30
Dec
2010
داستان غم انگیز بالاترین شباهت زیادی به دیگر پدیدههای ایرانی دارد، نه یک سرسوزن کم تر و نه یک سرسوزن بیشتر. تو گویی بیچاره ایرانی هیچ گاه به پدیدههای جهان امروز دسترسی پیدا نخواهد کرد! هر وقت هم کسی دست بالا بزند و بخواهد پدیدهای که در همه جهان رایج شده را وارد فرهنگ و جامعه ایرانی کند، عدهای عقب افتاده گاگول جلوش را میگیرند و از او میپرسند، آیا آن پدیده را ایرانی کرده یا نه!؟ یکی نیست از این عقل کلهای گاگول بپرسد این پدیده ایرانی دیگر چه کوفت و زهر ماری است که همه چیز باید قبل از ورود به ایران با فرهنگ ایرانی سازگار شود!؟ کدام فرهنگ ایرانی!؟ همان فرهنگی که 1300 سال پیش اعراب بدوی به لجن کشیدند! یا آن فرهنگی که چنگیزخان مغول 790 سال پیش به ایران آورد!؟ منظورتان کدام فرهنگ است!؟ همان آش شله قلمکاری که هیچ کس از آن هیچ نمیداند؟
خاک بر سرتان بکنند با آن فرهنگتان که هیچ چیز را بدون تغییر نمیتواند بپذیرد. فرهنگی که پویایی ندارد بدرد زباله دان تاریخ میخورد. فرهنگی که ایستا شد مثل آب به لجن تبدیل میشود!
آخه یک نگاه کنید به این تئوری! خود تئوری “ایرانی کردن پدیدهها” منظورم هست. تازگیها که افزون بر ایرانی کردن پدیدهها اسلامی هم باید بشوند! حتما باید چادر هم سر پدیدهها بکنند تا قابل استفاده شود!!
اقتصاد ایرانی اسلامی، دموکراسی ایرانی اسلامی! آزادی بیان ایرانی اسلامی! جاکش ایرانی اسلامی! کس کش ایرانی اسلامی! حالا هم (وب 2) ایرانی اسلامی!
آخه برادر جان ایران آن هم ایران قرن حاضر هیچ چیز برای بالیدن به آن ندارد، اگر چیزی هست، از پدران ما که چه عرض کنم باید گفت تقریبا 40 تا 50 نسل پیش از من و شما اجداد ما یک گهی بودهاند، امروزه حتی از بورکینافسو هم عقب تریم! وقتی رئیس جمهورمان محمود است و رهبر عظیم الشان مان سید علی گدا، نباید خود را بیشتر یا بهتر از بورکینافسو بدانیم!
آخه برادر این دیگه چه مدعایی است که میفرمایید “بهترین لینکهای داغ نشده ۱۲ ساعت گذشته” چه کسی تصمیم گرفته که اینها بهترینهای 12 ساعت پیش هستند!؟ مگر قرار نیست خود خوانندگان آنرا بهترین تشخیص بدهند!؟
توضیح: لطفا به تیتر ایراد نگیرید! اگر از قول یحیی نژاد مالک بالاترین نوشتم، به این دلیل است که همین یکی دو هفته پیش آقای یحیی نژاد با مشت آهنین مثل سید علی، بالاترین را اصلاح نژادی کرد و از (وب 2) به وب یحیی نژاد تبدیل کرد. در نتیجه هر چیزی که از آن ترواش شود باید به حساب خود یحیی نژاد گذاشت.
برچسبها: آزادی بیان, اینترنت, بالاترین, سیاسی, مسلمین, وب 2
در بخش: آزادی بیان, اجتماعی, سیاسی, کامپیوتر و اینترنت
27
Dec
2010
این روزها مطلبی همراه با چند عکس از دوران کودکی سید علی رهبر روی نت اینجا و آنجا منتشر شده است. نکات جالبی در این نوشته است که چند گوشه از آن را اینجا با هم دوباره خوانی میکنیم.
میفرمایند:
ما نان گندم نمیتوانستيم بخوريم، نان جو گندم میخورديم چون نان گندم گرانتر بود. البته يك دانه نان گندم میخريديم برای پدرم فقط، ما نان جو گندم میخورديم، گاهی هم نان جو … وضعمان خيلی خوب نبود و اتفاق میافتادشبهايی اتفاق میافتاد در منزل ما كه شام نبود.
پس بگو چرا اینقده خر تشریف دارید! به این خاطر هست که در بچگی آذوقه خر نوش جان فرمودهاید!
می فرمایند:
مادرم با زحمت زیادی که حالا بماند آن زحمت چگونه انجام میشد، برای ما شام تهیه میکرد. آن شام هم که تهیه میشد و با زحمت تهیه میشد، نان و کشمشی بود.
ناقلا نگفتی مادر گرامتان چگونه زحمتی میکشیدند! نکند بلانسبت بلانسبت نان رهبر انقلاب در دوران کودکی از راه حرام بدست آمده باشد!؟
می فرمایند:
چشم من ضعيف بود، هيچ كس هم نمیدانست، خودم هم نمیدانستم؛ فقط میفهميدم كه چيزهايی را درست نمیبينم. بعدها چندين سال گذشت و من خودم فهميدم چشمهايم ضعيف است؛ پدرم و مادرم فهميدند و برايم عينك تهيه كردند. آن وقت، وقتی كه عينكی شدم، گمان كنم حدود سيزده سالم بود؛ ليكن در اين دورهی اول مدرسه و اينها اين نقصِ كار من بود. قيافهی معلم را از دور نمیديدم. تختهی سياه را كه از روی آن مینوشتند، اصلاً نمیديدم، و اين مشكلات زيادی را در كار تحصيل من به وجود میآورد.
پدرسگ باز دروغ گفتی!؟ اگه خانواده شما حتی پول خرید نان گندم را هم نداشت! چطور توانایی خرید عینک را برای تو حرامزاده را داشت!؟ دروغ هم که میگویند از بس بیشعور تشریف دارند دروغ های شاخدار میگویند. حاج آقا نکند مامان جان برای پول عینک هم از اون کارهای ناشایست کرده باشد!
عکس بچگیاش که دیگر خیلی سه است! آخه جاکش دروغگو اگه پول نون جو نداشتید و مادر با زحمات آن چنانی نان جو به سر سفره شما میآورد! چطور عکاس فرستادند دم در مدرسه تا شما ژست رهبر گونه بگیرید برای گرفتن عکس!؟ نکند عکاس هم با مامان جان حساب مخصوص باز کرده بوده!؟
عوامفریبی و شارلاتانیزیم از خصوصیات این رژیم بوده و هست ولی اینکه در روز روشن چنین با وقاهت کامل دروغ بهم میبافند خود حدیثی است!
برچسبها: سیاسی, سیدعلی خامنهای, شارلاتانیزم, طنز, ملای حیلهگر
در بخش: سیاسی, ملای حیلهگر
26
Dec
2010
در خبرها آمده است که قیمت هر گرم ماکارونی بیشتر از یک تومان است.
حالا با اینکه به فرموده آن امام مرحوم شده، اقتصاد مال خره! فرض کنید یک آدمی که اقتصاد رو خرکی نمیدونه و برعکس آنرا علمی میداند مثل دیگر علوم! رفت هرچی سکه یک تومانی در ایران پیدا کرد جمع آوری و آنها را ذوب و از فروش فلز بدست آمده از آن ماکارونی خرید.
پیدا کنید پرتقال فروش را!
برچسبها: اقتصاد, سیاسی, طنز, قیمت, ماکارونی, گرانی, یارانه
در بخش: اقتصادی, سیاسی, طنز
24
Dec
2010
سال نو مسیحی را به همه هموطنان مسیحی و غیر مسیحی و بی دین و غیره تبریک می گویم.
ما رفتیم گوشت خوک همراه با عرق سگی نروژی با آبجو بخوریم.
شاد و سرخوش باشید
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
برچسبها: Jul, نوئل
در بخش: اجتماعی
22
Dec
2010
این ضرب المثل را اگر در نظر بگیرد می توانید بر اساس منطقی که در آن نهفته است کل سیستم حکومتی ایران را تحلیل کنید. از همه خنده دارتر همان رفتارها را میتوانید در گدازادگان دیگری هم که در جامعه بی دلیل و منطقی مطرح شدهاند و جایگاهی فراتر از آنچه که لیاقتاش را دارند ببینید.
نگاهی به این دو عکس بیندازید، بیچاره چنان احساس حقارت میکند به هر کجا که میرود او را بالاتر از دیگران مینشانند تا عقدههای حقارتاش را تسکین ببخشند.
تصویر خامنه ای، شبیری زنجانی و جوادی آملی
همین پدیده در انسانهای حقیر دیگر هم به اشکال دیگر هویدا میشود. نگاهی به رفتار افرادی مثل این یارو مالک بالاترین بیندازید، همین رفتارهای زننده حقیرانه را به نمایش میگذارد. گمان میکنید بیخود است که نام سایت را بالاترین میگذارد! و حالا قمه بدست در کوچه پس کوچههای دنیای مجازی به دنبال مخالفین می رود مبارز می طلبد و قلع و قمع میکند. عقده حقارت چنان این افراد را زجر میدهد که از هر موقعیتی استفاده میکنند تا جایگاه حقیر خود را بالاتر از آنچه لایقاش هستند به نمایش بگذارند.
خدا نکند که گدا معتبر شود ور معتبر شود از خدا بی خبر شود
برچسبها: حقارت, سیاسی, سیدعلی خامنهای, عقده, ملای حیلهگر
در بخش: سیاسی, ملای حیلهگر
19
Dec
2010
اگر که اجرای طرح هدفمند کردن یارانهها قدرت تخریب ده بمب اتمی را نداشته باشد، یقینا تخریب و آثار آن کمتر از یک انفجار اتمی نخواهد بود!
دولتی که همه چیزش از عمق معده سرچشمه میگیرد، یقینا نخواهد توانست تبعات این طرح را کنترل کند. به همین دلیل هم هست که از اولین دقایق اجرای این طرح تهران و شهرهای بزرگ را به پادگانهای نظامی تبدیل کردهاند.
هنوز ساعت به 4 صبح نرسیده اینجا، با این حال بیشتر از یک ساعت است که از خواب بیدار شدهام، یا شاید بهتر است بگویم امشب اصلا نخوابیدم! تب این جراحی بزرگ گریبان مرا هم که بیش از 6 هزار کیلومتر دورترام گرفته و اجازه نمیدهد بخوابم.
باید منتظر نشست دید صبح که طلوع کرد عکس العمل مردم در کوچه و بازار چه خواهد بود. خصوصا باید منتظر ماند تا آثار جانبی آن که بزرگتر از آثار اولیه است ظاهر شوند آنگاه عکس العمل طبقه پایین جامعه به این انفجار قیمتها را خواهیم دید!
داشتم به قیمتها نگاه میکردم، دیدم قیمت بنزین را دو برابر قیمت گازوئیل تعیین کردهاند، نمی دانم دلایل دولت مکتبی در باره این اختلاف فاحش چیست، ولی اگر منطق دولت در همه زمینههای دیگر هم به این شکل باشد، یقینا کل سیستم اقتصادی ایران در هفتههای آینده فرو خواهد ریخت. خوش به حال آنهایی که ماشین گازوئیل سوز دارند!
اگر انفجاری که در راه است نتواند دولت آخوندی را سرنگون کند، دیگر هیچ چیز نخواهد توانست این دولت را سرنگون کند. یقینا انفجاری که در روزهای آینده شاهد خواهیم بود بزرگترین چالش پیش روی این رژیم از روز تولدش تا امروز خواهد بود، خصوصا اینکه تحریمهای تازهای از طرف غرب در راه است و قرار است از ژانویه به اجرا گذاشته شود.
برچسبها: اقتصاد, سوبسید, سیاسی, قیمت, گرانی, یارانه
در بخش: اقتصادی, سیاسی
07
Dec
2010
پس از اینکه چندین سال آخوندها اروپا و آمریکا را سرکار گذاشتند و مدام با بامبول در آوردن مساله هستهای را کش دادند، حالا هم غرب از همان تاکتیک دارد استفاده میکند تا آخوندها را بفرستد دنبال نخود سیاه.
چرا حالا غرب دارد ایران را سرکار میگذارد و نه ایران!؟ دلایلی دارد که آنها را پائین تر میخوانید.
اول از همه و از همه مهم تر این مساله است که غرب اطمینان حاصل کرده که بعد از حمله ویروسی استاکس نت به سیستمهای ایران و تقریبا از کار انداختن سانتریفوژهای ایران و بعد از آن هم دو ترور هفته گذشته [1] کار تولید اتمی رژیم چنان به فاک فنا رفته و کار چنان بیخ پیدا کرده که آخوندها دست پیش گرفتهاند و مجبور شدند همین هفته اعلام کنند که در زمینه کیک زرد به خودکفایی رسیدهاند!! جل الخالق! چطور شد که یک مرتبه رژیم در این زمینه به خودکفایی رسید!؟ مگر نه اینکه قبلا آقایان چند مدت پیش جشن گرفتند و اعلام کردند که ایران به خودکفایی رسیده! یکی نیست از ایشان بپرسد چند بار ایران به خودکفایی میرسد! و اگر قبلا به خودکفایی تولید کیک زرد رسیده حالا چرا هفته پیش یک بار دیگر به خودکفایی رسید!؟ میگویند آدم دروغ گو کم حافظه هست، گویا ملاها در این زمینه رتبه اول را دارند. بماند برویم سر اصل مطلب سرکار گذاشتند حکومت آخوندی بوسیله خانم کاترین اشتون از طرف غرب.
من در عجبام که چرا غرب اول بار وقتی که رژیم چند ماه پیش تقاضا کرد که مذاکرات در ترکیه انجام شود به شدت با این نظر مخالفت کرد و خواستار مذاره در ژنو شد. حال بعد از مدتی یک مرتبه تصمیم عوض می شود وتصمیم میگیرند بروند ترکیه مذاکره کنند!؟ این دیگه چه بازی است! درست مثل همان بازیهایی است که قبلا حکومت ایران انجام میداد، حالا غرب همان نوع بازی را دنبال میکند. دلیل بعدی اینکه حالا که غرب مطمئن شده که تحریمها دارد عمل میکند و حکومت آخوندی دارد کم کم به زانو در میآید، حالا غرب فکر میکند چه بهتر کمی بیشتر صبر کنیم تا رژیم کاملا به التماس بیفتد. خلاصه اینکه این انتقال دادن مذاکرات از ژنو به ترکیه یک بازی است و دیگر هیچ، وگرنه مگر غرب مرض دارد که مکان مذاکرات را عوض کند برای چی!؟
خلاصه اینکه بعد از چند ماه قرار و مدار رفتند ژنو نشستند تصمیم گرفتند که برند ترکیه مذاکره کنند! مذاکره در باره چی خودشان هم نمیدانند یا حداقل مشخص نکردند قرار است بر سر چه مسالهای میخواهند در ترکیه مذاکره بکنند!
[1] ممکن است که این ترور کار دولتهای غربی نباشد ولی در هر صورت به سود منافع غرب خواهد بود.
برچسبها: اتمی, بازی, بحران, سیاسی, غرب, مذاکره, هستهای, ژنو
در بخش: بحران اتمی، جنگ