28
Aug
2005
قاضی آقازاده سرپرست بخش قضایی ملارد صبح امروز ترور شد.
این عنوان خبری بود که باز مرا خوشحال کرد شاید عدهای باز بپرسند این چه انسان بیماری است که از مرگ دیگران خوشحال میشود. عزیز دلم کسی که در حکومت آخوندها قاضی است و هنوز هم قاضی مانده یعنی تا مغز استخوانش فاسد و نوکر این رژیم است و مرگش به هر طریقی که باشد باعث شادی من خواهد بود.
دفعه قبل که قاضی مقدس ترور شد و به درک فرستادندش عدهای آه و ناله سر دادند که “مسلمانی نیست” یا بهتر است گفته شود فرمودند که این برخلاف اله و بله هست هر کدام هم استدلال های خودشان را داشتند.
بنده حقیر که خودم را انسانی صلح طلب میشناسم و قادر نیستم جان یک مورچه را هم بگیرم برعکس با شفافیت نوشتم که از این اتفاق میمون خوشحالم.
استدلالم هم در مقابل مخالفین این بود که اولا این آقایان انسان نیستند که بخواهیم حقوق بشر یا حقوق انسانها را بر این جانوران دوپا جاری کنیم. وجود این اراذل بجز نابودی و کشتار برای بشریت و بخصوص دنیای ما که در کشورهای اسلامی هستیم نداشته و نخواهد داشت. عدهای هم استدلال کرده بودند که این کار کار خودشان است باز هم گفتم و میگوییم که فرقی در اصل مساله نمیکند حتی اگر این ترورها تسویه حساب داخلی هم باشد باز ما خوشحالیم. تازه اگر این ترور ها تسویه حسابهای داخلی باشد که جای خوشحالی بیشتری دارد. چرا!؟ برای اینکه نشان میدهد اوضاع چنان حاد شده که برای حل معضلهای داخلی و خارجی مجبور به حذف یکدیگر شدهاند که نشان از بهم پاشی رژیم دارد.
درست مثل مساله انتخابات که عدهای میگفتند اگر رای ندهیم (از بین بد و بدتر بد را انتخاب نکنیم) اله میشود و بله میشود باز هم گفتیم بهتر است رژیم به دست فاشیست ترین گروهشان اداره شود تا وضع ملت مشخص شود چه باید بکند.
حالا اگر بخواهیم تحلیل اوضاع را مجددا باز بینی کنیم باید گفت که این اتفاقات و ترورها و مرگهای مشکوک (مرگ مبهم)
همگی به انتخابات جدید ربط دارد و مایه شادمانی است. نگاهی به مطلب شریعتمداری که روی سخنش به کروبی است بیندازید.
شریعتمداری به کروبی مینویسد:
نامه شريعتمداری به کروبی : شبكه تلويزيون ماهوارهاي مورد نظر شما در صورت راه اندازي، يك شبكه ضد انقلابی است. آيا شما خود را تافته اي جدا بافته از امام و نظام اسلامي ميدانيد؟
این گونه درگیریها در جمهوری اسلامی همگی بعد از انتخابات مرسوم شده و ترورها هم یقینا از همین اختلافات سرچشمه میگیرد.
وقتی گفته میشود که مرگ زوارهای مشکوک است و همزمان نامهای از او یا از طرف او روز بعد از مرگش منتشر میشود که سخن از زمین خواری دارد و درست روز بعد ترش یک قاضی که عموما مسئول رسیدگی به دعاوی ملکی دارد ترور میشود. شاید باید این گونه حذفها را به هم ربط داد که آقایان مافیا دارند خود از اندرون رژیم را به فروپاشی نزدیک میکنند. چه چیزی بهتر از این. اختلافات چنان بزرگ و پیچیده شدهاند که بجز حذف یکدیگر راه دیگری برایشان باقی نمانده.
همیشه گفتهام اینها مکارتر از آن هستند که ما به تنهایی موفق به سرنگون کردنشان شویم مخصوصا با دست خالی تنها راه سرنگونی این اوباش درگیریهای خودشان با خودشان است که ثمر بخش خواهد بود.
شاید اگر خوش شانس باشیم چند روز دیگر هم کروبی ترور میشود البته ما اینقدرها هم خوش شانس نیستیم ولی دنیا را چه دیدی شاید این بار شانس مان زد و آقا را به لقاالله فرستادند.
این هم یک نمونه جدید سرویس دهی حکومت الله: گویا از این به بعد هر وقت سایتی را سانسور کنند یکی خواهد آمد و با سلام و صلوات خبر سانسور شدن را خواهد داد. شخصی با نام احمد نجفی پیامی را در مطلب قبلی من نوشته به این صورت:
بسم الله الرحمن الرحیم . سایت خسن آقا با موفقیت فیلتر شد. السلام علیکم و رحمه الله و برکاته .
آی پی حضرت سانسورچی:67.19.183.212
آدرس میلش را هم گذاشته که اگر خواستیم ازش تشکر کنیم راه را گم نکنیم: javanan_hizbullah@tebyan.net
در بخش: مبارزه با رژیم
28
Aug
2005
آدرسهای ایران رو که حتما همگی میشناسید! همان آدرسهایی را میگویم که به این شکل است: شیراز خیابان لطفعلی خان زند بالاتر از چهار راه فلان دست راست بالا تر از چلوکبابی سلطانی درب سبز رنگ منزل ممد آقا.
چرا این موضع را مطرح میکنم!؟ به این دلیل که دیشب به یکی از دوستان زنگ زدم آدرس دقیق پستیاش را بپرسم یک کتاب خواسته بود برایش تهیه کرده بودم زنگ زدم میپرسم آدرس دقیقت را بده، یک آدرسی میدهد به همین شکل بالا. گفتم ببین عزیز جان من یک روز از کار بیکار شدم رفتم این کتاب را برایت تهیه کردهام حالا حاضر نیستم به چنین آدرسی پستاش کنم که معلوم نیست به دستت برسد یا نه، این چه وضعی است یک آدرس درست و حسابی بده. میگوید همین هست که میبینی میخواهی بفرست نمیخواهی نفرست اینجا ایران است. گفتم این که نمیشود که، حالا گیرم مامورین کشف جرم ولایت مسلمین خواستند بیایند شما را بگیرند دست بسته ببرند حضور داروغه، چگونه شما را پیدا میکنند!؟ خندید و گفت شاید به همین خاطر است که هنوز دستگیرمان نکردهاند.
در بخش: اجتماعی
28
Aug
2005
آیاسپی ما چند هفته پیش تماس گرفت و عنوان کرد که با پرداخت 200 کرون بیشتر در ماه سرعت اینترنت را به 4 مگابیت افزایش خواهند داد. من هم بدون مکث گفتم بسمالله. از آن که تلفن زده بود پرسیدم چه موقع سرعت را افزایش میدهید؟ گفتند بعد از یکی دو هفته. ما هم که خوره اینترنت هستیم خوشحال از این واقعه با خودم گفتم یک مقدار از این پهنای باند را هم در اختیار بچههای توی ایران قرار خواهم داد تا بتوانند از سانسور عبور کنند.
امروز صبح وقتی به اینترنت وصل شدم دیدم حالش زیاد خوش نیست! با خودم گفتم حتما دارند سیم میمها را جابجا میکنند!! بعد از یکی دو ساعت شستم خبردار شد دیدم خیر وضع اینترنت بهتر که نشده هیچ بدتر هم شده.
زنگ زدیم آقای آیاسپی پرسیدم چه خبر است؟ فرمودند سرعتتان را زیاد کردهایم! گفتیم آقا اگر ممکن است مرحمت بفرمایید سرعت ما را کم کنید! طرف مثل اینکه جن دیده باشد گفت نمیشود. گفتم آقا جان ما قبلا سرعت مان 1 مگابیت بود وضع مان کوک بود! حالا از امروز صبح که شما سرعت ما را به 4 مگابیت افزایش دادهاید دیگر اصلا به اینترنت دسترسی نداریم! مثل کش تنبان شل و سفت میشود.
خلاصه بعد از کمی بالا و پایین کردن فرمودند حتما به خاطر سیمهای تلفن شماست که این وضع پیش آمده! فرمودند حتما سیم ها قدیمی هستند. گفتیم حق با شماست سیمها تقریبا مال شست هفتاد سال پیش است، البته سیمها مال ما نیست این سیمها مال شماست و در اجاره ما البته با پول کلان! ماهیانه 250 کرون برای سیمها میگیرید و یک چیزی حدود 1000 کرون برای مکالمات میگیرید حالا هم که 500 کرون برای اینترنت میگیرید! خلاصه برای این دوتا نخ سیم که از منزل ما به دستگاهای شما وصل است هزار و هفت صد هشت صد کرون میگیرید عاقبت هم نه تلفن درست کار میکند نه اینترنت.
خلاصه مطلب اینکه اگر میبینید وبلاگ خُسن آقا خط خطی نشان میدهد و اسباب زحمت شما شده مقصر ما نیستیم بلکه این سرویس دهنده اینترنت ما است.
در بخش: کامپیوتر و اینترنت
26
Aug
2005
یک مسالهای هست که همیشه منو عصبانی میکنه اون هم اینه که عدهای با ادعاهاشون گوش خلق رو کر میکنند با ادعاهایی که از دموکرات بودنشون دارند و الخ ولی همین که وارد یک مقوله عملی میشوند در گل گیر میکنند و عقب افتاده ترین و فاشیست ترین عقاید رو از خودشون نشون میدن.
در مطلب قبلی من که هیچ ربطی همه به مساله اقلیتها نداشت (از این واژه اقیلتها خوشم نمییاد) آقای صادق خان و فرانک خانم مطالبی رو نوشتهاند که نتونستم از کنارشون بگذرم. اول نظر آنها را بخوانید تا بعد از آن پاسخ این گونه تفکر را بدهم.
قسمتی از پیام صادق:
كردستان از دير باز مانند استانهاي ديگر جزئي از خاك ايران بوده اگر جدا بوده و ايران آنرا اشغال كرده شما هم مثل عربها خجالت نكشيد بگوييد!!تحت تاثير يك عده خائن به كشور و ملت قرار داريد؟ اگر هر قومي از ايراني بودن خود نا راضي است چاره اش مهاجرت است نه اين كه تكيه از ايران را هم بدزدد و با خود ببرد
اين را هم ميدانيم اكثر كردها كه خيلي از آنها درنواحي مختلف پراكنده اند اصلا بهايي براي اين طور مسائل قائل نسيستند و خود را يك ايراني مي دانند نه يك تجزيه طلب.
عده بسيار اندكي هستند كه از بي اطلاعي عوام در كردستان سوئ استفاده مي كنيد و به انها بهشت را در جدا شدن از ايران تلقين مي كنيد. به گوش باشید خطر تجزیه بیخ گوشمان می باشد.
پیام فرانک:
در ضمن هر کس خودش را ايرانی نميدونه هری گورش را گم کنه و از ايران بره گم شه ولی رويای اينکه حتی يک وجب از خاک ايران را با خودش ببره را از کله يوکش بيرون کنه
این ابراز عقیده ای که این دوستان کرده اند متاسفانه با افکار هیتلر و خمینی تفاوت چندانی ندارد. تنها فرقش در این است که این دوستان قدرت اجرایی برای عملی کردن تهدیدهای خود ندارند درصورتی که هیتلر و خمینی این امکان را داشتند.
فقط یک بار دیگر متن نوشته خودتان را بخوانید و برای یک بار هم که شده خودتان را بگذارید به جای یک کرد یا یک عرب یا یک ترک ایرانی.
بنا به عقاید شما حتی اگر 100 درصد کردهای ایران هم رای به جدایی بدهند شما میخواهید آنها را از ایران یا بهتر بگویم کردستان که سرزمین آنهاست بیرون بیندازید. مخصوصا نظر فرانک خانم مرا یاد سخنان گهربار شاهنشاه آری از مهر انداخت که پس از پروژه حزب رستاخیز فرمودند هرکس نمیخواهد عضو حزب شود بیاید پاسپورت بگیرد و از ایران برود. دیدید که عاقبت او چه شد؟ عاقبت خودش مجبور شد بدون گرفتن پاسپورت گریان از ایران برود.
مگر خمینی را به خاطر ندارید!؟ وقتی که با یک فتوا دستور داد هر آن کس را که به اسلام او گردن ننهد باید کشت! این نسخههایی که شما میپیچید مگر فرقی هم با نسخه های خمینی و شاه و دیگر خونخواران تاریخ دارد؟
راستی اگر کردها به شما بگویند که اگر نمیخواهید عقاید ما را بپذیرید، گورتان را گم کنید و از این دیار بروید چه پاسخی خواهید داد؟
یک سوال دیگر، اگر صد درصد کردهای ایران تقاضای جدایی از ایران را کردند شما چه خواهید کرد؟ مثل خمینی به کردستان لشکر خواهید کشید؟؟
دزدی های رژیم
حتما شنیدهاید که آقای زوارهای زهوارش در رفته و به لقاالله پیوسته. امروز متن نامهای که بنظر میآید خودش قبل از شرفیاب شدن به دفتر لقاالله نوشته منتشر شده. در این نامه حضرت که تازه به لقاالله پیوسته نکاتی را مطرح کرده که نشان میدهد آقا مثل دیگران مقداری لفت و لیس کرده و حالا گندش در آمده. البته این به آن معنا نیست که ما نمیدانستیم که اینها لفت و لیس میکنند بلکه اینکه خودشان بصورت شفاف مینویسند و مطرح می کنند جالب است.
برای نمونهای از این گونه دزدیها یک نگاه بیندازید به این مطلب “دو سند نمونه از غارت ثروت های ملی توسط نزديکان خامنهای”
در بخش: حقوق بشر
25
Aug
2005
از قرار معلوم آقای محسنی اژهای هنوز بر کرسی خلافت ننشسته کشتار را شروع کردهاند. آقایان هنوز رای اعتماد نگرفته میخواهند بگیر رو ببندها را راه بیندازند. ملت هم که انگاری اگر دنیا را آب ببرد ایشان را خواب خواهد برد.
سانسور را چند برابر کردهاند خفقان را همه گیر، حالا همین کم مانده که قتل های دهیه 60 و هفتاد را هم شروع کنند.
پیک ایران : بنابه گزارش حزب دموکرات کردستان ایران، آقای کاوه زارعی 25 ساله روز دوشنبه 22 اوت برابر با 31 مرداد ساعت شب بوقت اروپای مرکزی، توسط سه فرد ناشناس در شهر Lindsberg در سوئد بقتل رسید.
هنوز از اهداف و انگیزه های قاتلین زارعی اطلاعی در دست نیست.
در بخش: سیاسی
24
Aug
2005
رهبر به اینها می نازه!؟ الحق که این ملت ایران چقدر بدشانس شدهاند که دشمنانشان باید این مافنگیها باشند.
این هم یکی دیگه
نگاه کنید بخندید یا شاید هم باید گریه کرد به حال ایرانزمین
در بخش: طنز
23
Aug
2005
پ.ن.: خبر رسیده که این وبلاگ (http://hasanagha.net/blog) را هم سانسور کردهاند مبارک است این هشتمین وبلاگ من است و هچنین 12 تا سایت مختلف رو که برای مبارزه با سانسور راه انداخته بودم را زیر تیغ سانسور بردهاند. آقایان اراذل، اوباش کی میخواهید توی اون کله پوکتان فرو کنید که صدای من یکی را نمیتوانید خفه کنید هرچه ببندید من دوبرابرش را باز خواهم کرد فعلا این آدرس (hasanagha.org) جدید من است.
این هم آخرین مواضع انصار حزبالله، بعد از نامه قبلی که باعث شده عدهای از سرکردگان رژیم به میدان بیایند و به آقایان هشدار بدهند.
عدهای از سردسته های انصار در جلسه هفتگی این گروه فرموده اند:
از بیانیهمان دفاع میکنیم
لحن ما عوض نشده…کی گفتیم بگیر و ببند یا قلع و قمع میكنیم!؟
کجا گفتیم مردم را امر به معروف و نهی از منکر میکنیم
آقایان کاری بجز بگیر و ببند نداشته و ندارند حالا یک مرتبه همه چیز را هاشا میکنند. اینها همانهایی هستند که از روز اول انقلاب با چماق، نیروهای دگراندیش را گروه گروه قلع و قمع کردند تا جا برای نیروهای متحجر باز شود و حالا گمان کرده بودند میتوانند آنهایی را که این انگلها را تغذیه میکردند را هم از میدان بدر کنند که پیام مقتضی را دریافت کردند و همانگونه که رسم نوکران دست بوس است به سوراخی خزیدند تا بلکه مورد غضب قرار نگیرند.
آقایان چماقدار فراموش کردهاند که حالا حکومت، حکومت حزب الله است، یا بهتر است بگوییم حکومت آنهایی است که حزب الله را بوجود آوردند و اگر از امروز چماقداران ولایت بخواهند بر خلاف منافع حکومت حزب الله عمل کنند دمشان را خواهند چید.
کی بود میگفت روی کار آمدن احمدی نژاد بد است!؟ با روی کار آمدن اینها تمام آنهایی که تا امروز در پشت پرده اداره مملکت را در دست داشتند حالا مجبورند به میدان آیند و هزینه بپردازند.
در بخش: سیاسی