12 Apr 2008

پیچ‌های پر خطر

نوشته:     :::       9 پیام

فکر می‌کنم کشتن رئیس دفتر و شوهر خواهر مقتدا صدر باید پیام مهمی باشد برای این سید پررو و دار و دسته ملاها در تهران، این تو بمیری دیگر از آن تو بمیری‌ها نیست! آقایان علما گویا خیال برشان داشته بود و باورشان شده بود که با چهارتا و نصفی آدم بی مغز مرید و برده می‌توانند دنیا را به تسخیر اسلام در آورند. یادشان رفته که دوران شمشیر و چماق تمام شده و دنیای امروز، جنگ‌هایش هم با دوران صدر اسلام تفاوت بسیار دارد.
هشدارهایی که پترایوس به شکل غیر مستقیم به جمهوری اسلامی داد و درگیری‌های هفته‌های اخیر در عراق هم گویا چشم و گوش آقایان را باز نکرد. یقین بدانید که مقتدا صدر در ایران است وگرنه سر خود جاکش‌اش را هم گوش تا گوش بریده بودند و آن گردن کلفتش را از آن تنه لش‌اش جدا کرده بودند.
یک بار پیش‌تر در همین وبلاگ نوشته بودم که در این جنگ یک پیروز بیشتر نخواهیم داشت، یا جمهوری اسلامی باید پیروز شود یا اتحاد غرب. یقین بدانید غرب با آن همه سلاح و تکنولوژی نیامده در کنار ایران خیمه بزند برای اینکه جنگ را به ایران ببازد. ملاها یا باید دست به سینه به حضور قدرت‌های سرمایه داری غرب بروند و یا جنگ را واگذار کنند و به دیار باقی بشتابند، راه سومی وجود ندارد.
جنگ نه تنها در جبهه نظامی به شدت دنبال می‌شود بلکه در جبهه اقتصادی هم می‌رود تا شیرازه حکومت آخوندی و اقتصاد بازاری آن را از هم بپاشد. خبر گرانی سرسام آور در ایران و تورم غیر قابل کنترل روز به روز بیشتر نمایان می‌شود و هرچه بر فشارهای اقتصادی بر رژیم افزوده شود این اقتصاد تک پا و غیر پویا هم بیشتر در لجن اسلام فرو خواهد رفت و آن وقت است که اقتصاد ویران هم مثل یک جنگ نظامی شریان‌های آخوندی را قطع کند.
پ.ن.: این مقاله واشنگتن پست را هم در همین رابطه بخوانید

9 پیام   |    |     |     

07 Apr 2008

بررسی وبلاگ ها

نوشته:     :::       10 پیام

شاید بد نباشد یک نگاهی به این نوشته‌ها بیندازید، خصوصا آنهایی که وبلاگ می‌نویسند و همچنین آنهایی که وبلاگ می‌خوانند. کسانی هستند که ما را زیر نظر دارند و نظرها و عکس العمل‌های ما را بررسی می‌کنند هرچه آقایان ملا می‌خواهند سانسور کنند صدای ما عاقبت نفس رژیم را خواهد برید.
این هم لیست مطالب:
اول یک نگاه به این تصویر بیندازید و آنرا بررسی کنید.
بعد نتیجه این تحقیق را بخوانید و عاقبت هم این مطلب را از The New York Times بخوانید. هر سه نوشته به زبان انگلیسی است، می‌بخشید اگر وقت و حوصله ترجمه آن نیست، ولی اگر کسی لطف کند آنرا به فارسی برگرداند قول می‌دهم در انتشار آن همراهی کنم.

10 پیام   |    |     |     

02 Apr 2008

سال نو آوری و شکوفایی و شعبده بازی‌های جدید

نوشته:     :::       17 پیام

راستش رو بخواهید من هیچوقت تله‌ویزیون آخوندی نگاه نمی‌کنم چون وقتم با ارزش تر از آن است که با مهملاتی از این دست پر شود، ولی گاهی اوقات دوستان وبلاگ نویس این طرف و آن طرف چنان از بعضی از فیلم‌ها یا برنامه‌های تله‌ویزیونی حکومتی تعریف می‌کنند که من هم خر می‌شوم و فکر می‌کنم شاید انقلابی رخ داده و من خبر ندارم!! تا امروز هم باور کنید فقط یکی دو سه بار بیشتر خر نشده‌ام، یک بار فیلم مارمولک بود یک بار هم فیلم اون یارو چماق دار حزب اللهی و حالا هم “مرد هزار چهره” باعث شد که مجددا خر بشوم و وقتم را به زباله دان بریزم و نگاهی به این فیلم بیندازم. اول از همه یک نیم ساعتی نشستم و آنرا از روی نت دوانلود کردم و بعد هم یکی یکی آنها را دیدم (ده تا بودند آخه) با اینکه بعد از دیدن اولین بخش آن متوجه شدم که دوباره فریب خورده‌ام و خر شده‌ام، ولی چون تصمیم گرفته بودم در باره آن بنویسم تمام ده بخش را دیدم.
این فیلم دقیقا کپی فیلم مارمولک است و دقیقا هم همان اهداف را پیگیری می‌کند. ممکن است بگویید گوز به شقیقه چه ربطی دارد! اگر اجازه بفرمایید ربط آنرا توضیح خواهم داد.
اول از همه اگر گمان می‌کنید که رژیم به همین آسانی، مهم ترین رسانه دیداری که میلیونها تماشاگر دارد را همین طوری شکمی اداره می‌کند، یا همین طوری به هر ننه قمری اجازه می‌دهد که مهمترین ساعات روز را در اختیار بگیرد تا از حکومت و یا مثلا از نیروی انتظامی انتقاد کند! سخت در اشتباه تشریف دارید. اگر دقت کرده باشید در هر کجای دنیا وقتی می‌خواهند حکومتی را سرنگون کنند، اولین جایی را که به آن حمله می‌کنند و به کنترل در می‌آورند، دم و دستگاه رسانه‌ای دولتی است. چون اگر توانستید رسانه اصلی مثلا تلویزیون را به کنترل خود در آورید تقریبا کار تمام است.
حالا چطور است که بعضی گمان می‌کنند رژیم به همین آسانی چنین رسانه‌ای را در اختیار منتقدین خود قرار می‌دهد!؟ درست برعکس رژیم جمهوری اسلامی یکی از باهوش ترین حکومت‌های دیکتاتوری دنیا ست و به همین دلیل هم هست که 29 سال دوام آورده و با این همه دشمن هنوز پا برجا ست. یکی از هنرهای حکومت آخوندی هم همین استفاده (سوء استفاده) از رسانه‌ها و خصوصا رسانه‌های مهمی مثل تله‌ویزیون است، بارها نوشته‌ام اینها گوبلز را درس می‌دهند.
حالا برویم سر آقای مهران مدیری. در این فیلم آقای مهران خان با مصاحبه‌های اول فیلم، اول از همه دارد به مردم القاء می‌کنه که اجرای احکام شدید مثل اعدام و … در جامعه خواسته جامعه (شهروندان) است و این خود جامعه است که یک چیزیش میشه و حکومت فقط دارد خواست اقشار جامعه رو اجرا می‌کنه.
در ادامه فیلم در گوشه گوشه این فیلم همه انتقادها متمرکز شده روی مردم عادی و فرهنگ آنها و همه وقت می‌خواهد القاء کند که اگر این مرد هزار چهره توانسته به این آسانی به چنین مقامهایی برسد، همه بخاطر رفتار مردم است و الخ. همه این اشاره‌ها به رفتار و کردار عوام در این فیلم اگر در یک جامعه آزاد و دموکراتیک اتفاق می‌افتاد می‌شد آنرا توجیه کرد، ولی وقتی در جامعه ایران یکی می‌آید و همه گناهان را گردن مردم عادی می‌اندازد آنجا باید از این آدم (آقای مهران مدیری) پرسید پس این وسط آقایان حکومت گر چه کاره هستند؟ آیا آنها همگی در رفتار شان بی گناه هستند!؟ اینها همه تحمیق کردن مردم عادی است تا به وسیله آن، همه گناهان و مشکلات جامعه را به گردن مردم عادی بیندازند، تا بدینوسیله دست اندر کاران و حکومت گران را بی تقصیر جلوه دهند. چرند گویی و چسناله‌های آقای مدیری در بخش‌هایی که مرد هزار چهره نقش سرهنگ را بازی می‌کند دیگر شورش را در آورد. با این بخش ایشان می‌خواهند به جامعه اول از همه القاء کنند که اگر کسی در نیروی انتظامی مشکلی برای جامعه ایجاد می‌کند اول از همه به این دلیل است که این نوع افراد افراد خودسر و دزد و شیاد هستند و ربطی به حکومت و نیروهای متمدن! و مامانی! رژیم ندارد و از همه بدتر آنجای داستان است که ایشان همه بی قانونی‌هایی که در این فیلم به وسیله سرهنگ هزار چهره اجرا می‌شود را به حساب نیروهایی از نوع سرهنگ هزار چهره می‌انداز. چیزی را که ایشان فراموش می‌کند این است که اکثر این گونه فرمانده‌ها را خود رهبر با دست چلاقش حکم شان را امضا می‌کند و در نتیجه حضور این گونه نیروها مستقیما مسئولیتش به گردن رهبر و دیگر سران جمهوری اسلامی است و ربطی به نیروهای دزد و شیاد یا خودسر ندارد و در حقیقت چیزی را که آقای مدیری دارد القا می‌کند درست برعکس واقعیات است. گویا ایشان سردار زارعی را فراموش کرده‌اند، یا شاید خیال برشان داشته که سردار زارعی هم به همین شکل وارد نیروی انتظامی شده!؟ جالب است که در دیالوگ‌های این قسمت اکثرا نیروهای انتظامی همگی انسانهای شریفی نشان داده شده‌اند و همگی حرف از قانون می‌زنند و اینکه حتی نباید مجرم را بصورت غیرقانونی دستگیر یا شکنجه کرد و الخ. چیزی را که آقای مدیری فراموش می‌فرمایند! ماجراهای اوباش گیری پارسال و زن آزاری‌های نیروی انتظامی است که در رابطه با بگیر و ببندهای همین یک سال گذشته بارها شاهد آن بوده‌ایم.
اگر بخواهم در باره این فیلم بنویسم، می‌توانم یک کتاب هفتاد من بنویسم، ولی متاسفانه تا همین اندازه هم وقت زیادی از خودم و دیگران برای این مارمولک جدید تلف کرده‌ام که حتی ارزش یک ثانیه هم ندارد.
این فیلم بسیار مکارانه ساخته شده تا هم عده‌ای از ناراضیان را به این خیال که از رژیم انتقاد می‌شود کمی تسکین بخشد و از طرف دیگر القاء کند که همه نابسامانی‌ها تقصیر خود مردم و فرهنگ آنهاست.

17 پیام   |    |     |     

29 Mar 2008

فیلم فتنه خیرت وایلدرز و تو زرد درآمدن اروپا

نوشته:     :::       25 پیام

این مدعیان دموکراسی و آزادی بیان یکی یکی نشان می‌دهند که در برابر تهدید به ترور حتی قادر نیستند یک شبانه روز مقاومت کنند. یا بر سر منافع مادی شان کوتاه می‌آیند و یا آنهایی که پرمدعا تراند و شاید کمی با شهامت تر در مقابل یک تهدید کوچک سر تعظیم فرود می‌آورند، غافل از اینکه تنها دلیل پیشرفت اسلام هم همین نکته کوچک است که “باید مقاومت و پایداری کرد”.
دیشب سایت liveleak هم در برابر اراذل و اوباش اسلامی سر تعظیم فرود آورد و فیلم فتنه خیرت وایلدرز را حذف کرد و به جای آن یک عذر بدتر از گناه را به نمایش گذاشت.

و ما همچنان
دوره می‌کنیم
شب را و روز را
هنوز را

این مدعیان دموکراسی و آزادی بیان و چه و چه، یک قطره از شهامت زنان و مردان ایرانی را ندارند که 29 سال در مقابل حکومت ترور و وحشت آخوندیسم مقاومت کرده‌اند و دلیرانه جان باخته‌اند ولی در مقابل حکومت جهل و زور و ترور سر تعظیم فرود نیاورده‌اند. باز هم عده‌ای ناله می‌کنند که ملت ایران عقب افتاده است، ملت ایران شهامت مقابله با این ددمنشان را ندارد والخ. بابا ببینید این به اصطلاح منادیان دموکراسی و آزادی بیان چگونه حتی قادر نیستند یک شب در مقابل چنین فشارهایی طاقت بیاورند.
فعلا سایت (گوگل ویدئو) یک نسخه آنرا روی نت دارد، من هم به همت دوستان یکی دو نسخه مختلف این فیلم را داونلود کرده‌ام، اگر گوگل هم در مقابل اوباش اسلامی سر تعظیم فرود آورد، نگران نباشید تا روزی که این ویدئو خریدار داشته باشد بنده در خدمتم و آنرا جایی خواهم گذاشت تا در دسترس باشد.
دوست عزیزی در پیام گیر مطلب دیروز نوشته:
اين بد بختها كه اهل مطالعه نيستند كه كتابهاي دكتر مسعود انصاري و ابن رواق وشجاع الدين شفا را بخوانند كه هزاران بار از نظر استدلال قويتر از فيلم اين هلندي و كوبنده تر است لذا فقط به فيلم و كاريكاتور واكنش نشان ميدهند
دوست من یقینا حق با شماست این گروه همگی انسانهای شفاهی هستند و با مطالعه رابطه‌ای ندارند، اگر داشتند مسلمان نمی‌شدند. اکثرا یا قران را نخوانده‌اند یا اگر خوانده‌اند آنرا طوطی وار خوانده‌اند و از محتوای آن هیچ چیز نمی‌دانند، آنهایی که قران را با درک معنا خوانده‌اند دیگر مسلمان نیستند.
با سپاس از مسئولین سایت زندیق که فیلم فتنه را زیرنویس کرده و روی سایت گوگل قرار داده‌اند.
این هم ویدئو فتنه با زیرنویس فارسی

