Jan 27 2007
مادربزرگ پیرم، آخ که براش میمیرم
مادرم زنگ زده بهم میگه ننه انگار امسال هم نیومدی ایران!؟
آخه تا سه سال قبل زمستونها یک سری میرفتم ایران، هم خونواده رو میدیدم هم یک شکم سیر آفتاب میگرفتم تا از دست این سرمای طاقت فرسا یکی دو هفته خلاص بشم.
بهش میگم نه، رفتم بارسلون بجاش. گوشی رو میده دست مادر بزرگم و بغل گوشش میگه: بهش بگو بیاد ایران. پیش دستی میکنم و به مادر بزرگ میگم: بهش بگو مگه نگفتم نمیام. مادر بزرگ دوباره تکرار میکنه: بخاطر من بیا! میمیرم تو رو نمیبینم ها! بهش میگم رهبر بمیره چرا تو بمیری! میگه خوب اونم میمیره! بعد هم میزنه زیر خنده. دلم براش تنگ شده، هر سال که میرفتم ایران برام میرقصید، دیگرون هم دستش میانداختن میگفتن چرا فقط برای این میرقصی، مگه ما دل نداریم!؟ میگفت: من فقط عاشق این هستم.
باز دوباره میگه: ننه والو بری عید بیو! میگم نه خانومی، تا اینا نرن من دیگه پامو ایران نمیزارم! میگه خدا ذلیلشون کنه که همه رو زمین گیر کردن. بهش میگم نگو خدا ذلیلشون کنه، چون خدایی وجود نداره که ذلیلشون کنه، شما باید خودتون ذلیلشون کنید. میخنده و بهم میگه: ما چه جوری ذلیلشون کنیم!؟ میگم بریزید تو خیابونا، مثل دوارن انقلاب. با خنده میگه یک بار شما ریختیت تو خیابونا بری هفت پشتمون بسه!
16 پیام |
حسن آقو به حرفوی خانم بزرگ گوش کن. احترام بذار. مگه تنت میخواره. فکر کنم چوب جارو و انبر را فراموش کردیا. خوب وقتی میگه نکن، نکن. به بچه ادم یک بار یه چیزو میگن. زبونش مو در اوورد از بس گفت بچه بشین تو خونه. هی گوش نکردی حالو بفرمو. حالو هی باید تقاص پس بیدی.
خُسن آقا گل البته با دسته گل اومدم تبریکات صمیمانه را بمناسبت کاندیتاتوری ات برای وزارت امور خارجه حکومت آینده تبریک بگم
باور نمی کنی؟؟؟؟
فعلن ملای کانادا پیشنهاد داده بی خود نیست که برای پنلاگ ناز می کنی:)
بالاخره تحلیل ها کار دستت داد به مادر بزرگ هم بگو که داری می آی
نروژ که سعادت دیدار دست نداد وزیر بشی که جای خود داره
راست گـفـتن دیگه. . . حالا هــروقت که رفـتی از قول مـن هـم روی ماهـشون رو بـبوس خـسن آقا جـان که خیلی فـهم و درایت دارند این مادر بزرگـتون
web-A-ward
راست میگن حسن آقا در جهنم مارهائی هست که آدم از دستشون به افعی پناه میبره! ببین زمستون نروژ چه خبره که به زمستون تهران یا شیراز پناهوار شدهای. 🙂
البته نمیدونم بلکه زمستون شیراز به سردی زمستون تهران نباشه.
عزیز دلم هاله جان اگر می دانستی شیراز چه بهشتی است. شیراز زمستانش هم بهار است. من وقتی آنجا هستم با یک زیر پیراهنی می روم توی خیابان از بس که هوا ملایم و مطبوع است . صبحانه را بیرون توی حیاط منزل می خورم. چند ساعتی در روز را فقط می نشینم جلو آفتاب و لذت می برم. البته دیگر اعضای خانواده در همان حالت که من بیرون توی حیاط می نشینم و لذت می برم از سرمای!! بالای 20 درجه سانتی گراد می لرزند.
ترانه جان حقیر محکوم به فنا شدن در نرژ هستم. شیراز رل مگر سالی شود شنبه به نوروز بتوانم ببینم باقی سال را بید در این یخچال (گاهی اوقات فریزر) سپری کنم.
خُسن آقا جان انقدر تو سر نروژ نزن! تابستون که اومده بودم کریستین سند، غیر از اینکه همه فکرم بدیدار تو بود که میسر نشد،از منظره طبیعت کوهستانی اونجا کلی لذت بردم بخصوص خونه ای که میهمان بودم بخشی اش هم سطح تپه ای جنگلی بود و بالکنی مشرف به تپه. اگه بدونی چه حالی کردم اگه توی شهر صاف و بی پستی و بلندی مثل مالمو زنده گی می کردی متوجه می شدی چی می گم. شیراز هم براستی قشنگ و زبیاست شیرازی ها رو هم که دیگه نگو حالا ار خودت بگذریم که یه خورده با همه سرمای نروژ زود جوش می آری:)
ترانه جان اون مدتی که شما دیدید هوای اون جوری چند روز یا حداکثر چند هفته طول میشکد. باقی سال را ما چه خاکی به سر کنیم!؟
شیراز همیشه بهار است.
اون چیز آمریکاست که رفته تو ماتحت آغا !!! در بیا هم نیست و کلی کار داره !!!
بعد هم ببینم . نسرین میگه تو قرمه سبزی میکاری راست میگه ؟ خجالت نمیکشی ؟؟ حیا نمیکنی ؟ بیا احسان کن و آموزش باغداری هم به ما گشنه مرده ها یاد بده دیگه ! نمیمبری که ! ای دستت برسه به زری خانم کربلا …
Jenabe doctor Hasan agha (moddazelloholali). entesaabe beja va shayesteye shoma ro be semate vezire omure khareje tabrik va tahniyat arz nemude, az dargahe agha toole omr va forsate khedmat zire saayeye maghame moazzame molla hasani ra daram.
rasti, in Shiva ham shode Nana….commenti bedune fohsh nadaran
شیوا خانم قرمه سبزی کاشتنی نیست بلکه منظور شما سبزی است. سبزی قورمه سبزی البته کاشتنی است ولی حقیر گمان نمی کنم کسی بتواند خود قرمه سبزی را برای شما کشت کند.
خب همون دیگه .. تره ایرانی و شنبلیله رو چطوری میشه کاشت ؟؟؟ یا گوجه فرنگی و آفتابگردون ؟ من هر چی میکارم یا سبز نمیشه یا یه ذره در میاد و خشک میشه 🙁 گوجه ها هم گل میدن ولی گوجه نمیدن و گلهاش می افته . نکنه بارون زیاده اینطوری میشه ؟
فیلترشکن
http://www.bazi.co.nr
تره ایرانی رو هم مثل دیگر سبزیجات است، فقط باید صبر کنی تا هوا خوب بشود آخه حالا چه وقت سبزی کاشتن است.
من اینجا وسط های ماه می شروع میکنم آنجایی که تو هستی نمیدانم هوا چه گونه است. اگر باران زیاد میبارد بهتر است روی آنها را با پلاستیک بپوشانی تا هم مقداری گرم تر بشود و هم از باران زیاد از اندازه خفه نشوند.
معمولا من جعفری و تربیزه (تربچه) و شاهی و حتی ترخون و شوید را بیرون میکارم ولی ریحان معمولا خیلی سخت گیر است به همین خاطر آنرا داخل گل خونه می کارم.
گوجه فرنگی گیاه سخت جانی است و معمولا اگر به اندازه کافی آفتاب داشته باشی خیلی خوب ثمر می دهد آنرا هم باید از ماه می به بعد شروع کنی.
من معمولا اینها را توی زیرزمینی زیر چراغ در ماه آپریل می کارم و در ماه می آنها را می برم بیرون این کار را بخاطر هوای سرد اینجا انجام می دهم وگرنه درجاهایی که هوا گرم تر از نروژ است می توانی اواسط آوریل یا حتی مارس آنها را بیرون کشت کنی. مثلا توی فرانسه یا ایران هوا چنان خوب است که از اوایل مارس می توان همه اینها را بیرون کاشت
شیوا جان تره در انگلیس سبز میشه و هیچ کاری نداره. مادر و پدر من تمام سال هم تره ایرانی دارند و هم اونچه انگلیسیها بهاش چایوز میگن. سوای اون شاهی میکاشتن و تربچه و پیازچه و سیر تا جائیکه یادم میآد ولی سبزیهای دیگه رو نمیدونم.