29 Jan 2007
شله زرد شمری
به روال همه ساله و به مناسبت فرارسیدن محرم و به پاس رشادتهای شمر در دشت کربلا مراسم شله زرد پزی برقرار است!
تبریکات صمیمانه حقیر را به مناسبت این عید بزرگ بپذیرید
شاد کام باشید
13 پیام | | |
29 Jan 2007
به روال همه ساله و به مناسبت فرارسیدن محرم و به پاس رشادتهای شمر در دشت کربلا مراسم شله زرد پزی برقرار است!
13 پیام | | |
27 Jan 2007
مادرم زنگ زده بهم میگه ننه انگار امسال هم نیومدی ایران!؟
آخه تا سه سال قبل زمستونها یک سری میرفتم ایران، هم خونواده رو میدیدم هم یک شکم سیر آفتاب میگرفتم تا از دست این سرمای طاقت فرسا یکی دو هفته خلاص بشم.
بهش میگم نه، رفتم بارسلون بجاش. گوشی رو میده دست مادر بزرگم و بغل گوشش میگه: بهش بگو بیاد ایران. پیش دستی میکنم و به مادر بزرگ میگم: بهش بگو مگه نگفتم نمیام. مادر بزرگ دوباره تکرار میکنه: بخاطر من بیا! میمیرم تو رو نمیبینم ها! بهش میگم رهبر بمیره چرا تو بمیری! میگه خوب اونم میمیره! بعد هم میزنه زیر خنده. دلم براش تنگ شده، هر سال که میرفتم ایران برام میرقصید، دیگرون هم دستش میانداختن میگفتن چرا فقط برای این میرقصی، مگه ما دل نداریم!؟ میگفت: من فقط عاشق این هستم.
باز دوباره میگه: ننه والو بری عید بیو! میگم نه خانومی، تا اینا نرن من دیگه پامو ایران نمیزارم! میگه خدا ذلیلشون کنه که همه رو زمین گیر کردن. بهش میگم نگو خدا ذلیلشون کنه، چون خدایی وجود نداره که ذلیلشون کنه، شما باید خودتون ذلیلشون کنید. میخنده و بهم میگه: ما چه جوری ذلیلشون کنیم!؟ میگم بریزید تو خیابونا، مثل دوارن انقلاب. با خنده میگه یک بار شما ریختیت تو خیابونا بری هفت پشتمون بسه!
16 پیام | | |
25 Jan 2007
چرچیل به عنوان با سیاست ترین مرد سیاست شناخته میشود. مکر و ابتکارهای سیاسی او باعث شده که به این جایگاه دست یابد.
رفتار سیاسی هاشمی رفسنجانی را اگر در مدت بیش از 27 سال حکومت آخوندی زیر نظر گرفته باشید و آنرا بررسی کنید میبینید که اگر او از چرچیل مکارتر نباشد یقینا دست کمی از او ندارد. تنها فرق او با چرچیل در این است که چرچیل برای منافع مملکتاش تلاش میکرد درصورتی که هاشمی تنها برای خود و خانواده دزدش تلاش میکند و بالاتر از این منافع، منافع دیگری را نمیتواند بپذیرد.
در مطالبی که در دوران سه انتخابات گذشته نوشتهام همیشه از او یاد کردهام و همیشه هشدار دادهام که باید مواظب رفتار او بود و تا حد امکان باید با او به عنوان اولین دشمن ایران و ایرانی مبارزه کرد.
در سالهای بعد از پایان دوران ریاست جمهوری او، ظواهر همیشه چنین نشان دادهاند که او قدرتاش را از دست داده است و حتی این امر بر عدهای از اسهال طلبها هم مشتبه شده بود که خواهند توانست از او جدا شوند و مستقل از قدرت او عمل کنند.
امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که این فرزند ناخلف سیاست ایران که نامش اصلاح طلب است از شکم هاشمی سر بر آورده و در طول مدت هشت سال کم و بیش پیگیر سیاستهای او بوده و هر از چند صباحی هم که بعضی از اسهال طلبها خیال برشان داشته بود و سعی میکردند موقعیت او را متزلزل کنند با دیوار قدرت او در مجمع تشخیص مصلحت روبرو میشدند.
به نظر من قدرت هاشمی در تمام این سالها همیشه بیشتر از دیگران بوده، حتی بیشتر از خامنهای، تنها فرق او با دیگران در این است که او قادر است مثل یک بازیگر خوب فوتبال، حتی بدون توپ هم بازی را اداره کند و به نفع خود گل بزند به همین دلیل هم بوده که در نه سال گذشته همیشه او در سایه قرار داشته و سعی کرده در سایه بماند، درست مثل پدرخواندههای مافیا که در سایه همه چیز را در کنترل دارند. با شکست نوچههایش (اسهال طلبها) در اتحاد قبل از انتخابات قبلی و ترس او از روی کار آمدن احمدی نژاد، هاشمی مجبور شد خود از سایه خارج شود و سکان قدرت را بدست گیرد، گرچه در انتخابات شکست خورد ولی همان گونه که میبینید بعد از انتخابات در حقیقت برنده اصلی او ست و میرود که احمدی نژاد را هم از صندلی ریاست جمهوری قبل از پایان دورهاش پایین بیندازد و یقینا خود یا یکی از نوچههایش را بجای او بنشاند.
این خبر را بخواند! سایت آفتاب سایتی است که با بودجه هاشمی اداره میشود، این دیگر بر کسی پوشیده نیست، ولی مکر آقایان را در پایین همین خبر بخوانید! آقایان گمان میکنند ملت ایران گیج هستند، هاشمی در راه سرنگون کردن دولت احمدی نژاد است و همزمان با زد و بندهای پشت پرده با انگلیس و آمریکا میخواهد زمینه ساز یک دست کردن قدرت در ایران و کنترل آن شود و با این کار از سرنگونی رژیم جلوگیری کند.
اگر خواستار سرنگونی رژیم هستیم باید اولین هدف ما این باشد که از یک دست شدن قدرت در ایران جلوگیری کنیم. برای اینکار هم باید بیشترین حمله را متوجه هاشمی و شرکایش کرد تا از یک دست شدن رژیم جلوگیر شود.
پ.ن.:
یقینا حرکت های هم آهنگ عدهای از مجلس نشینان در هفتههای اخیر و همچنین حرکت های مشترک هاشمی و خاتمی برای بیرون انداختن جل و پلاس احمدی نژاد است. نکته دیگر اینکه یا خامنهای به درک واصل شده یا اینکه با این تعویض توافق کرده و در نتیجه دست خاتمی و هاشمی را برای کنترل اوضاع باز گذاشته. در هر صورت از پس این تحولات یقینا حکومت اسهال طلب جدیدی به رهبری هاشمی سر بیرون خواهد آورد تا بتواند با آمریکا وارد مذاکره شود مذاکره ای که رژیم تقریبا آنرا باخته، البته اگر قبل از آن رژیم گرفتار فروپاشی نشده باشد. اوضاع اقتصادی شدیدا خراب است، تحریمها بزودی افزایش خواهد یافت درنتیجه سرمایه گذاری خارجی هم که تا امروز تقریبا مختل شده است وضع بتری پیدا خواهد کرد.
این تحولات همه اتفاق خواهد افتاد به این شرط که قبل از آن آمریکا دست به حملهای نزند.
15 پیام | | |
22 Jan 2007
اصلا ملت ایران ملت بی خودی است! خون ملت رو 27 ساله که آخوند و دار و دسته این اراذل توی شیشه کرده، صدای هیچ بنی بشری توی اون مملکت در نیومد، حالا فقط بخاطر قیمت گوجه فرنگی ببین چه قشقرقی بپا کرده! انگاری توی دنیا فقط یک محصول بیشتر وجود نداره و اون هم گوجه فرنگی هست.
توی این مملکت یخ زده تابستونها من چند تا بوته گوجه فرنگی میکارم که محصول همه تابستون منو میده. حالا با محاسبه اینکه توی اون مملکت هم وضع آب و هوا بهتر از اینجاست و هم ملتش بیکار تر از ملت نروژ هستند باید از خودمون بپرسیم این همه سرو صدا برای چند کیلو گوجه فرنگی از چه جهت است!؟ انگاری ملت ایران همه چیزش سر جاش هست و فقط مونده همین یک کیلو گوجه فرنگی. ناموس ملت رو این حرامزادهها بر باد دادند، همین روزها ست که باعث بشن بمبهای خوشهای، اتمی، فسفری و خلاصه هرچی بمب و موشک هست آمریکا برای قرطی بازیهای اتمی رژیم بریزه رو سر ملت و ملت باز مثل همیشه کس خل شده و چسبیده به یک کیلو گوجه فرنگی بی ارزش.
آقا نفت رو دارند میبرند، آثار باستانی رو دارند میدزدند، دخترا تون رو میبرند امارات و میدن اجاره عربها، جونهاتون رو یا معتاد میکنن یا میفرستن زندون یا اعدام میکنن یا در بهترین حالت توی جنگهای مختلف به کشتن میدن، حالا ملت فقط چسبیده به یک کیلو گوجه فرنگی ناقابل که معمولا اکثرا اگه یک سالاد هم با اون درست کنی بزاری جلوش حاضر نیست یک قاشوقش رو هم بخوره، ولی حالا گویا کرمش گرفته بند کنه به همین یک کیلو گوجه فرنگی.
آهای ملت احمق همه چیزتون رو این رژیم بر باد داد سر جدتون قسم این یکی رو هم بزارید ازتون دریغ کنه.
فعلا اینو ببینید زیاد تو فکر گوجه فرنگی نباشید
20 پیام | | |
19 Jan 2007
در خبری خواندم که ” گروهی از نمایندگان دمکرات و جمهوری خواه کنگره آمریکا، روز پنج شنبه برای تصویب قانونی که حمله به ایران را بدون اجازه کنگره ممنوع میسازد، تلاش کردند.”
تیتر خبر بسیار فریبنده است “طرح کنگره برای محدود کردن اختیار بوش در حمله به ایران”
وقتی میگویند سیاست بازی، این یک نمونه بارز آن است. خبر چیزی را به نمایش میگذارد که کل حقیقت نیست. حقیقت این خبر را باید از لابلای معانی آن پیدا کرد.
دو نکته کلیدی در این خبر نهفته است، اول اینکه گروهی که گفته میشود پیشنهاد را به کنگره آمریکا دادهاند جمهوری خواه هستند دومین و اساسی ترین نکته اینکه در پیشنهادی که به کنگره ارائه شده است گفته می شود “رئیس جمهوری تنها در صورتی میتواند بدون اجازه کنگره دستور حمله به ایران را بدهد، که ایران یا به آمریکا حمله کند و یا نیروهای این کشور را در خارج از مرزهای آمریکا مور حمله قرار دهد.”
بررسی نکته اول را میتوان به این صورت شکافت: چرا گروهی از جمهوری خواهان چنین پیشنهادی را مطرح کردهاند!؟ مگر نه اینکه رئیس جمهور آمریکا از همین حزب است؟ آیا معقول به نظر میرسد در شرایطی که حزب جمهوری خواه پس از انتخابات گذشته آمریکا تضعیف شده است عدهای از همان حزب دست به تضعیف بیشتر رئیس جمهور خود بزنند، چرا عدهای از همین حزب قصد دارند دستان رئیس جمهور خود را هم در چنین شرایطی ببندند!؟
نکته دوم و اساسیتر این است که در این پیشنهاد دستان رئیس جمهور را کاملا نمیبندند، بلکه شرایطی را میخواهند قانونی کنند که اگر این شرایط مهیا شد آقای رئیس جمهور بتواند بدون هیچ عقوبتی دست به جنگ با ایران بزند. در این پیشنهاد گفته میشود که اگر نیروهای ایران در خارج از مرزهای آمریکا نیروهای این کشور را مورد حمله قرار دهد. جالب است نه!؟ مگر نه اینکه در همین یکی چند روز پیش سیاستمداران کاخ سفید بارها ادعا کردهاند که فعالیت نیروهای سپاه پاسداران در عراق به کشته شدن نیروهای آمریکا در این کشور منجر شده!؟ خوب پس میبینید که اینها قصد دارند لایحهای را به تصویب برسانند که کارت سبزی باشد برای جرج بوش برای حمله به ایران، شرایط آن هم از قبل مهیا شده و اگر هم نشده باشد برای فراهم کردن چنین شرایطی راه چندان طولانی نیست، کافی است یکی از نیروهای مقتدا صدر یا یکی از شیعیان احمق عراقی یکی از سربازان آمریکایی را در عراق بکشد تا این شرایط مهیا شود. آنگاه آمریکا بدون اجازه گرفتن از کسی یا ارگانی میتواند به هر طریق که لازم بداند ایران را مورد حمله قرار دهد.
ملاهای احمق هم گویا باورشان شده که ابر قدرت منطقه هستند و خیال میکنند که سیاست جهانی هم قواعدش مثل قواعد داخلی ایران بی حساب است.
بیچاره ملت ایران که گرفتار این احمقها شدهاند.
پ.ن.: به قول معروف شاهد از غیب رسید.
12 پیام | | |
16 Jan 2007
یادتون میاد اوایل که وبلاگها شروع به نوشتن کرده بودند چه اتحادی در بین بچهها بود؟
اون روزها یک مرتبه میدیدی دوتا یا حتی یک وبلاگ نویس به تنهایی حرکتی را شروع میکردند و همه بدون چشم داشت و خودخواهی همراهی میکردند. انگاری همه با هم یک ارتباط نامرئی برقرار کرده بودند. این حرکتها گاهی چنان گسترده میشد که آمار شرکت کنندگان از دستمان در میرفت و گاهی برای جمع آوری لیستها شبها تا صبح باید مینشستیم و لیست تهیه میکردیم. همان روزها بود که تعدادی را از مرگ نجات دادیم، درهای زندانها را بر روی چند نفر باز کردیم. رژیم را با همه قلدریاش بارها به عقب راندیم، نه تفنگی در دست داشتیم نه توپی و نه حتی یک فشفشه، تنها سلاح ما نوشتن بود و افشاگری. آن روزها رژیم حتی به این سرگردانی که امروز گرفتارش شده هم نبود. آن روزهایی را میگویم که خاتمی با لبخندهای دل فریباش اروپاییها را فریب میداد و حتی رئیس جمهور وقت آمریکا در سازمان ملل حاضر شده بود به او دست بدهد. آن روزها ما با دست خالی رژیم را به عقب میراندیم چنان پرقدرت عمل میکردیم که گاهی اوقات خودمان هم باورمان نمیشد که به اهدافی چنین بزرگ دست یافتهایم.
این را رژیم درک کرد و با گستراندن نفاق و دو دلی موفق شد آن اتحاد را به دشمنی و کینه تبدیل کند و ابزار اتحاد را از دست ما در آورد. امروز اما که رژیم در ضعف کامل قرار دارد، آن اتحادی که مورد نیاز است تا با اندک فشاری بتوانیم رژیم را حداقل در زمینه آزادی بیان به عقب برانیم دیگر در بین ما نیست.
چه ها نمیشد کرد اگر آن اتحاد از بین نرفته بود. چه فشاری را نمیشد امروز بر رژیم وارد کرد، رژیمی که در دنیا منزوی است بسیار راحت تر میتوان زیر فشار قرار داد و از آن ثمر گرفت تا رژیمی که در دنیا منزوی نیست.
بیایید آن اتحاد را دوباره با درایت احیا کنیم، شاید بتوانیم در این شرایط کارساز شویم.
13 پیام | | |
14 Jan 2007
قبل از شروع به عرض مبارک شما برسانم که من همین یک ساعت پیش از لندن برگشتم.
این جمله (تیتر مطلب) معمولا در کشورهای پادشاهی وقتی که شاهی میمیرد گفته میشود و شاه جدید پس از آن بر تخت پادشاهی جلوس میکند. اصل این جمله به انگلیسی به این صورت است:
(The King is dead. Long live the King)
از اوضاع ایران هم چنین به نظر میرسد که، گرچه آقای پادشاه قبلی، سید علی خامنهای هنوز نمرده است ولی از نظر سیاسی دارند قبرش را آماده میکنند تا یا همین روزها واجبی خورانش را راه بیندازند یا اینکه با یک مانور سیاسی آقا را خلع تاج کنند و شخص دیگری را جای او بنشانند. حتما عدهای به خود میگویند که ببین خُسن آقا یک هفته رفت لندن یک مرتبه به تئوری توطئه انگلیسی روی آورد! خیر قربان این ها تئوری توطئه نیست، اینها سیاست بازی است که از انتخابات ریاست جمهوری گذشته که آقای هاشمی را دوباره به میدان آوردند و همچنین پیروزی او در انتخابات اخیر و خلاصه زمینه چینیهای این یکی دو سال باعث شده که به این نتیجه برسم. اگر به گرایشهای سیاسی و سخنرانیها و اشارات و خلاصه نشانههای موجود نگاه کنید میبینید که هاشمی را این اواخر با سلام و صلوات دارند دو باره مطرح میکنند و از تودهای گرفته تا اسهال طلب و حزب بادیهای چپ و جمهوری خواهان قلابی گرفته تا علمای ریز و درشت سعی میکنند با مطرح کردن هاشمی و سینه زدن پشت سر او رهبر چلاق را که دیگر از نظر سیاسی مهرهای مرده به حساب میآید از دور خارج کنند و هاشمی را به جای او بنشانند. در شرایط امروز ایران (شاید) تنها این تغییر و تحول بتواند از فروپاشی حکومت ملاها جلوگیری کند.
اینکه مینویسم آقای رهبر از نظر سیاسی مرده است از این نظر است که ضدیتهای عوام فریبانه او حتی اگر از روی ظاهر هم که بوده باشد دست او را در مانور چرخش سیاسی به سوی آمریکا بسته و او دیگر قادر نخواهد بود 180 درجه چرخش سیاسی انجام دهد و دست دوستی به سوی آمریکا دراز کند، درصورتی که هاشمی پلهای پشت سر خود را خراب نکرده. در ضمن قبلا هم سابقه مذاکره با آمریکا را داشته و همیشه هم با احتیاط از روابط ایران و آمریکا صحبت کرده. همین مساله باعث میشود که او کاندیدای حکومت باشد که میتواند با آمریکا وارد مذاکره شود. آقایان به خوبی میدانند که این راهی را که آمریکا انتخاب کرده باز گشتی ندارد یا ملاها باید دست بسته رژیم و مملکت را تقدیم آمریکا کنند یا رویارویی را بپذیرند و احیانا به همان عاقبتی گرفتار آیند که صدام گرفتار آمد.
یادتان هست قبلا جایی نوشتم که رژیم کسانی را به خارج اعزام داشته تا آنها را به عنوان اپوزیسیون قالب کند تا در شرایط نیاز از آنها استفاده ابزاری کند!؟ یکی از این حضرات هم آقای نبوی طنز پرداز معروف است، ببینید در این مقالهاش چگونه زمینه چینی می کند او مینویسید:
من نمی دانم آقای هاشمی رفسنجانی برای زیارت جمکران به قم رفته است، یا اینکه می خواهد وضع بسیار خطرناکی که ایران در آن است برای روحانیون قم تشریح کند، در هر حال یکی از راههای گریز از این جنگ محتوم این است که جناح میانه رو بسرعت بازی را در دست بگیرد. این یکی از مهم ترین راههای نجات کشور است.
یکی نیست از آقای نبوی بپرسد مگر آقای هاشمی وکیل وصی ملت است که باید برای نجات ایران پا به میدان بگذارد!؟ آقای هاشمی بارها جواب منفی از ملت ایران گرفته، تقریبا هر ایرانی که دارای کمی شعور باشد او را دزد مینامد و قسمت اعظم بدبختی ملت را نتیجه سیاست های غلط او در این 27 سال و خصوصا او را مسئول ادامه جنگ ایران و عراق میداند. حالا چرا آقای نبوی یک مرتبه وسط این روضه صغرا و کبرا خواندن شروع کرده به سینه زنی برای هاشمی!؟ این خود شیرینی آقای نبوی بی خودی نیست قربان! این هم از همان نمونه زمینه چینیهایی است که در بالا نوشتم.
7 پیام | | |