Dec 12 2006
نگرانم
حادثه دیروز پلی تکنیک و حوادث روز 16 آذر دانشگاهها مرا به فکر دورانی انداخت که من و بیشتر هم سنهای من در سالهای 57 بازیچه دست آخوندها شدیم میاندازد.
چرا این حوادث مرا یاد آن دوران میاندازد به این دلیل است که یکی از خواص جوان بودن بی تجربگی است. انسان بی تجربه هر چه هم که هشیار باشد یا هرچه هم که از مسائل سیاسی آگاهی داشته باشد باز بخاطر نداشتن تجربه خیلی راحت میتواند فریب سیاست پیشگان را بخورد و وارد بازیهایی شود که گردانندگانش کسان دیگری هستند.
حاشیه روی کافی است واضح بگویم از این میترسم که این اتفاقات چند روز گذشته دانشگاهها، بازیهای سیاسی باشد که بوسیله اصلاح طلبان برای تاثیر گذاری بر انتخابات پیش رو ترتیب داده شده باشد. این که مینویسم یک حدس است، نه مدرکی برای این مدعایم دارم و نه حتی یقین دارم که اینچنین است، اما مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد. در اینکه خواسته دانشجویان بی حیله و نیرنگ است و اینکه آنها آرمان خواه هستند شکی نیست ولی اینکه آنها به بازی گرفته شده باشند دور از واقعیت نیست.
سناریو ساده است، اصلاح طلبان میدانند که در مقابل نیروهای احمدی نژاد و دیگر اقتدار گرایان هیچ شانسی برای پیروزی در انتخابات پیش رو ندارند و میدانند که آن گروههایی که در دوران خاتمی به اصلاح طلبان رای میدادند قشری از ملت بودند که از رژیم عاصی بودند و اگر به آنها رای دادند به این امید بود که منشاء حرکتی شوند تا بلکه اوضاع سیاسی ایران تا حدودی اصلاح شود، ولی وقتی که اصلاح طلبان برخلاف خواست رای دهندگان 8 سال ملت را دست به سر کردند، گمان نمیکنم که آن گروه از رای دهندگان دیگر تا چندین دهه حاضر شوند با آنها رای دهند. همچنین نیروهای اقتدارگرا نیروهای ثابتی هستند، آنها در هر شرایطی به اقتدار گرایان رای خواهند داد در نتیجه اصلاح طلبان تا فراموشی ملت دیگر در هیچ انتخاباتی رای نخواهند آورد. با این وضع اصلاح طلبان که میدانند در این انتخابات شانسی ندارند با بازیهای سیاسی و به بازی گرفتن جوانان دانشجو سعی میکنند به خیال خود جو را به نفع خود تغییر دهند و به خیال خودشان با رادیکال کردن جو جامعه در یک مقطع کوتاه بتوانند اوضاع را به نفع خود تغییر دهند.
امیدوارم که این تحلیل من درست نباشد و این تحرکات دانشجویی یک حرکت خود جوش یا حداقل یک حرکت دانشجویی مستقل و دور از بازیهای سیاسی نیروهای درون رژیم باشد.
به خاطر داشته باشید که این حرکتهای مقطعی به نفع جنبش آزادی خواهی ملت ایران نیست، مگر اینکه این حرکتها تداوم پیدا کنند. اگر چنین حرکتهایی مقطعی باقی بماند یقین داشته باشید که رژیم با شناسایی نیروهای بالقوه بعد از پایان هر مقطع، نیروهای فعال دانشجو را به شدت سرکوب خواهد کرد و در نتیجه به انفعال خواهد کشاند. درست مثل حوادث 18 تیر.
امیدوارم که نیروهای دانشجویی با هشیاری این مسائل را پیگیری کنند تا مبادا بوسیله اصلاح طلبان مکار به بازی سیاسی گرفته شوند.
پ.ن.:
این مطلب و خصوصا پیامهای نوشته شده برای این مطلب را بخوانید و ببینید که تنفر از اسهال طلبی تا چه اندازه رو به افزایش است.
8 پیام |
نه خُسن آقا جان!
من جور ديگری داستان را می بينم همان گونه که سال هاست چشم به راه اش بوذه ام و آن هم بريدن جنبش دانش جويی از بدنه حکومت (گران) و رفتن به سوی سازمان دهی های ناوابسته و اين جهانی (سکولار) است. اگر يادت مانده باشد پس از انقلاب فرهنگ کش شان دانش گاه و همه نهادهای آموزشی را سرکوب کردند و همين انجمن اسلامی گروه های حزب الله بودند که با انجمن های ديگر در ستيز بودند و بسيارشان به بدنه سپاه و نيروهای سرکوب پيوستند. پس از باز گشايی و درست کردن انجمن امام فرموده دفتر تحکيم را درست کردند سال ها به درازا انجاميد که به آرامی جنبش هايی از درون همين انجمن اسلامی با خواست های ديگری سر بر آوردند و اين هم چنان تا به امروز ادامه داشته.
شايد امروز سازمان دهی آن چنان که بايسته است را در ميان دانش جويان نداريم و تنها جنبش های گاهانه و روز مره باشد. اما دانش جويان نمی توانند حزب باشند. اما می توانند پايه گذار انجمن های دانش جويی سد در سد ناوابسته را سازمان هی کنند.
به هر رو دست حکومت يان برای بخش های بزرگی از مردم و به ويژه دانش جويان رو شده. اگر نگاهی به گزارش ها کنی انگل منش های مشارکتی هم کار ديروز دانش جويان را در نشستی “محکوم” کرده اند. افسار همه اين ها دست ولی فقيه است و اين را دانش جويان هم بايد بدانند و اين که حکومت نه با فريب که تنها با تفنگ است که فرمان می راند بر همه آشکار است.
کنجکاو عزیز امیدوارم که حدس تو درست باشد ولی این حرامزادگان آخوند را دست کم نگیر حیله گرانی هستند که شیطان در مکتب اینها درس خوانده.
اینکه دانشجویان از بدنه رژیم جدا شدهاند در آن حرفی نیست ولی اینکه به بازی گرفته شوند را باید جدی گرفت و بحث آنرا مطرح کرد تا آنها که هدایت کننده این حرکتها هستند هشیارانه تر عمل کنند.
خسن آقا جان
تجربه تلخ تو و من نباید بگذارد فراموش کنیم که در تاریخ معاصر ایران در هر دو رژیم فقط دانشجویان توانسته اند از روزنی بس باریک نور امیدی بر قلب های افسرده بتابانند و منتظر رفتن زمستان نمانند تا روسیاهی نکبتیان آشکار شود. با همه پلیدی هائی که اینها از مغز پوکشان بیرون ریختند، انجمن بسیجی درست کردند، در صحن دانشگاه گور کندند، تحکیم و تضعیف وحدت کردند، به سیاهچال انداختند، کشتار کردند باز عطر خوش جوانی و شور این مهربانان خواب را از چشم سفاکان بی سرو پا از همه جورش ربوده است، که پریرو تاب مستوری ندارد — چو در بندی سر از روزن برآرد.
Dorood Khoshn aghaye aziz,
Man ham be onvane javane khami ke hangame rooy kar amadane Khatami be estelah Eslah talab, be bazi gerefte shodam ba in bardashte shoma kamelan movafegham. Hatta mandane yek nafar az inan bar sarire ghodrat, baese for raftane har che bishare Iran o Irani hamchon 29 sale gozashte khahad shod. Derakht ro bayad az rishe ghat kard in bar. nagofteh namanad ke agar ham harakati soorat begirad baz ham be dast in daneshjooyan khahad bood va omidvaram be rahbarie inan ham bashad.
shad o sabz bashid.
انتخابات تقلبی رژیم اسلامی را تحریم کنیم
آقا ما که خنديديم و دل مان نيامد که اين خنده را هم از شما دريغ کنيم.
“….
دو هفته به انتخابات شوراها مانده و دوست دارم این بار آرزوی خود را برای این انتخابات با صدای بلند فریاد کنم. فریاد کنم که در انتخابات شوراها دلم میخواهد دست فرشتگان و ملائک از آستین درآید و، هر آنجا که نامزدی مورد اعتماد و خادم هست، تمام صندوقهای رای را بسودش پر کند. دلم میخواهد با صدای بلند آرزو کنم که، در تهران، فرشتگان و ملائک آنقدر رای بسود ائتلاف، به پیش کسوتی شیخ مهدی کروبی، به صندوقها بریزند که تمام رقبا مایوس شوند. آرزو دارم من هم، مثل همه آن فرشتگان و ملائک، مثل همه دخترها و پسرها و پدرها و مادرهای جان سوخته، مثل همه فدائیها و تودهایها و ملی مذهبیها و تحکیم وحدتیها و دیگران، مثل همه جمهوریخواهان، فردای روز انتخابات لبخندی بر لبانم بنشیند و بگویم: “خوب شد که این ها آمدند. اگر آنها میآمدند بدتر بود. حالا ببینیم اینها چه میکنند”. دوست داشتم بگویم “من حرف مشترکم، مرا فریاد کن” [بی چاره شاملو]. اما دریغ که خویشتن خویشم زبان بریده به کنجی نشسته صُماً بُکم[مردکه زبان دراز دوباره توبه بکن برگرد ايران تو که سرباز امام بودي و پيرو راه اش].”
فرخ نگه دار
——————
پاسخ:
آقا کنجکاو، این سخنان گه هر بار رفیق ِ شفیق استالین را من همان روز اینجا در بخش اخبار منعکس کردم و تنها بالای متن خبر نوشتم: “برای ثبت در بخش اخبار خُسن آقا ارزش خواندن ندارد”
خلاصه مطلب اینکه آقایان حقوق بگیر هر روز بیشتر از روزهای قبل باید پته خودشان را روی آب بدهند.
همه بايد كون بدهند
و حوو خضوري پر شوررررررررررررررررررررررررر
در انتخابات رهبري معظم داشته باشند
اما مواضب باشند كونشان گذاشته نشود
دوست عزیز ، عضو محترم پن لاگ !
لطفا برای یک تصمیم گیریٍ بسیار مهم به گروه یاهوی اعضای پن لاگ رفته و در رای گیری شرکت کنید .
اگر تا کنون عضو گروه یاهوی پن لاگ نشده اید با ایمیل مسئول فنی پن لاگ یعنی :
a_gilemard@yahoo.de
و یا یکی از ایمیل های زیر تماس بگیرید تا دعوت نامه برایتان ارسال شود .
penlog@gmail.com
penlog.ozviat@gmail.com
در صورتی که هم اکنون عضو گروه یاهو هستید و در نظرخواهیٍ مذکور شرکت کرده اید ، این پیام را نادیده بگیرید !
با تشکر
کمیسیون عضویت پن لاگ _ نسرین