19 May 2007

نیروهای افتضاحی اراذل و اوباش واقعی هستند

نوشته:     :::       26 پیام

پ.ن.: این ویدئو را می‌گذارم اینجا برای آنهایی که زر یامفت می‌زنند و استدلال می‌کنند پلیس فاشیست جمهوری اسلامی می‌خواهد اراذل و اوباش را به مجازات برساند. اینها هم اراذل و اوباش هستند!؟ خبر آنرا همین کنار در قسمت خبرها می‌توانید بخوانید(ضرب و شتم دانشجویان دانشگاه امیرکبیر توسط نیروهای انتظامات این دانشگاه).

در خبرها آمده بود که نیروی افتضاحی با نامیدن عده‌ای از جوانان مملکت گل و بلبل ناب محمدی به نام اراذل و اوباش، آفتابه گردن‌شان انداخته بودند و دور خیابان گردانده بودند، حتی در این خبر خواندم که بیچاره‌ها را وارونه سوار الاغ هم کرده بودند.
سال‌ها پیش درست در بگیر و ببند اَن‌قلاب توی خوابگاه دانشگاه تهران میهمان یکی از دوستان دانشجو بودم. اون روز از یکی از بیمارستانهای تهران پیغام رسید برای دانشجوها که عده‌ای را بفرستند بیمارستان نام برده و وظیفه نگهبانی از چند مجروح درگیری‌های خیابانی را به عهده بگیرند. چند تا از بچه‌های فعال سیاسی از جمله رفیق من عازم بودند، من هم همراه آنها رفتم. وقتی به بیمارستان رسیدیم یکی از مسئولین بیمارستان توضیح داد که قبل از رسیدن ما عده‌ای اراذل و اوباش با شکل و شمایل اوباش واقعی به بیمارستان آمده‌اند و مدعی هستند که از دفتر طالقانی فرستاده شده‌اند و از صبح تا آن ساعت (گمان می کنم 3 بعد از ظهر بود) کارشان شده دردسر درست کردن برای کارکنان بیمارستان و رفت و آمد به آشپزخانه بیمارستان و خوردن و چریدن در محیط آنجا. باور کنید اگر می دانستم که در آینده چیزی بنام حزب الله و بسیجی خواهیم داشت، همان روز همه اون اراذل و اوباش را با دست خودم خفه کرده بودم. باور کنید قیافه آن اراذل و اوباش دوران شاه شباهت زیادی داشت به کسانی که امروز آنها را مکتبی، بسیجی و حزب الله می‌نامیم.
اینکه آقایان ملت ژیگول را اراذل و اوباش می‌نامند دارند آدرس عوضی می‌دهند. در آن دوران کسانی که تخریب می‌کردند و شهر را به هم می‌زدند، همگی به شکل و شمایل بسیجی‌های امروزی بودند، همگی چفیه بند. بی خود نیست که آقایان مردم عادی را اراذل و اوباش می‌نامند، دلیل این کار آدرس عوضی دادن و فرار به جلو است.
نگاهی به این تصاویر بیندازید، آقایان مامورین افتضاحی شباهت بیشتری به اراذل و اوباش دارند تا این بیچاره‌هایی را که به جرم اراذل و اوباش دستگیر کرده‌اند.
این تصاویر را باید بایگانی کرد برای آن روزی که رژیم فروپاشید، آنوقت باید این نیروی انتظامی را به جرم تعرض به حقوق ملت به سیخ و سلابه کشید

26 پیام   |    |     |     

17 May 2007

شناخت غربی‌ها از سیستم آخوندی!

نوشته:     :::       5 پیام

از طریق یک دانشجوی علوم اجتماعی که نیمه ایرانی است با خبر شدم که خانمی نروژی در حال گذراندن یک دوره‌ی دکترا ست که به ایران، ولایت وقیح، اسلام و حکومت اسلامی مربوط می‌شود (Theocracy in islamic republic of Iran).
چند مدت پیش، این خانم از طریق دانشجوی نامبرده از من خواسته بود که قانون اساسی ایران را در اختیارش بگذارم. برایش هر دو قانون (اولی و اصلاحیه قانون اساسی) را ارسال کردم، همزمان به او گوشزد کردم که مشکل (اصلی) ما قانون اساسی نیست! چه اگر حتی همین قوانین قرون وسطایی هم اجرا می‌شد، وضع ملت ایران به این روز نمی‌افتاد. مشکل اصلی در آنجاست که قوانین زیر پا گذاشته می‌شوند و در راس همه هم یک قدرت مطلقه قرار دارد، که حتی از خدا هم نمی‌ترسد چه رسد به بنده خدا. همین مشکل را هم قبل از این رژیم داشته‌ایم و اگر رژیم دیگری هم بیاید عاقبت مشکل ما ختم می‌شود به این که، باید آنهایی را که بر سر قدرت هستند را مطیع قانون کنیم. مشکل ما از آنجا سرچشمه می‌گیرد که بجای انتخاب انسان‌ها بر اساس صداقت و کاردانی شان، آنها را بر اساس نیرنگ و رابطه‌هایشان بر می‌گزینیم. پس هرکه نیرنگ باز تر و دارای رابطه بیشتری با ارکان‌های قدرت داشته باشد، شانس‌اش برای رسیدن به راس هرم قدرت بیشتر است.
جالب است که بدانید: از طریق همان دانشجو باخبر شدم که همین خانم نامبرده در بالا، در یکی دو روز گذشته از طریق نخست وزیر سابق نروژ با خاتمی که در این روزها در نروژ است ملاقات کرده. هدف از این ملاقات شناخت او و جناح اوست. سوژه دکترای این خانم “ایران (اسلامی)” و دو رئیس جمهور آخر ایران (خاتمی و احمدی نژاد) است. خدا رحم کند این بیچاره را!! برایش پیغام فرستادم که چیزهایی که اینها می‌گویند را باید با هزار اما و اگر بشنود ولی باور نکند. برایش پیغام فرستادم اگر خواستی این دو حرامزاده را بشناسی باید بروی در کوچه و خیابان ایران و با مردمی که 28 سال از دست این دجال‌ها رنج کشیده‌اند واقعیات را بپرسی.
خانم بیچاره قرار است بعد از تحویل دکترای خود، برای مدت هفت ماه هم به ایران سفر کند. حدس بزنید در کدام شهر می‌خواهد اقامت کند! قم.
بد نیست بدانید که این خانم دو ترم هم فارسی خوانده و تا حدودی فارسی را می‌فهمد.

5 پیام   |    |     |     

11 May 2007

استراتژی بقای ملاها

نوشته:     :::       6 پیام

مدت‌ها ست که اکثر مخالفین حکومت آخوندی بر این باورند که نیروهای رژیم به دو دسته تقسیم شده‌اند و امید اکثر این نیروها نیز به این بسته شده که روزی این تضاد و اختلاف باعث سقوط رژیم شود. همه این نیروها بعلاوه قدرت‌های خارجی از آن جمله اروپایی‌ها و بعضا آمریکا نیز بر این باورند که نیروهایی از درون رژیم می‌خواهند رژیم را به اصطلاح اصلاح کنند.
پدیده (تقسیم قدرت) در حکومت آخوندی از همان دوران خمینی شکل گرفت. خمینی از همان اول دریافته بود که برای سوار شدن بر قدرت باید نیروهای موجود در سیستم آخوندی را از هر دو جناح به صورت مساوی تقویت یا تضعیف کند، تا بتواند تعادل لازم را برای حفظ قدرت برقرار کند. این روش را او با مهارت بسیار زیاد تا آخرین روزها زندگی‌اش پیگیری کرد، همین مساله نیز باعث دوام حکومت‌اش شد.
این روند بعد از مرگ او نیز ادامه پیدا کرد و اکثر قوای درون رژیم یا همان‌ها که به نام خودی شناخته می‌شوند همگی خواسته یا ناخواسته با همین روش ادامه حیات دادند. هر دو جناح رژیم به خوبی می‌دانند که تضعیف یک گروه باعث تضعیف کل رژیم می‌شود و به همین خاطر هم هست که همیشه در درگیری‍‌های جناحی پا را از حدی پیش تر نمی‌گذارند و همیشه تعادل لازم را مراعات می‌کنند.
این روش به مرور زمان تبدیل شد به یک استراتژی برای حفظ رژیم و همه نیروهای درون رژیم (خودی‌ها) به آن پایبند ماندند.
کارآمد بودن این روش تا آن اندازه برای نیروهای رژیم روشن شده است که نیروهای همه جناح‌ها آگاهانه با این ابزار برای بقای خود به بازی ادامه می‌دهند. دولت‌های روی کار آمده نیز به همین دلیل بوده‌اند به این صورت که چندسالی یکی از دو گروه درون رژیم قدرت را به دست می‌گیرند و مردم و قدرت‌های خارجی را به بازی می‌گیرند و بعد از مدتی نیروهایی که وجحه خود را از دست داده‌اند به کنار می‌روند و نیروهای تازه نفس جایگزین می‌شوند، همین مساله نیز باعث شده که به غلط دول خارجی به این باور برسند که نوعی دموکراسی در ایران وجود دارد. در غیر این صورت اگر گمان کنیم که حکومت آخوندی یک حکومت دیکتاتوری است باید از خو سوال کنیم پس چرا دیکتاتور که به گمان بعضی شخص خامنه‌ای است، قدرت مطلقه را به دست نمی‌گیرد، باید از خود پرسید که اگر خامنه‌ای قدرت مطلق است، چرا به دیگران اجازه قدرت نمایی می‌دهد. راز بقای رژیم هم در همین است که همه نیروهای مخالف آن گمان کنند که در این رژیم دو جناح وجود دارد و این دو جناح در حال جدال‌اند. این باور باعث شده که نیروهای مخالف رژیم به صورتی خنثی شوند و به گونه‌ای همه منتظراند تا بدون هزینه رژیم خود به خود ساقط شود.
روی کار آمدن احمدی نژاد و بازی‌های سیاسی بعد از آن به روشنی نشان داد که این‌ها بازی‌هایی بیش نیست و یقین بدانید که در انتخابات آینده، نیرو مقابل که به گمان عده‌ای اصلاح طلب‌ها هستند روی کار خواهند آمد، تا دوباره بتوانند برای مدتی دیگر ملت و قدرت‌های خارجی را سرکار بگذارند.
آقای خاتمی صورتک بسیار خوبی برای رژیم شده در مقابله با قدرت‌های خارجی از طرف دیگر بر کسی پوشیده نیست که او و گروه به اصطلاح اصلاح طلبش همگی دست نشانده‌های هاشمی رفسنجانی هستند. سفرهای اخیر خاتمی به اروپا و آمریکا نیز از این جهت انجام می‌شوند تا رژیم بتواند مجددا با سنجیدن اوضاع جهانی خود را مجددا برای یک دوره جدید به اصطلاح اصلاح طلبی آماده کند تا رژیم بتواند به این روش مجددا چند سالی برای خود زمان بخرد.
در خبری امروز خواندم که هفته آینده خاتمی به همراه 30 سیاستمدار و چهره سرشناس جهانی به اسلو می‌آیند تا مثلا در کنفرانسی برای آزادی و حقوق بشر شرکت کنند. این حرکت‌های عوام فریبانه رژیم همه برای خریدن وجحه بین‌المللی است تا به وسیله آن بتواند دوباره برای چند سال قدرت خود را حفط کند. گرچه هنوز عده قابل توجهی از ملت ایران فریب رژیم را می‌خورند، ولی چنین به نظر می‌رسد که در خارج از کشور وضع برای رژیم به این آسانی نیست. عده زیادی از NGO های نروژی از هم اکنون خود را برای اعتراض به خاتمی و رژیم آخوندی آماده می‌کنند از میان این نیروها NGO همجنس بازان نروژی خاتمی را افشا کرده و می گوید که خاتمی در سفری که به آمریکا داشته اعدام همجنس گرایان را در ایران قانونی خوانده و از آن دفاع کرده. همین NGO از نخست وزیر پیشین نروژ که یکی از شرکت کنندگان در این کنفرانس است خواسته تا با خاتمی برخورد کند و حقه بازی‌های عوام فریبانه او را برملا کند. این مسافرت‌های خاتمی یقینا برنامه ریزی جدید رژیم است برای دوره تازه‌ای از فریب که باید با آن با تمام قوا مبارزه و مخالف کرد در غیر این صورت دوباره حکومت آخوندی خواهد توانست برای چند سال دیگر با فریب مردم قدرت را حفظ کند.
وظیفه همه نیروهای مخالف رژیم است که با برملا کردن این استراتژی از فریب دوباره ملت جلوگیری کنند و اجازه فریب دوباره را از رژیم بگیرند. نباید به نیروهای رژیم اجازه تکرار همان تاکتیک‌ها را داد. باید با افشاگری پیشاپیش از حضور ملت در انتخابات آینده جلوگیر کرد. تنها راه رهایی ایران از حکومت آخوندی همین منزوی کردن رژیم است.
این اواخر حکومت آخوندی مجددا دست به اخراج افغان‌های بی گناه زده و با این کار می‌خواهد بر روی مشکلات خود سرپوش بگذارد. وظیفه هر انسان آزاده‌ای است تا با این سیاست‌های ضد بشری حکومت آخوندی مخالف کند و با افشای حکومت آخوندی از این عمل ضد انسانی جلوگیری کند.
فراموش نکنیم که در این 28 سال حکومت ننگین آخوندی کشورهای زیادی به ایرانیان پناهنده سرپناه داده‌اند فراموش نکنیم گفته سعدی را که می‌گوید
بنی آدم اعضای يک ديگرند ** که در افرينش زيک گوهرند

6 پیام   |    |     |     

07 May 2007

فاطی کماندو تو مطب پزشک

نوشته:     :::       9 پیام

این یک فایل سلاید شو پاور پوینت (PowrPoint slide show) هست. برای خندیدن به ریش آخوندها و این بگیر و ببنده‌های آخوندی چیزی بدی نیست، نگاهی بیندازید!
پ.ن.:
شما بیاید یه سر برید تو کون من بلکه سگ شما رو نگیره.
حروم لقمه‌ها زورتان به یک استاد پیر رسیده!؟ با اون همه توپ و تانک و فشفشه دیگه زورتون به جوون‌ها که نمی‌رسه، حالا گریبان این استاد رو گرفتید؟

9 پیام   |    |     |     

06 May 2007

انقلاب قری

نوشته:     :::       6 پیام

آخوندها چند مدتی است که بند کرده‌اند به این موضوع که آمریکا می‌خواهد انقلاب مخملی در ایران راه بیندازه. البته هنوز نتونستند رنگ انقلاب مخملی رو تشخیص بدن! چیزی که آقایون این وسط فراموش کرده‌اند این هست که انقلاب ایران هیچ رنگ بخصوصی نخواهد داشت در عوض بجای رنگ باید دنبال یک نوع موزیک یا رقص بخصوص بگردند، چون این انقلاب برخلاف انقلاب‌های اروپای شرقی که هر کدوم یک رنگ بخصوصی داشتند بنا به ماهیت جمهوری اسلامی که از روز اول ضد مدیاتیک (Mediatic) بوده و بطور کلی از هر پدیده مدرن ارتباطی ترس و وحشت داشته، خصوصا اگر وسیله مربوطه موزیک و رقص هم پخش می‌کرده، آقایان را به وحشت می‌انداخته. در نتیجه انقلاب ایران یقینا یک انقلاب موزیکی و قری خواهد بود. یادتان هست اوایل انقلاب رژیم چگونه با ویدئو مبارزه می‌کرد و بعد که دستگاه های دی وی دی به بازار آمد، همان بگیر و ببند را در رابطه با آن راه انداختند. وقتی هم که دیش‌های ماهواره‌ای به بازار آمد، باز رژیم همان علم شنگه را به راه انداخت و هنوز هم از دیش ماهواره مثل جن که از بسم‌الله می‌ترسد این رژیم هم به همان اندازه ترس و وحشت دارد. حالا هم که دارد نور علی نور می‌شود و این تلفن‌های همراه دارند تبدیل می‌شوند به یک نوع مرکز مخابرات و هم زمان دارند تبدیل می‌شوند به یک نوع چکش اعصاب که جوانان روزانه با ارسال اس ام اس و ام ام اس بر سیستم اعصاب آخوندها ضربه می‌زنند. ارتش 20 میلیونی خمینی حالا تبدیل شده به ارتش بیست میلیونی مدیاتیک.
کافی است جوان‌های علاف تهرانی یا دیگر شهرهای ایران دستشان به یکی از این تلفن‌ها برسد آن وقت است که هر نوع حرکتی را در جامعه به سرعت برق و باد با اینترنت به سراسر جهان مخابره کنند. وبلاگ‌ها هم که تنشان می‌خارد برای پخش اینگونه فیلم‌ها.
من با تلفن همراه میانه زیاد خوبی ندارم، ولی با این حال وقتی بعضی از این تلفن‌ها را می‌بینم، نمی‌توانم در مقابلشان مقاومت کنم و یکی شان را می‌خرم. نه اینکه زیاد علاقه با استفاده از آن داشته باشم ولی تنها به علت علاقه‌ام به تکنولوژی هر پدیده تکنیکی که یک نوع انقلاب باشد را دوست دارم. روزی هم که اولین پی‌سی‌ها به بازار آمد، من جزو اولین دسته بودم که یکی از آن پی سی های 8086 را خریدم. حالا هم که این تلفن‌های همراه با این جثه کوچکشان دنیایی از تکنیک را پشت ظاهر زیبا و ظریف مخفی کرده‌اند.
تلفن نوکیا N95 یکی از همین عجوبه هاست که یقینا همین روزها باید بروم یکی بخرم.
پیشنهادی هم دارم برای جوان‌های علاف ایران. بروید و یکی از این تلفن‌های 3G را بخرید و روزها وقتی توی خیابان علافی می‌کنید، اگر از این اتفاق‌ها افتاد یک فیلم چند دقیقه‌ای بگیرد و بجای مجانی روی نت گذاشتن با یکی از این خبرگزاری‌های ریز و درشت تماس بگیرد و فیلم را بفروشید، هم پول تلفن‌تان را در خواهید آورد و هم پول تو جیبی برای روزهای علافی، هم می‌شوید خبرنگار، مگر فکر کردید خبرنگار چکار می‌کند!؟ او هم تنها به شکار خبر می‌رود، شما هم می‌توانید به شکار خبر بروید.

6 پیام   |    |     |     

04 May 2007

وقتی که قند در دل آخوندها قَنج می‌زند

نوشته:     :::       7 پیام

نمی‌دونم این اصطلاح را شنیده‌اید “قند در دل طرف قنج می‌زند” جایی این اسطلاح را بصورت مکتوب ندیده‌ام و فقط محاوره‌ای آنرا حداقل در شیراز زیاد شنیده‌ام. این اصطلاح به این معنی است که طرف چنان خوشحال است که در پوست نمی‌کنجد. قند در دلش آب می‌کنند و الخ.
دیروز سایت آفتاب که وابسته به هاشمی و دار و دسته‌اش است این تیتر را زده بود:
رسانه‌ها از اجلاس شرم‌الشیخ گزارش دادند: نخستین کلمات رایس و متکی
ببین چقدر منتظر همین چند کلمه بوده‌اند که سایت آفتاب که زیر نظر مجمع تشخیص مصلحت اداره می‌شود برداشته آنرا بر سر در سایت تیتر کرده.
حالا می‌توانیم مطمئن شویم که این بگیر و ببندهای یکی دو هفته گذشته برای چه بوده. آقایان می‌خواهند با این کار اول یک جو رعب و وحشت در جامعه ایجاد کنند تا کسی نتواند جیک بزند. به همین خاطر هم رفتند سراغ جوانان (مبارزه با بد حجابی یا پوشش اسلامی) و همچنین درگیری‌هایی که به بهانه‌های خود ساخته پاپوش برای دانشجویان دوختند و رفتند سراغ دانشجویان و خصوصا دانشجویان پلی تکنیک که از همه پیش رو تر و انقلابی‌تراند. با این کار به دو هدف می‌رسند.
اول اینکه جو رعب و وحشت در جامعه ایجاد می‌کنند.
دوم اینکه جوانان را که پتانسیل اصلی برای یک قیام هستند دل مشغول این مساله می‌کنند تا وقت پی‌گیری مساله اصلی که همان توافق جمهوری اسلامی در شرم‌الشیخ است را نداشته باشند.
اگر احیانا کسی هم هنوز حواس‌اش جمع باشد و مسائل را پی‌گیری کند چنان وحشتی در جامعه ایجاد شده که تحرکی بر سر آن بوجود نخواهد آمد.
به نظر من این دستگیری و بگیر و ببند حسین موسویان هم با هدف سرگرم کردن مرد بر سر همین پروژه است و یقینا بعد از اینکه مساله فیصله پیدا کرد بی سر و صدا آزادش خواهند کرد. اینکه یکی از شاه مهره‌های مافیای قدرت را بگیرند به این سادگی‌ها نمی‌توان از کنارش عبور کرد. یقینا این بگیر و ببند یک مانور انحراف دهنده است، یا اینکه جدال بین پدرخوانده‌ها شروع شده. به نظر من همان تئوری اول بیشتر امکان دارد تا تئوری دوم، زیرا در شرایط حساس امروز حکومت مافیایی آخوندی نیاز به همه مهره‌هایش دارد و امکان اینکه جنگ داخلی بین مافیاها روی دهد کم بنظر می‌رسد.
همان گونه که آگاهید آمریکا بارها گفته است که بدون تعلیق مذاکره نمی‌کند، اینکه درست در همین روزها خانم رایس گفته که با متکی مذاکره خواهد کرد و حتی یک بار هم تاکید کرد که مذاکره می‌تواند در هر زمینه‌ای باشد و نه فقط در رابطه با امنیت عراق. یقین بدانید رژیم پشت پرده توافق کرده که بی سر و صدا تعلیق را اجرا کند، تنها به این شرط که کسی سر و صدایش را در نیاورد تا مردم گریبان رژیم را نگیرند. مگر نه اینکه آمریکا بارها تکرار کرده بود که بدون تعلیق با جمهوری اسلامی مذاکره نخواهد کرد. پس باید نتیجه گرفت که یا رژیم عقب نشینی کرده یا آمریکا. اینکه آمریکا عقب نشینی کرده باشد بعید می‌نماید، ولی آخوندها عادت به عقب نشینی‌های ناگهانی دارند.
بروید مراکز اتمی را ببینید یقین بدانید که آخوندها قبل از آغاز کنفرانس شرم‌الشیخ دکان اتمی شان را تعطیل کرده‌اند. البته چون مردم نامحرم هستند خبرش را منتشر نکرده‌اند تا بتوانند سر فرصت با آمریکا معامله کنند.

7 پیام   |    |     |     

02 May 2007

غیرت آقا در خطر است!

نوشته:     :::       3 پیام

یادتان می‌آید در دوران اصلاحات رهبر عظیم الشان در رابطه با مذاکره با آمریکا چه فرمودند!؟ ناراحت نباشید خُسن آقا اینجاست تا شما را برای فراموش نکردن یاری رساند.
ایشان فرمودند:
در شرایطی‌ كه‌ آمریکا صراحتا نظام‌ اسلامی‌ را تهدید و به‌ ملت‌ ایران‌ اهانت‌ می‌كند عده‌ای‌ دم‌ از مذاكره‌ با آمریکا می‌زنند كه‌ این‌ افراد یا با الفبای‌ سیاست‌ و یا با الفبای‌ غیرت‌ آشنایی‌ ندارند. ایشان‌ تصریح‌ کردند: طرح‌ اینگونه‌ مسائل‌ در این‌ شرایط، اهانت‌ به‌ عزت‌ و غیرت‌ ملت‌ ایران‌ است‌. منبع سایت خامنه‌ای
اول از همه توضیح بدهم که شرایط امروز با چهار سال پیش که حاج آقا رهبر چنین افاضاتی فرمودند، بهتر که نشده هیچ بلکه بدتر هم شد و نه تنها آمریکا رژیم را تهدید می‌کند، بلکه از چهار طرف و حتی بیشتر هم آقایان را در محاصره دارد. توهین هم که جای خود دارد آمریکا علنا وبطور رسمی آقایان را تروریست خطاب کرده‌اند و الخ.
حالا با شرایط بالا و پس از نزدیک به چهار سال رهبر معظم گویا کسانی را به شرم الشیخ فرستاده‌اند تا با کاندولیزا رايس مذاکره کنند. البته معلوم نیست که در کنفرانس شرم الشیخ بناست فقط غیرت آقا را به باد بدهند یا اینکه خشتک آقا را هم به آمریکایی‌ها خواهند فروخت.
باید صبر کرد و نتایج کنفرانس را دید و بعد قضاوت کرد، ولی خوب دیگر، گویا دستور از طرف خود رهبر صادر شده که نمایندگان آقا در شرم الشیخ لاسی با خانم کاندولیزا رايس بزنند و اگر پیشنهاد های نون و آبداری از طرف آمریکایی‌ها بشود، یقینا غیرت آقا که هیچ حتی خشتک آقا هم فروشی خواهد بود، آخوند معامله گر خوبی است!

3 پیام   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی