06
Nov
2005
نمیدونم به خاطر آغاسی بود که امروز اشکم سرازیر شد یا اینکه با شنیدن خبر مرگ او به حال و روز خودم و ملتم گریستم. پس از چند ساعتی که زانوی غم در بقل گرفتم با خودم گفتم نباید اجازه داد غم در دل خانه کند. شرابی باز کردم و بطری را با خودم بردم توی آشپزخانه، فکر کردم چه غذایی میتواند خاطرات گذشتهها را از پشت غبار زمان بیرون بکشد. یاد عیدهایی افتادم که آغاسی توی تلویزیون میخواند و میرقصید و با ترانههای شاد و موسیقی جنوبیاش همه را به وجد میآورد. همان روزهایی که مادر با دست پختاش خانه را پر میکرد از بوی عید و بهار، همان شبهای بهاری که میهمانها میآمدند و با هم تهچین مادر را میخوردیم و به نوای شادی آور آغاسی گوش میدادیم. همان روزگاران را من امروز در قلبم زنده کردم.
در بخش: فرهنگ و هنر
04
Nov
2005
عده ای که تعدادشان هم کم نیست خود میبرند و خود میدوزند و بدون پرو لباس بی قواره ای را میکنند تن خُسن آقا. این امر تازگی ندارد حتی قبلا ها هم که خُسن آقا وبلاگ نویس نبود همین گونه اتفاق ها میافتاد فرقش در این بود که آن روزگارها تعدادشان کمتر بود.
عاقبت شان به خیر همگی هم چنان توصیف هایی از خُسن آقا میکنند و چنان خُسن آقا را روی میز تشریح، تشریح میکنند که خود خُسن آقا انگشت به فلان میماند چه جواب بدهد.
این را بخوانید:
حسن آقا خان جان،
کاشکی الان زمان شاه بود ! هرچند که دیکتاتوری مخوفی بود ولی ۱۰۰۰ مرحله از الان جلو تر بودیم. پیشنهاد میکنم به عنوان یک تحصیل کرده قانون «نسبیت» جهان را مطالعه کن و کمی با بلوغ بیشتر به حقیقت غرب متمدن (اون ور خط) نگاه کن. بحث سر اینکه کی خوب است و کی بد است نیست. مسئله اینجاست کی بهتر و کی بدتر است (تازه اونهم از جانب کی).
اگر بوش مادر قحبه است و برای من و توی ایرانی ارزشی قائل نیست (اگر من هم جای او بودم همین طور بودم) ولی در مقایسه با بن لادن و تفکر عقب افتاده کشور های (همیشه !) در حال توسعه تفکر خدایی محسوب میشود. برای همین هم است که ما این طرف خط هستیم.
بجای اینکه مثل دائی جان ناپلوئن هی از غرب بنالی, فقط یک ثانیه خودت را جای آنها بگذار و بعد قضاوت کن.
تا کنون فکر کرده ای که اگر ایران بر فرض محال پیشرفته و متکامل شود آیای جدای از غرب متمدن خواهد بود ؟ آیا راهی برای پیشرفت است که آخرش مدل غربی نباشد ؟ کمی تاریخ معاصر ژاپن و کره جنوبی را مطالعه کن. بعدش هم ببین کره جنوبی و کوبا که با فقر دست و پنجه نرم میکنند هم حرفشان با تو یکی است.
تا بحال کشوری را دیده ای که از غربی بودن به سمت ضد غربی بودن برود ؟ (غیر از ایران که نتیجه اش را هم دید) از او طرف اوکراین, لیبی, لبنان, قرقیزستان و چندین کشور دیگر که اونطرف خط بودند فهمیدند که اگر چه ایطرف خط (جهان متمدن) پر از فساد و ظلم است ولی در مقایسه با اونطرف خط (ضد غربیون) بهشت است !
آقای آرمان خان شما از کدام یک از مطالب من چنین کشف کرده اید که حقیر ضد غربی هستم! تازه مگر غرب و ارزش های آن فقط شامل آمریکا و مخصوصا آمریکای آقای بوش و شرکا میشود!؟
حضرت آقا بنده حقیر هم در مساله نسبیت باریک میشوم و این مساله را هم دقیقا در نظر دارم ولی اینکه شما پیشرفت را در این میدانید که مثلا آقای جورج بوش بیاید و مملکت بیچاره ایران را اشغال کند و به گمان شما از نظر نسبی وضع ما بهتر خواهد شد باید به عرض تان برسانم که چنین افکاری را شدیدا ساده انگارانه میدانم.
آقای عزیز بنده با غرب و افکارشان نه تنها مخالفتی ندارم بلکه به بیشتر باورهایشان اعتقاد عمیقی دارم ولی این باور با آن عشقی که شما به آقای بوش و شرکا دارید از زمین تا آسمان فاصله دارد.
اینکه میفرمایید اگر ایران بخواهد “پیشرفته و متکامل شود آیای جدای از غرب متمدن خواهد بود” بستگی دارد به اینکه شما کدام غرب را میگویید غرب وحشی را یا غرب متمدن را چون در آن غربی که من میشناسم هم وحشیاش هست و هم متمدناش اگر بوش مد نظر شماست باید به عرض شما برسانم که من ترجیح میدهم ایران چند سالی دیگر زیر سلطه همین آخوندها باشد تا شاید سر فرصت بتوان این رژیم را از ریشه خشکاند ولی اگر منظورتان از غرب آن قسمتی است که متمدن است یقینا من هم با حرف شما موافقم ولی نه آن غربی که شما در بالا استدلال کردهاید. غربی را که آقای بوش و بلر رهبری میکنند غربی است که نه تنها نخواهد توانست مشکلات ما را حل کند که برعکس اگر این غرب سلطه شیطانیاش را بر منابع نفت خاورمیانه مسلط کند حتی خود غرب هم به نابودی کشیده خواهد شد.
این قدر هم شاه شاه نکنید اگر شاه خوب بود ملت ایران قیام نمیکرد. حالا از این موضوع بگذریم که قیام ملت به بیراهه کشیده شد و عاقبتی این چنین دامن گیرمان شد و این هم دقیقا بر میگردد به عقایدی از همین نمونه عقاید شما. عدهای ساده انگار از جمله خود من گمان میکردیم و میگفتیم شاه برود هر کسی بیاید بهتر از او ست ولی متاسفانه حالا میبینیم که تا چه اندازه از مرحله پرت بودهایم. این را گفتم ولی باز به آن معنی نیست که شما میخواهید نتیجه گیری کنید! برگشت به عقب نه تنها ما را به جایی نخواهد رساند بلکه برعکس همان گونه که از نامش پیداست عقب گرد است.
هر چیزی هزینه خودش را دارد. یا به قول خودمان “نابرده رنج گنج میسر نمیشود” اگر دموکراسی میخواهیم باید هزینه آن را هم بپردازیم. اینکه آقای بوش و بلر بیایند و ایران را اشغال کنند و با خون سربازان آمریکایی بخواهند هزینه دموکراسی ما را بپردازند اون دموکراسی دموکراسی ما نخواهد بود آن را منایع غرب نامگذاری میکنند ارمغان چنین وضعی برعکس باز ما را سالها به عقب بر خواهد گرداند.
کنجکاو عزیز مینویسد:
خُسن آقا جان، دوستان!
این روزها که گفت گوهای اتمی و نابودی اسرائیل در رسانه های گروهی (سامانه های اینتر نتی و وب لاگ های انیرانی) بسیار است، خوب است که ما هم بی کار ننشنیم و تا آن جا که از دست و زبان مان (به فرنگی) بر میآید، در این باره دیدگاه های ایران یان را بازتاب دهیم و گامی در راه افشای حکومت اسلام برداریم. چنین درنگ های تاریخی برای ایران کم پیش میآید، به ویژه که این چنین گفت و گوهایی بسیار مردمی هم شده و همه جا در باره آن مینویسند. ما که بیرون هستیم این را بده کار مردم درون کشور هستیم. نگذاریم مشتی مسلمان (پاکستانی، لبنانی ….) سخن گوی ما بشوند و در برابر آن ها رامبو های آمریکایی/اسرائیلی (یهودی ها را نمیگویم. نژاد پرستان یهودی را میگویم) به کشور ما برینند و خط و نشان بکشند. به هر رو ما با مردم اسرائیل و به ویژه یهودیان (که گاه دوستان خانواده گی ما هم بوده اند/هستند و با هم چندین سد سال زیسته ایم) هیچ گاه نه جنگی داشته ایم و نه خواهیم داشت. این ابزار را از دست حکومت و هواداران/مزدوران اش بگیریم.
دوست عزیز من هم با حرف شما کاملا موافقم ولی همانگونه که میبینید انفعال گریبان اکثر ما را گرفته و با این انفعال هم متاسفانه اینگونه حرکت ها میسر نمیشود.
ایده شما را در کانون مطرح خواهم کرد تا شاید بتوان از طریق کانون پی گیری یک حرکتی در این جهت شد. ولی متاسفانه با این تعداد تقریبا 200 وبلاگ نویس نمیتوان به جایی رسید انسجام بیشتری را این کار میطلبد. دوست عزیز اگر ایده ای برای اینکار داری لطف کن برام بنویس.
در بخش: سیاسی
30
Oct
2005
اگر نظر مردم عامه را در باره عقل و شعور یک رئیس جمهور را بپرسی بجز آنها که با او مخالفاند اکثرا پاسخ خواهند داد که طرف آدم باهوشی است. اگر بپرسی به چه دلیل؟ یقینا یکی از پاسخها این خواهد بود که “خوب اگر باهوش نبود به مقام رئیس جمهوری نمیرسید”. اینجاست که باید دو نمونه جدید از این موجودات دوپا را به آنها نشان داد و با استدلال به آنها ثابت کرد که رئیس جمهور شدن یک موجود دوپا به این معنی نیست که این موجود موجودی باهوش است.
برای اینکه گمان نکنید که از روی غرض ورزی این مطالب را مینویسم اول میروم سراغ رئیس جمهور باهوش!! آمریکا آقای جرج دبلیو بوش.
نگاه کنید به کارهایی که این رئیس جمهور باهوش انجام داده و خود قضاوت کنید که آیا او از عقل و هوش کافی برخوردار است یا نه.
آقا بازیچه دست بلر و سیاستمداران انگلیسی میشود و به عراق حمله میکند که مثلا به خیال خودش دسترسی به منابع نفت عراق پیدا کند در اولین حرکت سیاسی پس از اشغال عراق نشان میدهد که نه خودش بلکه کل سیستم پالیسی این آقا از عقل و هوش کافی برخوردار نیستند! میپرسید به چه دلیل!؟ آخه اگر این طرف هوش و استعداد داشت بجای رفتن به بغداد و حومه میرفت نیروهایش را مثل انگلیسیها رند مستقر میکرد در آنجایی که نفت هست و دردسر کمتر است. درعوض این انگلیسیهای مکار که همیشه نشان دادهاند در سیاست بازی دست شیطان را از پشت میبندند (البته اگر شیطان وجود داشته باشد!!) رفتهاند نیروهای خودشان را مستقر کردهاند روی چاههای نفت و کنترل مناطق شیعه نشین را در دست گرفتهاند. از یک طرف شیعیان بخاطر مخالفتی که با صدام داشتهاند بهتر پذیرای یک دولت خارجی هستند و از طرفی با آگاهی از نفوذ انگلیس بر ملاهای شیعه همیشه کنترل شیعیان برای انگلیسیها آسان تر از کنترل سنیها بوده. آقایان در آن روزهایی که توی مناطق شیعه نشین کشت و کشتار و حرج و مرج برپا بود بلافاصله به بهانه بیماری آیت الله سیستانی او را از منطقه خطر خارج کردند و بعد از اینکه آب از آسیاب افتاد او را برگرداندند سر دکان دستگاهاش تا بعدا بتوانند در امور از او سود ببرند. حالا این سیاست را مقایسه کنید با سیاست آقای رئیس جمهور باهوش!! آمریکا. اول مسئولیت حمله به عراق را به گردن خود و ملتاش میاندازد بعد هم میرود درست وسط معرکه کشت و کشتار همان جایی که بجز خون از هیچ چیز دیگر خبری نیست مستقر میشود بعد هم مثل لاتهای چاله میدان شروع میکند به نسق گرفتن و نفس کش طلبیدن آن هم به عنوان رئیس جمهور یک مملکتی که خودش را ژاندارم دنیا میداند، آیا چنین آدمی از عقل و هوش درست و حسابی برخوردار است!؟
اصلا شما نگاه کنید به ژستهایی که میگیرد. وقتی راه میرود انگار یک هندوانه زیر بقلاش گذاشتهاند همچین با دستهای باز و گشاد گشاد راه میرود که گمان میکنید طرف از ناف چاله میدان آمده! جلالخالق دنیا با چه جانوران زبان نفهمی طرف است!
حالا برویم سراغ آن یکی موجود دوپا، رئیس جمهور محبوب! خودمان را میگویم. طرف هنوز سرکار نیامده شروع کرده با همان روشی که اون یکی موجود دوپا نسق میگیرد به نسق گرفتن.
تازه حالا بوش جونیور حداقل چندتایی چاقوی ضامندار در جیب دارد این یکی مفلوک که حتی از یک کارد میوه خوری هم بی بهره هست، حالا با تکیه برکدام چاقوی برنده این همه نسق میگیرد بر نگارنده روشن نیست.
آقا تصمیم گرفته تا حکومت اسرائیل و آمریکا را از روی زمین بردارد. طرف چنان بی عقل است که نمیداند آمریکا که خودش آن را “آمریکای جهانخوار” میداند و از همه نوع چاقوهای تیز و ضامندار برخوردار است هنوز نتوانسته نسقی را که برای عراق گرفته به مرحله اجرا بگذارد و روزانه دارد عواقب این خریت خود را با کشته شدن سربازانش میپردازد حالا این رئیس جمهور بدبخت ما که حتی بلد نیست لباس تن خودش بکند میخواهد لشکر بکشد و برود دو کشور تا دندان مسلح دنیا را از روی نقشه جهان حذف کند!
وقتی میگویم طرف از عقل سلیم بی بهره است قبول کنید حق دارم.
به چند نمونه از این بی خردی های جدید آقای رئیس جمهور محبوب نگاه کنید تا گوشی دستتان بیاید چه میگویم:
راه حل رییس جمهور برای حل بحران بازار سرمایه:اعدام دو- سه نفر، بورس را به حالت عادی بر میگرداند
احمدی نژاد: به نیروهای انگلیسی به شدت مشکوک هستیم
محمود احمدی نژاد، ضمن هشدار به سران کشورهای اسلامی، تاکید کرد که اسراییل باید از صفحه روزگار محو شود
احمدی نژاد انتقاد غربی ها را رد کرد
آقا! بعد از اینکه سهراب کشته شده بعد از اینکه اطرافیانش که کمی ضریب هوشیشان بیشتر از اوست به او گفتهاند که “ای احمقی نژاد این حرفها را نباید زد” آمده و میگوید :
حرفهایم در مورد اسرائیل قدیمی بود، به حرف جدیدم رسانه ملی هم توجه نكرد
یکی نیست به این مردک بگوید خوب احمق چه فرقی میکند که حرف هایت قدیمی بود یا جدید اصل مطلب را تو هنوز درک نکردهای که با این اراجیفی که مدام داری بلغور میکنی نه تنها گور خودت را میکنی بلکه باعث میشوی با این اراجیف گور هزاران ایرانی بی گناه را هم بکنی!؟
نگفتم طرف از عقل سلیم بی بهره است!
در بخش: سیاسی
29
Oct
2005
بیان اندیشه در ایران جرم جنایی است
احمد سراجی وبلاگ نویس تبریزی سی ضربه شلاق میخورد و به یک سال زندان محکوم میشود. جرم : انتقاد از استبداد، وبلاگ نویسی.
امید شیخان باید یک سال در زندان بماند و شلاق هم بخورد. جرم : ارتکاب جرایم اینترنتی، بخوان نوشتن وبلاگ.
مجتبی سمیعی نژاد هم چنان در زندان به سر میبرد. او پس از تحمل آزار و شکنجه باید دو سال از بهترین دوران جوانی خود را پشت میلهها بگذراند. جرم : هم دردی با مردم. آزاد اندیشی و صد البته نوشتن وبلاگ.
فرید مدرسی و حسین عبدالله پور روزنامه نگاران قمی به نود و یک روز حبس محکوم میشوند. جرم : توهین به رئیس جمهور سابق (خاتمی) و اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام و از همه بدتر وبلاگ نویسی.
این سیاهه را میتوان ادامه داد.
در ایران دستگیری، آزار و شکنجه و زندانی کردن افراد به جرم فکر کردن ، سرباز ایستادن ندارد. اگر نوشتن وبلاگ و بیان آزاد افکار و عقاید در بسیاری از نقاط جهان ، صلح آمیزترین شکل مبارزه سیاسی است، این عمل در ایران جرم جنایی محسوب میشود.
کانون وبلاگ نویسان ایران احکام نفرت انگیز قرون وسطایی را به شدت محکوم میکند و از تمام وجدانهای آزادی بشری و ارگانهای دفاع از حقوق بشر میخواهد که به یاری زندانیان سیاسی ایران برخیزند و لگدمالی ابتدایی ترین حقوق انسان در ایران را محکوم کنند.
ما خواستار فرستادن هیئتی از سوی سازمان عفو بینالملل برای ملاقات با وب لاگ نویسان و زندانیان سیاسی دربند و بررسی پرونده آنان و فشار بر رژیم جمهوری اسلامی ایران برای آزادی آنها هستیم.
کانون وبلاگ نویسان ایران ( پنلاگ )
در بخش: آزادی بیان
29
Oct
2005
مطلب قبلی رو که نوشتم چندین نامه تهدید آمیز هم به سایت پرشین بلاگ و چند جای دیگر ارسال کردم درضمن با اصلاعاتی که از ایران دریافت کردم نشانه هایی از کسانی که می توانستند در انتشار این لیست دست داشته باشند دریافت کردم. برای آنها هم یک میل تهدید آمیز فرستادم گویا این تهدیدها نتیجه بخش بود و صفحه مربوطه را پرشین بلاگ حذف کرد، البته ممکن است این اتفاق ها همگی تصادفی باشد ولی باز به امتحانش می ارزد.
انتشار دهندگان این لیست پروژه بسیار کثیف سیاسی را پی گیری می کنند که افزون بر کثیف بودن اهداف این افراد، باعث می شود که جو موجود بین فعالین اینترنت را هم متشنج کند از اینرو مجددا از این افراد می خواهم تا دست از این کار کثیف خود بردارند در غیر این صورت مجبور خواهم شد نامهایی را که از ایران دریافت کرده ام بدون پرده پوشی منتشر کنم.
درست یا غط بودن نام ها هم برایم اهمیتی ندارد همین که بتوانم از نشر اینگونه لیستها جلوگیری کنم برایم کافی است.
آزادی بیان اساس و شالوده دموکراسی است اگر نتوانیم حداقل هایی برای رشد و پرباری این محیط محیا کنیم هیچگاه به دموکراسی نخواهیم رسید.
مطلب آخر شبح را بخوانید مطلب بسیار خوبی نوشته شبح بعد از مدتی کم نوشتن دوباره شروع به نوشتن کرده که امید دارم مثل گذشته بتونه بنویسه و ما رو از نوشته های خوبش بهرمند کنه.
در بخش: آزادی بیان
25
Oct
2005
مسئولین پرشین بلاگ
محترما به عرض میرساند:
برای چندمین بار گروهی تروریست با راه اندازی وبلاگی (http://sepahislam.persianblog.com) اقدام به تهدید و ارعاب نویسندگان و روشن فکران و کاربران محیط اینترنت ایرانی را نموده اند. این عمل از نظر قانونی قابل پیگرد است و هم مسئولین پرشین بلاگ بعنوان مالکین پرشین بلاگ و هم آنهایی که اقدام به نشر چنین مطالبی را بر روی نت میکنند مسئول در مقابل قانون هستند. از این رو محترمانه از شما تقاضا دارم نسبت به حذف این وبلاگ اقدام عاجل فرمایید درصورتی که پرشین بلاگ از حذف این وبلاگ خودداری نمایید خود را موظف به ارجاع این مشکل به مراجع بینالمللی اینترنت میدانم.
با احترام نویسنده وبلاگ خُسن آقا
از کلیه کاربران اینترنتی، وبلاگ نویسان و فعالان سیاسی تقاضا دارم از این حرکت حمایت کنند.
لطفا شما هم با تماس با پرشین بلاگ اعتراض خود را به گوش مسولین این سایت برسانید.
آدرس میل پرشین بلاگ: legalcontrol@persianblog.com
این متن برای مسئولین پرشین بلاگ ارسال شد
در بخش: آزادی بیان
22
Oct
2005
قصد دعوا و اهانت نداریم، بهتر است مسائل را شفاف به مردم بگوییم
خُسن آقا: توضیح گفته می شود کروبی علاقه زیادی به نزدیکی با اسهال طلب ها را دارد گویا این چند سال به ایشان بسیار خوش گذشته. در هرصورت نیاز به توضیح بیشتری نیست کافی است متن خبر را خودتان بخوانید. منبع خبر ایسنا است.
دبیرکل حزب اعتماد ملی تصریح کرد: «قصد دعوا و اهانت نداریم، بهتر است مسائل را شفاف به مردم بگوییم تا خودشان قضاوت کنند.»
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، حجتالاسلاموالمسحلین مهدی کروبی در حاشیه مراسم افطاری حزب مردمسالاری در خصوص جماع اسهالطلبان با طرح این پرسش که “آیا جماعی بوده و من آن را برهم زدهام یا اصلا جماعی وجود نداشته است؟” به خبرنگاران گفت: «جماع برای انجام کارهای مشترک بین اعضای یک گروه است. مثلا ایرانیان در رابطه با مسائل هستهای یک موضع را اتخاذ و به جماع کرده. مهمترین مواقع لزوم جماع، برهههای حساس است. آیا ما در انتخابات ریاست جمهوری به جماع رسیده بودیم که چهار کاندیدا معرفی کردیم؟ یا در سالهای 76 و 80 جماع داشتیم؟ آیا در سال 80 با سمت ریاست مجلس نمیتوانستم کاندیدای ریاست جمهوری شوم؟»
وی افزود: «با کمی دقت میبینید که اصلا جماعی وجود نداشته است!! اگر جماع وجود داشت قصل واجب می شد. در انتخابات مجلس گروهی انتخابات را تحریم و گروهی دیگر آن را واجب نمیکردند.»
رییس سابق مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه حوادثی موجب از دست رفتن جماع اسهالطلبان شد، گفت: «چرا از من میرنجند؟ هر کسی رنجشی دارد باید از خودش باشد. من بیش از همه برای دستیابی به جماع تلاش کردم. اصلا من قلبم برای جماع می طبد.»
از کروبی در مورد سخنان محسن آرمین درباره جماع اسهالطلبان سوال شد که وی پاسخ داد: «در حالی که جماعی وجود نداشته، چطور به دنبال آن برویم؟ تحصن نمایندگان مجلس ششم، مهمترین نقش برای وقوع حوادث پس از آن را داشت و ترکیب مجلس هفتم و نتیجه انتخابات ریاست جمهوری معلول تحصن است.»
وی ادامه داد: «ممکن است کسی بگوید این نظر شخصی شماست و حقیقت نیست. برای روشن شدن این مساله حاضرم در محیط دوستانهای در این باره مناظره کنم و تمام آنچه که بوده را برای مردم بیان کنیم.»
کروبی افزود: «مردم بهترین هیات منصفه هستند. بهتر است به صورت شفاف تمام مسائل را بگوییم تا مردم آگاه شوند و قضاوت کنند. دوست ندارم تنها به قاضی بروم، بلکه میخواهم با یکی از این عزیزان به مناظره بپردازم.»
کروبی گفت: «البته تحصن یکی از این موارد است. در مورد مسائلی مانند قانون مطبوعات و حکم حکومتی نیز باید بحث کنیم و بررسی کنیم که تئوری خروج از حکومت را چه کسانی بیان کردند و چرا عملی نشد؟ باید روبرو شویم و مسائل را مطرح کنیم که بسیار مفید است.»
وی تاکید کرد: «قصد دعوا و اهانت نداریم. میخواهیم درباره تک تک مسائل بحث کرده و به نتیجه برسیم.»
دبیرکل حزب اعتماد ملی درباره آیندهی چینشهای سیاسی اسهالطلبان گفت: «آینده این چینشها را بسیار روشن میبینم. اگرچه در آرایشهای جدید اختلافاتی ایجاد شده، اما گروهها در کنار هم قرار دارند. به همین جهت ممکن است دو یا سه جبهه در کنار هم کار کنند و به پیمان نانوشتهای متحد شوند و حریم یکدیگر را نگه دارند. مثلا هیچ کس دیگری را تخریب نکند و همه از حقوق هم دفاع کنند.»
به گزارش ایسنا کروبی تصریح کرد: «اسهالات همیشه وجود دارد و مردم خواهان اسهالات هستند، اسهالات به هیچ وجه به اشخاص و گروهها متکی نیست. با اختلافات جدید، فقط آرایشهای جدید به وجود میآید.»
بنابراین گزارش، در افطاری حزب مردمسالاری، افرادی همچون مهدی کروبی، هادی خامنهای، اصغرزاده، یوسفپور، صالحآبادی، ابراهیم امینی، حاجی، طلایینیک، دهقان، محمدجواد حقشناس، اعلمی، حاضری، راهچمنی و بسیاری دیگر از نمایندگان مجلس و احزاب اسهالطلب حضور داشتند.
در بخش: طنز