01
Dec
2003
از پیغام گیر خُسن آقا:
محفوظ
http://sairoi@sairoi.ir
وب مستر عزیز و بازدید کننده های سایت.بزودی طبق گزارش های که از طرف هیت بازرسی و کنترل ارتباطات مجلس شورای اسلامی به وزارت اطلاعات ارجاع شده .بزودی اشخاصی که مبادرت به نشر اکاذیب و مقالات تحریک آمیز علیه جمهوری اسلامی ایران مینمایند در سه نوبت اخطار و در مرحله بعدی طی سلسله مراتب مبادرت به جلوگیری از امکانات فراهم شده برای شما میگردد و بدیهی است حتما با در نظر گرفتن این هشدار کمال احتیاطات لازم را جهت انتشار دیدگاه ها و نظرات منتشر شده از طریق این سایت را مینمائید.به هیچ عنوان این اخطار به منزله تهدید و یا ایجاد رعب نمیباشد.هرگونه اعتراض و یاشکایتی از طریق صندوق پستی درج شده قابل پیگیری میباشد.امید با نصایح و ارشاد های استادان و بزرگان علم ودین به راه راست که همان صراط المستقیم میباشد رهنمون گردید ….و من الله التوفیق
خوندید!؟ حالا پاسخ خُسن آقا، البته اول به لهجه شیرازی بعد به لهجه چمیدونم تهرانی:
اگه ما میخاسیم از امثال توی نَنِسَگ بترسیم که 24 سال پیش غلاف کِردِه بودیم. پس جیش داری برو جلو. دویومندش اگه مجلس شوربوی اسلامی غلطی میتونس بوکونه یه انگشت میکرد کون رهبر که هم صوابش بیشتره هم اجر آخرتش.
و من الله التوفیق
صِد بِیزار از تخم خُسن آقا برو بالو.
حالو به لهجه تهرونی:
بچه بیو برو وگنه میگم از تخم دارت بزنن. آخه توله سگ توکه هنوز فرق بین آدرس وب و آدرس میل رو نمیدونی چطور میخوای بیای از تخم و بلاگ نویسای مرد و از پشم کس وبلاگ نویسای زن بری بالا!؟
در بخش: بدون دسته بندی
01
Dec
2003
دوستانی که دیشب به اینجا سرزدند حتمآ مطلبی را که در مورد نبوی نوشته بودم خواندهاند. باور کنید در این دنیای کیری دیگر نمیتوان به کسی اعتماد کرد. پارسال کلاغ سیاه خودکشی شد و امسال مجددآ زنده شد و کاملآ زنده در حال نوشتن است. دیشب برای چند دقیقه نبوی آنلین “نبوی آفلین شد” و خودکشی کرد یا شد نمیدانم، مسولش هم من نیستم. مسولش برعکس آقای نبوی است که با احساسات مردم بازی میکند یا اینکه کس دیگری است که مردم را دست میاندازد و بگمان خودش خیلی هم بامزه تشریف دارد. ما که نخندیدیم شما را نمیدانم!! ولی یک چیزی را میدانم که من همیشه مسولیتهای خودم را بعنوان یک انسان جدی میگیرم، حتی زمانی که نوشتههایم طنز آمیز باشند. برای پیگیری جریان آقای نبوی، دیشب و امروز بارها به سایتاش رفتم و درنتیجه تعدا هیت هایش را بالا بردم!!
درزیر نوشته امروز ایشان را برای رفع هرگونه شایعهای!! میخوانید:
سخن امروز
انتخابات
يكشنبه 09 آذر 1382
انتخابات را تحريم کنيم يا در آن شرکت کنيم؟
متن مربوط به تحريم يا عدم تحريم انتخابات تا ساعاتی ديگر در صفحه سخن امروز نبوی آن لاين گذاشته خواهد شد. بدينوسيله ضمن اعلام اين خبرهر گونه شايعه ای تکذيب می گردد.
سيد ابراهيم نبوی
10 آذر 1382
در بخش: بدون دسته بندی
01
Dec
2003
يك فرد مطلع به سايت امروز گفت: آقاي اسدالله بادامچيان در جلسه دو هفته پيش مسئولان احزاب با وزير كشور به تعدادي از نمايندگان احزاب اصلاحطلب به شدت انتقاد كرد كه چرا فهرست انتخاباتي آنان را در مجلس هفتم ”ليست رهبري“ ميخوانند، در حالي كه رهبري فراجناح است. وي در اين جلسه به سايت امروز و رويداد شديداً اعتراض كرد.
آش اونقده شور شده که صدای آشپز هم دراومد. ببین این بدبخت فلکزده رهبر چقدر بو گندو شده که بادامچیان حاجی بازاری هم حاضر نیست بهیچ طریقی زیر بیرق رهبر بره. البته حق هم داره میدونه که چسبیدن به رهبر همانا و از نظر مردم نجس شدن همان.
در بخش: بدون دسته بندی
30
Nov
2003
والدبمانعلی توی نظرخواهی نوشته بود “کاشکی نوشته آخر ابراهيم نبوی تنها يک شوخی بيمزه باشد” رفتم ببینم چه نوشته این نوشته زیر را یافتم. واقعآ که آرزو دارم که یک شوخی مسخره باشد نه بخاطر اینکه من کشته و مرده نبوی باشم ولی چون خودکشی را ضعف میدانم. انسان اگر باکوچکترین نا ملایماتی بنا باشد جا بزند که در دنیا دیگر کسی نخواهد ماند. زندگی بدون مبارزه و راحت مثل غذای بدون نمک می ماند حالا باز هم خوبه که نبوی چنان مشکل بزرگی در برابرش نبوده که به این زودی قهر کرده و راه سفر به دیار نیستی را پیش گرفته. این هم از آن طنزهای نبوی گونه بود. این هم اصل نوشته نبوی
سخن امروز
دوشنبه ده آذر 1382
بازی تمام شد
سلام
وخدا حافظ
به عنوان يک موجود زنده که از زنده بودنش نفرت دارد و به دلايلی کاملا شخصی مرگ خود را 12 روز به تاخير انداخته است، می خواهم از همه شما خوانندگان نبوی آن لاين خداحافظی کنم. من نه يک نابغه بودم و نه يک سياستمدار. فقط آدمی هستم که مي خواهد در وطنش بميرد و همه آرزوهايش را برای خود و برای وطنش بر باد رفته می بيند. وقتی از ايران بيرون آمدم حس مي کردم که مي توانم يکی دو سال محکم بمانم و منتظر، ولی من فقط برای زندگی در ايران ساخته شدم. حالم از فرهنک اصيل ايراني به هم می خورد و فقط مي خواهم دخترم آثار نِمه تمام مرا به جائي برساند، هر وقت شد.
باور نمی کنی تا چه حد مچ دستم هوس تيغ تيز را کرده است. خوشبختانه تا گذاشتن خبر روی سايت بيايد من مرده ام. هيچ مادر قحبه اي مخصوصا جمهوری اسلامي در مرگ من نقش نداشت و من خودم به اين اين نتيجه رسيدم که تمامش کن. دوستانم مسوول برگزاری مراسم من اند و هيچ مادر قحبه ای دخالت نکند.
دوست من مسوول برگزاری مراسم است .فقط دلم برای چيزهايی که ننوشتم مي سوزد
سيد ابراهيم نبوی
3 آذر 1382
در بخش: بدون دسته بندی
30
Nov
2003
به این میگن دنیای آزاد، بعد از چند روز که یک گروه جوان اقدام به گذاشتن صدای رادیوی پلیس نروژ را بر روی اینترنت کردند دادگاهی در نروژ رای داده که این کار غیرقانونی نیست و هرکسی می تواند صدای مرکز کنترل و پلیسهایی که در شهر مشغول کار هستند را بشنود.
فکرش را بکنید در حکومت جمهوری اسلامی من و شما دسترسی به رادیو پلیس داشته باشیم چه به روز پلیس و حتی نیروهای لباس شخصی خواهد آمد.
فعلآ تا دسترسی به رادیو پلیس جمهوری اسلامی اگر خیلی کنجکاو شدید میتونید صدای رادیوی مرکز پلیس نروژ را از اینجا دریافت کند البته باید WinAmp روی PC شما سوار شده باشد.
در بخش: بدون دسته بندی
30
Nov
2003
من همیشه دوست دارم یک نیم ساعتی قبل از خوابم رو به رویا پروری بپردازم. توضیح میدهم: مثلآ در بحرانی ترین روزهای ایران در افکارم آخوندها رو زجرکش میکردم و یک نیم ساعتی هفت هشتا آخوند رو به جهنم میفرستادم تا خوابم ببره. ولی تازگیها چون افق رو روشنتر از اون روزها میبینم رقص و پایکوبی، رویش و تولد را در رویاهام تجسم میکنم.
چند وقتی است که موقع خوابیدن درحال کورئوگرافی رقصی هستم بنام “تولد دوباره ایران” امروز میخواهم با تشریح این رقص شما را هم در خوابها و رویاهای خودم شریک کنم.
برای بهتر دیدن رقص صحنههایی از آن را برایتان ترسیم میکنم:
مکان: تالار آپادانای تخت جمشید.
زمان : ساعت 5 صبح (قبل از طلوع خورشید) یک روز بهاری
موقعیت صحنه: زمان قبل از طلوع خورشید است و آسمان گرگ و میش با رنگهای زیبا در افق که طلوع خورشید را به تماشاگر مژده میکند.
موزیک متن: بولرو از موریس راول (Bolero, Maurice Ravel)
صحنه اول: در مرکز تالار دختران و پسران جوانی به تعداد قومهای ایرانی گرد هم جمع شدهاند دختران با چادرهایی از پارچه سیاه ابریشمی نازک (بدن نما) پوشیده شدهاند و پسران با شلوار و پیراهن سیاه و با نوایی غمانگیز به حرکاتی رقص مانند مشغولند. در اطراف تالار بازیگرانی با لباسهای محلی از تمام نقاط ایران پراکنده، منتظراند.
صحنه دوم: نسیم باد بهاری وزیدن میگیرد با شدت گرفتن باد بازیگران اطراف با رقصهای فولکلوریک به مرکز سالن نزدیک میشوند باد بهاری شدید و شدیدتر میشود خورشید کمکم خودنمایی میکند و از لابلای ستونهای تالار نورهای رنگارنگ به محوطه تالار میتابد رقاصان فولکلور با شور و هیجان بیشتری میرقصند و به مرکز نزدیک میشوند با رسیدن به مرکز تالار جوانان سیاه پوش را دوره میکنند به شکلی که دیگر تماشاگر قادر به دیدن جوانان نیستند.
صحنه سوم: رقاصان فولکلور به دریدن جامه دختران و پسران سیاهپوش میپردازند از میان انبوه جمعیت دختران و پسران با لباسهایی رانگارنگ بدن نما ظاهر میشوند جمعیت به اطراف پراکنده میشود خورشید طلوع کرده جوانان با هیجانی وصف ناپذیری به رقص و پایکوبی میپردازند در آخر نمایش جوانان به مرکز تالار میروند و به شکل دایرهای جمع میشوند در میان آنها از زیر سننمایش چندین کودک به عنوان نماد زایش و رویش دوباره با لباسهای فولکلوریک و شاخههای گل در دست ظاهر میشوند هیجان سالن به اوج خود میرسد.
صبح کامل فرا رسیده، خورشید کاملا بالا آمده و با زمینه آبی آسمان در پشت ستونهای تخت جمشد همگن شده.
دوستان اگر روزی بتوانم چنین رقصی را در تلار آپادانا ببینم البته ترجیح میدهم کورئوگرافیاش را موریس بژار (Maurice Béjar ) به عهده بگیرد، آنروز تمام خواستههای من از زندگی به حقیقت پیوسته.
در بخش: بدون دسته بندی
30
Nov
2003
حجت الاسلام علياكبر محتشميپور:
اميدواريم لايحه اصلاح قانون انتخابات در مذاكراتی كه بين مجلس و شورای نگهبان صورت ميگيرد به نتيجه برسد و اصلاحات آن به گونهای انجام شود كه برای انتخابات مجلس هفتم قابل استفاده باشد؛ البته ممكن است برخی از مواد اين قانون در اين دوره قابل اجرا نباشد، اما مواد ديگری وجود دارد كه در صورت تصويب آنها ميتواند در اين دوره از انتخابات مورد استفاده قرار گيرد.
بزک نمیر بهار میاد کمبیزه باخیار میاد.
آقایان میدانند که اگر در انتخابات مجلس شرکت مردم کمتر از 50 درصد باشد که یقینآ اینچنین خواهد شد باید نعلین بپوشند و گورشان را گم کنند. حالا به چه طریقی تحرکات اجتماعی آینده این امر را مشخص میکند ولی اینها رفتنی هستند یا با زور مردم و تحریم انتخابات یا با زور جامعهی بینالمللی. بخاطر همین هم هست که هر از چندی یک نقنقی میکنند و مثل کمانچهای که از کوک خارج شده آهنگ خارج از نوتی را مینوازند تا بلکه مردم را به تردید وادارند. ولی این تو بمیری از آن تو بمیریها نیست. حاج آقا باید بداند که دیگر آنزمان که ایشان با مانورهای چپ و راست میتوانستند مردم را فریب دهند گذشته و اینبار با اصلاح یا بی اصلاح همگی همچون بز گری در برابر ملت رو سیاه هستند.
در بخش: بدون دسته بندی