07
Oct
2007
حتما از تیتر مطلب شوکه شدید!؟ اشکالی ندارد، این شوکها برای بیدار کردن خلق الله نه تنها لازم که حتی واجب هم هست. از همان واجبهایی که بعضی مسلمین برای آن حتی حاضرند سر انسانها را گوش تا گوش ببرند.
این اینترنت معجون عجیبی است صبح سحر از خواب بیدار می شوی، حالا فرق نمیکند برای چه منظوری صبح سحر از خواب بیدار شدهای، اصلا اهمیتی ندارد چه هدفی داشتی، یک مرتبه وقتی این معجون را باز میکنی (منظورم در اینترنت است) سر از جاهایی در میآوری که اصلا به فکر خودت هم نمیرسد.
داستان از این قرار است که امروز وقتی صبح ساعت 6 از خواب بیدار شدم قبل از هر چیز میلها را مرور کردم. یک دوستی دارم که گاهی اوقات لینکهای جالبی را که پیدا میکند برای من هم ارسال میکند. امروز هم چند لینک ارسال کرده بود از آن جمله یک لینکی هم داده بود به یک وبلاگ که یک روزنامه نگار افغان آنرا مینویسد. منظورش را از ارسال این لینک نفهمیدم، همین طوری که وبلاگ را بالا و پائین میکردم یک مرتبه دست راست کنار وبلاگ در قسمت لینکدانی، چشمم افتاد به لینکی با این تیتر:
آیا جایز است انسان با دست همسرش استمناء کند؟
در ادامه لینک آمده بود:
ملاعبه و تماس بدن مرد با همسرش به قصد خروج منی اشکال ندارد. همچنین جایز است زن با آلت شوهرش بازی کند تا منی خارج شود، این کار از موارد استمناء حرام نیست. — (از سایت استفتائات آقای خامنه ای)
برای اینکه مطمئن شوم که این یک شوخی نیست، تقهای زدم رفتم به آدرس مربوطه و بعد از کمی بالا و پائین کردن اصل نوشته را یافتم. در معرفی این وبلاگ نوشته شده:
این وبلاگ به طرح مسایل علمی در زمینه ی تاریخ، فرهنگ و پژوهش می پردازد. برخی از آثار این وبلاگ، عمدتا در مجلات معتبر به چاپ رسیده و یا به مراکز معتبر علمی ارائه شده اند.
جهت استفاده از آثار فوق. داشتن اهداف صرفا علمی. رعایت اصول استناد و امانت داری الزامی است.
با دانستن اینکه منبع مطلب تا این اندازه معتبر است! که حتی “در مجلات معتبر” هم مطالب اش به چاپ رسیده!!! پس شک را جایز ندانستم و تصمیم گرفتم در ترویج این همه علم! و فرهنگ! و معرفت! کوشا باشم و این قسمت مهم را از این وبلاگ معتبر! و مهم!، صرفا برای اهداف علمی! و با رعایت اصول استناد و امانت داری به چشم و گوش شما هم برسانم.
برای اینکه زیاد دنبال اصل موضوع نگردید، دست بریده حسین شهید را در حال استمناء میتوانید در سوال شماره 808 در بخش استمناء به این صورت ملاحظه فرمایید:
س 808 : آیا جایز است انسان با دست همسرش استمناء کند؟ آیا فرقی میکند که این عمل در اثناء جماع یا غیر آن باشد؟
ج: ملاعبه و تماس بدن مرد با همسرش به قصد خروج منی اشکال ندارد. همچنین جایز است زن با آلت شوهرش بازی کند تا منی خارج شود، این کار از موارد استمناء حرام نیست.
در خاتمه برای اینکه مسلمین که کمی خنگ تشریف دارند هم از اصل موضوع علمی مطلع شوند توضیح کوچکی را لازم میدانم:
دلیل اینکه استمناء که در اصل در اسلام حرام است یک مرتبه با دست زن حلال میشود این است که، امام امت از دست راست ضایع هستند (چلاق تشریف دارند) و برای رفع این گونه واجبات نیاز به دست غیر دارند در نتیجه یک مرتبه امر بر ایشان مشتبه شده که استمناء با دست دیگران جایز است، حتی با دست بریده حسین شهید.
در بخش: نقد اسلام
05
Oct
2007
خبری را امشب در رادیو فردا شنیدم. خبر را سعی کردم بازنویسی کنم اصل خبر را ضبط کردهام، آنرا میتوانید در این آدرس گوش کنید MP3.
این هم بازنویسی شده خبر:
موسسه نظرسنجی گالوپ، آماری را در شش کشور اسلامی و آمریکا گرفته، در این نظرسنجی از نمونه آماری سوال شده که آیا معتقدند که رهبران مذهبی باید در امر قانونگذاری حضور فعال داشته باشند یا نه. در تمام این کشورها نمونههای آماری موافق دخالت رهبران مذهبی در کار قانون گذاری بودهاند. بر اساس این نظرسنجی 65 درصد در آمریکا و 56 درصد در ایران موافق این هستند که رهبران مذهبی باید در امر قانونگذاری شرکت داشته باشند.
در اندونزی که بزرگترین کشور اسلامی است 53 درصد با حضور رهبران مذهبی در امر قانون گذاری مخالف هستند. در کشورهایی که این نظرسنجی انجام شده اکثریت گفتهاند که دین از ضروریات زندگی آنهاست.
درصد مردمی که دین را از ضروریات زندگی خود می دانند در ایران 74 درصد و در آمریکا 68 درصد است.
ایران، مصر، اندونزی، پاکستان، فلسطین و ترکیه شش کشور مسلمانی بودند که در این نظرسنجی شرکت کردهاند و آمریکا هم در آن شرکت داشته است. ترکیه برخلاف دیگر کشورهای مسلمان حاضر در این نظرسنجی، بیشتر مخالف نزدیکی دین و دموکراسی و مذهب و قانون گذاری بوده است.
نظرسنجی گالوپ از 1000 نفره بالای 15 سال در هر کشور و از مارس 2005 اسفند 1383 تا سپتامبر 2006 شهریور 1385 انجام شده است.
شاید بد نباشد از موسسه گالوپ چند سوال اساسی پرسید.
اول از همه این نظر سنجی چگونه انجام شده، آیا نظرسنجی بصورت حضوری انجام شده؟ اگر چنین است با کدام استدلالی پاسخها در ایران را جدی گرفتهاند. همه میدانند که در ایران امروز مردم مثل آدمهای مار گزیده از همه چیز میترسند، پس نباید توقع داشت که در یک نظرسنجی از این نوع حرف دلشان را بزنند.
ترتیب و نوع سوالها چگونه بوده!؟ آنهایی که کمی با روشها و راهکارهای نظرسنجی آشنایی دارند میدانند که نوع سوال در نتیجه بدست آمده تاثیر فراوان دارد و یک موسسه خبره نظر سنجی میتواند با پس و پیش کردن جملات و سوالهای و روش مطرح کردن آنها به نتیجه دلخواه خود برسد.
نکته دیگری که باید از موسسه گالوپ پرسید این است که چرا در بین این کشورها که همگی مسلمان هستند یک مرتبه آمریکا را هم قاطی کردهاند!؟ آیا پشت این نظر سنجی یک ایده سیاسی مخفی شده!؟ اگر چنین است پس باید سوال شود ایده سیاسی پشت این نظر سنجی چه بوده و آنهایی که این نظر سنجی را سفارش دادهاند چه اهدافی را پیگیری میکنند.
سوال آخر اینکه در یک مملکت 70 میلیونی چگونه میتوان به نتیجه آماری به این مهمی، فقط به یک نمونه هزار نفری اکتفا کرد!؟ آیا این نمونه آماری هم تنها بخاطر رسیدن به آن نتیجه مطلوب منظور شده یا همین طوری شکمی هزار نفر را مورد قرار دادهاند.
در خاتمه برای آنهایی که میخواهند به استکبار جهانی توپوزی بزنند میتوانند به این شماره تلفن (00420221124113) که متعلق به رادیو فردا ست تماس بگیرند و نظر واقعی خود را در این رابطه ابراز دارند.
در بخش: اجتماعی
04
Oct
2007
یکی از بچهها رو که خیلی شکمو هست فرستادیم سفارت جمهوری اسلامی برای افطار تا هم شکمی از عزا در بیاورد و هم جاسوسی کند و عکس بگیرد.
ذلیل شده رفت و خورش و پولو سفارت را خورد ولی عکسی نگرفت. میگوید که به او اجازه عکس گرفتن ندادهاند. آخه آخوندها هم میترسند دستشان و همچنین دست جاسوسهایشان رو بشود.
از قراری که این دوست میگفت، جماعتی از اراذل و اوباش ایرانی مقیم نروژ که هم از توبره میخورند و هم از آخور در آنجا جمع بودهاند. با اینکه عکسی نگرفته بود ولی قول داده اسامی این اوباش و اراذل را هر چه زودتر تهیه کند و در اختیار ما بگذارد تا ببینیم چگونه میتوانیم خدمت آقایان و خانمهای اراذل برسیم.
در بخش: ملای حیله گر
01
Oct
2007
سردار بهمن کارگر رئیس سازمان نظام وظیفه حکومت آخوندی فرمودهاند، افرادی که مشمول وظیفه هستند ميتوانند با پرداخت مبلغ 5 ملیون تومان، کارت معافیت بگیرند.
بری اینکه بهتر اهداف ایشان را درک کنیم، یک حساب سرانگشتی خدمتتان میدهم و باقی قضاوت را به عهده خود شما میگذارم.
گفته میشود حدود 4 میلیون ایرانی خارج از ایران زندگی میکنند، حالا اگر هم این تعداد درست نباشد، یقینا 3 میلیون نفر عددی غیر واقعی نیست.
اگر فرض بگیریم که تنها ده درصد این افراد مشمول باشند پس میتوان نتیجه گرفت که برای اینکه این افراد معافیت بگیرند هر کدام 5 ملیون تومان بپردازند تا از شر خدمت وظیفه آخوندی نجات پیدا کنند.
حالا برگردیم به حساب سرانگشتی مان تا ببینیم معنی این گفتههای آقا بهمن چیست.
ده درصد جمعیت 3 میلیونی ایرانیان خارج از کشور میشود 300 هزار نفر مشمول وظیفه. این عدد را ضرب در 5 میلیون تومان آقای بهمن خان میکنیم، میشود یک چیزی حدود 1.500.000.000.000 تومان، خوشتون اومد از اشتهای آقای بهمن خان کارگر!؟ ایشان یقینا از نژاد آخوندها هستند که این همه پر اشتها تشریف دارند. تازه این عدد همه پولی نیست که ایشان میخواهند از جیب ایرانیان خارج از کشور کش بروند. اگر فرض را بر این بگیریم که ایرانیان خارج از کشور که معافیت میگیرند برای این منظور است که تصمیم دارند هر از گاهی بیایند ایران در نتیجه برای آمدن به ایران هم باید مقداری پول همراه خود بیاورند ایران و خرج کنند. اگر فرض را بر این بگذاریم که هر کدام از این ایرانی ها سالیانه هزار و پانصد دلار ناقابل هم با خود به ایران بیاورند این پول بی زبان هم میشود یک رقمی حدود 450.000.000.000 تومان حالا فهمیدید که آقای بهمن خان چقدر گلویش گشاد هست!؟
این حرامیها با خود فکر کردهاند حالا که دنیا ما را تحریم کرده و وضع اقتصاد شدیدا رو به رکود رفته با این وسیله جیب ایرانیان خارج از کشور را خالی میکنیم. گویا یادشان رفته که اکثر این ایرانیان کسانی هستند که برای نجات جان خود از ایران فرار کردهاند و اکثر مخالفین اصلی حکومت آخوندی هستند.
البته ایشان در ادامه صحبت هایشان بعد تر کمی تخفیف دادهاند و گفتهاند اگر کسی نخواهد معافیت بخرد میتواند سالی دو ماه بیاید ایران و برگردد. البته ایشان نفرمودهاند که اگر بلانسبت ملت خر شدن و آمدند ایران و بعد حکومت آخوندی آنها را هم مثل هاله اسفندیاری و دیگران به گروگان گرفت و برای اجازه خروج رقمهای 300 و یا 500 میلیون تومانی تقاضا کرد، در آن صورت ایرانیان مقیم خارج باید چه خاکی به سر خود بکنند!
در بخش: ملای حیله گر
29
Sep
2007
دیروز در رابطه با کارم رفته بودم یک کنفرانسی. دیدم همه شرکت کنندگان یک نوار قرمزی یک جایشان آویزون کرده بودند. بعضیها هم لباس قرمز پوشیده بودند، چند تایی کراوات قرمز زده بودند یکی چند نفر هم کفش و کلاه قرمز پوشیده بودند و اکثرا هم به شکلی بود که خیلی توی چشم میخورد. من هم به علت دور بودن سه روزه از مرکز اخبار (آخه سه روز قبلش رفته بودم یک کنفرانس دیگه و از اخبار دور بودم) بی خبر از همه جا هاج و واج به ملت نگاه میکردم، عاقبت به خودم جرات دادم و از یکی پرسیدم این قرمز کاری برای چیست!؟ تازه پس از توضیحات طرف، باخبر شدم که برای همبستگی با ملت برمه، جماعت به خود رنگ قرمز آویزون کردهاند. من هم یک نوار قرمز از مسئولین کنفرانس گرفتم و آویزان کردم. سر نهار با یکی از جماعت صحبت میکردم و برایش تشریح کردم که ما هم (ملت ایران) میخواهیم قیام کنیم ولی هنوز رنگ مورد علاقه مان را پیدا نکردهایم! طرف زد زیر خنده. در جواب خندهاش گفتم آخه میدونی ما ملتی هستیم بسیار مستقل و تک رو، حاضر نیستیم همگی یک رنگ عمل کنیم، خصوصا که یک بار همه با هم رفتیم زیر بیرق (هَمَه با هم) و چنان بلایی سرمان آوردند که دیگر مثل مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید هم میترسیم. تازه اگر هم بخواهیم رنگی انتخاب کنیم، دیگر رنگی برای ما باقی نمانده! آخه همه رنگها را دیگر کشورها قبل از ما استفاده کردهاند و دیگر رنگی برای ما باقی نمانده.
راستی آیا رنگی هم برای ما باقی مانده!؟ یا باید منتظر حمله آمریکا بمانیم تا با بمب و لشکر کشی بیایند و به سبک عراق ما را هم آزاد کنند!!
در بخش: اعتراض و تظاهرات
25
Sep
2007
دیروز خبری را از قول بیبیسی نقل کردم که تیتر زده بودند: “احمدی نژاد: در ایران همجنسگرا نداریم”.
پس از اینکه بحثهای مختلف را در باره همین یکی جمله ریاست جمهور محترم! این طرف و آن طرف خواندم، فهمیدم که خیر ایشان فرمودهاند “در ایران همجنس باز نداریم” ولی بیبیسی برای اینکه گِل روی گُه آقا احمد آقای ما کرده باشد، برداشته بود تیتر را کرده بود “همجنس گرا”. البته بعد تر، آخرهای شب وقتی برای اطمینان رفتم دوباره چک کردم دیدم تیتر را عوض کردهاند و نوشتهاند “همجنس باز”.
نزدیک بود با مشاهده این بازیهای بچه گانه با واژهها از خنده روده بر بشوم.
قربانتان گردم در آن دیار فلک زده هیچ کس هیچ حق و حقوقی ندارد، که مثلا همجسگرا ها باید داشته باشند. این بحثها برای فاطی تنبان نمیشود!
در مملکتی که فقر و گرسنگی، بیچارگی و فلاکت، مرگ و نیستی و اعتیاد، از در و دیوارش میبارد و ادبار سرطان گونه آخوندی همه سلولهای آن دیار فلک زده را فرا گرفته، صحبت از این مسائل و بحث بر سر استفاده از این واژه یا آن واژه دردی را از ما دوا نمیکند، که درست برعکس هوش و حواس همه را هم از اصل مساله منحرف میکند.
در مملکتی که قبل از روی کار آمدن حکومت سرطانی ملایی، ارزش واحد پولی اش “تومان” در مقابل قوی ترین واحد پولی دنیا “دلار” 7 تومان بوده و امروز به مرز هر دلار 1000 تومان رسیده. در مملکتی که تقریبا همه نوع آزادیهای فردی وجود داشته و حالا حتی رنگ شورت خانمها را هم علما تعیین میکنند. در مملکتی که ملتش به راحتی میتوانست به همه جای دنیا مسافرت کنند، بدون اینکه کسی نگاه چپش بکند، حالا امروز حتی کشورهای عربی هم توی مملکتشان راهمان نمیدهند. در چنین مملکتی و با چنین دولتی اصولا نباید حرف از حقوق همجنسگرا یا چمی دانم حقوق زنان یا اقلیت ها زد. در آن دیار فلک زده هیچ کس بجز ملا و مفتی هیچ حق و حقوقی ندارد.
اینجاست که واقعا باید گفت:
خانه از پای بست ویران است … خواجه در بند نقش ایوان است
در بخش: سیاسی
24
Sep
2007
این ضربالمثل را حتما شنیدهاید؟
وقتی احمدی نژاد را به دانشگاه کلمبیا دعوت کردند میدانستم که میخواهند بلایی سرش بیاورند که فراموش کند در کدام سوراخ بخزد.
داستان این مفلوک مرا به شک انداخته، با اینکه میگویند که این مردک احمق است و اله و بله، با این حال من نمیتوانم باور کنم کسی تا این اندازه بی خرد باشد که به این سادگی خود با پای خود در کوزه بیفتد.
با این افتضاحی که این آقای دکتر! به بار آورد من مطمئن شدم که این مردک واقعا از عقل و خرد هیچ بهرهای نبرده یا اینکه او مامور یکی از سرویسهای امنیتی خارجی است و وظیفه دارد که هم رژیم و هم ملت ایران را تحقیر کند.
حضور او در دانشگاه کلمبیا واقعا گند کار را در آورد، با این همه بی خردی و نا آگاهی چطور رژیم اسلامی از فردا میتواند در دنیا سربلند کند!؟ گرچه این رژیم به قول معروف تل نریده باقی نگذاشته ولی باور کنید این کثافت کاری امروز احمدی نژاد کمال بی خردی و بی شعوری او و دستگاه دیپلماسی ملایی را به اثبات رساند.
با این عمل او، آمریکا به دنیا ثابت کرد که حکومت ایران بوسیله عدهای دیوانه و مجنون اداره میشود و در نتیجه باید آنرا هر چه زودتر با هر قیمتی سرنگون کرد، حتی اگر مجبور شوند با ایران وارد جنگ شوند.
در بخش: ملای حیله گر