07
Sep
2010
احمد جنتی در کمای مغزی در بیمارستان بقیه الله و تحت تدابیر امنیتی …
گرچه این خبر تکذیب شد ولی بعیدی نیست که طرف مرده ولی خبرش را نمی خواهند در این شرایط علنی کنند!
علی لاریجانی در وضعیت استراحت مطلق! …
وخامت حال صادق خرازی …
به دلیل عفونت ریه؛ روح الله حسینیان دوباره در بیمارستان بستری شد …
از همه مهم تر، گفته میشود سید علی آقا هم به علت مصرف زیاد از حد مواد افیونی به یبوست حاد گرفتار شده و همین روزها است که مثل آن یکی رهبر در گذشته به جهنم خواهد شتافت!
گویا عزراییل این بار تصمیم دارد بجای گرفتن جان ملت ایران به سراغ سران حکومت برود!
در بخش: طنز
05
Sep
2010
برادر نیک آهنگ مالک و صاحب سایت خودنویس در مطلبی خبر از ممیزی و سانسور مطالب خودنویس داده، البته بنا به گفته او قرار نیست چیزی سانسور شود ولی فقط قرار است کمی تا قسمتی نوشتهها بازخوانی و ممیزی شود! با اجازه دوستان میخواهم چند گوشزد و تلنگر کوچک به نوشته ایشان بزنم شاید مثمر ثمر واقع شود و ایشان را از سانسور و ممیزی بیش از حد سایت خودنویس برحذر دارم.
برادر مکتبی! نیک آهنگ عزیز! برای یک بار هم که شده سرنا را از سر تنگ اش بزن ببین چقدر خوش صدا میشه!
برادر جان! شما به من توضیح بده که چه زمان ملت از حرف مفت ضرر کرده که حالا مرتبه دوم اش باشد و برعکس کی ملت از سانسور منفعت برده که حالا مرتبه دوم اش باشد!؟ برادر جان میدانی این واژه “توهین” چه فلاکتها و بلاها به منافع ملت وارد کرده!؟ نگاه کن به اوضاع دوران شاه! هر کس را که میخواستند از خایه آویزان کنند، اول به او مهر توهین به اعلیحضرت همایونی میزدند و بعد هم طرف را میفرستادند آنجا که عرب نی انداخت.
زمان این یکی دیکتاتور که اوضاع صد برابر بدتر هم شده و به اینجا رسیدیم که اگر به دسته بیل باغبان رهبر هم گفتیم دسته کلنگ! به جرم “توهین” به مقدسات، آدم را راست راست از خایه آویزان میکنند.
حالا با این توصیفات شما زحمت بکشید و تعیین کنید ملت ایران از کدام سوراخ مار بارها گزیده شده!؟ از آزادی بیان یا از “توهین” به این یا آن دسته بیل!؟
سانسورچیهای رژیم هم یک مرتبه که همه چیز را سانسور نمیکنند که برادر! اول رهبر عظیم الشان خمینی ملعون میگوید من روزنامه آیندگان نمیخوانم، بعد تهدید به شکستن قلم ها می کند و عاقبت هم یواش یواش مخالفین را میگیرند و از خایه آویزان میکنند. خلاصه اینکه اگر میخواهید سانسور برپا کنید رودربایستی را کنار بگذارید که ما خسته شدیم از این همه قایم موشک بازیها! صاف و پوست کنده بگویید میخواهید سانسور کنید!
چند مقطع از نوشته شما را اینجا منعکس میکنم و چند سوال مطرح میکنم اگر قلم رنجه فرمودید و پاسخی دادید بسیار سپاسگزار میشوم و اگر هم به تخم مبارکتان فرض کردید که بی خیال!
میفرمایید: “طنز آمیز کردن بیش از حد کامنت، پیام مخاطب را دچار خدشه کند.”
چطور شد!؟ حالا طنز آمیز کردن هم خدشه ایجاد میکند!؟ پس من هم میتوانم مدعی شوم که کاریکاتورهای شما هم به ساحت مبارک قاعد اعظم خدشه وارد میکند!! چطور بود خوشتان آمد!؟ برادر جان وقتی کسی زحمت میکشد و کسی را نقد میکند، معمولا هدف اش خدشه دار کردن (زیر سوال بردن) آن نوشته یا نظر است، برای تفنن که کسی نقد نمیکند که برادر جان! این چه منطقای است که شما دارید!؟
میفرمایید: اگر فضای سالم گفتگو تبدیل به محل زد و خورد غیر مسوولانه شود، نهایتش هرج و مرجی است که تندترین مخالفان هم تحملش را ندارند.
زد و خورد قلم به دستان!؟ ای بابا مگر قرار است کلاشنیکف بدست بنویسند!؟ اصولا نوشتن باعث هیچ هرج و مرجی نمیشود این تئوری را شما را از کدام دکان عطاری پیدا کردید!؟
میفرمایید: … به عنوان مثال نویسندهای را متهم به دست داشتن در جنایتهای بیشماری کرده بود. این دوست که با هویتی پنهان شده، بدون ارائه سند چنین کرده بود، چقدر قابل اطمینان است؟ فکر میکنم میتوانیم کمی منطقیتر هم باشیم.
ای بابا مگر قرار نیست خوانندگان مطلب خودشان قضاوت کنند!؟ نکند شما خودتان را برتر از خوانندگان تان خیال میکنید و خوانندگانتان را انسانهای نادان و بی شعوری فرض کرده اید! که باید هدایت شان کرد!؟
راستی نگفتید ممیزی سایت را چه کسی قرار است به عهده بگیرد!؟ نکند خدای ناکرده حاج آقا سعید مرتضوی را قرار است به خدمت بگیرید!؟
یک توضیح: اگر از واژههایی استفاده کردم که شما را رنجاند به فلان اسب حضرت عباس! منظور همین بود! شاید تلنگری باشد برای اینکه بعضی را بیدار کنیم. گاهی اوقات برای بیدار کردن بعضی باید از ابزار پرقدرت استفاده کرد وگرنه طرف از خواب بیدار نمیشود. یادتان هست بچه که بودیم صبح ها برای بیدار کردن گاهی اوقات پدر یا مادر تهدید میکردند که اگر از خواب بیدار نشویم با پارچ آب به سراغ ما خواهند آمد!؟ استفاده از واژگان که شما آنرا مصداق توهین میدانید هم بعضی مواقع برای بیدار کردن است نه برای توهین!
بخش دوم را که بخوانید بیشتر با اهداف ایشان آشنا می شوید!!
در بخش: آزادی بیان
29
Aug
2010
اول داستان بی سوادی خُسن آقا را تعریف کنم بعد بروم سر موضوع تیتر این مطلب.
دروغ چرا تا قبر آ آ آ آ! راستش را بخواهید تا همین چند دقیقه پیش معنی ایتام را نمیدانستم! چند بار هم که این واژه را دیده بودم و قصد کرده بودم معنی آنرا پیدا کنم یادم رفته بود، تازه فکر میکردم به جهنم که معنی این واژه را نمیدانم مگر آسمان به زمین میآید!؟ واژهای که معمولا هر بیست سی سال یک بار میشنوم به چه دردم میخورد!؟ امروز اما مجبور شدم معنی واژه را بگردم پیدا کنم، آخه خبری که خواندم بدون دانستن معنی این واژه اصلا معنی نمیداد!
خبر را بخوانید تا متوجه شوید که مجبور بودم واژه را پیدا کنم.
امشب؛ رئیس مجلس با ایتام افطار میکند
چرا تیتر را به این شکل و شمایل نوشتم به این دلیل است که، بعد از اینکه معنی واژه ایتام را پیدا کردم، تازه دوزاریم افتاد که رئیس مجلس آخوندی چه شامورتی بازیهایی برای عوامفریبی میکند!
با خودم فکر کردم اگر رئیس مجلس قانونگذاری نروژ هم میخواست به سبک و سیاق آقای لاریجانی عوامفریبی کند باید چکار میکرد!؟ هرچه به مغزم فشار آوردم نتوانستم آقا یا خانم رئیس مجلس نروژ را در حال خوردن افطاری تجسم کنم! بعد سعی کردم راه و چارهای برای بیچاره رئیس مجلس نروژ برای اینگونه عوامفریبیها پیدا کنم! عاقبت رسیدم به این استدلال که تنها راهی که او دارد این است که بزمی چیزی برای ایتام نروژی ترتیب بدهد و یقینا در چنین بزمی عرق خوری هم بکند بد نیست!؟
عوامفریبی و شارلاتانیزم آخوندی حد و مرزی دارد!؟
در بخش: سیاسی
24
Aug
2010
نمیدانم درگیریهای لات لوت های دور و بر حکومت با نزدیکان رئیس جمهور منتخب را تعقیب میکنید یا نه! اگر تعقیب نمیکند، به شما پیشنهاد میکنم اگر آتش هم دست تان هست زمین بگذارید و تمام وقت این درگیریها را پیگیری و تحلیل کنید. این درگیریها هم روح و روانتان را مفرح می کند، آخه چنان خنده آور است که اخموترین آدمها را هم به خنده وا میدارد. و هم اینکه از امور کشوری و روش حکومت کردن دولت امام زمان سر در میآورید!
ادبیات رئیس جمهور را اگر بردارید ضرب در دو یا سه بکنید و همچنین خود محوری و خود باوری و اعتماد به نفس رئیس جمهور را هم اگر ضرب در چهار پنج بکنید، تازه میرسید به یک عددی که نشان دهنده شخصیت مداحان دولتی است که این روزها بدجوری مثل خوره افتادهاند روی جنازه دولت کودتا و حالا نخور کی بخور. تو گویی لاشه متعفن دولتمداران کودتاچی روی دست آسید علی آقا چنان باد کرده که مجبور شده این سگهای هار ولایت را بفرستد سراغ مموتی و دور و بری هایش تا بلکه قبل از اینکه کار دست سید علی و حکومتش بدهند آنها را به طریقی از میدان بدر کنند.
فقط دو نمونه از عکس العملهای دو تا از مداحان را برای نمونه در زیر بخوانید تا گوشی بیاید دستتان:
سعید حدادیان: این مردمی که اینجا نشستهاند سیاسیون نیستند، اینها مردمند و نسبت به برخی انتقاد دارند، تا این مشکل حل نشود این انتقادها هم باقی است.
بنده اعلام میکنم مشایی برای دولت لکه ننگ و منحرف است… من قبلا هم گفتهام تا این آقای مشایی هست من با آقای احمدینژاد نشست و برخاست نمیکنم؛ خوب این را بردار یک نفر دیگر را منصوب کن. اما یک خطی کشید این آقای جوانفکر و گفت ما که ندیدیم، مردم همه با احمدینژاداند و فقط سیاسیون منتقدند. این خطکشی غلط است، آیا ائمه جمعه مردم نیستند و سیاسیاند، چقدر این حرف بودار است و اینها دنبال دعوا هستند که ما ندیدیم و انتظار دارند که ما به خیابان بیاییم.
منبع آفتاب
ببین وضع مموتی چقدر خرابه که یک مداح(آخوند زاپاس) حاضر به نشست و برخواست با او نیست. حالا یکی از احمدی نژاد بپرسه، بدبخت فلک زده تو که یک مداح حاضر به همنشینی با تو نیست، چطور میخواهی برای قدرتهای شرق و غرب شاخ وشانه بکشی و ادعای مدیریت جهان را داری!؟ فعلا همین یکی دوتا مداح مافنگی را مدیریت کن، مدیریت جهان پیش کش ات!
نمونه دوم حاج منصور ارضی است.
ایشان همان کسی است که هفته گذشته مشایی (دست راست و پدر زن پسر احمدی نژاد) را آلت تناسلی خطاب کرده بود و در یکی از سخنرانی های دیگر باز هم دست راست احمدی نژاد، مشایی را به مسئول آفتابههای مسجد شاه ملقب کرد.
ببینید کار به جایی رسیده که یک مداح میزند توی پوز دولت امام زمان و خودش دولت تعیین می کند! باور کنید دولت گینه بی صاحاب هم به این بی حساب و کتابی نیست که حکومت سید علی و مموتی این روزها هست.
در بخش: سیاسی
21
Aug
2010
در آخرین سخنرانی سید علی آقای رهبر نشان از نرمشی داشت که در سالهای اخیر نمونه نداشته. چه شده که یک مرتبه کسی که تا همین یکی دو هفته قبل بر طبل جنگ میکوبید یک مرتبه می فرماید:
«عده ای در حال آتش افروزی های سپاسی میان جناح ها و عناصر مختلف جناح ها هستند و مقابله با این تحرکات، از مصادیق بارز تقوای الهی است.»
«البته میزان و معیار این کار اصول و ارزش ها است اما باید توجه کرد که ایمان اشخاص درجات متفاوتی دارد و باید کسانی را که جزو مجموعه بوده اند اما بر اثر اشتباه یا غفلت، کنار افتاده اند با نصیحت و دلالت به راه برگرداند.» منبع
اینکه آقا دارد در اینجا کمی نرمش نشان میدهد نه از سر مهر و محبت است که بیشتر از سر ترس و وحشت است. اگر به اتفاقات دیگر در همین یکی دو هفته نظر بیندازید میبینید که دو تهدید عمده در این یکی دو هفته مطرح بوده که باعث شده آقا بدجوری ترس برش دارد.
بیخودی نیست که سید علی مدام دشمن دشمن میکند، دلیل اش توهمی است که در او خانه کرده، توهم دشمن در همه جبههها. این است که آقا دیگر حتی به نزدیکترین هایش هم اعتماد ندارد و اگر به یک گروه تکیه میکند نه از آن نظر است که به آنها اعتماد دارد، بلکه بیشتر از آن نظر است که کمتر از این گروه میترسد و وحشت دارد.
رفتار رئیس جمهور منتخب و خصوصا دست راست او مشایی باعث شده که آقا به این گروه اندک اعتمادی که داشته را از دست بدهد و یک شبه مهربان شود و دشمنان قبلی را دعوت به دوستی کند. در این یکی مقوله، کار به جایی رسیده که مداحان بیت رهبر مشایی را به آلت تناسلی تشبیه میکنند. و دیگر اتفاق، جدی شدن تهدید حمله نظامی آمریکا و اسرائیل است.
خلاصه اینکه سید علی آقا هر وقت ترس برش میدارد یا میزند زیر گریه یا دشمنان را دعوت به دوستی میکند.
رفتار ایشان شده مثل آن انتری که هر وقت میپرسیدی جای دوست کجاست به سر خود اشاره میکرد و اگر میپرسیدی جای دشمن کجاست نشیمنگاه مبارک را نشان میداد. زیاد نباید او را جدی گرفت رفتارش دست کمی از آن انتر ندارد! نرمش ایشان هم در این سخنرانی اخیر از همین دست است.
پ.ن.:
یک نکته که بعد از نوشتن متن به ذهنم رسید:
حاج آقا سید علی آقا زمانی که دستور تقلب در انتخابات را صادر فرمودند، به خیال خودشان میخواستند هر سه قوا را یک دست و با خود همراه کنند! غافل از اینکه بطور کلی این حکومت از ریشه مشکل دارد. حالا که به خیال سید علی آقا هر سه قوه همراه و هم سو شدهاند، دارند نتیجه را مشاهده میکنند که درگیریهای نه تنها تقلیل پیدا نکرده، بلکه درست برعکس جنگ حالا در سنگرهای خودی هم دارد به شدت هرچه تمام تر ادامه پیدا میکند. کار چنان بیخ پیدا کرده که قوه غذاییه رژیم و مجلس شوربای اسلامی هم که روسای آنها برادر تنی هستند هم با یکدیگر مشکل دارند، چه رسد به احمدی نژاد چموش و دولت نظامیاش!
در بخش: ملای حیله گر
15
Aug
2010
یکی میرد ز درد بینوایی … یکی گوید خانم زردک میخواهی!
این چه داستانی است که عدهای سعی دارند مردم را در پیچ و خم خریت اسلام نگاه دارند!؟
از چند روز پیش به هر رسانهای که سرک میکشی، این خبر جلب نظر میکند که “صدا و سیمای حکومت اسلامی در ماه رمضان ربنای شجریان را پخش نخواهد کرده!”.
از من میپرسید میگویم به جهنم!
از همه جالب تر سایت پیک نت است! این سایت که آبشخور فکریاش حزب توده سابق است، حالا برداشته برای لجبازی با رژیم تیتر زده “ایرانی ها دهان روزه را با صدای شجریان باز می کنند” بعد هم لینک کرده به یک کپی از ربنای شجریان! ببین سیاسیون ایران چقدر از مرحله پرتاند و از ملت عقب که گمان میکنند مردم از اینکه صدا و سیما ربنا پخش نمیکند از فردا دق خواهند کرد.
آدم نمیداند به ریش آقایان باید خندید یا برای فلاکت ایدئولوژیک آنها گریه کرد!
زیاد سخت نگیرید! برای شما کمونیستهای ورشکسته که بعد از سقوط کعبه آمال تان شوروی سابق و استقرار مک دونالد در میدان سرخ، اصلح این است که “دهان روزه را با صدا و قر کمر مایکل جکسن باز کنید!”
در بخش: اسلام و مسلمین
12
Aug
2010
مطهری پس از حمله به رحیم مشایی و خط و نشان کشیدن برای او گفته:
علی مطهری با اشاره به سخنان اسفندیار رحیم مشایی که گفته بود، «تک تک ایرانیان یک رستم، سیاوش و یک رزمنده دلاور هستند»، گفته است: «آیا قرار است به جای حمزه سید الشهدا و علی علیه السلام و حسین بن علی علیهالسلام و مالک اشتر و عمار یاسر و ابوالفضل العباس و سلمان و ابوذر و مقداد، از این پس رستم و اسفندیار و آرش و سیاوش الگوی ما باشند؟»
چند مدتی است که این درگیریها بین اصولگرایان یعنی بعضی از اطرافیان احمدی نژاد و بعضی دیگر از اصولگرایان شدت گرفته است. در این درگیریها سیبل حمله هم اول از همه رحیم مشایی است، بعد هم رحیمی و خود احمدی نژاد. نکته جالب در این درگیریها این است که کار دارد یواش یواش بیخ پیدا میکند و با آخرین دردسرهایی که رحیم مشایی بر سر مساله اسلام ایرانی و نه اسلام بوجود آورد، به نظر من این آقایان دولت کودتایی منظورم احمدی نژاد، رحیم مشایی و رحیمی و عقبه دولت کودتاست، اینها مدتی است دارند یواش یواش از اسلام(آلت اللهها) فاصله میگیرند و میخواهند به مرور زمان نقش آلت اللهها را کم کنند و با طرح مسائلی که میتواند کمی جنبه کشش ناسیونالیستی داشته باشد، بخشی از جامعه را به خود جلب کنند تا به خیال خودشان با بدست آوردن این پشتوانه بتوانند ملاها را کم کم عقب بزنند و دولت را تبدیل کنند به یک دولت سیاسی متصل به سپاه و بدون عمامه. حالا چرا در این قضیه سردار فیروزآبادی برعلیه آقایان جبهه گرفت!؟ این دیگر بر من مشخص نیست، شاید هم بخشی از سپاه دارد از بخشی دیگر از سپاه هم در این مناقشات از هم جدا میشود. مطرح کردن مسائل بو دار که صدای آلت اللهها را در بیاورد اولین بار نیست که مطرح میشود، پیش تر هم احمدی نژاد بر سر مساله حجاب و پیش تر از آن در مساله ورود خانمها به استادیوم های ورزشی هم از این گونه مسائل بودار را مطرح کرده بود. داستان مشایی اما از همه بودار تر است او که حتی در اوایل دولت دهم گفته شد که به دستور خامنهای کنار گذاشته خواهد شد، باز هم از این چالش جان سالم بدر برد و هنوز که هنوز است با مطرح کردن مسائل جنجالی خبر ساز میشود.
یقینا مقدار زیادی از این جنجالها برای هرچه بیشتر معروف و مطرح شدن مشایی است. به گمان من این سه نفر (احمدی نژاد، مشایی و رحیمی) تصمیم دارند در انتخابات آینده مشایی را جلو بیندازند تا باز هم این سه به کمک یکدیگر بتوانند قدرت را در کنترل داشته باشند. یقینا مدل پوتین، مدوف برای آقایان سرمشقی شده که بتوانند با این شامورتی بازیها قوانین دست و پاگیر که اجازه نمیدهد قدرت ریاست جمهوری بیشتر از دو دوره در دست یک نفر باقی بماند را دور بزنند. هر چه باشد برای احمدی نژاد بهتر است که پدر زن آقازاده رئیس جمهور شود تا شخص دیگری! بهتر است قدرت در فامیل باقی بماند. شاید به همین دلیل و وحشت از چنین پروژهای است که جناح مقابل در پوست خانم فاطمه رجبی نفوذ کرده و به او القا کردهاند که بگوید:
فاطمه رجبی با تاکید بر اینکه یکی از معضلات نظام جمهوری، همین رای گرفتن ها می باشد”، خواستار حذف پست ریاست جمهوری از کشور شد و اظهار عقیده کرد “کشوری که رهبر و به خصوص رهبری ولایت فقیه با اختیارات تام دارد، رئیسجمهور همیشه یک معضل است، چرا که وقتی رهبری سیاستها و چهارچوب حرکت نظام را مشخص میکند، یک قدرت اجرایی به نام نخستوزیری باید این سیاستها را دنبال کند.”
این بدان معنی است که کسانی هم در ارکان قدرت از مانورهای احمدی نژاد و مشایی چنان وحشت زده شدهاند که فاطی خانم را فرستادهاند چنین چیزهایی را بگوید، تا شاید بتوانند که دم و دستگاه ریاست جمهوری را بکل جمع و خیال خودشان و دیگران را راحت کنند.
در بخش: سیاسی