناه این بدبختی‌ها به گردن شما و دیگر عقب افتادگان مذهبی است که دنیا را می‌خواهید بر اساس معیارها و ابزارهای قرون وسطی اداره کنند.

32 پیام   |    |     |     

20 May 2007

یاسین در گوش خر می‌خوانیم!؟

نوشته:     :::       20 پیام

پ.ن.:
به علت مهم بودن این خبر و همچنین ربط آن به مطلب امروز این خبر را اینجا می‌گذارم.
درگيري خونين پليس با زنان در ميدان هفت تير تهران


haft_tir-5_21.jpg
ادامه خبر.

این برخورد من و آنهایی که مثل من با رفتارهای اخیر نیروهای انتضامی (افتضاحی) مخالفت می‌کنند همگی از یک زاویه است و همگی از یک پدیده دفاع می‌کنیم و آن حقوق شهروندی است. البته نباید توقع داشت که حزب الله و قشری‌های مذهبی و عقب افتاده ایرانی این مسائل را درک کنند و یقینا در گوش بعضی از جمله این پیام گذار مطلب دیروز، گفته‌ها و نوشته‌های ما مثل یاسین می‌ماند در گوش خر.
بحث اصلی ما در این زمینه به این ربطی ندارد که کسانی را که در خیابان گرداندند و تحقیر کردند، گناه کار هستند یا نه، مساله این است که این روش و رفتار حتی با مجرمین و تبه کاران هم کار غلط ، و مشمعز کننده‌ای است. با این روش نمی‌شود جامعه‌ای را و خصوصا جامعه تحقیر شده ایران را اصلاح کرد.
تازه مگر برخورد نیروهای فاشیست انتظامی جمهوری اسلامی تنها با اراذل و اوباش این چنین بوده!؟ آیا فراموش کرده‌اید برخورد نیروهای سرکوب‌گر رژیم در دانشگاه‌ها را(Youtube)!؟ آیا فراموش کرده‌اید برخورد با زنان را (Youtube)(Youtube)!؟ آیا فراموش کرده‌اید برخورد با کارگران را(Youtube)!؟ خیر فراموش نکرده‌اید، مشکل آنجاست که شما که از این برخوردها حمایت می‌کنید، خود حقوق بگیر همین رژیم هستید و منافع تان در این سیستم تامین می‌شود و در نتیجه بدون در نظر گرفتن درست یا غلط بودن این رفتارها از آن دفاع و حمایت می‌کنید.
اگر کسی قمه کشید او را با جمع آوری مدارک و دلایل حقوقی باید تحویل دادگاه داد. دادگاه هم بر اساس قوانین موجود محاکمه و بعد اگر متهم محکوم شد، آنگاه باز هم بر اساس قوانین موجود، برای مجرم جرمی را تعیین و بعد تازه موقع اجرای حکم می‌رسد. فراموش نکرده‌ایم گفته خمینی را که دستور داد “هر که را که منافق بود در همان خیابان حکم‌اش را اجرا کنید، نیازی به دادگاه نیست” (نقل به مضمون).
البته همان گونه که بارها نوشته‌ام من و امثال من توقع نداریم که شما که منافعتان در بودن این سیستم و رژیم است این قواعد بازی را بپذیرید، آخر هرچه باشد شما خود اراذل و اوباش واقعی هستید که با زور، ترور و وحشت می‌خواهید به حکومت ننگین خود ادامه دهید، وگرنه روش اداره جامعه که پیشتر گفته شد در تمام ممالک متمدن دنیا پذیرفته شده و به همین روش هم اکثر کشورها اداره می‌شوند.
تازه مگر گناه سیستم عقب افتاده فاشیست جمهوری اسلامی همین برخوردها ست. مشکل از آنجا سر چشمه می‌گیرد که همین نیروهای فاشیست موقعی که منافع‌شان اقتضا کند، از هر نوع جرم و جنایتی تنها با گرفتن رشوه چشم پوشی می‌کنند و بعد که مشکل بزرگ و حاد شد و دیگر قابل کنترل نبود، می‌ریزند توی خیابان و می‌خواهند کارشکنی‌های پیشین خود را با این روش‌های فاشیستی جبران کنند.
مشکل از آنجا سرچشمه می‌گیرد که قانونی در کار نیست و قوانین جنگل حکم فرماست، افرادی مثل *پسر آقای فلاحیان مثل هفت‌تیرکش‌های تکزاس در خیابان در روز روشن مامور انتظامی بی گناهی را می‌کشد و بدون هیچ هزینه‌ای از مکافات می‌گریزد، بعد در عوض یک بدبخت بیچاره برای کمترین گناه باید مکافات کلان بپردازد. وقتی فرزندان هاشمی و دیگر آقازاده‌ها میلیاردها دزدی می کنند، هیچ قانونی نیست که آنها را برای جرم‌هایی که مرتکب شده‌اند مجازات کند، ولی همین که یک بدبخت از روی گرسنگی و احتیاج یک آفتابه دزدید یا یک دزدی ناقابل کرد، بلافاصله بیضه اسلام ورم می کند و به خطر می‌افتد و حکومت آخوندی بگیر و ببند راه می‌اندازد.
مملکتی که قانون نداشته باشد و همه چیز کتره‌ای اداره شود، همین است که می‌بینید و هیچ گاه هم درست نخواهد شد. مملکت باید قانون داشته باشد و همه هم در مقابل آن قانون یکسان باشند. یک بام و دو هوا که نمی‌شود.
*) پسر فلاحیان چند سال پیش در یک درگیری مصلحانه با یک مامور انتظامی او را کشت و دستگاه انتظامی/قضایی جمهوری اسلامی هیچگاه او را مجرم و حتی متهم هم نشناخت و هیچ مجازاتی هم برای او تعیین نشد.

20 پیام   |    |     |     

19 May 2007

نیروهای افتضاحی اراذل و اوباش واقعی هستند

نوشته:     :::       26 پیام

پ.ن.: این ویدئو را می‌گذارم اینجا برای آنهایی که زر یامفت می‌زنند و استدلال می‌کنند پلیس فاشیست جمهوری اسلامی می‌خواهد اراذل و اوباش را به مجازات برساند. اینها هم اراذل و اوباش هستند!؟ خبر آنرا همین کنار در قسمت خبرها می‌توانید بخوانید(ضرب و شتم دانشجویان دانشگاه امیرکبیر توسط نیروهای انتظامات این دانشگاه).

در خبرها آمده بود که نیروی افتضاحی با نامیدن عده‌ای از جوانان مملکت گل و بلبل ناب محمدی به نام اراذل و اوباش، آفتابه گردن‌شان انداخته بودند و دور خیابان گردانده بودند، حتی در این خبر خواندم که بیچاره‌ها را وارونه سوار الاغ هم کرده بودند.
سال‌ها پیش درست در بگیر و ببند اَن‌قلاب توی خوابگاه دانشگاه تهران میهمان یکی از دوستان دانشجو بودم. اون روز از یکی از بیمارستانهای تهران پیغام رسید برای دانشجوها که عده‌ای را بفرستند بیمارستان نام برده و وظیفه نگهبانی از چند مجروح درگیری‌های خیابانی را به عهده بگیرند. چند تا از بچه‌های فعال سیاسی از جمله رفیق من عازم بودند، من هم همراه آنها رفتم. وقتی به بیمارستان رسیدیم یکی از مسئولین بیمارستان توضیح داد که قبل از رسیدن ما عده‌ای اراذل و اوباش با شکل و شمایل اوباش واقعی به بیمارستان آمده‌اند و مدعی هستند که از دفتر طالقانی فرستاده شده‌اند و از صبح تا آن ساعت (گمان می کنم 3 بعد از ظهر بود) کارشان شده دردسر درست کردن برای کارکنان بیمارستان و رفت و آمد به آشپزخانه بیمارستان و خوردن و چریدن در محیط آنجا. باور کنید اگر می دانستم که در آینده چیزی بنام حزب الله و بسیجی خواهیم داشت، همان روز همه اون اراذل و اوباش را با دست خودم خفه کرده بودم. باور کنید قیافه آن اراذل و اوباش دوران شاه شباهت زیادی داشت به کسانی که امروز آنها را مکتبی، بسیجی و حزب الله می‌نامیم.
اینکه آقایان ملت ژیگول را اراذل و اوباش می‌نامند دارند آدرس عوضی می‌دهند. در آن دوران کسانی که تخریب می‌کردند و شهر را به هم می‌زدند، همگی به شکل و شمایل بسیجی‌های امروزی بودند، همگی چفیه بند. بی خود نیست که آقایان مردم عادی را اراذل و اوباش می‌نامند، دلیل این کار آدرس عوضی دادن و فرار به جلو است.
نگاهی به این تصاویر بیندازید، آقایان مامورین افتضاحی شباهت بیشتری به اراذل و اوباش دارند تا این بیچاره‌هایی را که به جرم اراذل و اوباش دستگیر کرده‌اند.
این تصاویر را باید بایگانی کرد برای آن روزی که رژیم فروپاشید، آنوقت باید این نیروی انتظامی را به جرم تعرض به حقوق ملت به سیخ و سلابه کشید

26 پیام   |    |     |     

17 May 2007

شناخت غربی‌ها از سیستم آخوندی!

نوشته:     :::       5 پیام

از طریق یک دانشجوی علوم اجتماعی که نیمه ایرانی است با خبر شدم که خانمی نروژی در حال گذراندن یک دوره‌ی دکترا ست که به ایران، ولایت وقیح، اسلام و حکومت اسلامی مربوط می‌شود (Theocracy in islamic republic of Iran).
چند مدت پیش، این خانم از طریق دانشجوی نامبرده از من خواسته بود که قانون اساسی ایران را در اختیارش بگذارم. برایش هر دو قانون (اولی و اصلاحیه قانون اساسی) را ارسال کردم، همزمان به او گوشزد کردم که مشکل (اصلی) ما قانون اساسی نیست! چه اگر حتی همین قوانین قرون وسطایی هم اجرا می‌شد، وضع ملت ایران به این روز نمی‌افتاد. مشکل اصلی در آنجاست که قوانین زیر پا گذاشته می‌شوند و در راس همه هم یک قدرت مطلقه قرار دارد، که حتی از خدا هم نمی‌ترسد چه رسد به بنده خدا. همین مشکل را هم قبل از این رژیم داشته‌ایم و اگر رژیم دیگری هم بیاید عاقبت مشکل ما ختم می‌شود به این که، باید آنهایی را که بر سر قدرت هستند را مطیع قانون کنیم. مشکل ما از آنجا سرچشمه می‌گیرد که بجای انتخاب انسان‌ها بر اساس صداقت و کاردانی شان، آنها را بر اساس نیرنگ و رابطه‌هایشان بر می‌گزینیم. پس هرکه نیرنگ باز تر و دارای رابطه بیشتری با ارکان‌های قدرت داشته باشد، شانس‌اش برای رسیدن به راس هرم قدرت بیشتر است.
جالب است که بدانید: از طریق همان دانشجو باخبر شدم که همین خانم نامبرده در بالا، در یکی دو روز گذشته از طریق نخست وزیر سابق نروژ با خاتمی که در این روزها در نروژ است ملاقات کرده. هدف از این ملاقات شناخت او و جناح اوست. سوژه دکترای این خانم “ایران (اسلامی)” و دو رئیس جمهور آخر ایران (خاتمی و احمدی نژاد) است. خدا رحم کند این بیچاره را!! برایش پیغام فرستادم که چیزهایی که اینها می‌گویند را باید با هزار اما و اگر بشنود ولی باور نکند. برایش پیغام فرستادم اگر خواستی این دو حرامزاده را بشناسی باید بروی در کوچه و خیابان ایران و با مردمی که 28 سال از دست این دجال‌ها رنج کشیده‌اند واقعیات را بپرسی.
خانم بیچاره قرار است بعد از تحویل دکترای خود، برای مدت هفت ماه هم به ایران سفر کند. حدس بزنید در کدام شهر می‌خواهد اقامت کند! قم.
بد نیست بدانید که این خانم دو ترم هم فارسی خوانده و تا حدودی فارسی را می‌فهمد.

5 پیام   |    |     |     

11 May 2007

استراتژی بقای ملاها

نوشته:     :::       6 پیام

مدت‌ها ست که اکثر مخالفین حکومت آخوندی بر این باورند که نیروهای رژیم به دو دسته تقسیم شده‌اند و امید اکثر این نیروها نیز به این بسته شده که روزی این تضاد و اختلاف باعث سقوط رژیم شود. همه این نیروها بعلاوه قدرت‌های خارجی از آن جمله اروپایی‌ها و بعضا آمریکا نیز بر این باورند که نیروهایی از درون رژیم می‌خواهند رژیم را به اصطلاح اصلاح کنند.
پدیده (تقسیم قدرت) در حکومت آخوندی از همان دوران خمینی شکل گرفت. خمینی از همان اول دریافته بود که برای سوار شدن بر قدرت باید نیروهای موجود در سیستم آخوندی را از هر دو جناح به صورت مساوی تقویت یا تضعیف کند، تا بتواند تعادل لازم را برای حفظ قدرت برقرار کند. این روش را او با مهارت بسیار زیاد تا آخرین روزها زندگی‌اش پیگیری کرد، همین مساله نیز باعث دوام حکومت‌اش شد.
این روند بعد از مرگ او نیز ادامه پیدا کرد و اکثر قوای درون رژیم یا همان‌ها که به نام خودی شناخته می‌شوند همگی خواسته یا ناخواسته با همین روش ادامه حیات دادند. هر دو جناح رژیم به خوبی می‌دانند که تضعیف یک گروه باعث تضعیف کل رژیم می‌شود و به همین خاطر هم هست که همیشه در درگیری‍‌های جناحی پا را از حدی پیش تر نمی‌گذارند و همیشه تعادل لازم را مراعات می‌کنند.
این روش به مرور زمان تبدیل شد به یک استراتژی برای حفظ رژیم و همه نیروهای درون رژیم (خودی‌ها) به آن پایبند ماندند.
کارآمد بودن این روش تا آن اندازه برای نیروهای رژیم روشن شده است که نیروهای همه جناح‌ها آگاهانه با این ابزار برای بقای خود به بازی ادامه می‌دهند. دولت‌های روی کار آمده نیز به همین دلیل بوده‌اند به این صورت که چندسالی یکی از دو گروه درون رژیم قدرت را به دست می‌گیرند و مردم و قدرت‌های خارجی را به بازی می‌گیرند و بعد از مدتی نیروهایی که وجحه خود را از دست داده‌اند به کنار می‌روند و نیروهای تازه نفس جایگزین می‌شوند، همین مساله نیز باعث شده که به غلط دول خارجی به این باور برسند که نوعی دموکراسی در ایران وجود دارد. در غیر این صورت اگر گمان کنیم که حکومت آخوندی یک حکومت دیکتاتوری است باید از خو سوال کنیم پس چرا دیکتاتور که به گمان بعضی شخص خامنه‌ای است، قدرت مطلقه را به دست نمی‌گیرد، باید از خود پرسید که اگر خامنه‌ای قدرت مطلق است، چرا به دیگران اجازه قدرت نمایی می‌دهد. راز بقای رژیم هم در همین است که همه نیروهای مخالف آن گمان کنند که در این رژیم دو جناح وجود دارد و این دو جناح در حال جدال‌اند. این باور باعث شده که نیروهای مخالف رژیم به صورتی خنثی شوند و به گونه‌ای همه منتظراند تا بدون هزینه رژیم خود به خود ساقط شود.
روی کار آمدن احمدی نژاد و بازی‌های سیاسی بعد از آن به روشنی نشان داد که این‌ها بازی‌هایی بیش نیست و یقین بدانید که در انتخابات آینده، نیرو مقابل که به گمان عده‌ای اصلاح طلب‌ها هستند روی کار خواهند آمد، تا دوباره بتوانند برای مدتی دیگر ملت و قدرت‌های خارجی را سرکار بگذارند.
آقای خاتمی صورتک بسیار خوبی برای رژیم شده در مقابله با قدرت‌های خارجی از طرف دیگر بر کسی پوشیده نیست که او و گروه به اصطلاح اصلاح طلبش همگی دست نشانده‌های هاشمی رفسنجانی هستند. سفرهای اخیر خاتمی به اروپا و آمریکا نیز از این جهت انجام می‌شوند تا رژیم بتواند مجددا با سنجیدن اوضاع جهانی خود را مجددا برای یک دوره جدید به اصطلاح اصلاح طلبی آماده کند تا رژیم بتواند به این روش مجددا چند سالی برای خود زمان بخرد.
در خبری امروز خواندم که هفته آینده خاتمی به همراه 30 سیاستمدار و چهره سرشناس جهانی به اسلو می‌آیند تا مثلا در کنفرانسی برای آزادی و حقوق بشر شرکت کنند. این حرکت‌های عوام فریبانه رژیم همه برای خریدن وجحه بین‌المللی است تا به وسیله آن بتواند دوباره برای چند سال قدرت خود را حفط کند. گرچه هنوز عده قابل توجهی از ملت ایران فریب رژیم را می‌خورند، ولی چنین به نظر می‌رسد که در خارج از کشور وضع برای رژیم به این آسانی نیست. عده زیادی از NGO های نروژی از هم اکنون خود را برای اعتراض به خاتمی و رژیم آخوندی آماده می‌کنند از میان این نیروها NGO همجنس بازان نروژی خاتمی را افشا کرده و می گوید که خاتمی در سفری که به آمریکا داشته اعدام همجنس گرایان را در ایران قانونی خوانده و از آن دفاع کرده. همین NGO از نخست وزیر پیشین نروژ که یکی از شرکت کنندگان در این کنفرانس است خواسته تا با خاتمی برخورد کند و حقه بازی‌های عوام فریبانه او را برملا کند. این مسافرت‌های خاتمی یقینا برنامه ریزی جدید رژیم است برای دوره تازه‌ای از فریب که باید با آن با تمام قوا مبارزه و مخالف کرد در غیر این صورت دوباره حکومت آخوندی خواهد توانست برای چند سال دیگر با فریب مردم قدرت را حفظ کند.
وظیفه همه نیروهای مخالف رژیم است که با برملا کردن این استراتژی از فریب دوباره ملت جلوگیری کنند و اجازه فریب دوباره را از رژیم بگیرند. نباید به نیروهای رژیم اجازه تکرار همان تاکتیک‌ها را داد. باید با افشاگری پیشاپیش از حضور ملت در انتخابات آینده جلوگیر کرد. تنها راه رهایی ایران از حکومت آخوندی همین منزوی کردن رژیم است.
این اواخر حکومت آخوندی مجددا دست به اخراج افغان‌های بی گناه زده و با این کار می‌خواهد بر روی مشکلات خود سرپوش بگذارد. وظیفه هر انسان آزاده‌ای است تا با این سیاست‌های ضد بشری حکومت آخوندی مخالف کند و با افشای حکومت آخوندی از این عمل ضد انسانی جلوگیری کند.
فراموش نکنیم که در این 28 سال حکومت ننگین آخوندی کشورهای زیادی به ایرانیان پناهنده سرپناه داده‌اند فراموش نکنیم گفته سعدی را که می‌گوید
بنی آدم اعضای يک ديگرند ** که در افرينش زيک گوهرند

6 پیام   |    |     |     

07 May 2007

فاطی کماندو تو مطب پزشک

نوشته:     :::       9 پیام

این یک فایل سلاید شو پاور پوینت (PowrPoint slide show) هست. برای خندیدن به ریش آخوندها و این بگیر و ببنده‌های آخوندی چیزی بدی نیست، نگاهی بیندازید!
پ.ن.:
شما بیاید یه سر برید تو کون من بلکه سگ شما رو نگیره.
حروم لقمه‌ها زورتان به یک استاد پیر رسیده!؟ با اون همه توپ و تانک و فشفشه دیگه زورتون به جوون‌ها که نمی‌رسه، حالا گریبان این استاد رو گرفتید؟

9 پیام   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی