29 Sep 2007

آیا رنگی دیگر برای ایران باقی مانده!؟

نوشته:     :::       8 پیام

دیروز در رابطه با کارم رفته بودم یک کنفرانسی. دیدم همه شرکت کنندگان یک نوار قرمزی یک جایشان آویزون کرده بودند. بعضی‌ها هم لباس قرمز پوشیده بودند، چند تایی کراوات قرمز زده بودند یکی چند نفر هم کفش و کلاه قرمز پوشیده بودند و اکثرا هم به شکلی بود که خیلی توی چشم می‌خورد. من هم به علت دور بودن سه روزه از مرکز اخبار (آخه سه روز قبلش رفته بودم یک کنفرانس دیگه و از اخبار دور بودم) بی خبر از همه جا هاج و واج به ملت نگاه می‌کردم، عاقبت به خودم جرات دادم و از یکی پرسیدم این قرمز کاری برای چیست!؟ تازه پس از توضیحات طرف، باخبر شدم که برای همبستگی با ملت برمه، جماعت به خود رنگ قرمز آویزون کرده‌اند. من هم یک نوار قرمز از مسئولین کنفرانس گرفتم و آویزان کردم. سر نهار با یکی از جماعت صحبت می‌کردم و برایش تشریح کردم که ما هم (ملت ایران) می‌خواهیم قیام کنیم ولی هنوز رنگ مورد علاقه مان را پیدا نکرده‌ایم! طرف زد زیر خنده. در جواب خنده‌اش گفتم آخه می‌دونی ما ملتی هستیم بسیار مستقل و تک رو، حاضر نیستیم همگی یک رنگ عمل کنیم، خصوصا که یک بار همه با هم رفتیم زیر بیرق (هَمَه با هم) و چنان بلایی سرمان آوردند که دیگر مثل مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید هم می‌ترسیم. تازه اگر هم بخواهیم رنگی انتخاب کنیم، دیگر رنگی برای ما باقی نمانده! آخه همه رنگها را دیگر کشورها قبل از ما استفاده کرده‌اند و دیگر رنگی برای ما باقی نمانده.
راستی آیا رنگی هم برای ما باقی مانده!؟ یا باید منتظر حمله آمریکا بمانیم تا با بمب و لشکر کشی بیایند و به سبک عراق ما را هم آزاد کنند!!

8 پیام   |    |     |     

25 Sep 2007

خانه از پای بست ویران است

نوشته:     :::       18 پیام

دیروز خبری را از قول بی‌بی‌سی نقل کردم که تیتر زده بودند: “احمدی نژاد: در ایران همجنسگرا نداریم”.
پس از اینکه بحث‌های مختلف را در باره همین یکی جمله ریاست جمهور محترم! این طرف و آن طرف خواندم، فهمیدم که خیر ایشان فرموده‌اند “در ایران همجنس باز نداریم” ولی بی‌بی‌سی برای اینکه گِل روی گُه آقا احمد آقای ما کرده باشد، برداشته بود تیتر را کرده بود “همجنس گرا”. البته بعد تر، آخرهای شب وقتی برای اطمینان رفتم دوباره چک کردم دیدم تیتر را عوض کرده‌اند و نوشته‌اند “همجنس باز”.
نزدیک بود با مشاهده این بازی‌های بچه گانه با واژه‌ها از خنده روده بر بشوم.
قربانتان گردم در آن دیار فلک زده هیچ کس هیچ حق و حقوقی ندارد، که مثلا همجسگرا ها باید داشته باشند. این بحث‌ها برای فاطی تنبان نمی‌شود!
در مملکتی که فقر و گرسنگی، بیچارگی و فلاکت، مرگ و نیستی و اعتیاد، از در و دیوارش می‌بارد و ادبار سرطان گونه آخوندی همه سلول‌های آن دیار فلک زده را فرا گرفته، صحبت از این مسائل و بحث بر سر استفاده از این واژه یا آن واژه دردی را از ما دوا نمی‌کند، که درست برعکس هوش و حواس همه را هم از اصل مساله منحرف می‌کند.
در مملکتی که قبل از روی کار آمدن حکومت سرطانی ملایی، ارزش واحد پولی اش “تومان” در مقابل قوی ترین واحد پولی دنیا “دلار” 7 تومان بوده و امروز به مرز هر دلار 1000 تومان رسیده. در مملکتی که تقریبا همه نوع آزادی‌های فردی وجود داشته و حالا حتی رنگ شورت خانم‌ها را هم علما تعیین می‌کنند. در مملکتی که ملتش به راحتی می‌توانست به همه جای دنیا مسافرت کنند، بدون اینکه کسی نگاه چپش بکند، حالا امروز حتی کشورهای عربی هم توی مملکتشان راهمان نمی‌دهند. در چنین مملکتی و با چنین دولتی اصولا نباید حرف از حقوق همجنسگرا یا چمی دانم حقوق زنان یا اقلیت ها زد. در آن دیار فلک زده هیچ کس بجز ملا و مفتی هیچ حق و حقوقی ندارد.
اینجاست که واقعا باید گفت:
خانه از پای بست ویران است … خواجه در بند نقش ایوان است

18 پیام   |    |     |     

24 Sep 2007

خیاط هم در کوزه افتاد

نوشته:     :::       7 پیام

این ضرب‌المثل را حتما شنیده‌اید؟
وقتی احمدی نژاد را به دانشگاه کلمبیا دعوت کردند می‌دانستم که می‌خواهند بلایی سرش بیاورند که فراموش کند در کدام سوراخ بخزد.
داستان این مفلوک مرا به شک انداخته، با اینکه می‌گویند که این مردک احمق است و اله و بله، با این حال من نمی‌توانم باور کنم کسی تا این اندازه بی خرد باشد که به این سادگی خود با پای خود در کوزه بیفتد.
با این افتضاحی که این آقای دکتر! به بار آورد من مطمئن شدم که این مردک واقعا از عقل و خرد هیچ بهره‌ای نبرده یا اینکه او مامور یکی از سرویس‌های امنیتی خارجی است و وظیفه دارد که هم رژیم و هم ملت ایران را تحقیر کند.
حضور او در دانشگاه کلمبیا واقعا گند کار را در آورد، با این همه بی خردی و نا آگاهی چطور رژیم اسلامی از فردا می‌تواند در دنیا سربلند کند!؟ گرچه این رژیم به قول معروف تل نریده باقی نگذاشته ولی باور کنید این کثافت کاری امروز احمدی نژاد کمال بی خردی و بی شعوری او و دستگاه دیپلماسی ملایی را به اثبات رساند.
با این عمل او، آمریکا به دنیا ثابت کرد که حکومت ایران بوسیله عده‌ای دیوانه و مجنون اداره می‌شود و در نتیجه باید آنرا هر چه زودتر با هر قیمتی سرنگون کرد، حتی اگر مجبور شوند با ایران وارد جنگ شوند.

7 پیام   |    |     |     

23 Sep 2007

ضحاک مار دوش

نوشته:     :::       6 پیام

واقعا وقتی داستان ضحاک را از شاهنامه می‌خوانیم و روزگار امروز ایران را نگاه می‌کنیم، انگاری که فردوسی جام جهان نمایی در اختیار داشته و بوسیله آن، روزگار امروز ما را دیده و در آن دوران به این شیوایی وضع امروز ما را نگاشته.
چو ضحاک شد بر جهان شهریار     برو سالیان انجمن شد هزار
سراسر زمانه بدو گشت باز     برآمد برین روزگار دراز
نهان گشت کردار فرزانگان     پراگنده شد کام دیوانگان
هنر خوار شد جادویی ارجمند     نهان راستی آشکارا گزند
شده بر بدی دست دیوان دراز     به نیکی نرفتی سخن جز به راز
می‌بینید!؟ واژه واژه اشعارش درست عین حقیقت امروز ماست. شاید باید منتظر گرشاسبی هم باشیم تا زمین را از نکبت این ضحاک مار دوش نجات دهد!

6 پیام   |    |     |     

22 Sep 2007

روی اسب بازنده نباید سرمایه گذاری کرد

نوشته:     :::       2 پیام

سرو صداهای سیاسی یکی دو هفته گذشته، منظورم این بر طبل جنگ کوبیدن سیاستمداران اروپایی و همچنین رئیس شدن هاشمی رفسنجانی و فرستادن حسن روحانی به اروپا که دست راست هاشمی محصوب می‌شود. همه این رفتارها، کنش‌ها و واکنش‌های سیاسی، نشان از آن دارد که اروپا و آمریکا دیگر حاضر نیستند فریب بازی‌های سیاسی حکومت آخوندی را بخورند و به گونه‌ای “ملابازی” را یاد گرفته‌اند و رژیم هم به این نتیجه رسیده که دیگر فریب‌های گذشته کارساز نیست. دقیقا به همین دلیل هم هست که این روزها شاهد شاخ و شانه کشیدن دوباره سرکردگان سپاه هستیم. وقتی می‌آورند هواپیما “صاعقه” هوا می‌کنند، می‌خواهند به غرب بگویند که فکر نکنید فانتوم‌های ما از کار افتاده، در عوض ما “صاعقه” بجای آن ساخته‌ایم! البته هنوز مانده ببینیم که این صاعقه طناز! قادر خواهد بود بمبی را هم با خود به هوا ببرد، یا اصلا قادر خواهد بود به مرز برسد یا نه، پرواز بر فراز نیروهای تا چنگ و دندان مسلح آمریکایی پیش کش سازندگان این هواپیما.
باید دید این صاعقه اسلامی در اولین پرواز جدی خود در یک جبهه جنگ واقعی قادر خواهد بود اصلا به مواضع دشمن برسد یا در همان محدوده مرزهای ایران چپ خواهد شد.
بعد از آن همه بازی‌های سیاسی با اروپا حالا دیگر گویا رژیم فهمیده که دیگر نمی‌تواند روی اروپا سرمایه گذاری کند، از همه احمقانه تر اینکه، رژیم این روزها روی روسیه و چین سرمایه گذاری کرده تا بتواند با استفاده از وتوی این دو در سازمان ملل و بعد تر در برابر حملات آمریکا و متحدانشان در مقابل آنها مقاومت کند. چیزی را که مسئولین جمهوری اسلامی در محاسباتشان فراموش کرده‌اند در معادلات بکار ببرند، این مساله بسیار مهم است که اقتصاد چین و روسیه صد درصد به اقتصاد غرب وابستگی دارد و اگر بازارهای آمریکا و اروپا را بر روی این دو کشور ببندند، یا در آن اخلالی بوجود آورند، آنگاه آنها نیز مثل حکومت اسلامی باید دست به دامان غرب شوند.
وقتی آمریکا در مساله پیش پا افتاده‌ای مثل تجارت اسباب بازی‌های صادراتی از چین به آمریکا در یک حرکت چنان شاخ و شانه‌ای برای چین کشید که چین با آن همه عظمت‌اش مجبور شد دست به تغییرات مهمی بزند و حتی یک مقام دولتی چین را به جرم دریافت رشوه برای معاف کردن چند نوع دارو از آزمایش‌های لازم اعدام کند، این رفتار نشان از وابستگی دولت دوست و برادر چین به آمریکا و غرب دارد. پس باید آقایان مواظب باشند و بیش از حد مثل صدام حسین روی این چشم بادامی‌ها و رفقای شمالی سرمایه گذاری نکنند. قدرت اقتصادی غرب و تاثیر آن بر این دو کشور چنان نامحدود است که یک فشار اقتصادی به این دو کشور وضع را چنان تنگ خواهد کرد که این دو کشور دوست و برادر فراموش کنند که اصلا کشوری بنام ایران در دنیا وجود دارد.
فراموش نکنیم که همین بازی‌ها در روند سیاسی قبل از حمله به عراق هم طی شد، همین کش و قوس‌هایی که امروز با ایران انجام می‌شود در زمان قلدری صدام هم انجام شد و دیدیم که زمانی که صدام به این دو کشور دوست و برادر نیاز داشت، هیچ کمکی از آنها دریافت نکرد. یقین بدانید چین و روسیه هم روی اسب بازنده سرمایه گذاری نخواهند کرد.
این روزها جمهوری اسلامی تبدیل شده به یک اسب لنگان و بازنده.

2 پیام   |    |     |     

18 Sep 2007

آهای ملت من گیج شدم

نوشته:     :::       10 پیام

حتما شنیده یا خوانده‌اید که آقای برنارد کوشنر در یک مصاحبه گفتند که یا ایران فعالیت اتمی خود را متوقف می‌کند یا باید منتظر جنگ باشد. (نقل به مضمون)
با شناختی که از آقای کوشنر داریم و اینکه او کسی است که کمی بیشتر از دیگر سیاستمداران انسان گرا ست تا سیاست باز و جنگ طلب، باید از خود بپرسیم چرا او چنین حرفی را می‌زند!؟
آیا زمان شروع جنگ چنان نزدیک شده که او بنا به وظیفه ای که دارد یک نوع هشداری داده تا بلکه نیروهای ضد جنگ از خواب بیدار شوند و کاری کنند تا از این جنگ جلوگیری کنند!؟
چرا برنارد کوشنر سوسیالیست باید تهدید به جنگ کند!؟ مگر به اندازه کافی نیروهای راست در اروپا نیستند که بتوانند چنین ژست‌های سیاسی را بگیرند که او این وظیفه را به عهده گرفته!؟
خلاصه بگویم من که گیج شده‌ام، لطفا اگر کسی تحلیلی دارد که این خبر را توجیه کند، سپاسگزار می‌شوم توضیحی بدهد.
پ.ن.: دقت کنید که فرانسه در تمام این سالها نزدیک ترین دوست حکومت ملاها بوده و در هر شرایطی آنرا یاری رسانده، حالا یک شبه چه اتفاقی افتاده که فرانسه سیاست خود را در برابر ایران عوض کرده. توجه داشته باشید که دقیقا همان گفته‌های برنارد کوشنر را هم سارکوزی بر زبان آورده. یعنی حکومت فرانسه یک شبه از یک دوست خوب برای رژیم ملاها تبدیل شده به یک حکومت ضد آنها.

10 پیام   |    |     |     

16 Sep 2007

روابط غیر معقول

نوشته:     :::       7 پیام

یک رفیقی من دارم که در این مدت 26 سالی که مقیم نروژ هستم با او رابطه بسیار نزدیک داشته ام یک چیزی در حد برادری.
این رفیق ما سابقا مسلمان بود. البته از آن نوع مسلمان‌ها که نه نماز می‌خواند و نه دیده بودم روزه بگیرد. از آن مسلمانهای جدید التاسیسی که فقط به خاطر مسلمان بودن پدر و مادر مسلمان شده‌اند. نه ایمانشان آنچنان قوی است که تحمل مراسم طاقت فرسای اسلامی را داشته باشند و نه زیاد از حد وارد چم و خم اسلام شده‌اند، آشنایی چندانی هم با قوائد و قوانین و دستورات اسلام ندارند، همین طوری شکمی مسلمان شده‌اند. البته اگر پیش این نوع مسلمان‌ها رفتار غیر اسلامی داشته باشیم با اعتراض آنها روبرو می‌شویم.
مادر این رفیق ما برعکس خودش، همه مراسم اسلامی را با جدیت پی گیری می‌کرد. به سبب اقامت‌های طولانی‌اش در نروژ حقیر هم گاهی مواقع مجبور به همنشینی با ایشان بودم. به خاطر تربیت غلطی که من هم مثل دیگر ایرانی‌ها از آن برخوردار بوده‌ایم، عموما سعی می‌کردم با این خانم که هم سن و سال مادر من را داشت برخورد جدی نداشته باشم. منظورم از برخورد جدی این است که من معمولا به همه نزدیکانم بصورت جدی در رابطه با اسلام بحث و جدل می‌کنم و امکان ندارد در برخوردی از این مساله کوتاه بیایم.
سالها قبل روزی این دوست دیرین را برای یک روز شنبه به شام دعوت کرده بودم، چون مادر ایشان هم در آن موقع در نروژ بود او را هم دعوت کردم.
چیزی را که در آن روز نمی‌دانستم این بود که ماه رمضان بود و من هم بدون اطلاع از موضوع، شام را برای ساعت 5 بعد از ظهر ترتیب داده بودم. همین جا توضیح بدهم که معمولا در نروژ شام در بین ساعت 4 تا 6 بعد از ظهر سرو می‌شود.
وقتی که دوست من با خانواده همراه با مادرش به منزل ما آمدند، طبق روال همیشگی چون چند دوست دیگر هم دعوت بودند یک اپریتیف (apéritif) هم سرو کردم.
این عمل من واقعا بدون آگاهی از ماه رمضان بود وگرنه من حتی به مسلمان‌ها هم چنین بی توجه نیستم که به این صراحت به آنها توهین کنم، خصوصا به آنها که جزو دوستان و نزدیکان هستند. از همه بدتر اینکه شام را طبق معمول ساعت 5 سور کردم و این مساله هم باعث شد که جو موجود بیشتر رو به وخامت بگذارد.
تازه وقتی که شام را روی میز چیدم، دوست من پرسید که، مگر قرار نیست زمان افطار شام سرو شود!؟ تازه آن زمان دوزاری من افتاد که چه اشتباه بزرگی کرده بودم (دعوت یک مسلمان معتقد هنگام افطار همراه با اپریتیف! آن هم قبل از ساعت افطار!)
سرو شام زود هنگام و اپریتیف باعث شد که این خانم قهر کرد و دیگر از آن روز به بعد به من به چشم یک دشمن نگاه می‌کرد، و فشار زیادی روی پسرش می‌آورد تا رابطه‌اش را با من قطع کند.
آن دوران گذشت و به مرور زمان این دوست ما چنان با اسلام مشکل پیدا کرد که بصورت شفاف با خانواده و خصوصا مادرش بر سر این موضوع درگیر می‌شد.
در این سالها به مرور زمان یاد گرفته‌ام که همزیستی با مسلمانان معتقد و سفت و سخت تقریبا برای افرادی مثل من غیر ممکن است، حتی آنها که از نزدیکان هستند، یا آنها باید اصلاح بشوند یا اینکه مجبور به قطع رابطه خواهیم شد.

7 پیام   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی