27
Mar
2006
خانم معصومه ابتکار مری یا معصومه! گروگانگیر و جان وین دوران انقلاب! یا معاون رییس جمهور خاتمی و عضو هیئت مؤسس جبهه مشارکت! یا شاید هم خانم معصومه ابتکار برنده جایزه ویژه ” قهرمانان زمین ۲۰۰۶“!!!
باور کنید عدهای مثل گربه مرتضی علی میمانند از هر طرف که به هوا پرتابشان کنید باز با چنگال و بدون هیچ آسیبی به پایین میآیند.
از همه جالبتر این جمله (معصومه ابتکار: محیط زیست و سینما هر دو از جنس هنر هستند)
مرا به خنده که خیر به گریه انداخت و از خودم پرسیدم، آیا راهی برای خنثی کردن چنین شعبده بازانی وجود دارد!؟ یا باید تا ابد بازیچه دست این گونه اراذل شد!؟ خلاصه مطلب این خانم معصومه خانم یا همان مری شعبده بازی است که از هر راهی و با هر روشی میخواهد به قدرت برسد، حالا فرقی نمیکند این قدرت از طریق درخت کاری باشد یا از دیوار سفارت بالا رفتن یا هزار شامورتی بازی دیگر، هدف قدرت است، چه فرقی میکند چه نوع آن باشد.
در بخش: سیاسی
25
Mar
2006
این ضربالمثل رو شنیدید؟ معنی این ضربلمثل اینکه که وقتی برای یکی مثل من مشکلی پیش میاد دوتا دوتا مشکل پیش میاد.
امروز داشتم تغییراتی روی سرور وبلاگام میدادم یک مرتبه دیدم همه چیزی قاطی پاتی شد. بعد هم هر کاری کردم درست نشد که نشد. بعد از چند ساعت فشار روی اعصابم فهمیدم که عیب از اینترنت هست، زنگ زدم به آیاسپی اینترنتم ببینم چه مشکلی دارند، فرمودند خط نوری بین اروپا و آمریکا مشکل داره و این مشکل فقط به اتصال اینترنت من ربط نداره بلکه تمام اروپا همین مشکل رو دارند. به این میگن خوش شانسی!!
خلاصه اگه میبینید وبلاگ خُسن آقا مشکل داره این اشکال از فرستنده هست دست به گیرندههاتون نزنید.
در بخش: کامپیوتر و اینترنت
22
Mar
2006
امروز صبح وقتی داشتم خودم را آماده رفتن سر کار میکردم، از اخبار صبحگاهی تلویزیون نروژ شنیدم که رهبر حکومت آخوندی عاقبت قبول کرده با آمریکا مذاکره کند.
پس از گشت سریعی روی نت رسیدم به این خبر از ایسنا، عجله داشتم بروم سرکار و هر چه خبر را خواندم و زیر و رو کردم دستگیرم نشد که عاقبت ایران میخواهد با آمریکا (بر سر مساله عراق!!) مذاکره بکند یا نه!
سرکار یک نشریه نروژی بنام VG را دیدم در یکی از خبرهایش تیتر زده Kjærkomment pusterom که به این معنی است که یک تنفسی در درگیریهای ایران با آمریکا بر سر مساله عراق بوجود آمده. چند خبر دیگر را هم از منابع دیگر خواندم عاقبت دستگیرم نشد که آیا امام چهاردهم “بله” رو گفته یا نه!؟ آخه مثل عروسهای نُنُر که هزار بار باید بپرسی “وکیلم؟” تا طرف “بله” را بگوید، این مردک الدنگ هم عشوه میآید.
درست مثل بچهها که بر سر خوردن دارو المشنگه بپا میکنند وقتی که مادر یا پدر با قاشق داروی بدمزه به سراغشان میآیند و حاضر نیستند با زبان خوش دارو را ببلعند، حضرت رهبر هم المشنگه به پا کرده و حاضر نیست جام زهر را بدون المشنگه درآوردن نوش جان کند.
هم ما میدانیم و هم او و هم اطرافیانش که این جام زهر را هم باید مثل جام زهرهای دیگر بخورد.
عاقبت قضیه اینکه برگشتم اصل خبر را که ایسنا منعکس کرده بود این بار با دقت خواندم تازه دوزاریم افتاد و آن جمله مشهور “بله” را پیدا کردم.
وقتی خبر اصلی که ایسنا مستند به گفتههای خود او منعکس کرده را میخوانیم بهتر درک میکنیم که در پشت این بازی با واژهها فقط یک چیز نهفته است و آن هم همین خوردن جام زهر آقا است. همه این زحمات برای این است که آقا وقتی جام زهر را سر میکشد کسی او را نبیند و الخ.
حالا برای اینکه دیگران هم مجبور نشوند مثل من هزار و یک روزنامه را زیرورو کنند تا اصل مطلب را دریابند، جملات گههر بار ایشان را که دال بر قبول سر کشیدن جام زهر است را با حروف پررنگ اینجا مینویسم.
البته فراموش نکنید که ایشان این “بله” گههر بار را لابلای 1769 واژه که برابر است با 7642 حرف، در چهار صفحه مخفی کردهاند تا خدای ناکرده دل اوباشان چماق به دست خود را نشکنند و همچنین آثار سرکشیدن جام زهر کمی تا قسمتی کمتر شود. و عاقبت با هزار شامورتی بازی در یک کلمه فرمودهاند “بله!” البته با حرف زرین (الفبای غیرت!!).
نقل از پاراگراف 17 خبر ایسنا:
ایشان با اشاره به برخورد وقیحانه، دروغپردازانه و ناشایست مقامات آمریکایی با بحثهایی که در روزهای اخیر مطرح شده افزودند: مسوولان آمریکا در داخل و خارج عراق بارها از ایران درخواست مذاکره کردندکه مقامات ما اعتنایی نکردند اما با تکرار این درخواست، مسوولان ایرانی با درنظر گرفتن این احتمال که شاید مذاکره دربارهی اوضاع عراق، در جلوگیری از ناامنیهای فاجعه آفرین این کشور موثر باشد با انتقال دیدگاههای خود به آمریکا موافقت کردند.
در بخش: ملای حیله گر
20
Mar
2006

آزادی همه زندانیان سیاسی را خواستاریم
سال خوبی را برای همه آرزو دارم
در بخش: اجتماعی
19
Mar
2006
در خبری خواندم که آقایان حکومتچی مجری اوامر امام زمان تصمیم گرفتهاند تغییر ساعتی را که معمولا اول فروردین ماه همراه با دیگر کشورها انجام میشد از امسال انجام ندهند.
آقایان در این باره همچنین استدلال کردهاند که عمل تغییر ساعت که هماهنگ با دیگر کشورهای جهان انجام میشود از نظر اقتصادی هیچ گونه صرفه اقتصادی ندارد در نتیجه نیازی به تغییر ساعت نیست!
حالا باید از آقایان پرسید کدام کار شما با صرفه است که این یکی را تصمیم دارید بخاطر بی صرفه بودن انجام ندهید!؟ در زبان نروژی اصطلاحی داریم بنام Bakvendtland این باکوندلان یعنی یک جایی، یک سرزمینی که همه چیزش برعکس است، درست مثل جمهوری امام زمان. در چنین مملکتی حتی ملت هم بجای اینکه جلوروی کنند عقب روی میکنند، آب هم در جوی آب بجای سر پایین روان بودن سربالایی روان است و یقینا قورباغه هم بجای صدای قورباغه در آوردن ابوعطا میخواند.
حالا چون قورباغهها در ایران ابوعطا نمیخوانند و نظر به اینکه مملکت امام زمان خودش هزاران نوع قورباغه بدترکیب مثل احمقی نژاد دارد در نتیجه بجای قورباغه بنا شده آقای رئیس جمهور منتخب امام زمان برای ملت ابوعطا بخواند.
حتما آقایان بین خودشان استدلال کردهاند که در مملکتی که هیچ چیزاش درست کار نمیکند دلیل نمیکند ساعتش درست کار کند. از اول فروردین وقتی که ملت البته آن بخش از ملت که با جوامع دیگر مراوده دارند دچار سردرگمی شدند آنگاه آقای رئیس جمهور ابوعطا خوان یا همان قورباغه بدترکیب منتخب امام زمان باید پاسخگو باشد و چون می دانیم که رئیس جمهور و دیگر عمله اکره حکومت امام زمان به هیچ کس بجز امام زمان پاسخگو نیستند پس باید ملت برود پاسخها را از امام زمان بگیرد.
یک حکایت دیگه هم این است گویا اینکه میگویند عدهای از این آقایان باورمند هستند که اگر جهان را هرج و مرج فرا بگیرد امام زمان میآید، مثل اینکه حضرات دارن راستی راستی به آن عمل میکنند. آخه در خبری یک جایی چند وقت پیش خواندم که عدهای از این حکومتچیها واقعا به این تئوری باور دارند و دارند همه سعی خودشان را میکنند تا بلکه هرج و مرج هرچه بیشتر برقرار بشود تا آقاشون امام زمان هر چه زودتر بیاد. الحق که دیگه در اون مملکت امام زمان نیازی به واردات خر از قبرس نیست، ما خودمان توی ایران بزرگترین تولید کننده آن هستیم.
در بخش: طنز
19
Mar
2006
میگما جوات نامه تو چند میرفوشی میخام واسه خُسن آقا مستراح درست کنم، جا کم دارم
ادامه… »
در بخش: دیگران
18
Mar
2006
تیتر بالا ضربالمثلی است که اوضاع امروز رهبر مستضعفان جهان، امام چهاردهم، آقای خامنهای را بخوبی تشریح میکند. آقای رهبر در هر سخنرانی که این اواخر از خود “دروکنه” حرف از “مقاومت” و ایستادگی میزنه، باور ندارید خودتان بخوانید:
مقاومت در کردنهای رهبر: سیاست ما در مسئله هسته ای، تاکنون سیاست “مدارا” و “انعطاف” بوده، اما از حالا سیاست “مقاومت” و “ایستادگی” خواهد بود. اگر ما در این مرحله ، در پرونده هسته ای کوتاه بیائیم ، دشمن اصلی ما ،آمریکا، به همین بسنده نخواهد کرد و چنانچه اولین امتیاز را بگیرد جلوتر می آید. ما اگر در گام اول کوتاه بیاییم تا آخر باید عقب نشینی کنیم و ما برای اینکه کار به آنجا کشیده نشود از اول مقاومت خواهیم کرد و عزت و مصلحت کشور و نظام هم در همین است
البته این سخنرانی در وَکردنها فقط برای مصارف داخلی است، در اصطلاح فارسی به آن میگویند “فرار به جلو”، داستان پشت پرده اما چیز دیگری است، زیرا این اواخر ایشان چنان زیاد از حد از خود وقاهت در وَکرده که بیا و ببین.
آقای رهبر این اواخر چنان گه زیادی نوش جان کردهاند که حالا همان گه توی گلوی مبارکشان گیر کرده به همین خاطر مجبور است صبح تا شام هر خری که به دیدن حضرتش میآید با تاکید زیاد اعلام کند که در مقابل آمریکا میخواهد مقاومت کند!! یکی نیست از این مردک الدنگ بپرسد شما میخواهی مقاومت کنی یا ملت بیچاره باید مقاومت کند!؟ اگر بنا بر این است که شما از خود مقاومت “در وَکنی” که بنده بدون تردید میتوانم به شما قول بدهم که مقاومت شما حتی در مقابل گاز معده تان هم دوام نخواهد آورد و چنانچه خواسته باشید یک گوز نا قابل از خود “در وَکنید” یقین بدانید که بجای گوزیدن خواهید رید. پس زیادی گه بزرگ تر از دهانتان نخورید که یقینا دوباره توی گلوی مبارک گیر خواهد کرد.
آقای رهبر بجای گه خوریهای کیلو کیلو بهتر است توضیح بفرمایند الفبای غیرت و سیاست که از آن صحبت میکردند را توی کدام مستراح گم و گور کردهاند که یک مرتبه 180 درجه سیاست شان تغییر جهت داده و گویا بناست بروند به بابوس نه آقای بوش زیرا که او رهبر معظم را قابل پابوسی ندیده و در عوض نوکر حلقه به گوش خود زلمی خليلزاد را میخواهد مامور این کار کند تا یک دست بریند به هیکل حضرت رهبر تا دیگر گه زیاد تر از دهانش نخورد.
عاقبت همه دیکتاتورها همین گونه است، چنان در مقابل خواستههای به حق ملت در رنج خود (مقاومت و ایستادگی!!) میکنند که آخر سر مجبور میشوند به گه خوری بیفتند و به پابوس دولتهای استعماری بروند و به خیال خود از خود مقاومت در وَکنند.
در بخش: ملای حیله گر