25 Apr 2002

استقلال آزادی جمهوری از قرار

نوشته:     :::       Comments Off on استقلال آزادی جمهوری از قرار

استقلال آزادی جمهوری

از قرار معلوم چنين بنظر ميرسد که گروهای در گير، (چپ و راست) در جمهوری ولايت باهم به رقابت سختی افتاده اند، تا هرچه زود تر با آمريکا که تا امروز جهان خوار ميناميدندش، دست دوستی و مودت بدهند .
بيست و چهار سال پيش ملت ايران تصميم گرفت يک بار ديگر بخت خود را برای استقلال کامل از قدرتهای استعماری آزمايش کند. با شعار آزادی استغلال و جمهوريت به ميدان آمد، تاشايد آن آرزوی ديرينه خود را برآورده کند. دريغا که بازهم در همان چاله ای افتاد که بيست و پنج سال قبل از آن افتاده بود. دوباره در دام همان عنکبوتهائی افتاد که 1300 سال قبل تر از آن بدام افتاده بود. و اينک پس از بيست و سه سال و اندی زجر و فقر و فلاکت مجددآ به همان نقطه ای از استقلال رسيده (اگر نخواهيم بگوئيم عقبتر) که در رژيم گذشته رسيده بود.
چرا!!؟؟
برای اينکه از فرهنگ ايرانيت خود فاصله گرفته و خود را به فرهنگ بيگانه بيشتر مانوس ميبيند تا با فرهنگ ايرانيت. برای اينکه قبل از انکه خود را ايرانی بداند، خود را مسلمان ميداند، برای اينکه در مملکتی که يک سيد ارزشش از يک عامی بيشتر است. باسخنی ديگر سيد (متولد شده از يک عرب) بر يک ايرانی ارجحيت دارد. خب در چنين مملکتی رويای استقلال خواب و خيالی بيش نيست، سرابي است در دور دست، نقطه ايست غير قابل دسترسی.
باشد که روزی ايرانيت ما بر اسلاميتمان ارجح شود.
پيروز باشيد

Comments Off on استقلال آزادی جمهوری از قرار   |    |     |     

21 Apr 2002

امروز برای اولين بار يا

نوشته:     :::       Comments Off on امروز برای اولين بار يا

امروز برای اولين بار يا شايد هم دومين بار است که تصميم به پاسخگوئی و يا جوابيه کسی ميدهم. حسن آقا معمولآ از اين غلت ها نميکند، چون استطاعت (استطاعت با ت بدون دسته هست یا ت با دسته؟ )فارسی نويسی من خوب نيست يا به زبان علمی من dyslectic هستم ولی خوب جهنم اينبار را استثناء قائل ميشوم و اين کار را ميکنم.
دوست عزيز و ارجمند آقا و يا خانم آبريزگاه در وب لاگ آبريزگاه از حسن آقای گل انتقاد، که چه عرض کنم، به در گفتن که تخته بشنود فرمودند. گرچه اين دوست عزيز با انکار و وو… فرموه اند که نظرمبارکشون به اين حقير نيست، ولی با کنايه و اشاره فهمانده اند که بعضِی ها بخوانيد بنده (حسن آقا) استعداد نام گذاری روی وب لاگ خود را نداشته ام. دوست عزيز در دنيای شير تو شير(خرتوخر) امروزی ، چباک که اسم وب لاگ من حسن آقا باشد يا حسين آقا ، گرچه خود را پايبند به اسامی و القاب و اينخور چيزها نميدانم ولی بابت روشن شدن اذهان وب لاگيستها توضيح ميدهم که:
M علت انتخاب اين اسم آن است (آن بود) که يک شباهتی به اسامی اسلامی داشته باشد (چرا؟) بکسی ربطی ندارد.
M مخصوصآ پسوند آقای آن برای اين بود که ما از آقازادهها يک سرگردن که چه عرض کنيم، يک قدوقامت بلندتر هستيم و اينجور وصله هاهم به ما نمی چسبه.
Mدر ضمن اين اسم حسن آقا نيست در حقيقت حسين آقا هست، ولی هنگامی که بصورت لهجه لاتی طهرانی خوانده شود تبديل ميشود به حُسن آقا(حُسن آقا بچه شيراز ) .
Mدر اوان جوانی (زمانی که حسن آقا طهران خدمت وظيفه بود) ما هروقت به کسی تعنه ای ميزديم آخر آنهم بطور اتوماتيک ميگفتيم “حُسن آقا هستم” چرا اين هم بکسی ربطی نداره.
Mدر ضمن من هرچی دنبال اين “او” خودمون گشتم پيدا نکردم، گفتم ال الله نوشتم حسن آقا فکر کردم، خوب مردم ميشناسند اين حُسن آقا رو، ولی از قرار معلوم عده ای نميشناسند.
جوابيه زيادی دراز شد ، شما خودتون باقيماندش رو حدس بزننين.
روزگارتون شاد و خرم باشه
حُسن آقا

