16
Sep
2009
با توجه به حجم دخالتهای سرداران سپاه در امور سیاسی در چند هفته گذشته، چنین به نظر میرسد که چند روزی است دیگر صدای قاطرهای چموش ولایت به گوش نمیرسد. نعرههای این گدازادگان تازه به قدرت رسیده در چند هفته گذشته، چنان مشمئز کننده شده بود که حتی خودیهای دور و بر بیت سید علی هم فهمیدند که تا دیر نشده باید قاطرهای افسار گسیخته ولایت را به طویلهها بازگردانند. آخرین نشانههای این عقب نشینی را میتوان در لحن وحشت زده بیانیهای دید که در تکذیب خبر قهر کردن هاشمی نوشته شد و روی سایت خود خامنهای قرار گرفت.
این تکذیبیه چندان مورد توجه قرار نگرفت و بیشتر سایتهای خبری تکذیبیه را از سایتهای دیگر نقل کردند. اینکه تکذیبیه روی سایت خود خامنهای قرار گرفته به نظر من حائز اهمیت زیادی است. معمولا رهبر خودش مستقیما درگیر اینگونه مسائل نمیشود و بیشتر نوچههای ریز و درشت خود را به میدان میفرستد. اینکه برای تکذیب چنین خبری با عجله رهبر خود وارد بازی شده و اینکه آنرا روی سایت خود رهبر درج کردند، دلیل بر این است که شایعات این روزها رژیم را شدیدا کلافه کرده و دارد به طریقی کنترل جریان اطلاعات را از دست رژیم خارج میکند.
این دستپاچگی رهبر دقیقا نشان از آن دارد که تهدید به افشاگریهای بیشتر از سوی مهدی کروبی لرزه بر اندام رهبر انداخته و در نتیجه خود وارد بازی تکذیب خبر شده.
نکته جالب دیگری که در این رابطه باید به آن اشاره کرد خبر منتفی شدن فروش سهام مخابرات است. لغو ناگهانی این معامله بزرگ که گفته میشد سپاه قصد خرید این سهام را داشته، میتواند نشانه دیگری از بازگشت قاطرهای چموش ولایت به طویلهها باشد. توجه داشته باشید که سهام مخابرات یکی از مهم ترین صنایع هر کشوری به حساب میآید، نه از آن جهت که این سهام سود آور است، بلکه بیشتر از آن جهت که این شرکت شریان اطلاعاتی کشور را در دست دارد و کنترل چنین شریانی میتواند در روزهای حساس بسیار حیاتی باشد. یقینا با کمی جستجو میتوان نشانههای دیگری هم از این عقب نشینی پیدا کرد.
از خبرهای مهم دیگری که میتوان در رابطه با درگیریهای جناحی و کودتا به آن اشاره کرد، خروج فرزند هاشمی رفسنجانی، مهدی از ایران است که نشان از آن دارد در پشت پرده کودتا، کودتاچیان تصمیم داشتند بعد از سرکوب اسهال طلبها گریبان خاندان هاشمی را بگیرند، در نتیجه مهدی هاشمی زودتر از دیگران از ایران خارج شده است.
پ.ن.:
این هم یک خبر دیگر که نشان میدهد قاطرهای سپاه مجبور به بازگشت به طویله شدهاند:
سردار جزايري: نیروهای مسلح وارد هیاهوی گروه های سیاسی نمی شود
در بخش: سیاسی
13
Sep
2009
حضرت رهبر دستور فرمودند و سه آخوند روضه خان را مامور تحقیق در رابطه با جنایات اخیر که کروبی و دیگران مدعی شده بودند کردند. بعد از چند روزی هم این کمیته آمدند و گفتند که همه ادعاها کذب بوده و مدارک ساختگی است! فرض محال را بر این می گذاریم که ملت هم این چرندیات را باور کردند!؟ خوب حالا حضرت رهبر زحمت بکشند و پاسخ یک سوال ساده که در افکار عموم مردم نقش بسته است را پاسخ دهند. سوالی که در مغز هر ایرانی این روزها نقش بسته این است که حقیقت پشت پرده کهریزک(1) چیست؟
این هم معادله ساده کهریزک
بنا به اسناد غیر قابل انکار که حتی به تایید خودیهای درون بیت رهبری هم رسیده. تعداد زیادی از اسرای تظاهرات بعد از انتصابات، بدستور قضات رهبر به کهریزک فرستاده شده بودند. باز هم به تایید خودیهای نزدیک به رهبر معظم، حداقل سه نفر از این اسرا هم کشته شدهاند و عده زیادی هم مورد شکنجه قرار گرفتهاند. اینها همه تایید شده و حتی رهبر از کیسه خلیفه دارد غرامت این اسرا را هم میپردازد.
در ضمن میدانیم که پیش تر در کهریزک اراذل و اوباش نگهداری میشدهاند. به تعریف خود سیستم آخوندی، این اراذل و اوباش از خطرناک ترین جنایتکاران جامعه هستند. حالا بر اساس این دو داده بالا که شباهت زیادی به 2 و 2 دارد، مقوله کهریزک را جمع بندی میکنیم. نتیجه بدست آمده را میدهیم دست رهبر و از او میخواهیم تا این معادله ساده را علیرغم مغز معیوبش حل کند. نتیجه بدست آمده هرچه باشد ما هم قبول میکنیم! در حل این معادله نباید از یاد ببریم که قبل از درگیریها، رهبر معظم در نماز جمعه شمشیر از رو بستند و همه را تهدید کردند. به زبان ساده ایشان چراغ سبز نشان دادند به کسانی که حتی بدون چراغ سبز هم آدم کشی عادت روزانه شان است.
باور کنید جملاتی را که رهبر در نماز جمعه همین هفته بیان کرد، اگر از دهان یک سیاستمدار غربی خارج میشد، نه تنها دیگر چنین فردی نمیتوانست یک پست سیاسی را بدست گیرد، بلکه در اسرع وقت او را میبردند تحویل بیمارستان روانی میدادند تا مبادا به خود و جامعه آسیب برساند.
نماز جمعه 21 شهریور خطبه های رهبر جمهوری اسلامی:
این یک مثل معروف عربى است؛ «اخر الدّواء الکىّ»؛ یعنی آخرین چاره را دیگر با قاطعیت انجام میدهیم. تا آنجائی که ممکن است، با دارو و مرهمگذاری عمل میکنیم برای اینکه این زخم را علاج کنیم و شفا بدهیم؛ مرهم میگذاریم؛ وقتی نشد، آخر کار داغ میکنیم؛ چارهاى نیست.
منبع
(1). کهریزک چنان شکجه گاهی است که دو سال پیش وقتی رژیم به قول خود اوباش و اراذل را فرستاد آنجا، همه فعالین حقوق بشر عمل انجام شده را محکوم کردند.
در بخش: جنایات رژیم
11
Sep
2009
نماز جمعه این هفته رهبر چنان بود که تو گویی سید علی کاملا زده به سرش و همه سیمهای مغزش با هم ضربدری اتصال پیدا کرده! از این رو هم فکر کردم اگر مثلا هفته آینده در نماز جمعه رهبر به عنوان آخرین نماز جمعه سخنرانی کنه چی خواهد گفت؟ این چند خط را یقینا خواهد گفت، البته ممکنه چیزهای دیگه هم بگه ولی این چند خط یقینا اجتناب ناپذیره:
ملت غیور ایران اگر نشستهاید که ما هم مثل شاه صدای انقلاب شما را بشنویم کور خواندهاید به چند دلیل!
دلیل اول اینکه به علت شدت بیماری دیکتاتوری و حاد شدن این بیماری در بنده گوشم کر شده و هیچ صدایی را نمیشنوم!
دلیل دوم اینکه هوش و استعداد سیاسی من را با آن خدا بیامرز اصلا مقایسه نکنید، که مال اون خدا بیامرز با مال من از زمین تا آسمان فرق داشت!
دلیل سوم اینکه اون خدابیامرز آمریکا و غرب طرفدارش بودن و از ایران فرار کرد رفت آمریکا، من بدبخت کجا فرار کنم!؟ اگه به غزه فرار کنم که یقینا این خالد مشعل مزدور منو به اسرائیل میفروشه، اگه به سوریه برم بشار اسد منو با چند بشکه نفت به عربستان یا آمریکا طاق میزنه.
حالا برای اینکه نه شما مخالفین و تظاهر کنندگان عزیز از این همه زحمت بی اجر و مزد بمونید و نه من آخر عمری آواره کوه و کمر بشم، پیشنهاد میکنم یک چیزی مثل واتیکان توی قم بسازیم، موسوی و کروبی رو میفرستیم برن قم برای خودشان یک ولایت فقیه مستقل راه اندازی کنند، این جوری نه سیخ میسوزه نه کباب!
حالا اگر هنوز باور ندارید رهبر سیم هاش اتصال پیدا کرده صدای یکی از طرفدارنش رو بشنوید یقینا باورتان خواهد شد!
منبع پیامهای تلفنی به رادیوفردا.
در بخش: طنز
09
Sep
2009
اوضاع ایران اگر در حال انفجار نباشد حداقل در مراحل آخر برای یک انفجار است. سخنان مجنون گونه بعضی از سران کودتا نشان از این دارد، هر چه هم سعی میکنند وضع را عادی جلوه دهند گند کار بیشتر در میآید.
سخنان لاریجانی رئیس مجلس را بخوانید! طرف بجای ملا رفته روی منبر و لاطائلات بهم میبافد. حتی ایشان هم فهمیده که موتور ولایت آب روغن قاطی کرده(1). ایشان میفرماید (لاریجانی: در شرایط کنونی کشور، حق و باطل مخلوط شده اند)
ببینید کار به جایی کشیده که نزدیکترین افراد رژیم را دستگیر می کنند. همانهایی که رژیم 30 سال آنها را مثل بت مردم را ترغیب به ستایششان میکرده. فرزند بهشتی را وقتی میگیرند این یعنی چاقوی جراحی رژیم به استخوان رسیده و از این به بعد باید آمپوتاسیون(amputation) انجام شود. قانقاریا چنان در بدن حکومت رسوخ کرده که دیگر نمیتوان با داروی نظافت آنرا ترمیم کرد.
درگیری جناحی همان چیزی بود که من سالها امید به شروع آن داشتم و این مهم امروز بوقوع پیوسته. این درگیری جناحی دیگر قابل بازگشت نیست، آخوند خون آخوند میمکد و این روز آزادی ایران است. اینکه کدام گروه در این مرحله حذف شود زیاد مهم نیست، مهم تر از آن این است که اول از همه چهره کریه رژیم برای قشرهای پایین جامعه کاملا برملا شده و دیگر نمیتوانند با دست یازیدن به ابزارهای دینی مردم را فریب دهند، در نتیجه فرق چندانی نمیکند کدام جناح در این مرحله حذف شود. مساله اصلی این است که این رژیم نتواند بعد از این جراحی خود را تثبیت کند، که این مساله هم تقریبا غیر ممکن است.
اول به این دلیل که مشکلات خارجی رژیم با حذف اسهال طلبها نه تنها ساده تر نخواهد شد، که برعکس کار بسیار مشکل تر از قبل خواهد شد. قبول کنید وقتی سید علی مدام دارد در بوق میکند که اسهال طلب ها آمریکایی هستند، بعد از حذف آنها نمیتواند خودش دست به سازش بزند و تا زمانی که رژیم با غرب سازش نکند تثبیت آن غیر ممکن خواهد بود.
نکته اساسی دیگر این است که بعد از این درگیری شدید جناحی، دیگر آبرویی برای رژیم نزد اقشار پایین جامعه، همانها که پایگاه رژیم هستند باقی نخواهد ماند.
نگاه بیندازید به وبلاگ خزعلی، کسی که فرزند یکی از سران رژیم است، هم جبهه رفته و هم برادر شهید دارد، حالا ببینید چه نفاقی بین این جماعت افتاده. وقتی این نفاق را میبینم خندهام میگیرد از اینکه همین رژیم سالها سازمان مجاهدین و حتی دیگر مخالفین خود را منافق مینامید! حالا در بین خودی ها باید این واژه را بکار ببرند. کار به جایی رسیده که دارند خودشان مثل زالو خون یکدیگر را میمکند. آتش چنان بر خرمن حکومت زده که اطفای آن با ابزار سیدعلی ممکن نیست.
باید منتظر بازگشایی دانشگاهها شد و دید چه حرکتهایی در محیطهای دانشگاهی رخ خواهد داد، صبر داشته باشیم سحر بسیار بسیار نزدیک است.
1. اصطلاح آب روغن قاطی کردن در مواردی استفاده میشود که موتور ماشین واشر سرسیلند بسوزاند، یا در بدنه موتور شکستگی ایجاد شود و در نتیجه روغن و آب در موتور قاطی میشود، در چنین حالتی دیگر باید با این موتور وداع کرد.
پ.ن.: شاهد از غیب رسید! لینکی را که نیکی در پیامگیر گذاشته ببینید تا هذیان گویی حکومتیان را بهتر درک کنید. اینها مثلا شعرای دربار سید علی هستند!!!
در بخش: مبارزه با رژیم
05
Sep
2009
یکی از مشخصههای حکومتگران ایران این است که تقریبا هیچکس پیشنه، روابط و وابستگی خانوادگی آنها را به درستی نمیداند، یا اگر اطلاعاتی در دست است، همگی بدون منبع مطمئن هستند. خبری (منبع اولیه: لوموند) که در آن گفته میشود مرضیه وحید دستجردی دختر سرهنگ هوشنگ وحید دستجردی و همسر حسین شریعتمداری است مرا بر آن داشت که این مطلب را بنویسم. ما به خیال خودمان خیلی اطلاعات داریم! با این حال این رژیم است که اطلاعات دارد و بعضا هم اطلاعات غلط را به جامعه تزریق میکند تا بتواند مخالفین خودش را سردرگم کند.
آیا مملکت ما تا این اندازه بی در و پیکر است که کسی را به پست وزارت، آن هم وزارت بهداشت انتخاب کنند با این حال کسی نداند همسر او کیست، پدرش کی و وابستگی خانوادگی، اجتماعی او چیست!؟ باور کنید در عصر اطلاعات این یک ننگ بزرگ است که ما نتوانیم منابعی مطمئن را برای خود داشته باشیم تا از شر اطلاعات و ضد اطلاعات غلط رژیم خلاص شویم.
در اینکه اکثر آنهایی که در این حکومت دستی در قدرت دارند از جمله بی پدر و مادر ترین ایرانیان هستند شکی نیست و حتی بیشتر آنها ریشههای اصلی شان یا از مهاجرین عراقی، لبنانی یا دیگر کشورهای عربی هستند نیز شکی نیست، ولی با این حال ما باید بتوانیم اطلاعات مطمئن از حکومتگران بدست بیاوریم.
اگر کسی بتواند منبع مطمئنی برای ارائه چنین اطلاعاتی برپا کند، یقینا خدمت بزرگی به جنبش آزادی خواهی ملت ایران کرده است. باور کنید هیچ چیز مهمتر از این نیست که انسان حداقل دشمن خودش را بشناسد و وابستگیها و سلایق آنها را بداند و همچنین نقاط ضعف شان را بشناسد.
مطالبی در این رابطه به اختصار مینویسم تا متوجه شوید از چه مینالم:
در بعضی منابع (Le monde) پدر خانم مرضیه وحید دستجردی را افسر رکن دوم دوران شاه و رئیس شهربانی کل کشور جمهوری اسلامی سرهنگ هوشنگ وحید دستجردی معرفی کردهاند که در انفجار دفتر ریاست جمهوری کشته شد.
همسر بازجو حسین شریعتمداری کیست!؟ خانم عصمت باروتی یا همان مرضیه وحید دستجردی که در خبر لوموند آمده!؟ نظر به اینکه در اسلام مردها خصوصا از جنس حسین آقای بازجو میتوانند تا چهار زند عقدی داشته باشند، بعید نیست که هر دو زنهای او هستند!
راستی این آقا مصطفی (Mostafa) که در لوموند به عنوان برادر مرضیه وحید دستجردی معرفی شده کیست آیا او برادر مرضیه خانم است یا آقا احمد که در این عکس بقل دست آقا ایستاده
فقط برای اینکه کمی بیشتر گیج شوید و ریسمان از دستان شما بیشتر در برود، یک نگاه به این نوشته بیندازید(منبع کش گوگل). نویسنده این مطلب کسی نیست جز حمید رضا ذاکری، همان که مدعی است یک مامور امنیتی سابق رژیم است! عاقلان دانند شاید او هنوز هم “مامور است و معذور” به همین دلیل هم اطلاعات غلط میدهد تا من و شما را بیشتر در بی خبری و گیجی نگاه دارد!
تو گویی که گیجی ما کم بود که آقای نوری زاده کعب الخبار(!!) اوپوزیسیون خارج نشین هم، پدر خاندان وحید دستجردی را رئیس جمعیت هلال احمر معرفی میکند و از همه بدتر احمد وحیدی وزیر دفاع دولت کودتا را با احمد وحید دستجردی قاطی میکند! ایشان مینویسند:
درباب وزیر دفاع دولت دهم چه بگویم که فرزند رئیس جمعیت هلال احمر یعنی سردار احمد وحید دستجردی، درست مثل دکتر جکیل و مستر هاید است. یک وجه او همان احمد وحیدی است که عامل بسیاری از عملیات تروریستی در زمان فرماندهیاش بر نیروهای سپاه قدس بوده است. گروگانگیریها، بمبگذاریها در لبنان، الخبر عربستان سعودی، ترور مخالفان رژیم در خارج ضمن مسؤولیتهای برون مرز ایشان بوده است. وجه دیگر سردار نیز در سازمان صنایع هوا فضا جلوهگر شده است و بسیاری از پروژههای موشکی در زمان ریاست ایشان از طرح به اجرا درآمده است.
امیدوارم تا اینجای مطلب زیاد گیج نشده باشید ها! درضمن جهت تذکر میگویم: احمد وحیدی با احمد وحید دستجردی فرق میکنند! اولی وزیر دفاع کودتاست و همان که در انفجار بامیان مقصر بوده و در عوض دومی احمد وحید دستجردی همانی هست که رو به دوربین در مراسم تنفیذ بین رهبر دولت کودتا و مموتی دیده میشد، همان که حکم تنفیذ را از دست مموتی گرفت برد پشت پرده!
احمد وحید دستجردی به روایت ویکی پدیا
احمد وحید دستجردی به روایت ایران کریم واچ
در بخش: ملای حیله گر
04
Sep
2009
چند روز پیش بحثی با یکی از دوستان می کردم بر سر فیلتر، آخه ناسلامتی 15 سال از زندگی من پشت انواع و اقسام فیلترها گذشته، انواع مختلفش رو هم امتحان کردهام.
خاصیت فیلتر در این است که اجرامی را از خودش عبور میدهد و اجرامی را پشت فیلتر متوقف میکند و اجرامی را که از فیلتر عبور دادهایم یا بر عکس آنهایی که پشت فیلتر ماندهاند آن محصولی را تشکیل میدهند که مورد نیاز ماست.
مشکل اصلی در کار فیلترها اجرامی که در پشت فیلتر میمانند یا آنهایی که از فیلتر عبور میکنند نیست! درست برعکس اجرامی که داخل منفذهای فیلتر گیر میکنند مشکل اصلی ماست. مثالی میزنم تا مساله روشن تر شود.
فرض کنید شما مایعی دارید و میخواهید آنرا فیلتر کنید، منفذهای فیلتر هم ده میکرون است. در چنین حالتی همه اجرام موجود در مایع که ابعادی کمتر از ده میکرون باشند از فیلتر عبور میکنند و برعکس همه اجرامی که بیشتر از ده میکرون باشند داخل فیلتر میمانند. مشکل اما اجرامی است که دقیقا ده میکرون هستند و این اجرام مثل بیماری گریبان فیلتر را میگیرند، تا اینکه بعد از مدتی تمام منفذهای فیلتر را مسدود میکنند و در چنین حالتی دیگر فیلتر قابل استفاده نخواهد بود و باید آنرا تعویض کرد. اگر هم فیلتر عوض نشود از آن لحظه به بعد دیگر مایع از فیلتر عبور نمیکند و سر ریز میشود.
فیلتر جمهوری اسلامی برای انتخاب نوکرانش هم این روزها دچار چنین مشکلی شده، خصوصا اینکه سوراخ و منفذهای این فیلتر هم متغیر هستند و روز به روز تنگ تر میشوند و کسی هم پیدا نمیشود آنرا تعویض یا تمیز کند. اینکه میبینید این روزها در کوی و برزن در هر محیطی از این ظرفی که نامش ایران است همه چیز مسدود شده، همین فیلتر ناکار آمد ولایت فقیه است. حالا دیگر یا باید فیلتر را عوض کنند یا بگذارند همه چیز بهم بریزد.
حالا وضع حکومت سید علی به این روز رسیده که درست مثل آدمی که یبوست گرفته و نمیتواند مدفوعش را دفع کند، می رود تا بترکد، به همین سادگی!
در بخش: سیاسی
03
Sep
2009
لطفا نگاه نکنید
اگر خواستید روزی خامنهای را دار بزنید به این سبک دار بزنید تا مزه جنایاتش را بچشد!
لطفا نگاه نکنید، صحنه اعدامی است بسیار وحشتناک، چنین جنایاتی تنها از مسلمانان سر میزند، انسانی که از انسانیت بویی برده باشد چنین جنایاتی را مرتکب نمیشود!
در بخش: جنایات رژیم