اگر فیلم قابل رویت نبود به آدرس مستقیم فیلم گوگل مراجعه کنید:
http://video.google.com/videoplay?docid=-2950045777974098302
فیلم در دو بخش نیز روی یوتیوب قرار گرفت
بخش 1
بخش 2

25 پیام   |    |     |     

28 Mar 2008

اسلام را بهتر به دنیا بشناسانید

نوشته:     :::       9 پیام

عاقبت فیلم پر سرو صدای خیرت وایلدرز، نماینده راستگرای پارلمان هلند، روی نت قرار گرفت. از وقتی که آمده‌ام منزل سعی کردم بلکه نسخه‌ای از آنرا داونلود کنم که متاسفانه هنوز موفق نشده‌ام، اگر کسی بین شما هست که می‌داند چگونه از سایت liveleak می‌توان این فیلم را داونلود کرد مرا باخبر کند یا یک کپی از این فیلم را برای من ارسال کند تا بتوانم نسخه‌های دیگر از آن بسازم و روی سایت‌های دیگر قرار بدهم.
ممکن است عده‌ای سوال کنند به چه علت در انتشار چنین فیلمی که ساخته یکی از راست گرا ترین سیاستمداران اروپایی است پیش قدم شده‌ام.
همگی به خوبی می‌دانند که مواضع من کاملا بر خلاف راست گراها است چه افراطی‌ها چه آنها که کمتر افراطی هستند. دلایل من برای حمایت از پخش چنین فیلمی، اول از همه برای دفاع از آزادی بیان است. اگر طالب آزادی بیان هستیم نباید حتی اجازه دهیم صدای دشمن ما را خفه کنند، چه رسد به این آدم که دارد با به خطر انداختن جان خود بر علیه اسلام (دشمن اصلی ما) فعالیت می‌کند.
نکته دوم که بسیار مهم تر است این است که مسائلی که در این فیلم مطرح می‌شود همگی عین حقیقت است، حالا اگر آقای نخست وزیر هلند و دیگر دکانداران اروپایی برای حفظ منافع مالی که با ایران دارند حاضر نیست از یک هموطن خود دفاع کنند و حق آزادی بیان او را پاس دارند، دلیل نکرده که ما هم باید چنین کنیم. همه می‌دانیم که رابطه دولت‌های اروپایی با ایران، تنها یک رابطه گرگ و میش است، رابطه دزد سر گردنه است با مسافر بی دفاع، رابطه استثمارگر و استثمار شونده است. این دولت‌ها همگی تنها به دنبال منافع باد آورده خود هستند و در هیچ شرایطی حاضر نیستند حتی یک قدم برای ملت بدبخت ایران بردارند. پس حالا که یک سیاستمدار هلندی می‌خواهد به اسلام (دشمن اصلی ما) ضربه‌ای بزند وظیفه ما ایجاب می‌کند که با همه توان خود در این کار او را یاری برسانیم.
بطور کلی هر نوع حرکتی از این دست که تضاد اسلام را با دنیای خارج از آن تشدید کند، یک نعمت است. برای ما که می‌خواهیم حکومت آخوندی را سرنگون کنیم با هر وسیله ای باید این تضاد ها را دامن بزنیم. همین تضادها ست که رژیم را مجبور به رویارویی بیشتر می‌کند و راه سازشگری را برای آن دشوار می‌کند. در چنین شرایطی وظیفه ما ریختن بنزین روی آتشی است که روشن شده و تا آنجا که امکان داشته باشد باید از خاموش شدن این آتش جلوگیری کنیم.

9 پیام   |    |     |     

25 Mar 2008

خُسن آقا به مکتب می‌رود!

نوشته:     :::       26 پیام

هفت سال پیش وقتی که نوشتن را در دیار وبلاگ نویسان شروع کردم، حتی در خواب هم نمی‌توانستم ببینم که این مقوله هفت سال دوام خواهد آورد. چه طنزی! معمولا انسان وقتی هفت ساله می‌شود به مدرسه می‌رود! شاید خُسن آقا هم که حالا هفت ساله شده مجبور شد از فردا به مدرسه برود!
آخه مرا چه به نوشتن! منی که نمره انشاء و املایم هیچگاه از مرز قبولی و گاهی اوقات حتی زیر آن عبور نکرده بود را چه به نوشتن! آن هم مسائل پیچیده اجتماعی!
یادم می‌آید سالهای اول دوری از خانه و کاشانه، همیشه با مادرم کلنجار می‌رفتم تا بلکه از زیر بار مسئولیت نوشتن نامه شانه خالی کنم و اگر تن به این کار می‌دادم هیچگاه بیشتر از پنج شش خط، آن هم با ده‌ها غلط نمی‌شد.
باور کنید وقتی می‌گویند “خواستن توانستن است” راست می‌گویند، اگر چیزی را از ته قلب خواسته باشیم یقینا به آن دست پیدا می‌کنیم.
شکسته نفسی نیست اگر بگویم که نگارش من بدون کمک دوستانی که در این سالها نوشته‌های مرا خوانده‌اند و با صبر و حوصله، لطف و محبت در تصحیح آن به من کمک کرده‌اند هیچ گاه به این حد و مرز ناقابل هم نمی‌رسید.
حد اقل می‌توانم از روی شواهد بگویم که کار ما وبلاگ نویسان مخالف رژیم، خاری است در چشمان حکومت. پس همین مساله ما را مجبور می‌کند تا به نوشتن ادامه دهیم و همچنان خاری باشیم در چشمان حکومت. چند هفته پیش با خواهرم صحبت می‌کردم می‌گفت، دیگر حتی دسترسی به وبلاگ چنچنه هم در ایران برایش میسر نیست. از من می‌پرسید مگر جدیدا مسائل بخصوصی را در آن یکی وبلاگ مطرح می‌کنم که حکومت آنرا هم سانسور کرده!؟ در پاسخش گفتم، این اراذل می‌خواهند صدای ما را خاموش کنند، حالا فرقی نمی‌کند که سیاسی بنویسیم یا دستور غذا، یا در باره هر پدیده دیگری. اینها می‌دانند که ما مخالف حکومت ننگینشان هستیم در نتیجه صدای‌مان را می‌خواهند خاموش کنند.
این غزل حافظ را بخوانید و آویزه گوش کنید، چه این دوران هم به پایان خواهد رسید و حکومت ننگین آخوندی هم روزی نه چندان دور به جهنم خواهد پیوست.
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نمانده و چنین نیز هم نخواهد ماند
سحر کرشمه صبحم بشارتی خوش داد
که کس همیشه به گیتی دژم نخواهد ماند
سرود مجلس جمشید گفته‌اند این بود
بیار جام که دوران جم نخواهد ماند
چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است
چو بر صحیفه‌ی هستی رقم نخواهد ماند
من ار چه در نظر یار خاک راه شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
چو پرده دار به شمشیر می‌زند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه
که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند
ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ
که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند
پ.ن.:
حق با دختر همسایه است بابا نه فقط من نوشتن نمی‌دانم بلکه شمردن هم نمی دانم و وضع ام خراب است، این وبلاگ شش ساله شده نه هفت ساله

26 پیام   |    |     |     

23 Mar 2008

سالی که بر ایران گذشت

نوشته:     :::       25 پیام

سال گذشته برخلاف باور بعضی سالی بود بسیار حساس و اتفاقاتی که در این سال افتاد نقطه عطفی خواهد بود در روند اتفاقات آینده.
مهمترین اتفاق سال 86 در روزهای آخر آن روی داد و سرنوشت آینده رژیم رغم خورد. در انتخابات اسفند 86 بطور شفاف اسهال طلب ها نشان دادند که برخلاف تبلیغات تو خالی شان تنها برای یک هدف مبارزه می کنند و آن هم قدرت است. اینها نه هدف اصلاح رژیم را دارند و نه حتی می خواهند کمی در ساختار قدرت رژیم تغییری ایجاد کنند. این را ما می دانستیم ولی خوشباوران هنوز به این آگاهی نرسیده بودند، همان خوش خیالها بودند که در اسفند ماه مجددا رفتند و به اسهال طلب‌ها رای دادند. در همین انتخابات نیز مشخص شد که این گروه حاضر است حتی با کمترین سهم هم به رژیم خامنه‌ای مشروعیت بخشند، چه شرکت این گروه در چنین شرایطی هیچ معنی دیگری نمی‌توانست داشته باشد. گروهی که با داشتن اکثریت مجلس و پست ریاست جمهوری نتوانست حتی یک قدم به جلو بردارد چه گونه می‌خواهد با چهارتا و نصفی نماینده مجلس، آن هم مجلسی بی خاصیت عملی انجام دهد!؟ خاتمی شیاد هنوز با فریب دادن افکار عمومی القا می‌کند که هنوز می‌توان با چانه زنی در بالا و فشار از پائین به اصلاح رژیم پرداخت. انتخابات اسفند ماه با اینکه هیچ ثمره‌ای برای ملت نداشت ولی عاقبت این شیاد و هم دستان او را برملا کرد و به گمان من دیگر اینها قادر نخواهند بود حتی همین گروه کوچک را هم در مجلس بدست بیاورند. شرکت اسهال طلب‌ها در انتخابات تنها این خاصیت را داشت که به رژیم مشروعیتی کاذب ببخشد و همچنین باعث شد قدرت خامنه‌ای تثبیت شود. رفتار همین گروه است که باعث می‌شود یکه تازی‌های خامنه‌ای را جا بیندازد. اینها با رفتار خود علنا در جامعه این مساله را جا انداختند که خامنه‌ای می‌تواند و حق دارد در انتخابات دخالت کند و با دست خطی هر که را خواست اجازه شرکت دهد و هر که را نخواست علنا از هستی ساقط کند.
به نظر من رفتار خاتمی و کروبی وقتی که به پابوس رهبر رفتند تا صلاحیت بعضی نمایندگانشان را بدست بیاورند بصورت شفاف این مساله را در ساختار حکومت ایران جا انداختند که “رهبر می‌تواند بلکه حق دارد تا با یک دست خط ناقابل هر کاری بکند و مهم ترین حق شهروندی را از کسی سلب کند یا به او اهداء کند”. این بدعت همان چیزی بود که خامنه‌ای مدت‌ها ست دنبال آن بوده و با مجلس ششم و خواندن حکم حکومتی در مجلس به وسیله کروبی شروع شد و در این انتخابات بصورت شفاف جا افتاد که دست خط رهبر از همه چیز در حکومت آخوندی برنده تر است و هیچ قانونی در مقابل چنین دست خطی ارزش ندارد و حرف اول و آخر را در ایران دیکتاتور اعظم می زند. به نظر نگارنده این رفتار خاتمی و کروبی دقیقا به همین منظور طراحی شده بود تا بصورت شفاف این مساله را در ایران یک سره کنند که از این به بعد هیچ قدرتی بالا تر از رهبر نیست و همه این شامورتی بازی‌های انتخابات در ایران کشک است.
برخلاف انتظار رژیم، نکته مثبتی که در این انتخابات رخ داد، تحریم‌های این انتخابات گسترده تر از آن بود که انتظارش را داشتند. انتخابات چنان از رونق افتاد که در شهرهای بزرگ دیگر هیچ شبهه‌ای باقی نماند که اکثریت مطلق ملت دیگر حاظر نیستند با قول های واهی پای هیچ صندوق رایی بروند. تنها در مناطق دور افتاده که از چشم خبرنگاران خارجی دور است، رژیم می‌تواند با تقلب آمارهای واهی بسازد و به خورد ملت بدهد.
در آینده نزدیک خاتمی و شرکاء یا مجبور خواهند شد بصورت شفاف از رهبر حمایت کنند و به زیر عبای او پناه ببرند یا بصورت شفاف در مقابل او قرار بگیرند. این آخرین انتخاباتی خواهد بود که خاتمی و شرکاء با شامورتی بازی می‌توانند چنین مانورهایی بدهند. از این پس یا باید بصورت شفاف در مقابل ملت قرار بگیرند یا با رهبر سرشاخ شوند.

25 پیام   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی