Dec 17 2006
چقدر راحت فریب میخوریم
استراتژی ملاها آن چنان پیچیده نیست که بعضیها گمان میبرند، این ما هستیم که ساده انگاریم.
نخستین استراتژی و سرلوحه رفتار آخوندها مشخص است حفظ نظام به هر قیمت، حتی به قیمت برباد دادن تمامیت ارضی ایران و همچنین اسلام عزیز شان.
بعد از این استراتژی که همه استراتژی های دیگر را زیر کنترل خود دارد و به شکلی استراتژی دراز مدت رژیم است در زیر این خط و استراتژی های میان مدت و کوتاه مدت تعریف میشوند و همه آنهایی که میخواهند در دایره تنگ خودیها بمانند باید از این استراتژی و خط ها پیروی کنند، حالا فرقی نمیکند اسهال طلب باشند یا کارگذار یا رایحه بوی گند جوراب یا هر چرندیات دیگری که بنام حزب، هیئت، دسته و ائتلاف هر روز مثل علف هرز در آن مملکت آخوند زده متولد میشود.
شاه مهره های این دستگاه عریض و طویل استراتژیهای بلند مدت را تعریف میکنند و پستهای کلیدی را بین خودشان تقسیم میکنند و هر کدام از این شاه مهرهها هم نوچههای زیر دست خود را اداره میکنند درست به همان شکلی که گروهها و دستههای مافیایی مافیوزهای خود را اداره میکنند. زیردستان نیز برای اینکه مقبول افتند با تمام وجود و نیرو در پیشبرد اهداف بلند و کوتاه مدت این پدرخواندهها میکوشند و نسبت به فعالیتشان سهم دریافت میکنند هر کس هم که پا را از گلیم خودش فراتر گذاشت و یا اینکه از این خطوط عبور کرد درست به سبک سیستم مافیای شناخته شده ایتالیایی سر به نیست میشود.
در پشت این شبکههای تو در تو و پیچیده هم سران (پدر خواندها) گاه گاهی استراتژی را بررسی میکنند و تغییر مسیرهای لازم را طراحی و به اجرا میگذارند تا به استراتژی اصلی که حفظ نظام است آسیبی نرسد.
روزی نغمه مذاکره با غرب را مطرح میکنند، روزی پیگیر اتمی کردن رژیم هستند، روزی پیگیر سرمایهگذاری خارجی هستند و در عمل همه این تغییر و تحولات در یک چیز خلاصه میشود حفظ بیضه نظام، همان که روز اول خمینی از آن صحبت میکرد، مگر هم او نبود که بصورت غیر مستقیم گفت که برای حفظ نظام هر چیزی جایز است؟ مگر از این هم واضح تر میتوان ابراز موضع کرد!؟
رژم جمهوری اسلامی اصلا نیازی به انتخاب یا انتخابات ندارد آنها (پدرخواندها) قادرند بدون انتخابات در کنار هم برادرانه تقسیم قدرت و ثروت کنند، هم ثروت به اندازه کافی در ایران وجود دارد تا آقایان سهم کافی بدست آورند و هم قدرت کافی برای تقسیم کردن وجود دارد. همچنین اگر شجره این سران باندها را بررسی کنید میبینید که همگی شان به طریقی به هم خویشاوندی و نزدیکی فامیلی دارند در نتیجه همه این درگیریها و جنگ و جدالهای داخلی جنگ و جدال زرگری است و بس، همگی دست در یک کاسه دارند.
روزی این یکی دولت را بدست میگیرد و آن یکی مجلس خبرگان را کنترل میکند روز دیگر پست عوض میکنند. همه این تغییر و تحولات تنها برای فریب جهان خارج در درجه اول و سرگرم کردن ملت در درجه دوم است. با این کارشان به دنیا نشان میدهند که قدرت سیاسی دست عوامل این رژیم است و از مشروعیت هم برخوردار است مشروعیتی که از صندوقهای مسخره رایگری بیرون می آورند و در داخل هم سر عدهای که گمان میکنند روشنفکر هستند را گرم میکنند که دلشان خوش باشد در یک دموکراسی دینی فعال سیاسی هستند. همه را هم سر کار گذاشتهاند و پشت صحنه به ریش همه هم میخندند.
برای نمونه کافی است به تحولات و بازیهای ملاها در این سالها دقت کرده باشید، یک روز خاتمی را علم میکنند و مثلا او را مقابل خامنه ای و هاشمی قرار میدهند، روزی هاشمی را مظلوم جلوه میدهند و او را در مقابل خامنهای قرار میدهند و روز دیگر احمدی نژاد را دشمن ملت جلوه میدهند و هاشمی را مظلوم جلوه میدهند و این همه دوباره تکرار میشود و باز تکرار میشود تا بدین وسیله بتوانند ملت را سرکار بگذارند و فریب بدهند و به بازی بگیرند بازی بنام انتخابات. در مملکتی که ملتاش حق انتخاب خصوصی ترین امور خود از آن جمله حق انتخاب لباس را هم ندارد حرف زدن از انتخابات را تنها میتوان دهن کجی و به تمسخر گرفتن ملت نامید.
تا ملت به این درک نرسد که رای دادن در چنین سیستمی فقط کمک به سرپا نگه داشتن سیستم است و دست از این بازی احمقانه برندارد، رژیم به راه خود ادامه خواهد داد. آن روزی که ملت ایران به این درک رسید که تحریم میتواند رژیم را در تنگنا قرار دهد، یقین بدانید در آن روز یا رژیم به کل از هم خواهد پاشید یا سران مافیا مجبور خواهند شد محیط بازی را کمی گسترش دهند و به گروههای دیگر هم اجازه بازی دهند.
5 پیام |
حسن اقا جون
اگر يک نظام ترسی از سقوط نداشته باشد اينهمه برنامه های پيچيده برای بقای خودش نميکشد. اين همه بساط حقه و نيرنگ بخاطر اين استکه آقايان خودشان ميدانند حداقل ۶۰ در صد مردم اصلا به پای صندوق رای نخواهند آمد. اصلا اين نظام را باور ندارند. حدود ده درصد هم سفت و سخت طرفدار اين نظامند و تحت هر شرايطی از آن حمايت ميکنند. حدود بیست تا سی درصد هم نيروهای دوزيستی بنام اصلاح طلبان هستند که همواره ابزار دست همان اقليت ۱۰ درصدی قرار ميگيرند.
آقايان هروقت بخواهند تنور انتخابات را گرم کنند يک چراغ سبز به اينها نشان ميدهند و اين بيچارهها زود حشری ميشوند و با کله بطرف صندوقها هجوم ميبرند. البته هميشه هم سرشان بی کلاه ميماند و سرشکسته و نااميد برميگردند سر جای اولشان.
خلاصه اينکه تا اين بيست سی در صد سپر بلای اين نظام هستند٬ اصلاحات واقعی در اين مملکت دشوار است. مانع بزرگ اصلاحات همين باصطلاح اسهال طلبها هستند. ببين حتی در يک مورد روشن اينها نميتوانند ثابت قدم باشند.
مردم يعنی همان شصت در صد٬ هاشمی رفسنجانی را بخاطر آن عملکرد فريبکارانهاش در دوران جنگ و هشت ساله رياست جمهوریاش خوب شناختند و او را به زباله دان تاريخی انداختند اما همين اصلاح طلبان زمانی که به نفعشان بود عليه هاشمی فعاليت کردند و زمانی که در حال سقوط بودند دست بدامان او دراز کردند. رفتار اينها مثل بازيهای کودکانهاست.
———
دقیقا همین هست که نوشتی
سلام
——
سلام علیکم و رحمت الله!!!!
جانا سخن از زبان ما میگویی
dorood bar shoma kamelan dorost neveshtid
Read this:
http://yaghyemaghmoom.blogfa.com/post-183.aspx