01 Mar 2009
وقتی که شرافت بازیچه دست فروشان بازاری میشود
وقتی چهار سال پیش مجتبی سمیعی نژاد دستگیر شد عده ای از بچههای وبلاگ نویس خصوصا بچه های کانون وبلاگ نویسان ایران فعالیت زیادی کردند تا او آزاد شود. در آن روزها آقای حسین درخشان بچه های فعال را متهم می کرد به اینکه وبلاگ نویسان چپ برای پسر خاله هایشان فعالیت میکنند تا برای آنها در اروپا پناهندگی سیاسی دست و پا کنند(نقل به مضمون).
دست تقدیر گویا قرار است درسی به بعضی از ما بدهد، ولی گویا ما کور و کر تر از آن هستیم تا نشانه ها را ببینیم و از گذشته خود پند بگیریم.
این روزها آقای سمیعی نژاد هستند که دست به پاتک و انتقام جویی زدهاند و دقیقا به همان سبک دارند حسین درخشان را مورد حمله قرار میدهند. افسوس که در این میان چیزی که بیشتر از همه فدا می شود و آسیب میبیند حقوق بشر است. همان حقوقی که قرار است از هر دوی این افراد دفاع کند.
وقتی این نوع پلیدیها را میبینم به این باور میرسم که خلایق هر چه لایق! شاید ملت ایران با این نگرش به حقوق انسانها حقشان است که چنین سرکوب میشوند و یکی از سرکوبگر ترین حکومتهای دنیای امروز را تجربه میکنند.
آیا واقعا ما تا این اندازه از انسانیت دور افتادهایم که یک انسان را برای اهداف خود فدا کنیم!؟
آقای سمیعی نژاد حسین درخشان هر که یا هر چه باشد، عاقبت امر یک انسان است و همین مساله من و شما را موظف میکند به اینکه از حقوق انسانی او دفاع کنیم.
به آقای سمیعی نژاد و دیگران پیشنهاد میکنم، قبل از اینکه دست به حمله و پاتک بزنند به چند نکته اساسی توجه کنند.
1. هنوز کسی ثابت نکرده که این عکسها اصل هستند، گویا دوستان از قدرت فتوشاپ و پیروان امام امت بیخبراند!
2. گیرم که این عکسها هم واقعی باشند، مگر نه اینکه عده زیادی قبل از حسین درخشان زیر شکنجه مجبور به اعتراف به هزار و یک جور جرم ناکرده شده و حتی در مقابل دوربینهای تلویزیون مجبور به اقرار هزاران گناه شدهاند!؟
3. نکته اساسی تر اینکه حتی اگر همه پیش بینیهای شما حقیقت محض باشد! آیا گمان نمیکنید ما که خواهان ایرانی بهتر هستیم، باید انسان تر از حکومتگران اوباش ایران باشیم؟
23 پیام | | |