Comments Off on امروز برای اولين بار يا   |    |     |     

18 Apr 2002

سعيد حنايی، قاتلی بيمار يا

نوشته:     :::       Comments Off on سعيد حنايی، قاتلی بيمار يا

سعيد حنايی، قاتلی بيمار يا دست پرورده يکی از آخوندهای بيمار؟
سعيد حنايی حتی تا آخرين ساعات زندگيش به اين اميد بود، يا بهتر بگوئيم بر اين باور بود که انگار قرار نيست اعدام شود. از گزارشی که بوسيله خبرنگارانی که در زندان وکيل آباد حضور داشتند، چنين بر ميآيد که نامبرده درست تا روز قبل از اعدام هنوز از اين موضوع که بقرار است اعدام شود بيخبر بوده!! چرا؟ آيا نه برای اينکه او خود را درپناه افرادی ميپنداشته، که قادرند در آخرين لحظه ها او را نجات دهند!؟ شايد از نظر من و شما اين باور احمقانه بنظر آيد، ولی برای کسی که شايد با افرادی از رژيم در تماس بوده اين باورها بی منطق نباشد . به او قول داده بودند که تو در پناه مائی، هيچ کس قادر نيست ترا مواخذه کند، تئوری خوببِست نه؟ اين را هم از يکی از خبرنگارانی که در محل حضور داشته بشنويد:
برای چند لحظه سکوت بر زندان وکيل آباد حکمفرما می شود تا اينکه نعره های مردی سکوت را ميشکند. حنايی فرياد ميکشد، فحش می دهد. زمين و زمان را بباد دشنام ميگيرد. از ميان بريده بريده حرفهايش می شنوم: زنا و سرقت را بمن بستند، آبرويم را بردند … سکوت … ديگر هيچ گاه صدای فرياد او بلند نخواهد شد. در را باز ميکنند. جمعيت هراسان وارد ميشوند. سعيد حنايی با چشمانی باز آويزان بر چوبه دار آرام گرفته است. چرا سعيد حنايی چند روز قبل از اعدام اينهمه آرام است!؟ و حتی حاضر نيست از گناه خود پشيمان باشد! نه برای اينکه پشتش به چيزی يا بهتر بگوئيم کسی محکم است!؟ و درست در لحظه ايکه برای اعدام ميبرندش ناگهان به التماس می افتد و اظهار ندامت ميکند!؟ چون تازه دريافته که فريبش داده اند، و آنهايی که در اولين روزهای دستگيری از او حرف ميزدند و حمايتش ميکردند ديگر حمايتش نميکنند. چون ديگر او مهره ای سوخته است، چون او ديگر تاريخ مصرفش تمام شده. او همچون هزاران هزار سربازگمنام امام زمان، تازمانی سرباز امام خامنه ای و امام زمان هستند که قابل مصرف باشند. حنايی تاريخ مصرفش تمام شده. ولی هنوز آقايان سرخ پوش، سبز پوش و سياه پوش از اينگونه سربازان پياده نظام امام زمانی فراوان دارند که فدای اميال خويش کنند. شايد سوال شود خوب برای چه او را به اينکار واداشتند تا بعد او را اعدام کنند. جواب و تئوری من اينچنين است:
1 . بخاطر وضع نابسامان اجتمائی، فحشاء در مملکت رو به افزون است و ملاها جز اينگونه راه چاره ها راهی را نه بلدند و نه مايلند به انجام آن، پس بهترين راه از نظر آنها اعمال زور و ترور است.
2 . علت دوم ايجاد رعب و وحشت است. در جامعه ای که وحشت حکمفرما باشدهيچ کس جرات نافرمانی را نخواهد داشت.
در پايان سخنی با سربازان امام زمان: بخود آييد تا دير نشده که عاقبت سربازان امام زمان “خامنه ای و شرکا همين است”.

Comments Off on سعيد حنايی، قاتلی بيمار يا   |    |     |     

17 Apr 2002

درود بر همگیميگن تو مملکت

نوشته:     :::       Comments Off on درود بر همگیميگن تو مملکت

درود بر همگی

ميگن تو مملکت داره اصلاحات ميشه، مردم رو رنگ کردن، من از اولش هم ميگفتم اينا امکان نداره آدم بشن، روفقا ميگفتن يک کمی مدارا کن داره درست ميشه. هی رو گفتيم کاکو اينا دستشون کجه دست کج که راست نميشه، هی ميگفتند چرا ملت راستش ميکنه. حالو نگاه کنيد شيش هف سال ملت علاف کردن حالو بفرمائيد. ميپرسن مگه دوباره چطور شده که حسن آقا جوش اوورده ، چطو شده هيچی، کاکو تاحالو خودشون ميدزديدن کم بود حالو دارن با جورج جونيور هم مذاکره ميکنن تا بتونن چند سال ديگه هم بدوزدند، درضمن فراموش نشه که جورچ بوش جونيور نماينده شرکتهای نفتی هست و اين يعنی آقايون آمريکائی که در زمان شاه ميدزديدند يک پولی هم به ملت ميدادن بخور نمير حالو ميان ميدوزدند،اگر چيزی هم بدن به ملت بدبخت نميدن، ميدن به آخوند مفت خور، ميدن به آخوند دزد. ميگين نه ميگم گر صبر کنی حسنی زغوره حلوا سازد، خواهيم ديد. ميگن آقای رسمآ جانی و آقای رهبر يکدست، دوتا مامور فرستادن به آمريکا که با اونا آشتی کنن بگن بابا ناراحت نشين بياين با هم بخوريم. کوفت بخورن اين ملت هم به جيگر آخوندا زهر ميکنه اين پولارو هم به جيگر جورج بوش جونيور و هم دوکون داروی نفتی.
تا فرستی ديگر پيروز و سرفراز باشيد.

Comments Off on درود بر همگیميگن تو مملکت   |    |     |     

16 Apr 2002

درود برهمگی روی نت امروز

نوشته:     :::       Comments Off on درود برهمگی روی نت امروز

درود برهمگی
روی نت امروز دوباره مطلبی رو خوندم که مثل تمام نکاتی که در اين جمهوری تراژی کميک روی ميدهد نتنها تنفر آور است بلکه تمسخر آور هم هست و معمولآ اگر کسی يک کمی اهل بخيه باشه از خنده رودبر ميشه ميگيت نه تماشاکنيد.
جناب آقای مزروعی در مجلس سوالی را ترح کرده که آقای شمخانی وزير مربوطه به او پاسخ قانع کننده ای بدهد، مزروعی ميپرسد ” در ارديبهشت ماه سال گذشته نشريه‌اي به عنوان (صبح صادق) زير نظر اداره سياسي ستاد نمايندگي ولي فقيه در ساوه با آرم سپاه منتشر مي‌شود و مجوز قانوني ندارد. در شهريور ماه سال گذشته با ارسال نامه‌اي به وزير محترم دفاع درخواست كردم كه با توجه به اين كه نشريه فوق‌الذكر به راحتي و آساني مي‌تواند مجوز دريافت كند، براي اين مهم اقدام نمايد؛ اما تاكنون اين اقدام صورت نگرفته است و كماكان بدون مجوز منتشر مي‌شود. اگر اين نشريه، بولتن داخلي سپاه است، چرا براي برخي از نمايندگان مجلس ارسال مي‌شود.”
پاسخ آقارا بخوانيم و بخنديم:
با تشكر از آقاي مزروعي كه از سپاهيان قديم محسوب مي‌شود و اين فرصت در اختيار من گذاشته‌ شد تا خدمت برادران و خواهران برسم؛ اما حيف كه در اين شرايط حساس اين سوال مطرح مي‌شود و به جاي اينكه سوال ازمن در رابطه با فلسطين و ادبيات برخي از افراد كه با لحن و زبان “بوش“ و “پاول“ نسبت به مواضع ايران در برابر آمريكا صورت مي‌گيرد باشد، اين سوال مطرح مي‌شود.
ما شنيده بوديم که آخوند جماعت زود به سحرای کربلاميزنند ولی نشنيده بوديم که به سحرای فلسطين بزنن که خوشوقتانه اين را هم از صدقه سر اين بچه آخوند شنيديم. نه فکر نکنيد که موضوع به همينجا ختم ميشود، خير باقيمانده اش را گوش کنيم. حاج آقا درياداردر دنباله ميفرمايند: سپاه يك نهاد فرهنگي است و انتشار اين نشريه در سلسله مراتب فرماندهي سپاه صورت نمي‌گيرد؛ بلكه زير نظر نهاد نمايندگي ولي فقيه در سپاه اين كار انجام مي‌شود. طبق قانون مطبوعات تعريفي از نيروهاي مسلح براي دريافت مجوز انتشار نشريه وجود ندارد و از طرفي هم نيروهاي مسلح و سازمان عقيدتي سياسي آن در لايحه بودجه داراي رديف‌هاي خاصي هستند و طبق قانون ديوان محاسبات، نيروهاي مسلح اجازه انتشار دارند. ميفرمايند سپاه يک نهاد فرهنگی است، خوب پس حتمآ ايشان هم يا رقاص هستند يا هنرپيشه سينما که شدند وزير اين نهاد فرهنگی، يا اينکه توی اون مملکت آنقدر شيرتو شير هست که وزير ترابری ميره صبح به صبح تربار ميخره برای تربارفروشهای مملکت. باقيمانده رو نمينويسم ميترسم که يک بيچاره ای که مشکل قلبی داره از زور خنده سنگ کپ بکنه بعد من مسول خواهم بود.
شب و روزتون خرم باشه

Comments Off on درود برهمگی روی نت امروز   |    |     |     

14 Apr 2002

درود به همگی :: داشتم

نوشته:     :::       Comments Off on درود به همگی :: داشتم

درود به همگی :: داشتم دوباره شعر ميخوندم رسيدم به اين شعر شاملو دلم نيومد باديگرون تقسيمش نکنم، اين هم شعر:
چراغي به دستم چراغي در برابرم .
من به جنگ سياهي ميروم .
گهواره هاي خستگي
از كشاكش رفت و آمدها
باز ايستاده اند،
و خورشيدي از اعماق
كهكشان هاي خاكستر شده را روشن ميكند.
فريادهاي عاصي آذرخش-
هنگامي كه تگرگ
در بطن بيقرار ابر
نطفه مي بندد.
و درد خاموش وار تاك –
هنگامي كه غوره خرد
در انتهاي شاخسار طولاني پيچ پيچ جوانه
ميزند.
فرياد من همه گريز از درد بود
چرا كه من در وحشت انگيزترين شب ها آفتاب را به دعايي
نوميدوار طلب مي كرده ام
تو از خورشيد ها آمده اي از سپيده دم ها آمده اي
تو از آئينه ها و ابريشم ها آمده اي
در خلئي كه نه خدا بود و نه آتش ،نگاه و اعتماد تو را به
دعايي نوميدوار طلب كرده بودم .
جرياني جدي
در فاصله دو مرگ
در تهي ميان دو تنهايي-
(نگاه و اعتماد تو بدين گونه است !)
شادي تو بي رحم است و بزرگوار
نفست در دستان خالي من ترانه و سبزي است
من بر مي خيزم !
چراغي در دست ،چراغي در دلم .
زنگار روحم را صيقل مي زنم .
آئينه اي برابر آئينه ات مي گذارم
تا از تو
ابديتي بسازم .
احمد شاملو
يادش در دلهای ما زنده است
پيروز باشيد

Comments Off on درود به همگی :: داشتم   |    |     |     

14 Apr 2002

روزگاری شده ايندوران، حتمآ از

نوشته:     :::       Comments Off on روزگاری شده ايندوران، حتمآ از

روزگاری شده ايندوران، حتمآ از خودتون ميپرسيد چخبر شده؟ حتمآ شماهم ديديدش اين خبر رو ولی اشکال نداره من دوباره اينجا هم ميارمش چون اين مضحکترین خبری هست که توی اين هفته خوندم البته شايد دوميش باشه اوليش اونی بود که جناب آقای روحانی و جناب آقای لاريجانی ، روحانی همون کسی که با مکفارلند مذاکره کرد، البته بدستور شاه اکبر، حتمآ ايندفعه هم بدستور همون ماره طناز بناست که اين کار رو بکنه البته ميگن بدستوره رئيس جمهوربرای اينکه مردم صداشون درنياد. و اينهم اون خبری که با خوندنش از خنده نفسم گرفت.
آيت الله خامنه اي درگذشت دكتر سحابي را تسليت گفت
آيت الله علي خامنه اي با صدور پيامي درگذشت دكتر “يدالله سحابي ” را به خاندان وبازماندگان ايشان تسليت گفت .
متن كامل اين پيام كه شنبه شب در اختيارايرنا قرار گرفت به شرح ذيل است :
بسم الله الرحمن الرحيم
درگذشت مرحوم مبرور آقاي دكتر يدالله سحابي رحمه الله عليه را به همه فرزندان محترم و به خاندان گرامي ايشان تسليت مي گويم .
اين شخصيت كهن سال علمي فرهنگي و سياسي سال هاي درازي را با مجاهدت و جديت به تلاشي صادقانه در راه آنچه بدان باور داشت مصروف كرد.
همت اصلي او گماشته شده بود اولا بر زدودن تهمت ناسازگاري دين و علم كه انگيزه هاي منحرفي موجب طرح مكرر آن از سوي عناصري مي گشت و نيز برمردود شمردن پندار جدائي دين از سياست .
در بخش هايي از سال هاي متمادي اين مجاهدت طولاني وي به شيوه هاي فرهنگي و دربخش هاي ديگري به شيوه هاي سياسي روي مي آورد. و سال ها زندان در رژيم ستم شاهي هزينه ي اين اقدام بااهميت بود.
مرحوم دكتر سحابي مردي باايمان باحقيقت خوش روحيه و مقاوم بود. در دوران نظام جمهوري اسلامي پس از مقطعي كه وي از قواي مجريه و مقننه خارج شد اختلاف برخي از ديدگاه هايش با مسئولان كشور وي را به وادي بي انصافي و غرؤورزي سوق نداد. اومردي ديندار و متعبد و درست كردار بود.
از خداي متعال مسئلت مي كنم كه رحمت و فضل خود را بر روح او ارزاني فرمايد و دورانی را که او در آن بسر می برد برای او دوران آسايش و برخورداری از مغفرت الهی قرار دهد.
بمنه و کرمه
سيدعلی خامنه ای
81.01.24

مرتيکه اول ميده پسرشو بندازن زندان بعد هم تسليت ميگه ، رو که نيست سنگ پای قزوينی هست. حالا قهميدين بری چيچی نزديک بود از خنده نفسم ببره.
اگه يادتون باشه تو نوشته پريروزم راجع به رقاصه و طريقه آخوندشدن رو که براتون گفتم حالا حتمآ بهتر باورتون ميشه که حق با من بود. جرسومه های دوروئی و نيرنگ.
تا بعد روزتون خوش

Comments Off on روزگاری شده ايندوران، حتمآ از   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی