12
Mar
2006
حرف توی دهان ملت میگذارند و بعد ملت باید هزینه آنرا بپردازد.
به همان شکلی که 27 سال پیش شعار “جمهوری اسلامی” را بجای “جمهوری” در دهان ملت گذاشتند، حالا هم میخواهند با گذاشتن شعار “انرژی هستهای حق مسلم ماست” در دهان ملت به اهداف خود که چیزی بجز سلاح اتمی نیست برسند، هزینه آنرا هم ملت با جان و مال خود باید بپردازد.
فراموش نکنید اینها همانهایی هستند که قبل از انقلاب میگفتند نفت مال ملت است و باید با پیت داد در خانه ملت! یقینا فردا هم خواهند گفت انرژی هستهای را میخواهند با پیت بدهند در خانه ملت!

تصویر از پیک نت
پ.ن.:
به آنهایی که برای حمله آمریکا شدیدا ذوق زده شدهاند و برای وقوع آن دقیقه شماری میکند پیشنهاد میکنم این نوشته را حتما بخوانند:
لطفا بیاید ما را بخورید
ظاهرا مقامات نظامى آمريكا در مورد منتهاى قدرت اين تسليحات مايل به صحبت نيستند اما مشخص است كه اين تسليحات با اشعه مايكرو ويو و ليزر كار مي كنند و مي توانند سيستم هاى الكترونيكي (مثل فرودگاه ها ، مراكز فرماندهي و ….) را از كار بيندازند يا افراد را با ايجاد دردى تحمل نكردني – در خوشبينانه ترين حالت البته- از پا درآورند .ميزان تخريب كاملا بسته به زمان تابش اشعه روي هدف بخت برگشته است (آنهايي كه گوشت را براي باز كردن يخ در دستگاه مايكروويو چند ثانيه اضافي گذاشته اند مي دانند چه بلايي سر گوشت بيچاره مي آيد).همين باعث شده وزارت دفاع امريكا از طرفداران اين نوع اسلحه باشد چرا كه مي توانند ادعا كنند لزوما اسلحه اى كشنده نيست.. تنها دو تانيه تماس اشعه با پوست بدن سلول هاي زير پوست را به دماى 51 درحه سانتيگراد مي رساند . اشعه از ديوار رد ميشود بنابراين پناه گرفتن و پنهان شدن چندان به كار نمي آيد. و البته اين همان تكنولوژى است كه دانلد رامسفلد وزير دفاع آمريكا در آستانه جنگ در عراق به آن مي نازيد و تلويحااز تصرف ساده خاك عراق با اتكا به آن صحبت كرد .
سودای مکالمه
در بخش: ملای حیله گر
09
Mar
2006
در نوشتهای آقای شیرزاد تنها تنها به قاضی رفتهاند و مینویسند:
احساس بسیار بدی نسبت به حضور دو تن از اعضای سابق دفتر تحکیم در سنای آمریکا دارم. شاید جوانها فکر کنند من قدیمیام و با پارادایم های دهه 60 خو گرفتهام. شاید برای برخی امروزیها چیزی به نام غرور ملی مفهوم رنگ باختهای باشد که فقط برای کتابهای تاریخ و مسابقات ورزشی به درد میخورد. اما من هر کار کنم نمیتوانم خود را قانع کنم که دو جوانی که طی سالهای اخیر به سهم خودشان برای جنبش دانشجویی کار کردند، زحمت کشیدند و صدمه خوردند بروند مقابل سناتورهای آمریکایی و از جامعه بین الملل (یعنی در واقع از آنها) تقاضای “حمایت علمی و معنوی از مطالبات دموکراتیک مردم ایران” داشته باشند. تصور من این است که این نوع درخواست برای هر ایرانی که هنوز از غرور ملی خود چندان فاصله ای نگرفته، بسیار مشمئز کننده است.
لینک مطلب
گرچه با حضور علی افشاری و اکبر عطری دو رهبر دانشجویی در کنگره آمریکا مخالفم ولی این ننه من غریبم بازیهای آقای شیرزاد هم چندان با واقعیات مطابقت ندارد. سیاه نمایی آقای شیرزاد بیشتر از آن سرچشمه میگیرد که ایشان نتیجه پشت کردن ملت و از جمله دانشجویان را به اسهال طلبها با پوست و خون خود لمس کردهاند و دیری نخواهد پایید که کل رژیمشان گرفتار گردبادی گردد و از هستی ساقط شود.
آقایان اسهال طلب همین که پا را روی دوش دانشجوها و دیگر اقشار پیشرو جامعه گذاشتند و از پلکان قدرت بالا رفتند کلا فراموش کردند که به چه دلیل عده زیادی فداکاری کردند تا آقایان بتوانند بر صندلیهای سرخ رنگ مجلس تکیه بزنند. خاطرم میآید زمانی که عدهای از همین دانشجوها از خاتمی خواستند تا برای آزادی زندانیان سیاسی و خصوصا گنجی کاری انجام دهد، حضرت رئیس الرئسای اسهال طلبان بادی به غب غب انداخت و گفت “از کجا معلوم که او بیگناه باشد” (نقل به مضمون).
آقایان حالا که دیگر در قدرت نیستند خود زنی میکنند و عوام میفریبند، وگرنه باید آدم کور و کر باشد که نداند آنهایی که خود را اسهال طلب میخوانند وقتی که به صندلیهای قدرت رسیدند به کلا همهی وعده و وعیدهایی را که داده بودند فراموش کردند و یکه تاز، اسب بی رحم قدرت را سوار شدند و مدام بجای پابوسی ملت یا حداقل آنهایی که قلاب گرفته بودن تا آنها بالا بروند به پا بوسی رهبر معظم شان میرفتند.
آقایان فراموش کردهاند آن روزی را که تنها با استناد به سه چهار خط حکم حکومتی رهبر معظمشان همه قوانین نوشته و نانوشته را زیرپا گذاشتند و اصلاح قانون مطبوعات را بایگانی کردند، از همه بدتر زمانی که برخلاف قانون اساسی خودشان دارو دسته اوباش خامنهای اقدام به حذف همین نمایندگان اصلاح طلب کردند، آقایان بجای ایستادگی در مقابل این همه بی عدالتی و قانون ستیزی نوکر وار و حلقه به گوش در مقابل رهبر مستبدشان سر تعظیم فرود آوردند و فراموش کردند که نمایندگی آنها را ملت به آنها اهدا کرده نه رهبر مستبد خودکامهشان.
آقای شیرزاد درست مثل آخوندهای دیگر توقع دارند که همه فداکاری کنند تا حضرات منت بگذارند و حکومت بکنند.
آقایان باید قبل از اینکه کار به این جا بکشد حدس میزدند و بجای استراتژی فشار از پایین و سازش در بالا و حفظ قدرت، چارهای میاندیشیدند تا به اینجا نرسند که امروز رسیدهاند.
اگر جدال آمریکا با حکومت به یک جنگ خانمانسوزی بیانجامد به نظر نگارنده دقیقا همین آقایان اسهال طلب بیشتر از آن دسته دیگر مقصراند، زیرا که در بدترین و سخت ترین شرایط ملت بیچاره با فداکاری و جانفشانی نوردبان قدرت ساختند تا آقایان از آن بالا بروند تا بلکه رژیم منفورشان را به راه راست هدایت کنند، درست برعکس این آقایان نیز بجای خدمت راه خیانتی غیر قابل بخشش را پیمودند. در واقع گناه دو دانشجویی هم که به کنگره آمریکا رفتند نیز به گردن آقایان اصلاح طلب است.
آقای شیرزاد بی خود آدرس عوضی به ملت ندهید، مسئول این فلاکت بیشتر از همه شما هستید.
در بخش: ملای حیله گر
08
Mar
2006
جمهوری اسلامی 27 سال با روحیه خشونت طلبی قدم به قدم به اینجا رسیده که همگی می شناسیم.
ضرب المثلی در فارسی داریم به این صورت: هنوز طرف جای سفت نشاشیده.
حکومتی که حتی نمی تواند تجمع سیصد چهارصد نفری زنان را که بصورت کاملا آرام گردهم آیی را برگزار می کنند تحمل کند نشان از این دارد که این رژیم منتظر جرقهای است و می داند که این جرقه هر لحظه ممکن است زده شود.
این رژیم امروز جای بسیار سختی شاشیده که هر لحظه باید منتظر نتیجه آن باشد. این بار حرکت های حساب شده آمریکا با سیاستی بسیار ظریف طراحی شده حکومت را به گوشهای کشانده که دیگر نه راه پیش دارد نه راه پس.
کافی است نگاهی به تحرکات سیاسی دولتمردان آمریکا در دولت دوم بوش بیندازید تا ظرافت و پشتکار آنها را در به بنبست کشانده بحران اتمی جمهوری اسلامی دریابید. در این مدتی که رایس به وزارت امور خارجه منسوب شده تنها کاری که کرده مسافرت به نقاط مختلف دنیا بوده و تنها مسالهای را که در این سفرها پیگیری کرده مساله اتمی ایران بوده. هیچکس گمان نمیکرد که بعد از برملا شدن دروغهای آمریکا و انگلیس در باره سلاح های کشتار جمعی عراق که اصلا وجود خارجی نداشت دیگر کسی اینگونه ادعاها را از بوش یا بلر بپذیرد ولی همان گونه که میبینید با یک برنامه سیاسی پیچیده پس از بیش از یک سال امروز هر کس و ناکسی ادعاهای آمریکا را در باره خطرناک بودن پروژه اتمی ایران میپذیرد. کار به جایی رسیده که حتی روسیه هم منافع خود را کنار گذاشته (شاید هم منافع دیگری به آنها پیشنهاد شده) و هم صدا با آمریکا انزوای ایران را پیگیری میکند، روسیهای که بیشترین منافع را از پروژه اتمی ایران میبرد چرا یک مرتبه جبهه عوض میکند و
وزیر امور خارجهاش سرگئی لاورف در واشینگتن اعلام میکند: مسکو هیچ پیشنهاد جدیدی برای حل وفصل بحران ایران نداده است! این سخنان سرگئی لاورف میتواند دوش آب سردی باشد برای خوش خیالی آقایان در ایران که نمیدانستند که اگر جای سفت بشاشند ممکن است ترشحاش باز گردد و گریبانشان را بگیرد.
اینکه آمریکا از این موقعیت چگونه میخواهد استفاده کند هنوز واقعا بر هیچکس آشکار نیست. حمله نظامی همان اندازه که برای جمهوری اسلامی مرگبار میتواند باشد به همان اندازه نیز میتواند برای اقتدار آمریکا خطرناک باشد و آنها را وارد یک جنگ چریکی بسیار خطرناک و فرسایشی، به مراتب بدتر از آنچه در عراق شاهد آن هستیم کند.
بازی سیاسی اما گرچه ممکن است جدال آمریکا با رژیم را طولانی کند ولی در عوض میتواند در طویل المدت هم به نفع دولت آمریکا باشد هم به نفع ملت ایران و باعث شود که تنفری که ملت ایران از آمریکا دارند را تا حدودی التیام بخشد، گرچه این راه راهی است طولانی ولی در عوض راهی است که میتواند در یک مدت زمان یک تا دو سال رژیم را از نفس بیندازد. حال آنکه یک حمله نظامی حتی به صورت حملات محدود هوایی به مراکز قدرت هم میتواند عمر رژیم را طولانی کند و حتی آنرا درست به همان گونهای که جنگ عراق در اوایل انقلاب به کمک ملاها آماد اینبار نیز چنین حملهای باعث شود که عدهای از عوام رگ گردنشان کلفت شود و برای دفاع از “خاک پاک میهن” به کمک رژیم بشتابند و مخصوصا با جمعیت جوان ایران چنین اتفاقی میتواند نیروی عظیمی از سربازان دم توپ و نیروهای چریکی بی عقل را به میدان کارزار بکشاند و خاورمیانه را به یک جنگ طولانی مدت سوق دهد.
در بخش: روابط خارجی
07
Mar
2006
حکومتی که پرورش و تولید دلال تنها کار اساسی است که در این 27 سال انجام داده این هم نتیجهاش هست.
نوشتهای که در زیر میآید را از یک وبلاگ کپی کردهام نامی از وبلاگ نمیبرم چون چندان فرقی در اصل قضیه نمیکند، این خوی دلالی و از حاصل بیهوده کاری و تورم زندگی کردن یکی از اساسی ترین شغلهایی است که در این 27 سال جمهوری اسلامی بوجود آورده، گمان میکنید این تورم طاقت فرسا از کجا سرچشمه میگرد!؟ دقیقا از همین نوع درآمدهای کاذب دلالی.
این دلالی را آقازادهها و پشکلهای ریز و درشت دور و بر آخوندها سالها انجام دادند و حالا دیگر کسی در آن دیار فلک زده نمیتواند بدون وابستگی به نوعی دلالی امور زندگی خودش را بچرخاند.
پارسال بود یا دو سال پیش وقتی رژیم 2 میلیون تلفن همراه را به بازار عرضه کرد، داد همه آنهایی که شغل تولیدی داشتند در ایران در آمده بود، چرا؟ برای اینکه یک شبه رژیم میلیاردها تومان نقدینگی در جریان را از بازار خارج کرد چنین نوسانی در بازار شکننده اقتصادی ایران یعنی فلج شدن تعداد زیادی شرکتهای تولیدی کوچک و شکننده و در نتیجه بیکاری خیل عظیمی از ضعیف ترین قشر کارگر ایرانی.
این هم نوشته وبلاگ دانشجوی نامبرده:
به مناسبت خبر خوشی که اکنون به دستم رسیده واینکه تا یک ساعت دیگه هم باید بروم تا بوق سگ و تمرینام هم هنوز تموم نکرده ام خواهم نوشت ، اکنون
الان از بانک بنیاد شهدای مستضعفان بسیجیان زنگ زدند که خانم وامتون آماده است بیاید ببرید ( بگیرید ) ، نظر به اینکه ما ( من و دوستم ) تصمیم گرفتیم امسال کمی اقتصاد از خودمون در بکنیم رفتیم موبایل هایمان را پول کردیم و نفری دویست تومن هم وام دانشجویی گرفتیم ودر نهایت تلفن همراه ثبت نام نمودیم ، و چشم امید دوختیم به این تورم بازار که پولی به چنگ آریم و به غفلت نخوریم ، والله ( والا ) عرض شود به حضورتون که پول رو از مامانم قرض گرفته بودم تا الان که باید الان برم پس بدم و پس دادن وام به این صورت است که ماهی 8 تومن ! حالا هنوز تصمیم نگرفتم که با سود حاصله چکارمیخواهم بکنم ولی بهرحال … روزی که رفته بودیم برای وام بعد از پرس و جو تنها مواردی که به بنده به عنوان یک دختر مربوط میشد همین بود و وام جهیزیه که 1 میلیون بود ولی متاسفانه این یکی که پولش خیلی چرب و نرم تربود احتیاج به عقد نامه داشت که من و دوستم نمیتونستیم بریم به خاطر یه میلیون با هم عقد کنیم
این یک دانشجوی ایرانی است، وای به حال بیسوادهای اون مملکت. البته همان گونه که در بالا نوشتم مقصر ملت نیست، این حرفه دلالی را این حکومت عدل علی در دامان ملت گذاشت، با این کار هم ملت را محتاج دولت و دستگاههای زیر مجموعهاش نگه میدارند و هم همیشه همه سر نرخ کنترلها در دست خودی هاست.
در بخش: اقتصادی
07
Mar
2006
آهای رهبر! ببین این هم آثار حکومت اسلام شماست. این خانم در حکومت اسلامی شما متولد شده حالا هم مرکز شهر اسلو وسط خیابون آثار انقلاب شما را به نمایش میگذارد یا به سخنی دیگر در حال صادر کردن انقلاب شما است. عمامه رو بزار بالاتر رهبر معظیم!!

در بخش: نقد اسلام
05
Mar
2006
مصباح يزدی (رهبر خجالتی حجتيه) : مردم وظيفه دارند به ولايت فقيه كمك كنند تا نظام اسلامي و حكومت اسلامي را بنا كند. يعني در واقع مردم ناصر هستند و نه ناصب (مردم فقط ياری دهنده ولی فقيه هستند و حق انتخاب ندارند). منبع پیک ایران
من قادر نیستم یک مورچه را بکشم، ولی اگر این مادر جنده را بدهید دست من یک ثانیه در قیمه قیمه کردنش درنگ نخواهم کرد. او کثیف ترین موجودی است که از مادرش زائیده شده.
در بخش: ملای حیله گر
04
Mar
2006
عکس زیر هم تقریبا مثل عکس دانشجوی چینی که در مقابل تانک چینی ایستاد داره در بین ما ایرانیها تبدیل به سمبل مقاومت در برابر زور میشود، هر جا میروم این عکس را میبینم.
از این رو تحلیل کوچکی بر این عکس مینویسم تا افکار عمومی را کمی بیشتر تشویش کنم!! خصوصا اینکه همین روزها روز زن هست و با این کار خُسن آقا هم به پیشواز روز زن بره.
عزیزان اگر سردار اسلام ناب محمد برای تمرین کیک بوکسینگ گریبان یک دختر بی سلاح و بی دفاع را نگیره توقع دارید بره در مقابل کماندوهای غول بی شاخ و دم آمریکایی قد علم کنه!؟
اونوقت میدونید خدای ناکرده چه اتفاقی میفته!؟ خوب معلومه اسلام ناب محمدی از آمریکا این شیطان بزرگ تودهنی میخوره و باعث میشه هم اسلام در دنیا کنف و هم روح مرحوم امام امت مکدر بشه، بس کنید بابا چقدر توقعهای بیمورد از این سرداران مقاوم دارید!!

در بخش: طنز