06 Jan 2008

آغاز شعبده بازی انتخابات

نوشته:     :::       11 پیام

پ.ن.: فعلا برای آغاز این صفحه را راه اندازی کرده‌ام تا بعد اگر نیاز شد مجموعه‌ای بزرگتر راه اندازی کنیم.
در هفته اول دی ماه رژیم با اعلام زمان ثبت نام و تاریخ روز انتخابات (24 اسفند) شو انتخاباتی را استارت زد. پس از آن خبرهای گوناگونی منتشر شد مبنی بر اینکه آمار واجدین شرکت در انتخابات در ارگان های مختلف خود رژیم با هم اختلافی فاحش دارد (6 میلیون را خود رژیم اعلام می‌کند)، این به این معنی است که مجددا آخوندها با تولید شناسنامه‌های تقلبی، تصمیم دارند آمار شرکت گنندگان را بالا ببرند تا مشروعیت نداشته خود را از این طریق جبران کنند.
کجای کاریم!؟ آیا باز هم هستند کسانی که این بار نیز مثل گذشته فریب این رژیم را می‌خورند و پای صندوق‌های رای می‌روند!؟ اینکه عده‌ای بخاطر منافع شان به دنبال این رژیم راه می‌افتند قابل درک است! ولی اینکه آنهایی که مدعی هستند از دست این رژیم به تنگ آمده‌اند پای صندوق های رای برند واقعا قابل درک نیست.
یک مثال می‌زنم تا منظورم را بهتر بیان کنم:
دو وبلاگ نویس شناخته شده در بین وبلاگ نویسها یکی سید حسین درخشان و دیگری زیتون خانم هستند. اولی را من می‌توانم درک کنم که به رژیم رای بدهد، ولی دومی را با شناختی که از نوشته‌ها و عقاید او دارم واقعا نمی‌توانم درک کنم که چرا باید پای صندوق رای برود!
اگر خاطرتان باشد زیتون خانم در دو انتخابات قبلی درست در آخرین ساعات تصمیم گرفتند در انتخابات شرکت کنند و این تصمیم را هم بطور علنی در وبلاگ خود اعلام داشتند. این اعلام علنی مساله خود یک مساله بسیار شک برانگیز است. چرا زیتون خانم باید بیایند در وبلاگ خود در آخرین ساعات اعلام کنند که در انتخابات شرکت می کنند!؟ آیا غیر از این است که از این طریق می‌خواسته‌اند دیگران را هم تشویق به شرکت بکنند!؟ اگر ایشان چند روز قبل از انتخابات نظر خود را بیان کرده بودند، شاید می‌توانستیم با استدلال و بحث این مساله را به چالش بکشیم، ولی وقتی ایشان در آخرین ساعات تصمیم شرکت می‌گیرند و اعلام علنی هم می‌کنند، این دیگر قابل تحمل نیست. این بار همه دوستانی که تصمیم دارند از انتخابات حمایت کنند از همین حالا اعلام موضع کنند تا به مخالفین هم فرست بدهند بحث های خود را مطرح کنند.
به نظر من امروز ملت ایران همان جایی ایستاده است که سال 76 ایستاده بود. به این معنی که پس از 8 سال شعبده بازی اصلاح طلبی (بخوانید اسهال طلبی) و نزدیک به سه سال حضور احمدی نژاد و شرکا، هنوز اندر خم یک کوچه هستیم، با این تفاوت که مردم از قبل بسیار هشیار تر شده‌اند. ترفندهای رژیم نشان داد که هر دو جناح داخل رژیم در پی یک پروژه هستند، حفظ حکومت به هر قیمتی که شده. از این رو هر از چند مدتی که فشارهای جامعه داخل و مجامع بین‌المللی زیاد می‌شود، رژیم با یک مانور حساب شده از فشارها می‌کاهد. پروژه اسهال طلبی هم یکی از همین شگردها بود. بعد از آن پروژه و سرگرم کردن مردم، حالا چند سالی است مجددا بگیر و ببند راه انداخته‌اند تا مجددا مردم را به حداقل‌هایی راضی کنند و مجددا شعبده بازی اسهال طلبی را سامان دهند و با این حیله مجددا چند سال به عمر رژیم بیفزایند.
نارضایتی عمومی مهم ترین شاخصه دوران قبل از خاتمی بود، همین نارضایتی امروز نیز با توانی بسیار بزرگتر در بین اقشار جامعه وجود دارد. فشارهای بین‌المللی هم بیشتر و منسجم تر رژیم را تحت فشار قرار داده، تا جایی که باعث شده جنگ داخلی قدرت از سالهای 76 شدید تر شود و گروه‌های خودی و نخودی داخل رژیم شمشیرها را از رو ببندند.
شعبده بازی انتخابات رژیم امروز از سال 76 برای رژیم بسیار حیاتی تر شده و اگر این بار نتوانند مثل سال 76 مردم را فریب دهند و به پای صندوق‌های رای بیاورند، از نظر بین‌المللی زمینه سرنگونی رژیم کاملا مهیا خواهد شد. در چنین شرایطی وظیفه هر وطن پرست و فعال سیاسی است که از هر ابزاری برای آگاه کردن مردم استفاده کند و از رفتن اقشار پائین جامعه به پای صندوق‌های رای جلوگیری کند. این بهترین ابزار برای مقابله با رژیم است.
از همه دوستانی که در انتخابات قبل همکاری کردند، مجددا تقاضا می‌کنم این بار نیز با همیاری و هم دلی کنار هم بیاییم و کوشش کنیم، شگردهای رژیم برای بردن مردم به پای صندوق های رای را افشا کنیم، این مهمترین وظیفه امروز هر وطن پرستی است.
می خواهم مثل دوره های قبل لیستی از وبلاگ نویسان تحریم کننده تهیه کنم و اگر مورد توجه قرار بگیرد سایتی را هم برای انعکاس بیشتر این وبلاگ‌ها راه اندازی کنم. لطفا اگر خواستار همکاری و پیوستن به این لیست هستید با تماس به این آدرس مرا در جریان بگذارید.
اگر در بین شما کسانی هم هستند که خود وبلاگ ندارند و مایل به همکاری هستند می‌توانید با ارسال مطالب خود در رابطه با تحریم انتخابات در افشاگری‌ها شرکت کنید.

11 پیام   |    |     |     

03 Jan 2008

گویا کشتی بان را سیاستی دیگر افتاده است

نوشته:     :::       35 پیام

این سخنان گه‌هربار رهبر را یقینا همه به خاطر دارند که فرموده بودند:
در شرایطی‌ كه‌ آمریکا صراحتا نظام‌ اسلامی‌ را تهدید و به‌ ملت‌ ایران‌ اهانت‌ می‌كند عده‌ای‌ دم‌ از مذاكره‌ با آمریکا می‌زنند كه‌ این‌ افراد یا با الفبای‌ سیاست‌ و یا با الفبای‌ غیرت‌ آشنایی‌ ندارند. منبع سایت رهبر چلاق
من خودم بارها به این مطلب پرداخته‌ام (این هم یکی دیگه) (این هم یکی دیگه)، تا مبادا کسی این گفته‌های مدبرانه!! رهبر را فراموش کند. البته اینگونه چرندیات را آخوندها از اول اَن‌قلاب مدام به خورد ملت داده‌اند و حرف تازه‌ای نیست، از آن جمله وقتی که مدام شعار می‌دادند “نه شرقی نه غربی…”، یا “شیطان بزرگ و کوچک و متوسط و الخ”. ولی همگی آگاهیم که این آخوندها قدم به قدم هم با شیطان کوچک رابطه برقرار کردند هم با شیطان متوسط و حالا هم اگر لازم باشد برای حفظ قدرت حاضراند مادران خود را هم به آمریکا و روسیه که خوب است حتی به شیطان هم بفروشند.
این سخن مدبرانه در سایت رهبر چلاق همیشه در دسترس بود و حتی من آنرا همین یکی دو ماه پیش چک کرده بودم، چه به نظر من سیاست خارجی حکومت آخوندی را فقط سید علی چلاق تعیین می‌کند. حالا وقتی ایشان تصمیم گرفته‌اند که این سخنان را از روی سایت خود بردارند و همزمان با توجه با سخنان اخیر ایشان که می‌فرمایند:
آیت الله خامنه ای رهبر ایران اعلام کرده که برقراری رابطه با آمریکا در شرایط کنونی به نفع ایران نیست و اگر روزی رابطه با آمریکا برای ملت ایران مفید باشد، وی اولین کسی خواهد بود که این رابطه را تأیید می کند. منبع بی‌بی‌سی
پس می‌توان نتیجه گرفت که یا مراودات بین ایران و آمریکا برقرار شده و هنوز برملا نشده یا اینکه در آینده بسیار نزدیک این مراوده انجام خواهد شد.
البته نظر من بر این است که این مراودات انجام شده و این چرندیاتی که رهبر فرموده‌اند بیشتر برای آماده سازی افکار عمومی است. دلیل من برای اینکه می‌گویم مراودات انجام شده این نکته است که چندی پیش یک مرتبه سازمانهای امنیتی آمریکا اعلام کردند که جمهوری اسلامی برنامه‌های سلاح اتمی خود را در سال 2003 متوقف کرده، که این به آن معنی است که دیگر حمله نظامی به ایران انجام نخواهد شد چیزی که تا چندی قبل رژیم را بسیار نگران کرده بود و امروز در عوض به راحتی می‌توانند نفس راحتی بکشند و خیالشان از تهدیدهای نظامی آمریکا راحت باشد و به سرکوب داخلی بپردازند.

35 پیام   |    |     |     

02 Jan 2008

خزعلی و عید عربی

نوشته:     :::       14 پیام

فرارسیدن سال 2008 میلادی و تولد حضرت عیسی مسیح و آغاز تعطیلات کریسمس به شما و خانواده تان هیچ ربطی ندارد صبر کنید تا نوروز.
متنی را که خواندید پیامکی بود که یکی از دوستان شب تحویل سال میلادی برایم ارسال کرده بود. فکر کردم اگر همین نوع نبوغ را هم ملت ایران برای اعیاد اسلامی بکار ببرند، چقدر خوب می‌شود. بجای جنگ و دعوا باید جنگ فرهنگی راه انداخت، این نمونه کارها کار فرهنگی است و به کسی هم بر نمی‌خورد، درعوض ضمیر نا خود آگاه انسان را نشانه می‌رود و باعث می‌شود قبل از جشن گرفتن اعیادی که به ملت ایران هیچ ربطی ندارد به فکر فروروند.
مثلا اگر کسی بین شما شماره تلفن خزعلی را دارد در پاسخ به این گفته او که می‌گوید:
خزعلی با بیان اینکه عید غدیر باید عید بزرگ مسلمانان و مردم کشورمان باشد، خاطرنشان کرد: نوروز نیز عیدی مختصر و عید طبیعت و بهار است و نباید عید بزرگ ما محسوب شود بلکه این غدیر است که می‌تواند عید بزرگ ما باشد.

یک پیامک بفرستید و پاسخ دندان شکنی به او بدهید.
یک نگاه هم به گله گوسفندان یزدی بیندازید

14 پیام   |    |     |     

31 Dec 2007

پایان سال 2007

نوشته:     :::       24 پیام

یک سوال دارم از دوستانی که در ایران زندگی می‌کنند و به اینجا سر می‌زنند.
این ADSL2 دیگر چه صیغه است که در ایران راه انداخته‌اند!؟ آخه این نوع ای‌دی‌اس‌ال برای سرعت‌های بالای 6 مگا بیت در ثانیه (Mbps) استفاده می‌شود و کاربران تنها در صورتی که بخواهند سرعت های بالاتر از 6 مگا بیت داشته باشند به سراغ ای دی اس ال 2 می‌روند. در صورتی که در ایران بیشترین سرعت مجاز 128Kbps هست، پس این قرتی بازی‌های ای‌دی‌اس‌ال 2 دیگر چه صیغه‌ای است!؟ آیا سرویس دهندگان این حقه‌ها را می‌زنند تا ماهیانه پول بیشتری از کاربران دریافت کنند!؟
سال میلادی 2007 امروز پایان خواهد یافت. وقتی که به تقویم ایرانی نگاه می‌کنم و آنرا با تقویم میلادی مقایسه می‌کنم به خودم می‌بالم. یکی نیست از این غربی‌ها بپرسد، این تقویم بر اساس چه چیزی آغاز سال را در چنین روزی قرار داده!؟ فردا که روز اول سال میلادی است، واقعا یکی از آن معجزه‌هایی است که غربی‌ها کرده‌اند!! بی چاره ملت ایران با اینکه اجداد ما چنین باهوش بوده‌اند و مبدع زمان را آغاز بهار قرار داده‌اند. این کشورهای عموما غربی که مصرف کنند تقویم میلادی هستند معلوم نیست روز اول سال میلادی را بر اساس چه چیزی تعیین کرده‌اند! همین طوری شکمی برداشتند یک روز را از وسط زمستان (زمستان در نیم کره شمالی) انتخاب کرده‌اند نه اول فصل است و نه وسط فصل، همین طوری شکمی سال را از یک جایی شروع کرده‌اند! بعضی گمان می‌کنند که آغاز سال به میلاد مسیح بر می‌گردد ولی این گونه نیست، چه حتی میلاد مسیح هم در بین مسیحیان فرقه‌های مختلف روزهای مختلفی است. عده‌ای آنرا روز 24 دسامبر قرار داده‌اند عده ای روز 6 ژانویه. بیچاره ملت ما تاریخ را درست شروع کرد ولی بعدا خراب کرد، اینها تاریخ را خراب شروع کرده‌اند ولی ادامه آنرا دارند صحیح تر از ما ادامه می‌دهند. فرانسه که زندگی می‌کردم یک دوست عربی داشتم می‌گفت عرب‌ها عدد صفر را اختراع کردند، بعد کنار آن ماندند و درجا زدند و دیگر هیچ پیشرفتی نکردند. ما هم باید بگویم مبدع تاریخ را خوب اختراع کردیم ولی از آن به بعدش را خراب کردیم! حالا هم که کم مانده حکومت گران ما تقویم بازمانده از گذشته گانمان را هم از بین ببرند و بجای روزهای مهم ایرانی روزهای عربی و اسلامی را جایگزین آنها کنند، به این معنی که دیگر حتی همین افتخار خشک و خالی تاریخی را هم می‌خواهند از ما دریغ کنند.

24 پیام   |    |     |     

28 Dec 2007

بسم تعالی، چه کرده‌ای تا حالا!

نوشته:     :::       39 پیام

بر اساس این سند، یک بنده خدایی!! از علمای اسلام سوال کرده که، آیا فروش تخم مرغ‌های شانسی مجاز است یا نه! خودتان اگر خواستید می‌توانید متن سوال و پاسخ‌های علمای اسلام را بخوانید [تصویر نامه]. در اینجا من فقط به خلاصه سوال و جواب علما می‌پردازم که جملگی امر به این فرموده‌اند که فروش و خرید تخم مرغ شانسی جایز نیست.
حالا اگر یکی از شما که به علما دسترسی دارد، این سوال اساسی را از ایشان بفرمایید تا بلکه فتوا صادر فرمایند و ملتی را از بیچارگی و نکبت اسلام نجات دهند.
در مذهبی که حتی خرید و فروش یک تخم مرغ بدون اینکه بدانیم درون آن چه چیزی موجود است ممنوع می‌باشد، چگونه است که ملت ایران بدون اینکه بداند چه چیزی در معجون “جمهوری اسلامی” نهفته است آنرا 28 سال پیش از علمای حقه باز خرید و حالا پس از این همه سال قادر نیست این تخم مرغ گندیده را به خود علما تحویل دهد و از شر آن نجات یابد!

39 پیام   |    |     |     

24 Dec 2007

نوئل شما هم مبارک

نوشته:     :::       70 پیام

امروز 24 دسامبر است و به روال هر ساله نوئل را جشن می‌گیرم، برای آنهایی که مرا می‌شناسند و مواضع مرا در برابر مذهب می‌دانند، شاید این اقرار عجیب بنماید! ولی اگر این دوستان مقیم نروژ بودند یقینا مرا بهتر درک می‌کردند.
داستان جشن گرفتن نوئل در نروژ هم شباهت‌های زیادی به وضع خودمان و عید نوروز و سعی حکومت برای تغییر و بی ارزش کردن این جشن ملی دارد. نروژی‌ها یا بهتر است بگویم ملت‌های مقیم شمال اروپا در روزگاران قبل از سلطه مسیحیت شب چله‌ی خودمان را جشن می‌گرفته‌اند. این شب را جشن می‌گرفتند، زیرا از این شب به مرور روزها طولانی‌تر و گرمای خورشید بیشتر می‌شود و به شکلی پیشتر از اینکه جشن سیاه ترین روز یا طولانی ترین شب سال باشد، جشن زایش خورشید و نیرو و گرمای آن و طولانی‌تر شدن روز بوده است.
اگر در اسکاندیناوی زندگی کرده باشید، می‌دانید که بدون یک جشن و شادی در میانه این زمستان سرد، تاریک و طولانی، برای انسان انرژی باقی نخواهد ماند تا ادامه فصل سرد میسر باشد.
مسیحیت در دوران سلطه خود موفق شد با تغییر روز 21 دسامبر جشن نیمه زمستان به روز 24 دسامبر آن را با مسیحیت عجین کند، تا بدین وسیله سلطه فرهنگی خود را جایگزین باورها و فرهنگ قدیم کند.
امروزه دیگر کسی روز 21 دسامبر را جشن نمی‌گیرد، در نتیجه همه افراد جامعه چه آنها که به مسیحیت اعتقادی ندارند و چه آنهایی که کم و بیش اعتقاد دارند، 24 دسامبر را جشن می‌گیرند. تعطیلات ایام نوئل چنان تنظیم شده که کسی نمی‌تواند، روز 21 دسامبر را جشن بگیرد. همان حقه‌ای که آخوندها تصمیم دارند در ایران به اجرا گذارند و اعیاد ایرانی را با کم کردن روزهای تعطیلی این اعیاد و افزایش دادن روزهای تعطیلی اعیاد دین اسلام از ارزش جشن های ملی بکاهند و به ارزش اعیاد مذهبی اسلامی و غیر بومی بیفرایند. اگر ملت ایران هشیار نباشد، شاید در آینده‌ای نه چندان دور دست، همین بلا نیز به سر فرهنگ و تاریخ ایران زمین بیاورند و جشنهای ملی را بکلی از خاطره ما بزداید و جای خالی آنها را با خرافه گرایی پر کنند.
جشن نیمه زمستان بر همه مبارک باد!
یک توضیح: عمر مسیحیت در نروژ کمتر از هزار سال است، مسیحیت در سال 1030 میلادی با زور شمشیر به این ملت تحمیل شده

70 پیام   |    |     |     

22 Dec 2007

وقتی که مذهب ابزار بیزنس می‌شود

نوشته:     :::       4 پیام

در ایران همه می‌دانند که اگر کسی بخواهد وارد سرمایه گذاری‌های کلان بشود، بدون همکاری و همیاری آقازاده‌ها امکان چنین کاری عملا وجود ندارد. مثلا اگر شما بخواهید یک کارخانه راه اندازی کنید همین که این کارخانه از یک اندازه و ابعاد بخصوص گذشت و خواست در بازار ایران خودی نشان بدهد، حتما باید سهمی از سهام این کارخانه به حساب یکی از آقازاده‌ها واریز شود و معمولا آقازاده‌ها هم به کمتر از 50 درصد سهام قانع نیستند، چونکه می‌خواهند کنترل شرکت را در دست داشته باشند.
بازار اینترنت و تلفن اینترنتی (VOIP) را خودم شخصا در پیچ و خم آن بوده‌ام و تا حدودی کسانی را هم در این محدوده می‌شناسم. سالها پیش وقتی که اینترنت در ایران داشت پا می‌گرفت یکی از دوستان پیشنهاد داد تا با همکاری چند تن از دوستان داخل ایران یک شرکت ارائه دهنده اینترنت راه اندازی کنیم. دلیل اینکه من را هم می‌خواستند وارد این بازی کنند، این بود که من امکانات خرید دستگاه‌های مورد نیاز آنها را در خارج از کشور داشتم و همچنین می‌توانستم در خارج از ایران یک پایگاهی باشم برای شرکت مورد نظر. بعد از چند مدت سعی، همگی آنهایی که در ایران بودند به این نتیجه رسیدند که بدون شرکت دادن یکی از دم کلفت‌های رژیم نمی‌توان چنین شرکتی را راه اندازی کرد، به همین دلیل هم من خودم را از پروژه کنار کشیدم. آنها شرکت را راه اندازی کردند و پس از کمتر از یک سال و نیم وقتی که شرکت سر و سامان گرفت و سود آور شد، آقازاده‌ای که سهامدار!! شرکت بود همه موسسین را از شرکت یکی یکی بیرون کرد و خودش شد صاحب 100 درصد شرکت. این ماجرا را نوشتم تا برسم به این نوشته تلاش بهاييان براي تسخير بازار VOIP که دقیقا وضع موجود در این زمینه را در ایران نشان می‌دهد. آقایی بنام “مسعود فاتح” مطلبی را نوشته و چند سایت حکومتی (بخوانید آقازاده پرور) آنرا ترویج دا‌ده‌اند (بازتاب، اخبار انصار و بهائیت در ایران) . همه این تلاشها هم یقینا برای این است که آقایان دستشان به سرمایه این شرکت نمی‌رسد، در نتیجه می‌خواهند آنرا بدنام کنند. یکی نیست از آقایان بپرسد بیزنس VOIP چه ربطی به دین اسلام یا بهائیت دارد که شما مهر بهائیت به یک شرکت VOIP می‌زنید!؟ مگر نه اینکه همه سرمایه و دار و ندار آن مملکت بدست بی کفایت آقایان مسلمان و مسلمان زاده است و تاکنون بجز گه کاری هنر دیگری از خود نشان نداده‌اند، حالا گیرم که یک شرکتی هم صاحبانش بهایی باشند! این موضوع چه ربطی به بیزنس VOIP دارد!؟ مگر دیگر ادیان حق ندارند شرکت راه بیندازند!؟ مگر حق حیات فقط برای مسلمانان است!؟
وضع اقتصاد ایران نشان می‌دهد که چه کسانی انقلاب (استفراغ) 57 را سامان دادند، همان‌ها بودند که بعد از روی کار آمدن خمینی و دار و دسته‌اش واقعا نشان دادند که “اقتصاد مال خَرَه” چه ایشان جملگی چسبیدند به اقتصاد و هر چه که سود آور بود. اعتراض نکنید این گفته خمینی است که فرمود “اقتصاد مال خَرَه” و حالا هم می‌بینیم که اقتصاد ایران تنها در دستان بی کفایت یک طویله خر است و گرنه وضع اقتصاد ایران می‌توانست از این بهتر باشد.
یک توضیح: هیچ یک از سه سایت بالا که مطلب را انعکاس داده‌اند، آدرسی از سایت شخصی آقای مسعود فاتح نداده‌اند، من با کمک گوگل به این آدرس رسیدم http://revisal.blogfa.com، البته اینکه آدرس وبلاگ شخصی ایشان همین باشد یا نه را نمی‌دانم، باید منتظر شد تا عکس العمل ایشان را دید. در پیامگیر وبلاگ http://revisal.blogfa.com پیامی گذاشتم اگر پاسخی دریافت کردم یقینا منعکس خواهم کرد.

4 پیام   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی