Nov 30 2003
تولد دوباره ایران
من همیشه دوست دارم یک نیم ساعتی قبل از خوابم رو به رویا پروری بپردازم. توضیح میدهم: مثلآ در بحرانی ترین روزهای ایران در افکارم آخوندها رو زجرکش میکردم و یک نیم ساعتی هفت هشتا آخوند رو به جهنم میفرستادم تا خوابم ببره. ولی تازگیها چون افق رو روشنتر از اون روزها میبینم رقص و پایکوبی، رویش و تولد را در رویاهام تجسم میکنم.
چند وقتی است که موقع خوابیدن درحال کورئوگرافی رقصی هستم بنام “تولد دوباره ایران” امروز میخواهم با تشریح این رقص شما را هم در خوابها و رویاهای خودم شریک کنم.
برای بهتر دیدن رقص صحنههایی از آن را برایتان ترسیم میکنم:
مکان: تالار آپادانای تخت جمشید.
زمان : ساعت 5 صبح (قبل از طلوع خورشید) یک روز بهاری
موقعیت صحنه: زمان قبل از طلوع خورشید است و آسمان گرگ و میش با رنگهای زیبا در افق که طلوع خورشید را به تماشاگر مژده میکند.
موزیک متن: بولرو از موریس راول (Bolero, Maurice Ravel)
صحنه اول: در مرکز تالار دختران و پسران جوانی به تعداد قومهای ایرانی گرد هم جمع شدهاند دختران با چادرهایی از پارچه سیاه ابریشمی نازک (بدن نما) پوشیده شدهاند و پسران با شلوار و پیراهن سیاه و با نوایی غمانگیز به حرکاتی رقص مانند مشغولند. در اطراف تالار بازیگرانی با لباسهای محلی از تمام نقاط ایران پراکنده، منتظراند.
صحنه دوم: نسیم باد بهاری وزیدن میگیرد با شدت گرفتن باد بازیگران اطراف با رقصهای فولکلوریک به مرکز سالن نزدیک میشوند باد بهاری شدید و شدیدتر میشود خورشید کمکم خودنمایی میکند و از لابلای ستونهای تالار نورهای رنگارنگ به محوطه تالار میتابد رقاصان فولکلور با شور و هیجان بیشتری میرقصند و به مرکز نزدیک میشوند با رسیدن به مرکز تالار جوانان سیاه پوش را دوره میکنند به شکلی که دیگر تماشاگر قادر به دیدن جوانان نیستند.
صحنه سوم: رقاصان فولکلور به دریدن جامه دختران و پسران سیاهپوش میپردازند از میان انبوه جمعیت دختران و پسران با لباسهایی رانگارنگ بدن نما ظاهر میشوند جمعیت به اطراف پراکنده میشود خورشید طلوع کرده جوانان با هیجانی وصف ناپذیری به رقص و پایکوبی میپردازند در آخر نمایش جوانان به مرکز تالار میروند و به شکل دایرهای جمع میشوند در میان آنها از زیر سننمایش چندین کودک به عنوان نماد زایش و رویش دوباره با لباسهای فولکلوریک و شاخههای گل در دست ظاهر میشوند هیجان سالن به اوج خود میرسد.
صبح کامل فرا رسیده، خورشید کاملا بالا آمده و با زمینه آبی آسمان در پشت ستونهای تخت جمشد همگن شده.
دوستان اگر روزی بتوانم چنین رقصی را در تلار آپادانا ببینم البته ترجیح میدهم کورئوگرافیاش را موریس بژار (Maurice Béjar ) به عهده بگیرد، آنروز تمام خواستههای من از زندگی به حقیقت پیوسته.
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 3:24 pm در بخش: بدون دسته بندی