03
Jan
2007
رویا خانم در پیام گیر مطلب دیروز خبری را نوشته در رابطه با این موضوع که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خواستار ثبت نام وبلاگها شده و اینکه اگر کسی نرورد و وبلاگ یا سایتش را ثبت نام کند، دولت از فعالیتاش جلوگیری خواهد کرد و احیانا وبلاگ یا سایت مربوطه را فیلتر خواهند کرد. رویا خانم پس از نوشتن خبر پیشنهاد کردهاند که وبلاگ نویسها این ثبت نام را تحریم کنند و الخ.
دوست عزیز در فارسی ضرب المثی هست که میگوید “اول برادری ات را ثابت کن بعد ادعای ارث کن”. حالا این ثبت نام وبلاگها و مزخرفات دیگری که آقایان فرمودهاند هم از همین نوع است. آقای رئیس جمهور و شرکاء باید اول برادری خودشان را ثابت کنند و بعد بیایند از این حرفهای بزرگتر از دهانشان بزنند. ما اصلا برای آقایان مشروعیتی قائل نیستیم که بخواهیم برای این کار یا کارهای دیگر از ایشان اجازه بگیریم.
آخه خنده دار نیست!؟ اکثر کسانی را که آقای رئیس جمهور و شرکا در پی ثبت نامشان هستند همگی قبلا سانسور شدهاند، اگر وبلاگی هم هنوز هست که سانسور نشده یا سیاسی نمینویسد و به قول معروف وبلاگ بی خطر است یا اینکه وبلاگ از نوع طرفدار رژیم است وگرنه باقی را که آقایان قبلا سانسور کردهاند. پس این چرندیاتی که آقایان حکومت چی میفرمایند اصلا تاثیر در ما و امثال ما ندارد. ما نه از ایشان اجازه شروع گرفتهایم و نه برای ادامه آن نیازی به اجازه ایشان داریم. در ضمن ما و امثال ما حتی حکومت ایشان را قبول نداریم چه رسد به اینکه معاون یا وزیر و وکیل ایشان را قبول داشته باشیم که بخواهیم به حرفهای ایشان وقعی بگذاریم. در حقیقت این عمل آقایان هم از روی استیصال است، چونکه در جوامع بینالمللی دارند از هر سو تحریم میشوند و زیر فشار شدید قرار دارند به همین خاطر هم هست که برای نشان دادن قدرت میخواهند مثل پهلوان پنبه یقه چهار تا وبلاگ نویس بیچاره را بگیرند. ما هم که برای ایشان تره خورد نمیکنیم پس زیادی جدی نگیرید آقایان را، خودشان خجالت خواهد کشید و این چرندیاتشان هم مثل قبلیها به مرور زمان به فراموشی سپرده خواهد شد.
در بخش: کامپیوتر و اینترنت
02
Jan
2007
ما قرار بود آی اس پی را عوض کنیم تا هم سرعت ما زیاد شود و هم سرعت میهمانان اینجا، ولی گویا این آیاسپی جدید ما ترکمان زد و ما را در این مدت عید کریسمس کلا بی اینترنت گذاشت. آخه توی این مملکت وقتی عید کریسمس میشود تا سال تحول همه چیز میخوابد، انگاری همه فلج عمومی میگیرند. ما هم هر کار کردیم که این اینترنت وصل شود نشد که نشد بعد هم رفتیم با اجازه شما یک هشت روزی بارسلون و دیگر حتی دسترسی هم به آیاسپی نداشتیم تا بلکه فشار بیاوریم اینترنت را وصل کند. خلاصه باید ببخشید. امروز هم خودم از سفر برگشتم و هم اینترنت برگشته خلاصه اینکه ما بعد از یک غیبت دو هفتهای برگشتیم خدمت شما، باز هم پوزش
در بخش: کامپیوتر و اینترنت
17
Dec
2006
استراتژی ملاها آن چنان پیچیده نیست که بعضیها گمان میبرند، این ما هستیم که ساده انگاریم.
نخستین استراتژی و سرلوحه رفتار آخوندها مشخص است حفظ نظام به هر قیمت، حتی به قیمت برباد دادن تمامیت ارضی ایران و همچنین اسلام عزیز شان.
بعد از این استراتژی که همه استراتژی های دیگر را زیر کنترل خود دارد و به شکلی استراتژی دراز مدت رژیم است در زیر این خط و استراتژی های میان مدت و کوتاه مدت تعریف میشوند و همه آنهایی که میخواهند در دایره تنگ خودیها بمانند باید از این استراتژی و خط ها پیروی کنند، حالا فرقی نمیکند اسهال طلب باشند یا کارگذار یا رایحه بوی گند جوراب یا هر چرندیات دیگری که بنام حزب، هیئت، دسته و ائتلاف هر روز مثل علف هرز در آن مملکت آخوند زده متولد میشود.
شاه مهره های این دستگاه عریض و طویل استراتژیهای بلند مدت را تعریف میکنند و پستهای کلیدی را بین خودشان تقسیم میکنند و هر کدام از این شاه مهرهها هم نوچههای زیر دست خود را اداره میکنند درست به همان شکلی که گروهها و دستههای مافیایی مافیوزهای خود را اداره میکنند. زیردستان نیز برای اینکه مقبول افتند با تمام وجود و نیرو در پیشبرد اهداف بلند و کوتاه مدت این پدرخواندهها میکوشند و نسبت به فعالیتشان سهم دریافت میکنند هر کس هم که پا را از گلیم خودش فراتر گذاشت و یا اینکه از این خطوط عبور کرد درست به سبک سیستم مافیای شناخته شده ایتالیایی سر به نیست میشود.
در پشت این شبکههای تو در تو و پیچیده هم سران (پدر خواندها) گاه گاهی استراتژی را بررسی میکنند و تغییر مسیرهای لازم را طراحی و به اجرا میگذارند تا به استراتژی اصلی که حفظ نظام است آسیبی نرسد.
روزی نغمه مذاکره با غرب را مطرح میکنند، روزی پیگیر اتمی کردن رژیم هستند، روزی پیگیر سرمایهگذاری خارجی هستند و در عمل همه این تغییر و تحولات در یک چیز خلاصه میشود حفظ بیضه نظام، همان که روز اول خمینی از آن صحبت میکرد، مگر هم او نبود که بصورت غیر مستقیم گفت که برای حفظ نظام هر چیزی جایز است؟ مگر از این هم واضح تر میتوان ابراز موضع کرد!؟
رژم جمهوری اسلامی اصلا نیازی به انتخاب یا انتخابات ندارد آنها (پدرخواندها) قادرند بدون انتخابات در کنار هم برادرانه تقسیم قدرت و ثروت کنند، هم ثروت به اندازه کافی در ایران وجود دارد تا آقایان سهم کافی بدست آورند و هم قدرت کافی برای تقسیم کردن وجود دارد. همچنین اگر شجره این سران باندها را بررسی کنید میبینید که همگی شان به طریقی به هم خویشاوندی و نزدیکی فامیلی دارند در نتیجه همه این درگیریها و جنگ و جدالهای داخلی جنگ و جدال زرگری است و بس، همگی دست در یک کاسه دارند.
روزی این یکی دولت را بدست میگیرد و آن یکی مجلس خبرگان را کنترل میکند روز دیگر پست عوض میکنند. همه این تغییر و تحولات تنها برای فریب جهان خارج در درجه اول و سرگرم کردن ملت در درجه دوم است. با این کارشان به دنیا نشان میدهند که قدرت سیاسی دست عوامل این رژیم است و از مشروعیت هم برخوردار است مشروعیتی که از صندوقهای مسخره رایگری بیرون می آورند و در داخل هم سر عدهای که گمان میکنند روشنفکر هستند را گرم میکنند که دلشان خوش باشد در یک دموکراسی دینی فعال سیاسی هستند. همه را هم سر کار گذاشتهاند و پشت صحنه به ریش همه هم میخندند.
برای نمونه کافی است به تحولات و بازیهای ملاها در این سالها دقت کرده باشید، یک روز خاتمی را علم میکنند و مثلا او را مقابل خامنه ای و هاشمی قرار میدهند، روزی هاشمی را مظلوم جلوه میدهند و او را در مقابل خامنهای قرار میدهند و روز دیگر احمدی نژاد را دشمن ملت جلوه میدهند و هاشمی را مظلوم جلوه میدهند و این همه دوباره تکرار میشود و باز تکرار میشود تا بدین وسیله بتوانند ملت را سرکار بگذارند و فریب بدهند و به بازی بگیرند بازی بنام انتخابات. در مملکتی که ملتاش حق انتخاب خصوصی ترین امور خود از آن جمله حق انتخاب لباس را هم ندارد حرف زدن از انتخابات را تنها میتوان دهن کجی و به تمسخر گرفتن ملت نامید.
تا ملت به این درک نرسد که رای دادن در چنین سیستمی فقط کمک به سرپا نگه داشتن سیستم است و دست از این بازی احمقانه برندارد، رژیم به راه خود ادامه خواهد داد. آن روزی که ملت ایران به این درک رسید که تحریم میتواند رژیم را در تنگنا قرار دهد، یقین بدانید در آن روز یا رژیم به کل از هم خواهد پاشید یا سران مافیا مجبور خواهند شد محیط بازی را کمی گسترش دهند و به گروههای دیگر هم اجازه بازی دهند.
در بخش: انتخاباتی
16
Dec
2006
دیروز را تعطیلی گرفته بودم نه برای اینکه اَنتخابات را پیگیری کنم که پیشتر مجبور بودم برای تغییر آیدیاسال علیه سلام در منزل باشم، که عاقبت هم نیامدند و کار انجام نشد و در نتیجه اوقات بیکاری را روبروی تلهویزیون جمهوری پشم و شیشه نشستم. نتیجهای که میتوانم از این اَنتخابات بگیرم این است که درست همان طبقهای که حدس میزدم رفته بودن پای صندوق. همانهایی که بخاطر نابودی دهات و روستاها به مرور زمان به حاشیه شهرها هجوم آوردهاند و به شکلی شهر نشین شدهاند! همانها چرخ دندههای حکومت آخوندی را میچرخانند، تصاویر خود گویای این مدعا است. وقتی خبرنگاران صدا و سیمای جمهوری پشم شیشه با شرکت کنندگان صحبت میکردند میتوانستی به راحتی ببینی که چرا میخواهند رای بدهند (نا آگاهی). اکثرا حتی نمیدانستند که به چه چیزی رای میدهند، اکثرا فرق بین دولت، مجلس، شورا و الخ را نمیدانستند و این واژهها را با هم مخلوط میکردند. سخن آخر اینکه جمهوری اسلامی همانهایی را که تحمیق کرده و در سینه زنی و تظاهرات قادر است به خیابان بکشد همانها را هم قادر است به پای صندوقهای رای بکشاند. البته پشت این افراد هم عده بسیار معدودی هستند که برای منافعشان در این اَنتخابات شرکت میکنند. اینها همانهایی هستند که مسئول گله گوسفندان هستند، تا خدای ناکرده یک مرتبه به بیراهه نروند. تصاویر خود گویای این مدعاست.

در مملکتی که حکومت گران آن هنوز یک روز بعد از پایان انتخابات تصمیم نگرفتهاند که رای را با دست میخواهند بشمارند یا با ماشین، صحبت از رای گیری پوزخندی است به ملت. این تحقیر و تمسخر در شان ملت ایران نیست.
سخنگوی هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات:
در خصوص شمارش آراء انتخابات شوراها توسط رایانه، ابهامات و سؤالاتی مطرح است و تا زمانی که این ابهامات برطرف نشود، شمارش آراء دستی خواهد بود. منبع
ایسنا
در بخش: انتخاباتی
14
Dec
2006
جهت کمک به پیش رفت دموکراسی!! خُسن آقا هم، هم آهنگ با دیگر وبلاگ نویسان اقدام به انتشار لیست مورد حمایت خود مینماید!! به امید اینکه اسلام عزیز هر چه بیشتر سوار بر خر مراد شود.
آقای روشنفکر دینی نامزد شماره یک مورد تایید خُسن آقا

برای اینکه دنیا فکر نکند که در حکومت عدل علی خانمها فراموش شدهاند این دوشیزه زیبا هم انتخاب خُسن آقا برای خانمها ست.

نتیجه انتخابات هم فردا شب یا پس فردا شب در همین وبلاگ ارائه خواهد شد
در بخش: انتخاباتی
13
Dec
2006
یک ماه پیش یکی از مسئولین فروش شرکت اینترنتی که اداره ما با آن قرارداد دارد تلفن کرد و گفت که شرکت نامبرده با اداره ما قرارداد بسته تا کارمندان بتوانند اتصال اینترنت با سرعت بالا را از آنها خریداری کنند. من هم که دیدم پیشنهاد خوبی است قبول کردم و حالا یک مرتبه دیروز میلی از آنها دریافت کردم مبنی بر اینکه روز 15 دسامبر یعنی پس فردا این اتصال را انجام خواهند داد. در نتیجه آی پی (IP) سرویس اینترنت من روز جمعه عوض خواهد شد. در نتیجه این تغییرات یقینا چند ساعتی یا حتی بیشتر سرور خُسن آقا و در نتیجه تمام وبلاگ های من برای همین مدت از صفحه اینترنت محو خواهد شد. یک مشکل دیگر هم هست اینکه تمام صفحههایی که نزد سرویس دهنده قبلی داشتم همگی پاک خواهند شد. از آن صفحهها هم همین امشب کپی برداری کردم تا در اسرع وقت در مکان دیگری قرار بدهم. یکی از نتایج این نقل مکان هم ممکن است گریبان بعضی از شما را بگیرد. اگر خاطرتان باشد بعضی از قالبهایی را که دوستان از قالبهای من استفاده کردهاند، بعضی از قطعات این قالبها روی این آدرسها هستند در نتیجه ممکن است وبلاگهای این دوستان هم کمی تا قسمتی کج و معوج شود بابت این موضوع هم پوزش میخواهم. باور کنید اصلا این یکی مشکل آخری اصلا یادم نبود. امشب که رفتم کپی صفحهها را بردارم این قالبها را دیدم و یادم به آنها افتاد. البته اکثر شما ممکن است قطعات قالبها را که عموما شامل فایلهای استایل (css) میشوند را خودتان در مکانهای دیگری نگهداری کرده باشید. اگر این کار را نکردهاید حتما با من تماس بگیرید تا کپی آنرا در اختیار شما قرار بدهم یا اگر امکان نگهداری این قالبها برای شما نیست، چند روزی صبر کنید تا خودم مکانی برای آنها دست و پا کنم.
این همه خبر بد، این هم یک خبر خوب. از پس فردا سرعت خُسن آقا و همه توابع سه برابر یا شاید هم بیشتر شود و این خودش نکته مثبتی است.
در بخش: کامپیوتر و اینترنت
12
Dec
2006
حادثه دیروز پلی تکنیک و حوادث روز 16 آذر دانشگاهها مرا به فکر دورانی انداخت که من و بیشتر هم سنهای من در سالهای 57 بازیچه دست آخوندها شدیم میاندازد.
چرا این حوادث مرا یاد آن دوران میاندازد به این دلیل است که یکی از خواص جوان بودن بی تجربگی است. انسان بی تجربه هر چه هم که هشیار باشد یا هرچه هم که از مسائل سیاسی آگاهی داشته باشد باز بخاطر نداشتن تجربه خیلی راحت میتواند فریب سیاست پیشگان را بخورد و وارد بازیهایی شود که گردانندگانش کسان دیگری هستند.
حاشیه روی کافی است واضح بگویم از این میترسم که این اتفاقات چند روز گذشته دانشگاهها، بازیهای سیاسی باشد که بوسیله اصلاح طلبان برای تاثیر گذاری بر انتخابات پیش رو ترتیب داده شده باشد. این که مینویسم یک حدس است، نه مدرکی برای این مدعایم دارم و نه حتی یقین دارم که اینچنین است، اما مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد. در اینکه خواسته دانشجویان بی حیله و نیرنگ است و اینکه آنها آرمان خواه هستند شکی نیست ولی اینکه آنها به بازی گرفته شده باشند دور از واقعیت نیست.
سناریو ساده است، اصلاح طلبان میدانند که در مقابل نیروهای احمدی نژاد و دیگر اقتدار گرایان هیچ شانسی برای پیروزی در انتخابات پیش رو ندارند و میدانند که آن گروههایی که در دوران خاتمی به اصلاح طلبان رای میدادند قشری از ملت بودند که از رژیم عاصی بودند و اگر به آنها رای دادند به این امید بود که منشاء حرکتی شوند تا بلکه اوضاع سیاسی ایران تا حدودی اصلاح شود، ولی وقتی که اصلاح طلبان برخلاف خواست رای دهندگان 8 سال ملت را دست به سر کردند، گمان نمیکنم که آن گروه از رای دهندگان دیگر تا چندین دهه حاضر شوند با آنها رای دهند. همچنین نیروهای اقتدارگرا نیروهای ثابتی هستند، آنها در هر شرایطی به اقتدار گرایان رای خواهند داد در نتیجه اصلاح طلبان تا فراموشی ملت دیگر در هیچ انتخاباتی رای نخواهند آورد. با این وضع اصلاح طلبان که میدانند در این انتخابات شانسی ندارند با بازیهای سیاسی و به بازی گرفتن جوانان دانشجو سعی میکنند به خیال خود جو را به نفع خود تغییر دهند و به خیال خودشان با رادیکال کردن جو جامعه در یک مقطع کوتاه بتوانند اوضاع را به نفع خود تغییر دهند.
امیدوارم که این تحلیل من درست نباشد و این تحرکات دانشجویی یک حرکت خود جوش یا حداقل یک حرکت دانشجویی مستقل و دور از بازیهای سیاسی نیروهای درون رژیم باشد.
به خاطر داشته باشید که این حرکتهای مقطعی به نفع جنبش آزادی خواهی ملت ایران نیست، مگر اینکه این حرکتها تداوم پیدا کنند. اگر چنین حرکتهایی مقطعی باقی بماند یقین داشته باشید که رژیم با شناسایی نیروهای بالقوه بعد از پایان هر مقطع، نیروهای فعال دانشجو را به شدت سرکوب خواهد کرد و در نتیجه به انفعال خواهد کشاند. درست مثل حوادث 18 تیر.
امیدوارم که نیروهای دانشجویی با هشیاری این مسائل را پیگیری کنند تا مبادا بوسیله اصلاح طلبان مکار به بازی سیاسی گرفته شوند.
پ.ن.:
این مطلب و خصوصا پیامهای نوشته شده برای این مطلب را بخوانید و ببینید که تنفر از اسهال طلبی تا چه اندازه رو به افزایش است.
در بخش: سیاسی