24 Jun 2009

خائنین به ملت فتیله مبارزه را پایین کشیدند

نوشته:     :::       20 پیام

دو سه روز است که این مطلب را نوشته‌ام ولی در منتشر کردن آن مترصد بودم، به خودم نهیب زدم که نباید ملت را ناامید کرد، حتی اگر یک هزارم درصد هم شانس این وجود داشته باشد که این تلاش به ثمر برسد، نباید مردم را ناامید کرد. چگونه می‌توانم بر خلاف باورها و تحلیل‌هایم باز هم سکوت کنم؟ مگر نه اینکه سکوت پیشینیان باعث شد تا ملت 30 سال در دام مستبد ترین و سفاک‌ترین حکومت زمان گرفتار آید؟ چگونه با این داده‌ها می‌توانیم این مرتبه هم سکوت کنیم و به سیاست بازان و کلاشان اجازه دهیم میداندار این معرکه باشند.

کجا هستند این رهبران جنبش به اصطلاح اسهال طلبی!؟ کجاست آن سید سبز که هنوز نیامده عده‌ای او را از خود پیغمبر هم عزیز تر می‌دارند!؟ کجاست این شیاد که امروز وقتی جوانان بی دفاع دارند در خیابانها یکی یکی پر پر می‌شوند دریغ از یک بیانه، دریغ حتی از یک صدای نارسا! کو چه شد؟ کجا رفتند آنهایی که قسم خورده بودند تا آخر خط خواهند ایستاد؟ آخر خط همین جا بود!؟ یک هفته خونریزی و سرکوب جوانان، و حالا آقایان خسته شده‌اند!؟ یا شاید هم منافع پشت پرده که دارند با هم چانه زنی می‌کنند دل فریب تر است از پیوستن به ملت! زحمت نکشید اگر قرار بود این گونه رهبری جنبشی به این عظمت را به مقصد برسانید ما یک تنه بهتر قادر به چنین نمایشی هستیم.
خاک بر سرها یک سایت خبر رسانی مورد اعتماد ندارند! یک شبکه اطلاع رسانی حتی نیمه موثر هم ندارند!؟ شاید هم مخصوصا هیچ مکانی برای متمرکز کردن مخالفت‌ها دایر نکرده‌اند تا مثل شیادها، کلاشان و کلاه برداران بی هویت بتوانند جیب مردم را ببرند و در تاریکی محو و گم و گور شوند(کی بود کی بود من نبودم!). اگر نبودند این کانالهای خبر رسانی جوانان دلیر داخل کشور و سایت‌های خبری ایرانیان خارج از کشور، سید میر حسین موسوی اصلا شناخته نمی‌شد.
وقتی که می‌گفتیم کسی نباید به هیچ عنوان در شعبده بازی انتصابات حکومتی شرکت کند می‌دانستیم و می شناختیم، کسانی که در این 30 سال همراه و همگام با حکومت خون ریخته‌اند، سر و زبان بریده‌اند، نمی‌توانند یک شبه منادیان آزادی باشند، می‌دانستیم و می‌شناختیم این شیادان را.
این مطلب هم در رابطه با این پیام نوشته شده:
هیشکی نمی‌تونه مثل مو جو گیر بشه!
گفته بودم اگر جو گیر شدم مرا نهیب بزنید تا از جو گرفتگی نجات یابم، این دوست نادیده ما هم هنوز دو روز نشده گریبان ما را گرفته که جو گیر شده ایم.
در پیامگیر مطلب قبل دوست عزیز ما تنها نوشته:

واقعا فکرشو کردین تصاویری فجیع تر از ندا اومد رو نت و نشد الگوی مبارزه.چرا؟ چون اون بدبختا پسر بودند و یا مرد؟ یک دختر شهبد میشه الگوی مبارزاتی .حتی بین شهیدان هم فرق میزارن این ایرانی ها.فکرکنم به دنیا باید اثبات شده باشه در قساوت و سنگدلی روی تمام ابوالبشر رو سفید کردیم.آفرین به خودمون .آفرین به شاهنامه مون که سهراب به دست رستم یعنی فرزند کشی در فرهنگ دهان پرکن 2500ساله.خودمون رو هم گول میزنیم که این نیروهای سرکوبگر افغان و لبنانی هستن

شاید حق با او باشد حداقل اگر دلایلم را ننویسم.
اولین دلیلی که باعث شد من دو مطلب در باره ندا بنویسم این بود که، وقتی کسی در مقابل چشمانمان پرپر می‌شود، تاثیر روحی بیشتری بر ما می‌گذارد تا اینکه کسی دور از چشم ما کشته شود. شاید این منطق بسیار بچه گانه باشد و شاید بگویید این هم خود یک نوع جو گرفتگی است ولی برای من این نوع مردن بیشترین تاثیر را برو روی روح و روان من می‌گذارد. همین تاثیر گذاری است که باعث می‌شود توجه بیشتری به یک کشته شود در صورتی که کشته‌های دیگر حتی اگر فجیع تر هم کشته شده باشند تنها به علت اینکه در دید ما نبوده‌اند، تاثیر شان کمتر است. این ضرب المثل که می‌گوید “هر که از دیده برفت از دل برود” یک نوع اشاره هست به همین پدیده‌ای که نوشتم.
فراموش نکنید که در قیام قبلی احمد باطبی بود که مظهر مقاومت شد، گرچه این دیگران بودند که جانشان را در آن روزها و بعدا بخاطر همان قیام از دست دادند. کدام یک از شما نام عزت‌الله ابراهیم‌نژاد را بخاطر دارید!؟
نمادها را من و شما انتخاب نمی‌کنیم، نمادها را افکار عمومی به ما تحمیل می کنند(شاید بتوان نامش را جو گیر شدن گذاشت).
من اما اتفاقا از روی عمد این انتخاب را کرده‌ام، می‌دانید چرا!؟ این بر می‌گردد به آن موضوعی که بارها در همین وبلاگ به آن اشاره کرده‌ام. زنان بزرگترین مشکل جامعه ایران هستند، هم آنها هستند که با افکار مذهبی و عقب افتاده خود باعث عقب افتادن جامعه ایران شده‌اند. بیخود اعتراض نکنید قبل از اعتراض بروید یک نگاه به خانواده و ساختار خانواده خود بیندازید و بعد از اینکه آمار گرفتید، ببینید چند درصد زنهای خانواده شما مذهبی هستند و چند درصد مردان! ببینید کدام‌ها هستند که بیشترین تاثیر را بر خانواده و تربیت فرزندان می‌گذارند. همین مساله باعث می‌شود که من به زنهایی که خود را از قید و بند خرافات و مذهب جدا کنند را بیشتر دوست دارم و مورد توجه قرار می‌دهم. باید چنین شیر زنانی را تشویق و ترغیب کرد تا بلکه بتوانند نسل زنان عقب افتاده مذهبی را برچینند. به همین دلیل هم هست که زنها هم نیاز به قهرمان و الگو دارند، آنها هم نیاز دارند بتوانند بگویند ما هم شهید دادیم(چقدر از این واژه شهید بدم می‌آید!). شاید بتوان گفت یکی از مهمترین دلایل جنب و جوش جامعه امروز ایران هم همین مساله باشد، که زنان امروز بیش از 60 درصد سهمیه دانشگاههای ما را به خود اختصاص داده‌اند. رشد فکری زنان ایران شاید تنها راه نجات ملت ایران از قید و بند مذهب و خرافات باشد. خلاصه مطلب اینکه باید به زنها میدان بیشتری داد تا بلکه فرزندان بهتری برای آینده ایران پروش دهند.

20 پیام   |    |     |     

23 Jun 2009

بیا عاشقی کن دوباره – (برای ندا)

نوشته:     :::       18 پیام

منبع: آوازهای روزانه
فایل mp3
خرامان خرامان به خون در نشستی…در آیینه دل چو نوری شکستی
چو کبکی پریدی تو ای مرغ عاشق..ز چشم و دهانت برون زد شقایق
به دام که رفتی؟ به کام که رفتی؟..شراب که بودی ؟ به جام که رفتی؟
بیا عاشقی کن دوباره ..که دل شد ز غم پاره پاره
وطن رنگ خون دارد و بوی آتش .. دل شیر دارند و بازوی آرش .. به آتش درون اند همچون سیاوش
بیا عاشقی کن دوباره ..که دل شد ز غم پاره پاره
سکوت تو فریاد و سبز تو خونین .. گل سرخ جاری بر آن روی سیمین ..ز چشمم فرو ریخت بس ماه و پروین
بیا عاشقی کن دوباره ..که دل شد ز غم پاره پاره
(مهران راد)

18 پیام   |    |     |     

21 Jun 2009

ندای آزادی ایران

نوشته:     :::       45 پیام

نمی‌خواهم وسیله‌ای باشم که جهان اطرافم را بسوی توحش و خشونت سوق می‌دهد، به همین دلیل هم معمولا سعی می‌کنم بعضی تصاویر را روی صفحه اصلی وبلاگ نگذارم. بعضی از این تصاویر اجتناب ناپذیراند، برای عریان کردن حقیقت لازم‌اند. برای نشان دادن هنرمندی‌های سید علی و گماشتگان با غیرت او نیاز است. بگذار جهان بداند. بگذار جهان با تصاویر ندا، ندای آزادی خواهی ملت ایران را بشنوند


nedaye_azadi.jpg

تو که گمان می‌کنی با کشتن هم وطن ات می‌خواهی اسلام عزیزت را حفظ کنی! باور کن این تیری را که به قلب ندای آزادی ما زدی، پایانی بود بر اسلام نفرت انگیزت.

45 پیام   |    |     |     

20 Jun 2009

عاقبت زور آزمایی جناحی

نوشته:     :::       21 پیام

با پوزش از اینکه وبلاگ چند روزی محو شد. باور کنید خودم بیشتر از شما دلم برای اینجا تنگ شده بود. دلیل‌اش تنها قطع شدن ADSL ملوکانه بود. گویا ترکش‌های جنگ سیاسی ایران به خطوط ارتباطی نروژ هم اصابت کرده که به حمدالله با درایت های ملوکانه رهبر یک دست بخیر گذشت و درست شد .
سخنان سید علی در نماز جمعه دیروز حساب همه را مشخص کرد و آب پاکی را روی دست اسهال طلب‌ها ریخت. از دیروز هنوز هیچ عکس‌العملی از آقایان نشان داده نشده. از همه مهم تر هاشمی که این همه شر و مکافات زیر عبای او برپا شده و پشت این ماجراها است، هنوز هیچ سخنی نگفته و از همه بدتر، معلوم هم نیست کدام جهنم دره‌ای رفته و در کدام سوراخی مخفی شده! آقایان کروبی و میر حسین هم علی رغم همه شعارهایشان هنوز آنطور که باید و شاید رفتار یک رهبر مسئول را از خود نشان نداده‌اند. ترس من اما از آن است که امروز نیز مردم را به حال خود رها کنند، تا مردم بیچاره و عاصی که مجبور شدند در شعبده بازی انتصابات بین “طاعون” و “وبا”، دومی را انتخاب کنند، حالا باید هزینه این سیاست بازی و قدرت طلبی این اراذل و اوباش حکومتی را هم با خون خود بپردازند. وقعایع کوی دانشگاه را که یادتان هست؟ دوران خاتمی را یادتان می‌آید؟ یادتان هست همین اسهال طلب ها چطور سیاسی بازی کردن و وقتی که نتوانستند کار خود را به پیش ببرند چند نفر از فعالین را لای ماشین سرکوب حکومت آخوندی به حال خود رها کردند؟
راستی چرا هاشمی که بر صندلی ریاست مجلس خبرگان رهبری تکیه زده است و در حقیقت اولین و بزرگترین مسئولیت او در این مواقع دخالت در این گونه مسائل است، هنوز حتی در این مقام هم هیچ عکس‌العملی از خود نشان نداده!؟ مگر نه اینکه اگر رهبر دروغ گفت، از عدالت خارج شد یا امنیت ملی را به خطر انداخت و هزاران عیب مرض دیگری که خوشبختانه رهبر فرزانه همه این بیماری های لاعلاج را یک جا دارد، مگر در چنین شرایطی هاشمی مسئول برکناری او نیست!؟ پس کجاست این امیرکبیر(!) عمامه به سر و عبا بدوش؟ امیدوارم که خون مردم، امروز باعث آبیاری درخت خشکیده ولایت نشود و عاقبت این زور آزمایی حداقل منفعتی برای ملت داشته باشد.
از این صحبت‌ها که بگذریم! خنده دار ترین خبری که امروز خواندم این خبر بود. خود خبر منظورم نیست، منظورم امضای زیر خبر است. حضرت سرتیپ پاسدار که گمان نمی‌کنم سوات ششم ابتدایی هم داشته باشد، خود را دکتر اسماعیل احمدی مقدم معرفی کرده است. حتما دکترای او هم در جوار دکترای دکتر کردان استعمال شده!

21 پیام   |    |     |     

17 Jun 2009

خُسن آقا به تظاهرات می‌رود!

نوشته:     :::       18 پیام

دیروز رفته بودم تظاهرات وقتی بخش اول آن پایان یافت مجبور شدم بروم، سرکار جلسه‌ای داشتیم که باید می‌رفتم، در عوض امروز تا آخر بودم. وقتی از جلو مجلس نروژ به طرف سفارت ایران رفتیم نزدیک سفارت که رسیدیم دیدم تعداد زیادی گارد ضد شورش پلیس دور و بر سفارت بودند و به ما اجازه نزدیک شدن به سفارت را ندادند و ده بیست متری قبل از سفارت مستقر شدیم. از بچه‌ها پرسیدم چرا این همه پلیس ضد شورش؟ مسئولین تظاهرات گفتند این پلیس‌ها برای حفاظت سفارت نیامده‌اند و درست برعکس آمده‌اند از تظاهر کنندگان حفاظت کنند. گویا دیروز جلو سفارت وقتی جمعیت جمع شده بودند، یکی از چاقوکش های سید علی از داخل سفارت خارج شده و به یکی از تظاهر کنندگان حمله کرده و او را شدیدا زخمی کرده. خبرش را من همین عصر در روزنامه های نروژی خواندم.
نکات جالب این تظاهرات یکی این بود که تعداد بسیار زیاد بود و برخلاف تظاهرات‌های قبلی که اکثرا فقط گروه های سیاسی حضور داشتند، امروز اکثر اقشار ایرانی مقیم اسلو شرکت کرده بودند. نکته مهم تر اینکه از همه گروه های سیاسی هم با هم هماهنگ کرده بودند. این یکی از مسائلی بود که قبلا خیلی مشکل ساز شده بود، چه اکثرا گروه‌های مختلف سیاسی بصورت فرادا اینگونه آکسیون‌ها را انجام می‌دادند، در صورتی که امروز همه گروه‌ها با هم شعار می‌دادند و شعارهایشان را با هم هماهنگ می‌کردند.
از تظاهرات امروز چند دقیقه فیلم هم گرفتم که بعد از ادیت شدن روی نت خواهم گذاشت.
راستی یک نکته دیگر را هم گوشزد کنم و آن اینکه وقتی جماعت شعار می‌دادند رای ما را پس بدهید، من شعار نمی‌دادم چونکه می‌ترسیدم بعضی رفقا مرا دست بیندازند و بگویند تو که تحریمی هستی کدام رای را می‌خواهی پس بگیری، ولی درعوض وقتی می‌گفتند مرگ بر دیکتاتور من دوبرابر شعار می‌دادم.
در آخر تظاهرات هم اعلام شد که از امروز تا پایان ماجرا هر شنبه تظاهرات خواهد بود.

18 پیام   |    |     |     

16 Jun 2009

جوگیر شده‌ام

نوشته:     :::       10 پیام

همیشه به خودم نهیب زده‌ام که جو گیر نشوم و سعی کنم تحلیل‌هایم از روی منطق باشد و نه جو حاکم. یکی از شاخصه‌های حرکت‌های اجتماعی همین بوده و هست که معمولا همه در مدتی که حرکت ادامه دارد و خصوصا در مراحل جوش و خروش، به شکلی جوگیر می‌شوند و در نتیجه قدرت تحلیل مستقل و صحیح رو از دست می‌دهند.
انقلاب 57 نمونه بارزی از همین جوگیر شدن بود که روشنفکر ترین قشرهای جامعه حتی غیر مذهبی‌ها هم جوگیر شدند و به زیر سلطه خمینی و مذهبیون خزیدند.
در چند روز گذشته متاسفانه من هم مجددا جوگیر شدم و تحلیل‌هایی که نوشتم جملگی تحت تاثیر این جوگیر شدن بود.
شاید منطقی ترین تحلیل من مربوط می‌شود به قبل از انتخابات و از همین حالا هم قول می‌دهم که جوگیر نشوم و از شما هم خواهش می‌کنم اگر جوگیر شدم گوش مرا بگیرد و مرا از این مسیر دور کنید.
حالا برویم سر تحلیل مسائل تا امروز.
این حرکت که بعد از انتصابات شروع شده ما را به دموکراسی نخواهد رساند، شاید ما را یکی دو قدم به هدف نزدیک تر کند ولی نه بیشتر. این حرکت‌ها ابزاری است(خواهد بود) برای جناحی از حکومت که خواستار باز پس گرفتن سنگرهای از دست رفته قدرت است و متاسفانه در این مسیر خون عده‌ای از ملت بیچاره نیز ریخته خواهد شد. همان گونه که در این تحلیل نوشتم این حرکت در بهترین حالت تبدیل خواهد شد به یک انقلاب مخملی با رنگ سبز و قدرت گرفتن جناحی از رژیم که به اصلاح طلب معروف شده‌اند. این حرکت در حقیقت به گمان من حرکتی است که زیر عبای هاشمی شروع شده و هدفش بر قدرت نشاندن هاشمی بجای خامنه‌ای است و با شناختی که ما از این یکی داریم او نیز کمتر از خامنه‌ای نیست، به قول معروف طرف آب نمی‌بیند وگرنه شناگر قابلی است.
چیزی را که می‌توانیم در این تحولات آرزو کنیم این است که این درگیری جناحی باعث شود که کمی از قدرت نظام حاکم کم کند و به همان مقدار به قدرت مردم افزوده شود. البته این هم بستگی دارد به مردم و نخبگان جامعه که تا چه اندازه موفق شوند در این جابجایی قدرت مقداری از این قدرت را با زرنگی از دست قدرتمداران خارج کنند.
این تحولات تا امروز دو دستاورد بسیار مهم داشته که این دو دستاورد غیر قابل بازگشت است. اولین دست آورد لکه دار شدن هر چه بیشتر دامن ناپاک ملاها است و خصوصا گروه هاشمی با افشاگری‌های مناظره‌های انتصاباتی که به نظر من دیگر قابل بازگشت نیست. دستاورد دوم این است که مردم به این باور رسیدند که هرگاه بخواهند می‌توانند با حرکت‌ها و جنبش‌های همبسته خود، کل رژیم را به لرزه در آورند.
نکته دیگر که در این تحولات باید مورد توجه داشت این است که اگر این روزها یک اپوزسیون واقعی و کمی قدرتمند وجود می‌داشت، می‌توانست در چنین درگیری‌های جناحی، مسیر تحولات را به نفع ملت تغییر دهد، متاسفانه چنین اپوزسیونی امروز وجود خارجی ندارد. شاید همین تحولات باعث بوجود آمدن چنین نیرویی بشود.
یک مساله بسیار مهم دیگرهم این است که تمام اخبار دنیا تبدیل شده به اخبار در رابطه با ایران.
دو خبر مهم هم که امروز شنیدم این بود که وزیر امور خارجه نروژ اخراج خبرنگاران خارجی از ایران را محکوم کرد.
خبر دوم اینکه تویتر امروز می‌خواسته سیستم اش را بروز کند که باعث می‌شده تویتر 90 دقیقه غیر قابل دسترسی بشه. این برزو رسانی را تویتر عقب انداخته فقط بخاطر استفاده ملت ایران از این وسیله خبررسانی.

10 پیام   |    |     |     

15 Jun 2009

اقتدار سید علی و نخبگانش!

نوشته:     :::       28 پیام

کسی می‌داند چه خبر است!؟ رفقا در گذشته همیشه مرا کعب الخبار می‌نامیدند. از دیروز گویا کعب الخبار هم بی خبر از همه جا شده!
سایت‌های شناخته شده یکی پس از دیگری از صحنه اینترنت مفقود می‌شوند، بعضی هک شده‌اند بعضی با فشار بر سرورهایشان بل اجبار به لقاالله پیوسته‌اند. بعضی ربع ساعتی طول می‌کشد تا باز شوند، تازه آنها هم خبر چندانی برای گزارش کردن ندارند. درعوض انفجار خبر است که در وبلاگ‌ها و جاهای غیر رسمی در فوران است. تو گویی انقلابی در زمینه اینترنت رخ داده است. عکس، ویدئو و خلاصه هرچه بخواهی روی نت هست، مشکل آن است که اکثرا به علت نامعلوم بودن منابع قابل استناد نیستند. مشکل بزرگتر این است که تصاویر و ویدئوهایی را می‌بینی بدون اینکه بدانی کی و کجا گرفته شده و حتی نام شهرها هم نامعلوم است، مگر اینکه مکان ها را بشناسی.
کار به جایی رسیده که حتی فارس نیوز هم که گردن کلفت ترین حامی مموتی است به لقا الله پیوسته، تنها می‌توان لوگوی آنرا دید و دیگر هیچ. گویا مموتی که قرار بود بر دنیا حکمرانی کند! حالا قادر نیست یک سایت فکسنی اینترنتی را سرپا نگه دارد، همین یک نکته نشان دهنده اقتدار سید علی و نخبگان‌اش است.
یکی دو ساعت پیش سایت سید علی گدا هم به جهنم فرستاده شده بود و قابل دسترسی نبود

28 پیام   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی