21
Apr
2007
اعتراضات و تظاهرات کارگری، صنفی و اجتماعی که این اواخر در ایران اتفاق افتاده و هر روز هم بیشتر از گذشته اوج میگیرد رژیم را با چالشی روبرو کرده که سران رژیم را شدیدا به وحشت انداخته. زنان هم که دیگر ترهای برای قدرت آخوندی خورد نمیکنند و چالش بی حجابی میرود که آخرین سنگر آخوندی را هم در هم کوبد. حجاب را میتوان سمبل اسلام آخوندی نامید و با فروریختن این سنگر دیگر سنگری برای دفاع باقی نخواهد ماند و رژیم آخوندی از درون تهی خواهد شده.
در نماز جمعه این هفته هاشمی رفسنجانی میگوید: راضی نبودن معلمان از وضعیتشان در این مقطع خطرناک است.
هاشمی در ادامه میافزاید: در این شرایط مصلحت نیست بین معلمان و دولت سوء تفاهم وجود داشته باشد، هر دو طرف باید با تدبیر و حکمت و توجه به واقعیات مسائل مطرح شده را حل کنند و مجلس نقش مهمی را باید در اينجا ایفا کند.
هاشمی در باره کارگران هم همین افاضات را ادامه میدهد و میگوید: این قشر تا به حال همیشه در خدمت تولید بوده و امروز هم به نظر میرسد یکی از اهداف دشمن تحریک همین قشر است، لذا باید عزت کارگران حفظ شده و موقعیت آنها را بشناسیم، آنها هم مثل همیشه وفادار خواهند بود. منبع: ایسنا
نکته اولی که باید از سخنان حضرت هاشمی دزد استخراج کرد این است که معلم و کارگر و خلاصه همه اقشار ملت فقط در صورتی باید به وضع شان رسیدگی کرد که ممکن است قیام کند و دودمان آخوند را برباد دهند در غیر این صورت بی خیال ملت.
این گفتههای هاشمی را اگر کنار برخوردهای اخیر و گفتههای دیگر سرکوبگران رژیم قرار دهیم میتوانیم به خوبی ترس رژیم را از اوضاع بسنجیم. رژیمی که پیشتر در مقابل چنین مسائلی تنها با خشونت برخورد میکرد امروز مجبور است که دست به عصا راه برود و مجبور به گردن نهادن به خواسته گروهای مختلف شود، در غیر این صورت نیازی بنود که شاه مهره رژیم (هاشمی) در نماز جمعه این سخنان را به زبان بیاورد.
برخورد با بی حجابی هم یکی از همین نوع برخوردها ست. رژیم به خوبی میداند که کنترل از دست ارکانش به طور کلی خارج شده و روز به روز سرپیچی ملت از قوانین دست و پا گیر و قرون وسطایی رژیم بیشتر میشود و زمانی که این حرکتهای کوچک به هم متصل شوند، سیل خروشان شروع خواهد شد، همان سیلی که حکومت شاهنشاهی را سرنگون کرد و ارتش قدرتمند شاهنشاه هم نتوانست بجز نظاره گری کار دیگری انجام دهد.
سردرگمی رژیم از آنجا سرچشمه میگیرد که نمیداند با این سرپیچیها باید برخورد کند یا با دستگیری عدهای معدود آنرا به انفعال بکشاند. در هر صورت چنین به نظر میرسد که دیگر حتی سرکوب هم دوای درد این رژیم نیست. شاید به همین دلیل است که هاشمی رسمنجانی که خود سالها با سرکوب حکومت کرده مجبور به استفاده از این نوع زبان شده خود نشان از نگرانی شدید رژیم دارد. این رژیم بارها نشان داده که اگر امکان سرکوب وجود داشته باشد از سرکوب ابایی ندارد.
در بخش: اعتراض و تظاهرات
18
Apr
2007
از من میپرسید!؟ این بیشتر شباهت به چوپان و گلهاش دارد تا رئیس جمهور و ملتاش.
هر ملتی جایگاهاش را در جهان خودش تعیین میکند.
عکس با اندازه بزرگتر را در این آدرس مشاهده کنید.
پ.ن. 2:
این عکسها را هم درهمین رابطه ببینید.
پ.ن.:
این سایت رو امروز پیدا کردم. بد نیست آنهایی که در ایران هستند و می خواهند از سد فیلتر عبور کنند با این سایت آشنا شوند. کارشان مورد ستایش است.
حالا که بحث فیلترینگ و ضد فیلتر شد یک خبر خوش هم به فیلتر شدهها بدهم، گرچه فیلتر شدهها کمتر پایشان به اینجا میرسد ولی باز بد نیست دوستان دیگر بدانند و آنرا به دیگران منتقل کنند.
ویندوز ویستا یک ابزار جدید دارد بنام gadget یکی از کارهایی که این وسیله میکند این است که میتواند RSS یا فیدها را بر روی دسکتاپ شما نمایش بدهد.
من تازه ویدوز ویستا را برای آزمایش روی یک پی سی سوار کردهام، بعد از اینکه بیشتر روی آن کار کردم بیشتر در باره آن خواهم نوشت، فعلا که چنان گرفتارم که روزنامه وقت سرخواراندن را هم ندارم چه برسد به بررسی ویستا.
در بخش: اجتماعی
14
Apr
2007
چند روزی بود گرفتار کارهای فنی این وبلاگ فکسنی بودم، مخصوصا قسمت خبرها که تبدیل شده بود به خناق و بت خر سرور را گرفته بود، هر وقت میخواستم یک خبر پست کنم بیش از 3 دقیقه طول میکشید تا تمام کند. مجبور شدم خبرها را تقسیم بندی کنم. حجم خبرها بیشتر از آنی بود که گمان میکردم با اینکه قبلا یک بار تقسیم کرده بودم باز هم سنگین شده بود. دلم نمیآید بیش از هفت هزار خبر حاصل بیش از 5 سال جمع آوری خبر، همین طوری دود شود برود هوا. اگر نیاز داشتید میتوانید خبرها را در این سه آدرس مطالعه کنید [1] [2] [3].
این روزها نگرانیهایم از اوضاع ایران بیشتر شده. رژیم دارد جامعه را خفه میکند و ملت هم در خواب است (منظورم آن بخش از ملت است که در خواب خرگوشی است). بگیر و ببندها که دیگر چندان زیاد شده که دیگر برای مردم دارد عادی میشود، درست همان وضعی که رژیم میخواهد.
خصوصا بعد از این تمرینهای پدافند هوایی، بیشتر نگران اوضاع ایران شدهام. این مساله نشان از آن دارد که رژیم دارد مردم را غیر مستقیم آماده جنگ میکند و هم زمان میخواهد قدرت پوشالی خود را به رخ آمریکا بکشد.
رژیم از یک طرف برای غرب شاخ و شانه میکشد و از طرف دیگر هر زمان که یکی از سیاستمداران آمریکایی حرف ملاقات با همتایان ایرانی خود میزند چند عدد از این ریشوها میخواهند از حول حلیم بیفتند توی دیگ و همگی ابراز علاقه میکنند، خلاصه وضع بسیار خطرناک شده.
هفته پیش یکی از دوستان که برای تعطیلات عید پاک رفته بود شیراز، برگشت. چیزهایی تعریف میکرد که آدم شاخ در میآورد. تعریف میکرد که عدهای از همه جا بی خبر، بر این باورند که اگر آمریکا حمله کند ایران پیروز جنگ خواهد بود. این دوست ما آدم هشیاری است، برای همین هم بود که نشستم حسابی پای صحبتاش. از تورم دادش در آمده بود. میگفت قیمتها نسبت به دو سال پیشتر که او ایران بوده سرسام آور شده. توجه داشته باشید که این دوست ما با پول بسیار قوی نروژ رفته بود ایران نه تومان که تقریبا بی ارزش شده. تعریف میکرد همه از وضع اقتصادی ناراضیاند ولی هم زمان وقتی صحبت از هسته و اتم و کوفت و زهر مار میشود، شروع میکنند به “حق مسلم ماست” سر دادن.
این گروگان گیریهای رژیم هم شده مزید بر علت[1][2]، گمان میکنم که رژیم به خیال خودش میخواهد با چند گروگان آمریکا را از یک حمله احتمالی بر حضر دارد. گویا یادشان رفته که صدام حسین و ملا عمر هم دقیقا همین گروگان گیریها را انجام دادند ولی دیدیم که وقتی زمان حمله رسید آمریکا به این مسائل اصلا توجهیی نکرد.
در بخش: بحران اتمی، جنگ
10
Apr
2007
میخاییل کامینین، سخنگوی وزارت خارجه روسیه در بیانیه ای گفت که روسیه ازدستیابی جمهوری اسلامی به هرگونه تکنولوژی که به این کشور امکان می دهد اورانیوم را در حد صنعتی غنی سازی کند، بی خبر بوده است. [+]
منار مسجد تو مقعد آدم دروغ گو
در بخش: سیاسی
07
Apr
2007
آنهایی که به اقتدار پوشالی رژیم مینازند باید بدانند و آگاه باشند که:
اتفاقی که روز جمعه 17 فروردین دیروز در اطراف بوشهر پیش آمد را نمیتوانند به این سادگی و زیر سیبیلی در کنند.
واقعه در حقیقت یک سناریوی بسیار زیبا طراحی شده از طرف آمریکا و متحدانشان بود تا بوسیله آن بتوانند وضع روانی رژیم و نیروهایش را بسنجند.
در این بازی، از هفتهها قبل با دادن اخبار و اطلاعات غلط به رسانهها، خصوصا رسانههای روسی، زمینه یک جنگ روانی تمام عیار را برای رژیم مهیا کردند. کار به جایی رسیده بود که چندین رسانه شناخته شده بینالمللی و خصوصا چند روزنامه روسی و کارشناسان نظامی شناخته شده آنها مطمئن شده بودند که حمله آمریکا روز جمعه 17 فروردین شروع خواهد شد.
این جنگ روانی چنان واقعی طراحی شده بود که نیروهای رژیم را با کوچکترین اشتباه (دیدن یک شئی نورانی خیالی در اطراف بوشهر) به واکنش وا دارد. واکنش هم اتفاقی چندان کوچک نبود. پدافند هوایی اطراف بوشهر حدود 20 دقیقه فعال شد و یک حالت جنگ واقعی را برای شهروندان بوشهری فراهم کرد. [منبع خبر فعالیت پدافند بوشهر]
حادثه پدافند هوایی بوشهر چنان آشکار و گسترده بود که رژیم نتوانست آنرا انکار و لاپوشانی کند، در نتیجه مجبور شد آنرا با دروغ پردازیها و شگردهای شناخته شده بنگاههای سخن پراکنیاش ماست مالی و منتشر کند و با وقاهت هم برای آن دلیلی آخوندی سرهم بندی کنند. در همین رابطه سایت بازتاب مینویسد:
معاون سیاسی امنیتی استاندار بوشهر اعلام کرد: صدای شلیکهای شنیده شده صبح روز جمعه در بوشهر مربوط به مانور مشترکی بین سپاه و ارتش به منظور کسب آمادگی بیشتر بوده است.
وقاهت را مشاهده میکنید!؟ یکی نیست از آقای معاون امنیتی استانداری بوشهر بپرسد که در کجای دنیا در شرایط جنگی و زمانی که همه منتظر یک حمله واقعی هستند، حکومت دست به مانور میزند، آن هم بدون هیچ گونه خبررسانی قبلی!؟ یکی نیست از آقایان بپرسد، این چه امنیتی است که مردم بی چاره بوشهر و اطراف، بی خبر از همه جا و با داشتن انتظار یک جنگ واقعی، باید نیمههای شب روز جمعه با صدای وحشت زای پدافند هوایی از خواب بیدار شوند!؟ آیا این نشانه اقتدار و امنیتی است که سران رژیم صبح تا شام گوش ملت را با آن کر کردهاند!؟
ای کاش تنها همین واقعه بود. داستان گروگان گیری ملوانهای انگلیسی از این هم مفتضحانه تر است. این حادثه هم یک برنامه از پیش طراحی شده قدرتهای درگیر در جنگ عراق بود چرا!؟
انگلستان پس از این حادثه گشت زنی در شط العرب را متوقف کرده و از شورای امنیت برای اجازه تیر در گشت زنیهای خود کسب تکلیف کرد. این به آن معنی است که شورای امنیت باید به این نیروها اجازه دفاع از خود را بدهد. این سناریو هم یقینا به این نتیجه ختم خواهد شد که از این به بعد درگیریها مسلحانه خواهند بود و دیگر سربازان انگلیسی یا آمریکایی بدون مقاومت تسلیم رژیم آخوندی نخواهند شد. که این نیز خود میتواند جرقه مورد نیاز برای شروع یک جنگ تمام عیار را فراهم کند.
در بخش: بحران اتمی، جنگ
05
Apr
2007
از دیروز که حضرت رئیس جمهور منتخب!! سخن پراکنی فرمودند و ژست مردم دوستی گرفتند و الخ، خصوصا با پخش شدن این گونه تصاویر در سطح جهانی، این ملت فضول نروژ حقیر را گاییدند از بس که سوالهای عجیب غریب مطرح میکنند. برای نمونه یکی دوتا از این سوالها را برایتان مینویسم، لطفا اگر پاسخی برای آنها دارید حقیر را هم آگاه کنید تا بتوانم پاسخ سوالهای مسخره نروژیها را بدهم.
جالب ترین سوال این بود:
این کت و شلوارهایی که احمدی نژاد به گروگانهای انگلیسی داده یک نوع لباس مذهبی است!؟
سوال بعدی:
این مدل کت و شلوارهایی که تن گروگانها کرده بودند توی ایران مد است!؟
چرا لباسهایی که تن گروگانها کرده (بودید) شبیه به لباس خود رئیس جمهور بود!؟
این سوال آخری یک نکته جالب داشت که آنرا توی پرانتز گذاشتم. سوال کننده سعی داشت به من بقبولاند که من هم مسئول به تن کردن این کت شلوارها به تن گروگانها هستم. من هم یک ساعت داشتم با طرف کلنجار میرفتم که بابا این رئیس جمهور منتخب من و حتی اکثریت ملت ایران نیست، در نتیجه این کت شلوارها را (شما) باید پولش را به ملت ایران برگردانید، چونکه پول این کت و شلوارها بدون اجازه اکثریت ملت ایران از خزانه مملکت دزدیده شده و به تن گروگانها کردهاند. خوشتان آمد! من هم در جوابش (شما) بکار بردم، یعنی که هر غلطی هم که انگلیسیها بکنند شما هم مسئولش هستید. آخه دیدم وقتی طرف کارهای رئیس جمهور منتخب!! و محبوب!! را به حساب من میگذارد نامردی است اگر که من هم کارهای انگلیسیها را به گردن نروژیها نیندازم.
خودمانیمها این حکومت تخصص فوق العادهای در ساختن شوهای تلویزیونی خنده دار دارد، باور کنید هالیوود هم این همه تبحر در ساختن شوهای کمیک ندارد.
در بخش: طنز
03
Apr
2007
در خبری دیروز خواندیم که “کمک فنی ناتو به کویت برای مقابله با سانحه اتمی” ، خبر دیگری هم بود در رابطه با دادگاه علی حسن المجید معروف به علی شیمیایی، در لابلای خبرهای دیگر هم می خوانیم که “بازرگان هلندی ادعای بی اطلاعی از حمله شيميايی رژيم بعث به کردها” کرده!؟ یقینا دولتهای متبوع فروشندگان این تجهیزات هم هیچ خبری از فروش این تجهیزات نداشتهاند!!! همانهایی که چهار سال پیش تر مدعی شدند که صدام حسین سلاحهای کشتار جمعی در اختیار دارد و به همین دلیل هم به عراق لشکر کشی کردند، و حالا هم که شکر خدا دموکراسی را به عراق صادر کردهاند!!! این “غربیهای چشم آبی” همه نوع صادرات دارند، از شیر مرغ بگیر تا جان آدمیزاد، کافی است شما لب تر کنید اینها برایتان تهیه میکنند.
پس از خواندن این خبرها وقتی در وبلاگ نیک آهنگ، لینک فیلم سکسی آقای لاریجانی با سولانا را دیدم نزدیک بود از خنده روده بر شوم (توجه داشته باشید که این نوع خندههای من معمولا از روی خشم است و معمولا این خندهها با فریادهای خشم آلود همراه است). یادتان میآید که رامسفلد سالها پیش به پابوس صدام حسین رفت و درست مثل همین دیدار سکسی آقای لاریجانی سولانا، با هم روبوسی کردند!؟ حالا امروز هم در خبری خواندم که یک مامور سابق اف بی آی که برای بیزنس به جزیره کیش رفته بوده مفقود شده. ملوانهای انگلیسی هم که در دامان اسلام دارند چلو کباب میخورند و همه ادعاهای ایران را مبنی بر ورود غیر قانونی به مرزهای آبی ایران را تایید میکنند. یک دقیقه با خودتان خلوت کنید و روی این خبرها کمی فکر کنید. آیا این خبرها به دروغهای سیزده و یا دروغ اول آپریل شباهت ندارند!؟ چشمهایتان را بمالید تا مطمئن شوید که خواب نمیبینید و تاریخ خبرها را هم کنترل کنید، یقین حاصل خواهید کرد که نه شما خواب میبینید و نه این خبرها، دروغ سیزده است. اینها همه حقایق خاورمیانهای است که از بخت بد سرزمین ما هم در آن واقع است. اینها همه از آثار دخالتهای تاریخی و امروزی دولتهای سلطه گر غرب در خاورمیانه است. همه این دخالتها را هم زیر نام منافع ملیشان انجام میدهند. یکی نیست به اینها بگوید چگونه است که شما هزاران فرسنگ آنطرف تر از مرزهای خود منافع ملی دارید، ولی ما حتی در درون مرزهای خودمان هم منافع ملی و امنیت نداریم!؟
گور پدر رژیم آخوندی هم کرده ولی ما که نمیتوانیم بخاطر مخالفتمان با رژیم آخوندی این دخالتها را نادیده بگیریم و بپذیریم که! مگر فرقی بین ملاها و این غربیها هم وجود دارد!؟ هر دو منافع ملی و امنیت ما را نه تنها به خطر میاندازند بلکه سالهاست که این منافع را نابود کردهاند و در نابودی آن امروز هم از هیچ عملی کوتاهی نمیکنند. تازه به فرض اینکه برای سرنگونی حکومت آخوندی هم با ما همراه شوند، ولی یقین بدانید که فردای سرنگونی این رژیم، مجددا رژیم دیگری را بر ما تحمیل خواهند کرد تا منافع ملیشان را تامین کند. اینجاست که باید از ضربالمثل “نه قم خوبه نه کاشون لعنت به هر دوتا شون” استفاده کنیم و یک نه بزرگ به هر دو اینها بگوییم.
در بخش: روابط خارجی, سیاسی