Aug 15 2007
جامعه قانونمند
حدود یک هفته پیش در نروژ حادثهای رخ داد که باعث شد بحثی بسیار گسترده در جامعه دامن زده شود. جریان از این قرار است که یک مراکشی در یک پارک در شهر اسلو مورد حمله یک خارجی دیگر قرار گرفت و بر اثر این درگیری فرد مراکشی مجروح شد. مامورین اورژانس با آمبولانس سر محل حاضر شده بودند و بعد از معاینه او را با خود به بخش اورژانس نبرده بودند. این اولین اطلاعاتی بود که از این حادثه در اخبار منتشر شد. بعد از پخش این خبر اعتراضهای زیاد و شدیدی از همه لایههای جامعه در گرفت. به مرور زمان خبرهای تکمیلی منتشر شدند. بر اساس این خبرها گفته شد که مرد مراکشی مجروح سابقه ای در نزد پلیس داشته و به همین دلیل بوده که مامورین اورژانس بجای حمل او به مرکز اورژانس به پلیس خبر دادهاند تا پلیس او را به مرکز اورژانس منتقل کند. همچنین در اخبار گفته شد که این روش (روتین) انتقال معمولا برای افرادی که مشکل ساز باشند اجرا میشود تا از درگیری و مشکل برای مامورین اورژانس جلوگیری شود.
اعتراضها باز ادامه پیدا کرد و اکثر مطلق آنهایی که در این بحثها شرکت کردن و اظهار نظر کردند بر این نظر بودند که مامورین اورژانس علی رغم پیشینه مجروح، باید او را خود به اورژانس منتقل می کردند و حق نداشتند برای انتقال او منتظر پلیس میشدند.
این واقعه رو داشته باشید تا بعد در باره آن نتیجه گیری کنم.
حوادثی که این اواخر در ایران اتفاق افتاده و اعدامهای بی رویهای که بنام اجرای احکام در مورد اراذل و اوباش اجرا شده را میخواهم در این رابطه بررسی کنم.
حالا قبل از اینکه ادامه بحث را بخوانید از شما خواهش میکنم این فیلم را هم ببینید. دقت کنید این فیلم بسیار مشمئز کننده است، ولی برای ادامه بحث نیاز به اون داریم.
در ایران وقتی قضات حکومت آخوندی میخواهند بدون زحمت احکام قضایی صادر کنند، از واژهها و اتهاماتی استفاده میکنند که اصلا وجهه حقوقی ندارند و در یک دادگاه قابل استفاده نیستند، احکامی که در دادگاه صادر میشوند شعار نیست که بتوان شکمی آنها را صادر کرد. ماجرایی که در فیلم بالا اتفاق میافتد یقینا از نظر غازی مرتضوی و شرکاء جرم آن اوباش و اراذل گری است ولی در یک دادگاه صالحه این جرمها نامهای مختلفی دارند. آیا از خود پرسیدهاید، چرا آقایان برای صادر کردن احکام از این روش (شکمی) استفاده میکنند!؟ پاسخ آن بسیار ساده است. با استفاده از این روش میتوان هر کسی را که از نُرومهای (Norm) آقایان کمی پا پس و پیش گذاشت به جرم اراذل و اوباش گری حکم اعدام برایشان صادر کرد. چرا!؟ برای اینکه اوباش و اراذل گری قابل اندازه گرفتن نیست، پس با همین نوع احکام میتوان در آیندهای نه چندان دور مثلا کسانی را هم که پمپ بنزینها را آتش زدند اعدام کرد و پس از آن یواش یواش میتوانند یک روزنامه نگار را هم با همین نوع استدلال اعدام کنند یا حداقل زندانهای طویل المدت برایشان صادر کنند.
با این روشی که توضیح دادم آقایان حکومت گر در ایران اول با اعدام چند مجرم به جرم اراذل و اوباش تایید جامعه و افکار عمومی (عوام) را بدست میآورند و بعد به مرور زمان این جرم را برای همه بکار خواهند گرفت و با این راه و روش به راحتی هر کس و ناکسی را خواهند توانست با اتهامهای واهی و شکمی به اعدام یا زندانهای طویل المدت محکوم کنند.
نتیجه گیری:
در یک جامعه به هنجار (نرمال Normal) مثل نروژ حتی شخصی که جرمی مرتکب شده باشد با او مثل یک انسان برخورد میشود، گرچه در واقعهای که در بالا توضیح دادم چنین نشد، ولی معمولا با مجرمین چنین برخورد نمیشود به همین خاطر هم بود که افکار عمومی در مقابل واقعه مذکور که در نروژ اتفاق افتاد عکس العمل شدید نشان داد.
در عوض در یک جامعه ناهنجار (غیر نرمال Abnormal) مثل ایران وقتی که رژیم دست به اعدامهای بی قاعده میزند، اکثریت مردم عادی (عوام) از این عمل حمایت میکنند، بدون اینکه بدانند عواقب چنین رفتاری در آینده نزدیک گریبان خود یا اطرافیانشان را هم خواهد گرفت.
تمرین:
حالا برای اینکه از این همه بحث و جدل به جایی برسیم از دوستان خواهش میکنم با در نظر گرفتن صحنه مشمئز کنندهای که در فیلم دیدید توضیح بدهید به نظر شما این فردی که در فیلم به آن خانم تعرض میکند چه جرمی مرتکب میشود. آیا میتوان او را مثل غازی مرتضوی اراذل و اوباش نامید و برای او شکمی حکم صادر کرد!؟ لطفا اگر برای شما امکان دارد جرمهای واقعی این شخص را نام ببرید.
پیام |