20 Jan 2013

فروریزی تونل انقلاب!

نوشته:     :::       3 پیام

سی و سه سال پیش یعنی چندین ماه بعد از وقوع انقلاب یکی از معدود کسانی بودم که با ادبیاتی به شکل همین ادبیاتی که در وبلاگ خُسن آقا به کار می‌برم، اینجا و آنجا هر چه فحش و بد و بیراه بود نثار خمینی می‌کردم. آن سال‌ها حتی مجاهدین خلق هم زیر علم و کتل خمینی سینه می‌زدند. کمونیست‌های دو آتشه هم امام امام از دهانشان نمی‌افتاد و او را علمدار مبارزه با امپریالیسم می‌دانستند. آن روزها وقتی به اوضاع نگاه می‌کردم خود را در تونلی تاریک و طولانی می‌دیدم که هیچ روشنایی در انتهای تونل پیدا نبود. تو گویی انتهای تونل به نیستی می‌پیوست.
امروز اما نوری بسیار قوی در انتهای تونل نمایان شده و اتمام تونل را نوید می‌دهد. کار به جایی رسیده که سازندگان تونل هم دارند با تیشه‌های خود آنرا خراب می‌کنند.
نزدیک به چهار سال پیش وقتی سید علی خامنه‌ای بعد از انتصابات 88 گفت ” جسم ناقصی دارد و اندک آبرویی …” و الخ. عده‌ای کاسه لیس برایش اشک تمساح ریختند، او هم جو گیر شد و جو اختناق را بیشتر گسترش داد او در آن روزها گمان نمی‌کرد که به این زودی نزدیک ترین یاران انقلاب هم از دور و بر او دور شوند.
کار به جایی رسیده که خیمه‌های انقلاب مثل موتلفه و ستون‌های آن مثل هاشمی رفسنجانی هم بطور علنی در برابر سید علی آقا قد علم کرده‌اند و دارند با تیشه‌های خود تونل توهم و تاریک آسید علی آقا را خراب می‌کنند. وقتی ریزش به این شدت باشد من گمان نمی‌کنم که نیاز به انتصابات 92 برای سرنگونی باشد! چنین که به نظر می‌رسد هم خیمه انقلاب هم ستون آن تصمیم دارند کاخ استبداد آسید علی آقا را خراب کنند. نه که گمان کنید که این دو که گفتم عاشق چشم و ابروی من و شما شده‌اند که باعث شده مواضع خود را عوض کنند ها! خیر این تغییر مواضع از آن جهت است که آخر تونل انقلاب فرا رسیده و این دو بینش آنرا دارند که نور را در انتهای تونل ببینند. آنها که هنوز دور و بر آسید علی باقی مانده‌اند کور شده‌اند از این تاریکی، وگرنه آنها هم تا حالا خیمه شعبده بازی او را ترک کرده بودند!
وقتی در شرایط امروز عسگراولادی که کنترل بازار دست خانواده او و موتلفه است پشت پا به خامنه‌ای می‌زند و از موسوی و کروبی حمایت می‌کند یا این گفته زیباکلام که می‌گوید: “هاشمی به دنبال صدور انقلاب نیست/ او دیگر به دنبال آرمان‌های انقلاب هم نیست” همین جا توضیحی در باره آقای زیباکلام بدهم برای آنها که او را نمی شناسند، او porte-parole آقای هاشمی و خانواده است. این نشانه‌ها همگی دلالت بر یک چیز دارد و آن هم به آخر رسیدن تونل تاریک و طولانی انقلاب.

3 پیام   |    |     |     

13 Jan 2013

بزچران‌ها بر مسند قدرت!

نوشته:     :::       شما هم چیزی بگو

در خبری می‌خوانیم که سرهنگ صادق رضادوست معاون اجتماعی پلیس اطلاعات و امنیت ناجا فرموده‌اند که ” کسانی که در خارج ولگردی کرده‌اند ممنوع‌الخروج هستند
آدم نمی‌داند به ریخت و قیافه این مردک بخندد یا گریه کند!

مشکل ما در آن مملکت بی در و پیکر یکی دوتا نیست، ولی باور بفرمایید اگر مشکلات را با روش‌های عقلانی یکی یکی حل کنیم به مرور همه مشکلات حل خواهند شد. مثلا این یکی مشکل که هر دسته بیلی توی مملکت یک پست و مقام گرفته و این دسته بیل‌های ولایتمدار شروع کرده‌اند به قانون از خود در کردن!
اگر آن روزی که فرمانده‌هان ریز و درشت پلیس فرمودند “اراذل و اوباش” و عده‌ای را هم به همین جرم(!!) دستگیر کردند وحتی بعضی را هم به همین جرم نانوشته اعدام کردن! یک شیر پاک خورده‌ای جلو اینها ایستاده بود و از آنها پرسیده بود: سردار جان می‌شود ماده و بند قانونی که شامل حال “اراذل و اوباش” می‌شود را ارائه بفرمایید! امروز یک دسته بیل دیگری نمی‌آمد بگوید “کسانی که در خارج ولگردی کرده اند ممنوع الخروج هستند”.
ببینید همان روزها که حکومت شروع کرده بود به “اوباش و اراذل گیری” من و عده‌ای دیگر به این موارد اعتراض کردیم (دو نوشته در همین رابطه 1 ، 2) ولی بودند کسانی که از روی نادانی استدلال می‌کردند “خوب توقع دارید کسی که به جان و مال مردم تعرض کرده آزاد بگردد” یک گوش شنوا نبود. هرچه گفتیم برادر! خواهر! منظور این نیست که تعرض کننده به جان و مال مردم آزاد بگردد، ولی نمی‌شود همین طوری شکمی جرم تعیین کرد و مردم را به آن جرم گرفت. مصادیق جرم را قانون تعیین می‌کند و این مصادیق هم نباید مثل کش تنبان قابل کش دادن باشند. موارد قانون باید بسیار سفت و سخت باشد که هر بز چرانی مثل این آقای سرهنگ صادق رضادوست نتواند آنرا به میل و علاقه خود تغییر و تعبیر کند!

حالا هم دیر نشده اگر یک شیرپاک خورده‌ای گریبان این یکی دسته بیل (سرهنگ صادق رضادوست) را بگیرد و از او بپرسد آهای بیسواد “ولگردی کردن یا نکردن در کدام قانون تعریف شده” یقینا این دسته بیل خود به خود می‌رود دنبال بزچرانی و شغل معاونت اجتماعی پلیس اطلاعات و امنیت ناجا را رها می‌کند برای آنها که سواد و شعور دارند. شما ملاحظه بفرمایید کسی با این شغل و مقام که بیسواد هم هست یقینا مشکلات دیگری حتی بزرگتر می‌تواند برای آن مملکت درست کند. پس لطفا هر چه زودتر دستبکار شوید و این بزچران را بفرستید دنبال بزچرانی!

شما هم چیزی بگو   |    |     |     

06 Jan 2013

راکتور ساخت داخلی!

نوشته:     :::       11 پیام

مدتی بود می‌خواستم یک دستگاه پیشرفته برای له کردن انگورهای ملوکانه بخرم! هر چی گشتیم و گشتند توی نروژ چیز بدرد بخور پیدا نکردیم، عاقبت امر با خودم گفتم مگر من با اون دختر کوچولویی که توی زیر زمین خانه شان راکتور اتمی ساخته بود چه فرقی دارم! در ضمن با اینکار می‌توان یک تو دهنی امام پسند هم به استکبار جهانی زد و خلاصه اینکه تصمیم بر این شد که مگه ما چی چی مون از دیگران کمتره! باید توی زیر زمین خونه اگر هسته‌اتم رو نمی‌شکافیم حداقل هسته انگور رو که می‌تونیم له کنیم که، و کلی از این صُبتا! در ضمن دیدیم که رهبر اَن‌قلاب فرموده‌اند که امسال سال خودکفایی و از این صُبتا ست در نتیجه دست با کار شدم!

پس از غور کردن در چند نمونه از این دستگاههای معظم و پیشرفته، مغزمان نزدیک بود بترکد که خوشبختانه یادمان افتاد به گوشت چرخ کن ننه جون. البته اون گوشت چرخ کن اینجا هم گیر میومد ولی خوب برای شکافتن هسته انگور نمی‌شود از گوشت چرخ معمولی استفاده کرد زیرا همه هسته‌ها را خرد خمیر می‌کند و این برای شراب سازی خوب نیست.
عاقبت تصمیم گرفته شد دستگاه رو برای اینکه ضد زنگ هم باشد از چوب بسازیم و اینکه هم چوب در نروژ به وفور پیدا می‌شود و هم علم سرهم کردن آن بیشتر در دسترس است.
این شد که رفتیم سراغ ایکا (Ikea) و مقداری آت آشغال برای غنی سازی آب انگور خریدم.
مقداری هم پیچ و مهره ضد زنگ و مقاوم در برابر اسید خریدیم و شروع کردیم به طراحی. سرتون رو درد نیارم روم به دیفال ایشالو که چش نخورم! همچین دستگاهی درست کردم که اگر آمریکا و اسرائیل جهانخوار بفهمند یقینا سازمان انرژی اتمی و شورای امنیت رو میفرستند به سراغ من و از فردا ست که تحریم‌ها علیه من هم شروع خواهد شد، آن هم چه تحریم‌هایی! تحریم شراب از نوع کالیفرنایی یا اسرائیلی!
زیاد روده درازی کردم این شما و این هم راکتور غنی سازی انگور بوسیله دستگاه فوق پیشرفته تولید شده در زیر زمین خانه خُسن آقا.

11 پیام   |    |     |     

20 Dec 2012

تئوری توطئه!

نوشته:     :::       3 پیام

آنهایی که رفتارهای سیاسی خاندان هاشمی را زیر نظر داشته‌اند، می‌دانند که این خانواده از هر ابزاری برای پیشبرد اهداف خود استفاده می‌کنند حتی خود زنی.
نمونه‌های زیادی از این خودزنی‌ها هست که جای پرداختن به آنها در این نوشته کوتاه نیست در ضمن دیگران به وفور به آنها پرداخته‌اند.
من حتی آن واقعه‌ای که در گورستان پیش آمد و فیلم آن هم پخش شد را هم شک دارم که تعرض واقعی بوده و بیشتر به این می‌ماند که خودزنی است برای محبوب کردن سلطان بهرمان و خاندان‌اش.

این ماجرای اخیر هم دارد بوی همان نوع خود زنی را می‌دهد که باید منتظر ماند و دید نتیجه واقعی آن چه خواهد شد.
توجه داشته باشید که همه طرفداران این خاندان و آنها که چشم امیدشان به سلطان بهرمان است، بر این عقیده بوده‌اند که برملا شدن گفتگوهای مهدی هاشمی با نیک آهنگ کوثر باعث خواهد شد که مهدی در زندان بماند و حتی باعث شود که بتوانند احکام سنگینی را بر او تحمیل کنند. حال دیدیم که درست نتیجه برعکس شد. یعنی برعکس آن سختگیری‌ها که قرار بود پیش از برملا شدن این گفتگوها بر مهدی گرفته شود هم میسر نشد و برعکس تو گویی “عدو شود سبب خیر اگر … خواهد”!
به گمان بنده این افشاگری با برنامه ریزی قبلی انجام شده و یقینا با این افشاگری صوتی به سران رژیم (خامنه‌ای) گوشزد کرده‌اند که گفتگوهای بیشتری در خارج از کشور انجام شده که اگر اوضاع آنگونه که سلطان بهرمان می‌خواهد پیش نرود، یقینا افشاگری‌هایی شدیدتری در راه خواهد بود. در حقیقت این گفتگوها پیش درآمدی است بر افشاگری‌های بعدی، البته اگر ولی فقیه از خر شیطان پایین نیاید که دیدم در کمترین زمان ممکن مهدی آزاد شد. حالا باید دید پیامدهای بعدی چه خواهند بود، آیا مهدی را همانگونه که گفته‌اند سر دسته فتنه گران می‌شناسند و در نتیجه عواقب چنین اتهامی یقینا زندان طولانی مدت و شاید هم حکم اعدام برای او تعیین خواهند کرد، یا اینکه مثل دیگر موارد این اتهام‌ها را هم به بایگانی بی انتهای فراموش خانه رژیم خواهند سپرد!
شاید در چنین شرایطی بد نباشد دست به دامان آقای نیک آهنگ کوثر شد و از ایشان خواست تا هر آنچه از این خاندان می‌دانند و هر آنچه را از پستوهای عالی جناب سلطان بهرمان و خاندانش ضبط کرده‌اند را روی داریه افشا بریزند شاید پرده‌ها افتادند و ملتی را از این همه رنج و بدبختی رهاندند!

3 پیام   |    |     |     

08 Dec 2012

گفتگوی تلفنی مهدی هاشمی و نیک آهنگ کوثر و عواقب آن

نوشته:     :::       6 پیام

فعلا برای شروع ویدئو(گفتگو تلفنی) را ببینید تا برویم سر سوال و جواب‌های لازم در باره این ویدئو.

پس از شنیدن این گفتگو سوال‌هایی که مطرح می‌شود هزاران است و جواب‌ها اکثرا بی دلیل و مدرک، حالا عرض خواهم کرد تا ببینید که این یک سوژه چقدر مشکل است که در باره آن نتیجه گیری منطقی کرد.
سوال اول آیا انتشار چنین گفتگوی تلفنی از نظر اخلاقی صحیح است؟ بر اساس داده‌های دموکراتیک و آزادی مطبوعات چطور؟ آیا از آن نظر انتشار چنین گفتگوهایی آزاد است و عواقب حقوقی ندارد!؟
سوال دوم آیا این گفتگو با آگاهی مهدی هاشمی و موافقت او منتشر شده است؟
سوال سوم آیا این گفتگو به وسیله نیک آهنگ کوثر یا مهدی هاشمی ضبط شده، یا کسان دیگری و بدون آگاهی این دو ضبط کرده‌اند.
جهت آگاهی عرض کنم که با اینکه این ویدئو دارای پارازیت (noise) هست ولی باز دلیل نمی‌شود که از راه دور ضبط شده باشد. منظورم این است که این گفتگو می‌تواند بوسیله یکی از دو طرف گفتگو ضبط شده باشد، بعد برای وانمود کردن اینکه از راه دور صدای آنها ردیابی الکترونیکی و ضبط شده این پارازیت به آن اضافه شده است. پس تنها به این دلیل که صدای گفتگو پارازیت دارد نمی‌توان مدعی شد که از راه دور و بدون اراده این دو نفر ضبط شده است.
این بحث رو من باز می گذارم تا هم نظر دیگر دوستان رو بشنوم و هم خودم بعدا مسائل دیگر را در همین رابطه مطرح خواهم کرد تا این موضوع باز شود. اینکه چنین عملی رو کورکورانه تایید یا محکوم بکنیم ما را به جایی نمی‌رساند، برعکس اگر با اینگونه مسائل با دید باز نگاه کنیم و آنها را صادقانه و بدون غرض ورزی بحث و تجزیه و تحلیل کنیم به نفع همه طرف‌های درگیر خواهد بود. بدون آگاهی از این مسائل نمی توان به یک جامعه باز و دموکراتیک رسید پس لطفا بدن احساساتی شدن این بحث رو پیگیری کنید تا به یک نتیجه منطقی برسیم.

بخش دوم
پ.ن. اول:
این موضع رسمی نیک آهنگ کوثر رو من همین حالا دیدم
راستش رو بخواهید بداند! مطلب رو عمدا بدون چک کردن خودنویس یا منابع دیگر نوشتم چونکه نمی‌خواستم تحت تاثیر مواضع یکی از دو طرف درگیر قرار بگیرم

پ.ن. دوم:
این پیام رو دیروز پای متن نیک آهنگ نوشتم:
برادر جان بنده مخالفتی با سرنگونی رژیم و دار و دسته‌اش ندارم، در نتیجه برملا شدن هر چیزی از این رژیم خوش آیند است برای من. با این حال ولی مجبورم مسائل را تجزیه و تحلیل کنم و خوب و بد را کنار هم بگذارم و نتیجه گیری کنم.
اینکه می‌فرمایید مجبور بوده‌اید نوارهای خود را به دادگاه تحویل بدهید کشک است! هم شما می‌دانید و هم من که اگر می‌خواستید ندهید هزار و یک راه برای سر به نیست کردن نوارها بود. در ضمن نه دادگاه خبر داشت که شما چنین نوارهایی دارید نه وکلای طرف مورد بحث شما، از موجود بودن این نوارها تنها شما و آقای هاشمی خبر داشته‌اید، مگر اینکه بگویید که این گفتگوها با همراهی و آگاهی دیگران بوده که در چنین شرایطی باید آن روابط را هم توضیح می‌دادید. در ضمن اگر تنها شما و وکلای نامبرده به این مدارک دسترسی داشته‌اید می‌توانید از آنها به علت افشای این مدارک شکایت کنید خلاصه می‌بینید که وارد بازی بسیار پیچیده و خطرناکی شده‌اید که شاید به خود شما هم آسیب برساند، امیدوارم که چنین نشود!
در ضمن از کی تا حالا ایرانی‌ها از آن جمله شما تا این اندازه قانون مدار شده‌ایم که این چنین خود را در برابر دادگاه تسلیم می‌نمایانیم!؟ آقای نیک آهنگ جان همانگونه که پیشتر نوشتم و همچنین همگی مرا و مواضع مرا را می شناسند، با اینکه می‌خواهم سر به تن خاندان هاشمی و دیگر ملاها از کوچک تا بزرگشان نباشد، ولی اینکه کسی در روز روشن این چنین مسائل را واژگونه بنمایاند عصبانی می‌شوم. به نظر من شما در این نوشته مسائلی را گفته اید که اصلا قابل باور نیست. شما خوانندگان خود را بیشعور تصور کرده‌اید و این مرا رنج می‌دهد. اینکه یک روزنامه نگار، کاریکاتوریست، فعال سیاسی و مشاالله ماشاالله هزار و یک عنوان دیگر که شما یدک می‌کشید این چنین در روز روشن مسائل را واژگونه بگوید هست که مرا رنج می‌دهد.
اینکه عده‌ای خوشحال شده‌اند که شما پته خاندان هاشمی را بر باد داده‌اید به این مساله فکر نکرده‌اند که هدف وسیله را توجیه نمی‌کند! اگر خواستار ساختن جامعه‌ای دموکراتیک هستیم، نمی‌توانیم از ابزار غیر دموکراتیک برای رسیدن به چنین جامعه‌ای استفاده (سوء استفاده) کنیم. اگر از حقوق بشر دفاع می‌کنیم نمی‌توانیم در راه رسیدن به حقوق بشر حقوق بشر را پایمال کنیم. اشتباه نکنید من هم خودم گاهی اوقات در عصبانیت ممکن است مواضعی بگیریم که با خواسته‌های اصلی من متضاد باشد، ولی بعد که عصبانیّت ام فروكش کرد از آن عمل تبری می‌جویم! خلاصه امیدوارم که شما هم در این راهی که رفته‌اید دچار اشتباه نشده باشید!

6 پیام   |    |     |     

02 Dec 2012

علاء‌الدین بروجردی وقاحت پژوه

نوشته:     :::       9 پیام

در بین این مذهبی‌های خرافه پرست و عقب افتادگان ایرانزمین بسیار معمول است که نام‌های بسیار طولانی دارند. گاهی اوقات تا اندازه‌ای که باید یک تریلی آورد اسامی آقایان را یدک کشید! برای مثال بعید نیست که پشت اسم بعضی‌شان صفت زلفعلی یا نورانی یا دین پژوه یا کربلای ووو پیدا کنید.
مثلا بعد از انقلاب بعضی از این حرامی‌ها که می‌خواستند درجات پیشرفت را سریع تر بپیمایند، پسوندهایی مثل امامی یا اسلامی، حسینی یا کربلایی و حاجی و سید و مفتی و خلاصه هزاران نام چرند دیگر از این دست به پس و پیش نام هایشان چسباندند!
حالا هم که همه ولایت مدار شده‌اند، بعید نیست به مرور زمان برای اینکه بهتر دستمال یزدی را نشان رهبر معظم شان بدهند اسامی خود را با پسوند و پیشوندهای ولایتی و ولایت مداری یا وقاحت پژورهی وقاحت مداری و از این دست تغییر دهند.
من به آقای علاء‌الدین بروجردی پیشنهاد می‌کنم ایشان از پسوند با مسمای “وقاحت پژوه” استفاده کنند و نام خود را از این به بعد این چنین بنویسند “علاء‌الدین بروجردی وقاحت پژوه” دلیل پیشنهاد این نام همین طوری شکمی نیست ها! اینکه ایشان را به لقب وقاحت پژوه مفتخر کرده‌ایم این است که ایشان در وقاحت دست ولی وقیح را هم از پشت بسته‌اند و خودشان در این زمینه یک پا ولایت وقیح وقاحت پیشه هستند! شما فقط به یک نمونه از وقاحت پیشگی‌های ایشان توجه بفرمایید: ایشان فرموده‌اند:

عضو فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت مجلس، یادآور شد: رئیس پلیس تهران همچنین درباره ضرب و شتم این وبلاگ‌نویس، صراحتا اعلام کرد هیچ گونه ضرب و شتم صورت نگرفته است.

وی گفت: بر اساس اظهارات رئیس پلیس تهران، با خبرنگاران صحبت کرده و تاکید کردم که اظهار‌نظر من بر مبنای گفته‌های رئیس پلیس تهران است.

نماینده مردم در مجلس نهم، ‌یادآور شد: انتظار کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی از مراجع مسئول این است که مطالبی که به کمیسیون اعلام می‌کنند، دقیق و مبتنی بر واقعیت باشد.

می‌بینید بی زبون اصلا ایشان هیچ تقصیری ندارند! اگر هم می‌بینید که ایشان گاهی اوقات در باره همه چیز اظهار نظر می‌فرمایند بدون اینکه اطلاعات دقیقی داشته باشند، تنها به دلیل ولایت مداری ایشان است وگرنه ایشان و وقاحت!؟ در ضمن لقب و تیتر و اتیکت ایشان را هم در متن خبر داشته باشید! منظورم این “عضو فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت مجلس” هست.
خلاصه اینکه بی دلیل و مدرک نیست من پسوند جدید را برای نام ایشان پیشنهاد دادم! ایشان هم در وقاحت، هم در پر رویی و هم در چاخان دست ولی وقیح را از پشت بسته است!

در باره قتل ستار بهشتی باید بگویم که این رفتار رژیم بیشتر برای ساکت کردن مردم است، چون این ماجرای ستار بهشتی هزینه هنگفتی بر رژیم وارد کرده و همه سعی رژیم در این است که بدون هزینه بیشتر این ماجرا را جمع و جور کنند. به همین دلیل هم هست که دیروز گفته شد که رئیس پلیس فتا برکنار شده. خوب برکنار شدن که کافی نیست! قتلی انجام شده و قاتل و دیگران که در این قتل مقصر و همکار قاتل بوده‌اند باید دادگاهی شوند و به مجازات برسند. برکناری یک مسئول که مجازات کافی برای قتل نیست که!

خلاصه باید مواظب بود که به روش و خواست ولی وقیح تن ندهیم، همان که او پیشتر گفته بود کشش ندهید! درست برعکس این قتل را باید تا آنجا که امکان دارد کش داد، تا بلکه همه کسانی که مسئول این قتل بوده‌اند مجازات شوند. تا آنجا که من می‌دانم مسئول اصلی هم کسی نیست جز ولایت وقیح که راس هرم حکومت خون آشام آخوندی است.

9 پیام   |    |     |     

28 Nov 2012

دیکتاتوری هاوتو (به سبک HOWTOs)

نوشته:     :::       1 پیام

آنهایی که به دنیای لینوکس آشنایی دارند ماجرای هاوتو ها (HOWTOs) را می‌شناسند. این هاوتو ها نوشته‌هایی هستند که برنامه‌ها و روشهای بکارگیری آنها و روش های استفاده از دنیای لینوکس را با روشی بسیار سیستماتیک آموزش می‌دهند. این روش‌ها بسیار کار آمد هستند، من خودم دنیای لینوکس را تا حد قابل قبولی از همین آموزش‌ها یاد گرفته‌ام. به همین جهت فکر کردم شاید بد نباشد با همان روش، هاوتو هایی برای تولید دیکتاتوری و مبارزه با آن نوشت. البته منظور از نوشتن هاوتو برای تولید دیکتاتوری به منظور تولید دیکتاتوری نیست، بلکه پیشتر برای مبارزه با آن است. باید توجه داشت که برای مبارزه با پدیده‌ای بهترین راه این است که اول آن پدیده را شناخت و زوایای مخفی آنرا شکافت، بعد دست به کار تخریب آن شد.
دلیلی که این نوشته را می‌نگارم این است که دیدم این مرسی ننه مرده می‌خواهد به همان سبک خمینی ملعون یک دیکتاتوری در مصر بوجود بیاورد. یعنی مدام و هر روز دارد راه دموکراسی را با گفتن اینکه می‌خواهد یک دنیای دموکراتیک در مصر بپا کند را بیشتر و بیشتر مسدود می‌کند. هر چیزی که می‌تواند به روند رشد دموکراسی در مصر کمک کند را تخریب می‌کند ولی هم زمان داد و فریاد می‌زند که ای ملت ببینید من دارم برای شما دموکراسی می‌آورم. ملت بی خبر هم تا بجنبند خواهند دید که همه راه ها به دموکراسی مسدود شده است. البته باید دید که آیا جامعه مصر به اندازه کافی رشد کرده تا بتواند جلو این بلدوزر دموکراسی خراب کن را بگیرد یا نه. شاید بتوان گفت که آغاز کار را ملت مصر خوب پیش رفته‌اند بجز این حماقت شورای عالی قضایی “با موافقت شورای عالی قضایی مصر فرمان مرسی بدون تغییر باقی ماند” دیروز که مردم خوب عمل کردند به نظر می رسد که امروز هم دموکراسی خواهان به خیابان بیایند هفته پیش هم که خوب زدند و ریختند و آتش زدند و جلو این الدنگ ایستادند.

اینکه در مصر جماعت مخالف مرسی دست به خشونت زدند و مقرهای اخوان المسلمین را در چند شهر تخریب کردند، کار درستی است یا نه را باید در آینده قضاوت کرد و دید که آیا اخوان المسلمین از این رفتار سود خواهد برد یا ضرر!
آیا بطور کلی می توان و باید از روشهای خشونت بار برای متوقف کردن دیکتاتورها استفاده کرد یا باید با روشهای بی خشونت با آنها مبارزه کرد!؟ کسانی که روند رشد دیکتاتوری آخوندی ایران را دیدند می‌دانند که در آن روزها اصلا این سوسول بازی ها قابل اجرا نبود و شاید هم بود ما آنرا تجربه نکردیم! هر چه بود روش‌های خشونت باری که در ایران بکار گرفته شد و حتی روشهای مبارزه مسلحانه به نتیجه نرسید و بدتر باعث شد تا آتو بدست آخوندها بدهد و آنها نیز از خشونت بیشتری برای مقابله استفاده کنند.
حالا به مرور زمان باید کشورهای عربی را رسد کرد و تجربه‌های پیش رو در این کشورها را به صورت “HOWTO” هایی تدوین کرد تا ما در فردای سقوط رژیم بدانیم با چه ابزاری باید از بروز مجدد و باز تولید دیکتاتوری جلوگیری کنیم.

یقنا کاری که نباید بکنیم این است که دست روی دست بگذاریم و بنشینیم ببینیم چه می‌شود. از همین حالا باید یاد بگیریم که در مقابل عمل دیکتاتوری باید عکس العمل شدید نشان داد و بلافاصله جلو ریشه دواندن آنرا گرفت. دیکتاتوری‌ها شباهت زیادی به غده‌های سرطانی دارند آرام به پیش می‌روند و اگر در مراحل اولیه جلو آنها گرفته شود امکان بهبود مریض وجود دارد، ولی اگر در جلوگیری کوتاهی شود، یقینا غده سرطانی رشد خواهد کرد و مریض را به لقا الله پرتاب خواهد کرد!

شاید بد نباشد در این دوران سخت به یاری مصری‌ها هم رفت تا بلکه دموکراسی در خاورمیانه همه گیر و ریشه دار شود.

1 پیام   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی