29 Aug 2002

این خلبان کور همچین هم

نوشته:     :::       Comments Off on این خلبان کور همچین هم

این خلبان کور همچین هم که میگه کور کور هم نیست یک چیزایی میبینه در مورد چندتا از وبلاگنویسها حدس هایی زده از قرار برای حُسن آقا هم این نسخه رو پیچیده باقی ش رو هم بریت اونجا خودتون بخونید.
هشتم : حُسن آقا
اسم : شازده ميرزا
سن : بروز که نمی ده ولی هی حدودای 80- 90 رو داره
محل اقامت : اسلو
شغل : کارمند بيمه
محل تولد : شيراز
درآمد : 40000 دلار در سال
علاقه مند به : روزنامه خواندن و چای خوردن و باغبانی درخت انگور جهت مصارف عاليه!
ديگر توضيحات : به خودش عهد کرده تا نابودی جمهوری اسلامی سبيلهاشو نتراشه . الان گمونم طول سبيلای حسن آقا تو کتابچه رکوردها ثبت شده باشه.
گرايش فکری و سياسی : ايشان به ضرس قاطع سوسيال ليبرال است.

Comments Off on این خلبان کور همچین هم   |    |     |     

29 Aug 2002

خاتمی زر میزنه این حرف

نوشته:     :::       Comments Off on خاتمی زر میزنه این حرف

خاتمی زر میزنه
این حرف زدن خاتمی هم شده یه دس خری تو دومن ملت. فکرش رو کردین!؟ فکر کنین همگی دامن پامونه یه دفه یه دس خر میوفته تو دامنمون، شاید هم کیر خر فرقی نمیکنه درحقیقت. اون شوکی که بهمون دس میده ما رو تا یه مدت لال میکنه، یعنی زبونمون بسته میشه و چیزی نمیتونیم بیگیم. ایجور حالتا برتون اتفاق افتاده!؟
این آخری آ هروقت سید میخات حرف بزنه همه انگار یه دس خر افتاده تو دامنشون یا ایکه خر دجال اومده، مات و مبهوت میشن و از چند روز قبل و تا چندروز بعد همه و همه راجه به آقا سید صحبت میکنن.
شاید بتونیم بگیم که مورد خر دجال در این مورد کاملآ صادق هس، یک نفر رو آوردن برامون تا حواسمونو پرت کنن و جیبومونه بُبُرَن، ما هم که انگار هیچ وقت خر دجال ندیده بودیم باز گیر میدیم به خر دجال.
حالو آسید چی میگه!؟ همش ناله میکنه یا بهتره بیگیم چسناله میکنه، که نمی ذارن کارمونو بُکُنیم…، درست انگار بنا بوده از روز اول بیذارن!؟ خوب الاغ جون یا تو الاغی یا بلانسبت ملتو الاغ فرض کردی!؟. یک چیزه دیگه هم که زیاد ورد زبون سید هس اینه که، “میخواد با هزینه ی کم کارهارو به پیش ببره”!!!؟ مردک چه هزینه ی کمی، ای همه هزینه ملت دادن تازه کارشون به جلو که نرفته هیچ به عقبم رفته، بلا نسبت ملتو کیر کردی مرد!؟ انگار نه انگار که مردم فهم و شعور دارن، انگار مردم دیروز به رهبر الاغ و چلاق رسیدن و از هیچ چیز خبر ندارن!؟
جمش کن این دکون و دستگاته ، خدا روزی ته جوی دیگه بده، ای ملت خبره تر از ای حرفا هسن.

Comments Off on خاتمی زر میزنه این حرف   |    |     |     

29 Aug 2002

البعثت الا سلامیه الی البلاد الافرنجیه (قسمت دوازدهم)

نوشته:     :::       Comments Off on البعثت الا سلامیه الی البلاد الافرنجیه (قسمت دوازدهم)

قسمت یازدهمقسمت سیزدهم
مترجم : ” بلي . بلي صحيح است . بهمين مناسبت , آقاي رئيس باغ وحش بمناسبت ورود شما يك نمايشگاه شرقي درين باغ فراهم كرده و چشم براه
قدوم مهمانان عزيز است و از آقايان خواهش عاجزانه دارد كه اگر براي هميشه هم نخواسته باشند اقلآ چند روز بقدوم خود ايشان را سرفراز كرده در باغ
مهماني ايشان را بپذيرند . ميدانيد كه وسايل آسايش آقايان از هر حيث فراهم است و هر شرطي كه بكنند برروي چشم قبول ميشود .
آقاي عندليب : ” باغ دارد ؟”
مترجم : ” بلي باغ معروف لابد شنيده ايد باغ .
عندليب : ” باغ سبز پر از وحوش و طيور از چرنده , پرنده , خزنده و دونده بگوئيد ببينم سيد قبا سبز هم دارد ؟
مترجم : ” سبز قبا هم دارد .
عندليب : ” من خوابش را در ترن ديده بودم ميايم . ”
آقايان عندليب و سنت دعوت رئيس باغ وحش را اجابت كردند و در اتومبيل نشسته و رفتند . نيمساعت بعد هم آقاي تاج را به نظميه بردند .
در اينصورت تا اينجا ماموريت من انجام يافته و جمعيت بعثه الاسلامي پراكنده شدند . فردا با تلگراف از مدير مجله ” المنجلاب ” كسب اجازه خواهم كرد كه
آيا باز هم بايد گزارش آقايان را بنگارم و يا به ماموريت ديگري بروم . شب از نزديك باغ وحش كه ميگذشتم ديدم با خط سرخ بالاي در آن روشن ميشد .”
نمايشگاه شرقی! ” !

البراللين في ٢٢ ذيعقده الحرام ١٣٤٦
الجرجيس يافث بن اسحق اليسوعي
نــــــوشــــــگاه ميــــــــسر

دوسال و نيم از قضيهء بعثة الاسلامي گذشت . بعد از آنكه جمعيت در برلين از هم پراكنده شد, من بسمت مخبر مخصوص مجله ” المنجلاب ” به پاريس انتقال يافتم و درين مدت هيچ اطلاعي راجع به آنها بدست نياوردم و اسمشان را هم نشنيدم . اما پيش آمدي برايم رخ داد كه ناگزيرم شرح آنرا ضميمهء يادداشتهاي مسافرتم بكنم زيرا بمنزلهء متمم حكايت جمعيت بعثة الاسلاميه بشمار ميايد و شرح آن بقرار زير است .
ديشب ساعت يازده از سينما برميگشتم , دريكي از كوچه هاي محله “مون مارتر ” وارد ميكده كوچكي شدم . در آنجا يكنفر ساز دستي ميزد و ديگري “بان ژو” و تنها زن و مردي به آهنگ “ژاوا” ميرقصيدند .
نزديك من سه نفر از داش هاي تمام عيار كنار ميز ورق بازي ميكردند . يكي از آنها سياه مست بود و پي در پي مشت روي ميز ميزد و ميگفت : “يك گيلاس ديگر” پيشخدمت گيلاسهاي خالي را ميبرد و گيلاسهاي پربجاي آنها ميگذاشت . نعلبكيهاي مشروب كه رويهم چيده شده بود مانند برج بابل از كنار ميز بالا ميرفت . يكي از آنها گفت ” ! ده دقيقهء ديگر بيزنس (Business) شروع ميشود, من ميروم .
رفيقش پرسيد : ” راستي ژيمي حالا كاروبارت سكه است يا نه ؟ .
ژيمي : ” پريشب سيصد و شصت فرانك مك زير لامپي بلند كردم . اما چه كاري ! يكشب نشد كه دو بعد از نصف شب بخوابم . ديشب همه اش در خواب ميگفتم يك بانكو دويست لوئي آقايان خانمها بازي كنيد.
Rien ne va plus زنم مرا بيدار كرد بخيالش هذيان ميگويم .
سومي گفت! ” باز هم كارتو , بعد از يكهفته دوندگي , پريشت بود كه سوزي مرا غال گذاشت . يك تيكهء ديگر پيدا كردم . يك خرپول مصري راگير آوردم و بعد از دوساعت چانه زدن فقط ٢٥ فرانك نيزه زدم . پول مشروبم نميشد . من اگر شبي يك بطر ورموت نزنم از تشنگي ميميرم .

Comments Off on البعثت الا سلامیه الی البلاد الافرنجیه (قسمت دوازدهم)   |    |     |     

28 Aug 2002

چه ميكنيم، چه ميخواهيم ،

نوشته:     :::       Comments Off on چه ميكنيم، چه ميخواهيم ،

چه ميكنيم، چه ميخواهيم ، چرا ميخواهيم ،با كه و چگونه؟
(قسمت دوم)
(قسمت اول)
نوشتن در مورد كشورهاي همجوار چندان راهگشاي ما نخواهد بود، زيرا اينان نيز از چند قرن پيش به همان بلايي گرفتارند كه ما نيز دچارش هستيم معهذا در ادامه نوشتار ناگزير اشاراتي به آنها خواهد شد. بهتر است ابتدا جغرافياي سياسي اقتصادي و استراتژيك منطقه را بررسي و منافع جهاني و همكيشان منطقه اي ايشان را مطرح نماييم تا زودتر به پايان سخن برسيم.
همگان ميدانند كه با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، دستيابي به ذخاير عظيم نفت وگاز در حوزه درياي خزر و ديگر جمهوريهاي سابق شوروي ميسيرتر گشت.
اين منابع عظيم، حياتي و سوق الجيشي انرژي گرچه براي مردم منطقه پديده جديدي بودند ولي براي غرب و بخصوص آمريكا چندان چيز ناشناخته اي هم نبود. گزارشهاي موثق و مطمئني در دست ميباشند كه لااقل آمريكا از اوايل دهه شصت سده گذشته به طور مطمئن از وجود اين منابع اطلاع حتمي و كافي داشته و هميشه ميدانسته است كه با روند پيشرفت هاي صنعتي و خارج از كنترل براي غرب كشورهايي مانند چين، هند و حتي اتحاد جماهير شوروي كه نزديكي بلامنازع جغرافيايي با اين حوزه هاي انرژي دارند، روياي جهان پهلواني و يكه تازيش به حقيقت نخواهد پيوست، مگر اينكه حضور فيزيكي فعال در منطقه داشته باشد. اما حضور قاطعانه و پرقدرت اتحاد جماهير شوروي ( كه به نوبه خود در جهان بلعي و سركوب خشن و غير دموكراتيك كشورهاي ماهواره اي و متحد خويش دست كمي از استعمارگران قرون هژده و نوزده نداشت) و حضور هيچ گونه رقيبي را آنهم با اين نزديكي در كنار خود بر نميتابيد نيز چيزي نبود كه به سادگي بتوان از كنارش گذشت.
كسانيكه از تز و دكترين برژينسكي در مورد كمر بند سبز پيرامون شوروي كمابيش آگاهي دارند، شايد راحت تر بتوانند كه منظور نويسنده را دريابند. تزي كه در اوايل دهه هفتاد مطرح و از اواسط همان دهه با همكاري سازمانهاي خبري و وزارت امور خارجه آمريكا و پشتيباني مستقيم انگليس در حال پياده شدن بود و دامنه فعاليتها و گسترشش را تا به امروز در منطقه خاورميانه و قفقاز ميتوان دنبال كرد.
فرق سياست غرب با كشورهايي مانند كشور ما اينستكه در غرب برنامه ريزيها انجام گرفته و طراحيهاي سياسي تكميل ميگردند و سپس در انتظار موقعيت مناسب ميمانند تا آنها را پياده نمايند. اين طرحها هيچوقت يكطرفه نبوده و تنها از يك زاويه ديد مورد بررسي قرار نميگيرند. در آنها بر روي اقليتهاي كوچك منطقه اي كه در ابتدا عمدتاْ منفور عموم نيستند ولي نيز اين حسن را براي آنها دارند كه به تنهايي قادر به حفظ قدرت نميباشند، شديدا” حساب ميگردد. افسانه حمايت از گروههاي دموكراتيك و مردمي كشورهاي منطقه از سوي ايالات متحده، قصه زيبايي بيش نيست كه خواننده آنرا براي مدتي به رويا فرو ميبرد. هدف زدون آشوب از چهره سياسي كشورها نيست بلكه اداره آن بسوي اهداف خودي ميباشد. بهترين مدعاي اين گفته شايد جمله اي از تالبوت معاون وزير خارجه آمريكا در سال 1997 باشد كه گفت : رفع تنشهاي موجود بايد وظيفه شماره يك ما در اين منطقه تلقي شود ، زيرا هم پيش شرط و هم نتيجه بهره برداري از منابع انرژي ، رفع تنشهاست. نه رفع تنش، بلكه اداره تنشها در جهت حفظ منافع سرمايه داران و كشورهايشان.
منافع آمريكا ايجاب ميكند كه از سر بر كشيدن رقيب تازه در مناطق اتحاد جماهير شوروي پيشين يا هر جاي ديگر جلوگيري شود. رقباي احتمالي چه كشورهايي ميتوانند باشند؟
شوروي ، كه به سادگي حاضر نيست تا نفوذ سنتي خود را در منطقه از دست بدهد و حضور نظامي آمريكا عملاْ پشت مرزهايش كه تا دو دهه پيش ديوار آهنين ناميده ميشدند، شديداْ مضطربش كرده و نيز بخوبي آگاه است همكاري و همگامي بلاواسطه با آمريكا نيز چاره دردش را نميكند.
روسها ميراث خوار خاطره اتحاد جماهير سوسياليستي شوروي ميباشند كه آخرين كنش موثرش در منطقه، ورود نظامي به افغانستان بود. هر چند كه بزرگاني معتقدند كه اين حضور نظامي دقيقاْ از سوي آمريكا برنامه ريزي، طراحي، تحريك و به طور ضمني نيز تاْئيد گرديده بود ( نظير همان انگيزه اي كه در مورد صدام حسين و يورش عراق به كويت بدست ميدهند)، ولي اين نيز اگر هم درست باشد، خاطر مردمان منطقه را تسكين نميدهد و به همين خاطر در صدد دلجويي از جمهوريهاي سابق خويش و تا حد امكان كشورهاي منطقه برآمده اند تا شايد بدينوسيله از نفوذ بيشتر آمريكا جلوگيري و ممانعت نمايند. ايالات متحده بنوبه خود اين را نمي پسندد. واينبرگر معاون وزير دفاع وقت آمريكا اظهار داشت كه اگر روسها موفق به تسلط بر حوزه درياي خزر شوند، اين پيروزي برا ي مسكو مهمتر از گسترش ناتو براي غرب خواهد بود و اين خود عمق ماجرا و كششها و روابط پيدا و نهان همه جانبه را توضيح ميدهد.
از سوي ديگر روسيه در راه تجكيم سرمايه داري ملي بالاخص و سرمايه داري بين المللي تا حد محدود گام بر ميدارد و همزمان بفكر باز سازي و مدرنيزه كردن ارتش فرو پاشيده خويش ميباشد. اگر اين دو گام به نتيجه مثبت برسند ، شوروي ميتواند كه در منطقه براي خود جاي باز نموده و حداقل نظر مثبت جمهوريهاي سابق خويش را جلب نمايد.
آريو برزن ‎

Comments Off on چه ميكنيم، چه ميخواهيم ،   |    |     |     

27 Aug 2002

جنگ بلاگستانی امروز درگیری فوق

نوشته:     :::       Comments Off on جنگ بلاگستانی امروز درگیری فوق

جنگ بلاگستانی
امروز درگیری فوق العاده جالبی بین آیت الله کربلایی رهام و عجب!!! درگرفته که حتمآ بایستی خوندش ، بشتابید، از دست ندهید که از نماز شب واجب تر است، نماز شبتان به شما حرام خواهد شد!! اگر این دو مطلب را نخوانید!!.

Comments Off on جنگ بلاگستانی امروز درگیری فوق   |    |     |     

27 Aug 2002

ملا حسنی در بلاگستان گمان

نوشته:     :::       Comments Off on ملا حسنی در بلاگستان گمان

ملا حسنی در بلاگستان
گمان نکنید که فقط در ارومیه ملا حسنی داریم، میگوید نه این مطلب را که یکی از وبلاگ نویسان نوشته بخوانید بعد حدس بزنید که چه کسی است.

“اگر كه مي خواهي دقايق زيادي در كنار خيابان منتظر نايستي و يا كاري داري كه دوست داري سريعا انجام شود بدون معطلي ده صلوات همراه با ( عجّل فرجهم ) تقديم روح پر فتوح امامزاده سيّد محمد
كه يكي از نوادگان امام رضا (ع) مي باشد و مدفن ايشان در بيرون شهر بغداد مي باشد ،مي فرستيد .”

حدس زدید!؟ اگر زدید خواهشمندم آدرس وبلاگ نامبرده را در قسمت نظرخواهی بنویسید، اگر نه منتظر بمانید تا هفته ی دیگر خودم آدرسش را مینویسم.
لول الحُمقا لِخََرَبَة اِلدُنیا

Comments Off on ملا حسنی در بلاگستان گمان   |    |     |     

26 Aug 2002

چه ميكنيم، چه ميخواهيم ،

نوشته:     :::       Comments Off on چه ميكنيم، چه ميخواهيم ،

چه ميكنيم، چه ميخواهيم ، چرا ميخواهيم ،با كه و چگونه؟
خيزشها و جنبشهاي اخير در ايران بيانگر اين واقعيت ميباشند كه چيزي در اين كشور در حال شكل گيري و جهت يابي است ، هر چند كه دستيابي به آزادي چندان هم نزديم نيست و وابستگي كامل به نوع ،واقع بيني، چاره گري، برنامه ريزي،تداوم، سرعت و دقت در عمل اين جنبشهاي اخير دارد.
   در يك طرف قدرت حاكمه مطلقه ميباشد كه از طرفي هيچ گونه وجه مشتركي با تفكر انسان و جامعه آزاد قرن بيست و يكم ندارد و به تمام امور و قضايا از زاويه ديد مخصوص به خود مينگرد كه الزاماْ جوابگوي نيازهاي امروز ملت ايران نيست و برنامه مشخصي براي بهبود وضع مردم در آينده دور و نزديك ارايه نميدهد و تنها منافع دون همتانه و آينده ننگر قشر خاصي را ارج مينهد كه كليه امكانات موجود را وسيله ابزاري براي رسيدن به مقاصد شخصي و گروهي خويش ميكند و اما طي سلطه بيست و سه ساله خويش تا حدودي كمابيش از بازيهاي پيش و پشت پرده فرامرزي ايران آگاه است و با وجوديكه تجربه ثابت كرده است كه از اين آگاهيها بموقع و به سود ملت استفاده نميكند، اما هر از چندي آنها را بميان كشيده تا جاي پاي خود را در اين خاك محكمتر نمايد ، هر چند كه اين جاي پاي محكم نمودن نهايتاْ براي ملت ايران گران تمام شود و از طرف ديگر عناد و دشمني خاصي با ايراني و ايرانيگري دارد. عداوتي كه حتي دشمنان خارجي هم با ايرانيان نداشتند مگر اعراب.
   در طرف ديگر مردمي قرار دارند كه با بازنگري به وضع خود در دو دهه گذشته، نا اميد از روند وقايع و دلسرد و بري از وعده هاي هميشگي رژيم و اصلاح طلبان آنچناني ، در تلاش براي دستيابي به همان آرمانها و ارزشهايي ميباشند كه رژيم وابسته و فاسد پيشين را براي نيل به آنها سرنگون كردند. اين امر و ميل به رسيدن به اين ايده آل چنان انديشمندان ايشان را مشغول نموده كه وقوع سياستهاي فرامرزي جهاني ولي بالقوه پيرامون منطقه ژئوپوليتيك ايران را به هيچ شمرده و هيچ گونه اهميتي به آنها نميدهند. مردم با سرنگون نمودن رژيم مقتدر سلطنتي كه وابسته ، فاسد و براي همين نيز منفور بود و هيچ تلاشي جدي براي جلب افكار عمومي به گونه معقول انجام نميداد، قلباْ خواستار راه يافتن به نوعي حكومت و اشتراك در آن بودند كه مغايرت كامل با ماهيت رژيم فعلي ايران داشت و دارد. اپوزيسيون آن زمان متاءسفانه براي رسيدن به چنين مهمي هيچ گاه برنامه اي منسجم ، معقول و همه شمول را با خطوط كلي ارائه نداد. گروههاي سياسي و خوشنام درون آن هيچ گونه ائتلافي را با يكديگر بر نتابيدند و بهنگام گفتن جدي و نه در حد ناله و گلايه از خطرات احتمالي دم فرو بستند و از مصالح انقلاب سخن گفتند.
دو چيز طيره عقل است دم فرو بستن
         به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشي
   به گونه اي ميتوان گفت كه آنها نيز به نوبه خود و به روشي ديگر برقراري روابط را جايگزين به كرسي نشاندن ضوابط نمودند و زماني كه شخصي در هيبت خميني ظاهر گشت، ترجيح دادند تا همگي به گرد او جمع شوند تا با كنار گداشتن اختلافات گروهي و شخصي به ارايه راه حل مناسب پردازند و بدينگونه خلقي را نيز بدنبال خويش كشاندند. اعمال ايشان در ابتدا گنگ و مبهم و فاقد هيچ گونه تحرك و استقلالي بوده و بعدها نيز عمدتاْ محدود به نشان دادن واكنش هاي ضعيف به تصميماتي بود كه از طرف هيئت حاكمه اتخاذ ميگرديد كه آنهم در ابتدا بسيار خفيف بوده و اين امر ايشان را عملاْ هميشه يك يا چند قدم عقبتر از حكومت قرار ميداد و قدرت ابتكار عمل سياسي را از دست ايشان ميگرفت. نتيجه اين بازي خام از دست دادن پايگاههاي مردمي ايشان بود. اين به معناي اين نيست كه رژيم توانست قلوب مردم را تسخير كند، بلكه تنها نمايانگر ندانم كاريهاي اپوزيسيون در مقطع هاي مختلف و حياتي پس از انقلاب ميباشد. چندان بيراهه نرفتيم اگر بنويسيم كه رهبر را خيلي دست كم گرفته بودند و فكر ميكردند كه خود ميتوانند از اين پشم نمدي براي خود درست كرده، ضمن اينكه با اين قيچي سر بقيه را هم اصلاح كرده اند. بعدها هم وضع بهتر از اين نشد و در عوض بدست گرفتن اوضاع و طرح و ارايه راه حل هاي مناسب، ترجيح دادند كه به سردار سازندگي و پس از آن به خاتمي و اصلاح طلبانش دل ببندند.
اين دومين باري بود كه ايرانيان در طول تاريخ خود فريب اتحاد اسلامي را خوردند و نهايتاْ با پل نزدن بر روي اختلافات خويش ،اسير خلفايي گشتند كه هم خود را ارجح بر غم ديگران ميداشتند. اين حالت را ميتوان تا حد بسيار زيادي به گردن شاه انداخت كه در زمان خويش هيچگاه زمينه و فرصتي را فراهم نياورد كه در آن ايرانيان درون ايران بتوانند به تجزيه وتحليل و انتقاد وضع خود به طور مستقل بپردازند و براي ساختن اينده خويش نيز قبول مسئوليت به طور صادقانه نمايند و برنامه ريزي و طراحي سياسي كنند . همچنان نيز ميتوان اين خرده را بر توده ايراني گرفت كه عليرغم اختناق و سركوب دولتي، خود نيز كمتر بر نظرات و عقايد ناصحين و خيرانديشان ( مصدق، اميركبير، قايم مقام و و و و…. ) خويش وقع نهادند و كمتر بر آن گشتند تا با دور زدن معضلات از راه ديگر وارد گود سياسي اجتماعي شده و راه حلي براي مشكلات سياسي و اجتماعي خود بيابند. وضع ايرانيان بيرون از ايران هم چندان بهتر نبود، هر چند كه در فضاي سياسي آزادتري ميزيستند.
   تا اينجا به بيان اوضاع درونمرزي ايران ( به صورت خيلي كلي و اجمالي ) پرداختيم، هر چند هم كه به مذاق خيلي ها خوش نيايد. حالت فعلي ايران و مردم ايران هم به مذاق نويسنده هيچوقت خوش نيامد، نميآيد و تحت اين شرايط نخواهد آمد. اين به آن در. حال ببينيم كه احوال در فرامرز ايران به چه قرار است و چه تاءثيرات مثبت و منفي را ميتواند بر روي روابط دروني ايران داشته باشد.
آريوبرزن

Comments Off on چه ميكنيم، چه ميخواهيم ،   |    |     |     

« نوشته های جدیدتر - نوشته‌های قمدیمی تر »

اخبار و مطالب خواندنی