26
Jan
2006
چند مدتی است از یک سایت داخلی با این آیپی 80.191.91.128 و گاهی با آیپی های دیگر تقریبا روزانه بصورت اتوماتیک این وبلاگ جستجو (سرچ) میشود. به این دلیل مینویسم بصورت اتوماتیک، چون که زمان اتصال به سرور تا وقتی که اطلاعات مورد نیازشان را از روی سرور برمیدارند و اتصال را قطع میکنند چیزی کمتر از 5 تا 10 ثانیه است و مخصوصا اتصالها به فاصله چند ثانیه مجددا تکرار میشوند وحجم اطلاعات برداشته شده بیشتر از یک بازدید کننده معمولی است، این نوع اتصال (کانکشن) به سرورها معمولا برای جستجو و بایگانی کردن است، از همان نوعی که گوگل انجام میدهد البته مال این آقایان گویا از نوع هندلی آن هست، چون سرچ هایشان کمی طولانیتر از حد معمول است.
معمولا من به این گونه مسائل اهمیت نمیدهم، حتی از ماشینهای جستجوگر دولتی هم میآیند و نمونه برداری میکنند آن هم اهمیتی ندارد، اینکه این بار در مورد آن مینویسم به خاطر این موضوع است که کسانی که پشت این جستجوها و بایگانی کردنها هستند از مراکز قم و حومه و از دفاتر آیت اللهها هستند (The Aalul Bayt IT Center, An Islamic Shi`a site affiliated with the Office of Ayatullah al-Uzma, Qom, IRAN) به همین خاطر اطلاعات را اینجا میگذارم تا شاید آنها هم بخوانند و بدانند که ما میدانیم که دارند چه کار میکنند.
برای خنک شدن دل خودمان هم که باشد همین جا یک بیلاخی نثار آقایان میکنیم. درضمن به اطلاع آقایان برسانم که هرگاه صلاح بدانم میتوان با سه سوت جلو ورودشان را به این سرور بگیرم ولی فعلا گذاشتم بیایند بخوانند تا بلکه سواتشان بالا برود.
در بخش: کامپیوتر و اینترنت
25
Jan
2006
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب مستطاب مستراح سیدالاعلام و حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج سید هودر کانادایی دامن بركاته
اکنون که جنبش حماس دست ما را توی حنا گذاشته و دارد با اسرائیلیهای ملعون لاس خشکه میزند و از امامت آن دیار کناره گیری کرده جنابعالی را كه مزین به زیور بلاق و چه و چه و مفت خر به خدمات ارزنده به نظام مقدس جمهوری اسهالی و سرافراز به تقدیم شهدای عالی مقام میباشید، به امامت جمعهى جروزالم و حومه و نمایندگی خود در میان مردم مومن و شجاع و شهید پرور جروزالم منصوب میكنم .
اسرائیل و الخصوص جروزالم در تاريخ انقلاب دارای نقشی ویژه است و مردم هوشمند و لایق آن، برجستگیهای فراوانی را در میدان جهاد و سیاست و علم و سازندگی از خود نشان دادهاند. فراموش نکنید که طایر طیّاره همین جروزالمیها بود که ما را در سخت ترین شرایط جنگ با صدام عفلقی کمک و یاری رساند.
جوانان پرشور وانقلابى آن در همهى آزمايشهاى دشوار توانستند راه درست را هوشیارانه بیابند و آن را شجاعانه طی کنند. نام شهیدان پرآوازهى جهود مثل شارون دامن افاضاته هم اکنون در چهار گوشهى گیتی با گوش دل و جان مردم شهید پرور آشناست .
در خاتمه محشور شدن شما و حضرت حجت السلام شارون دامن افاضاته را در بهشت با حوریان بهشتی از خداوند من نان مسالت دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله
سیدعلی گدا
24 ذی الحجه 1426
در بخش: طنز
23
Jan
2006
منبع عکس
اینکه آقایان در اغتشاشهای عراق دست داشتند بر کسی پوشیده نبود ولی اینکه امروز خودشان چنین آشکارا نقش خود را در عراق برای همه به نمایش میگذارند نشان از این دارد که آقایان در حال بازی کردن برگهای آخر بازی هستند.
در بخش: اعتراض و تظاهرات
23
Jan
2006
آقایان در خبری پس از شایعاتی در باره جابجایی حسابهای ارزی ایران، بعد از اما و اگرهای فراوان و تکذیب، مجبور شدند این امر را تایید کنند (رییسکل بانک مرکزی: حسابهای ارزی ایران به آسیای جنوب شرقی منتقل شد).
پس از تایید تازه متوجه شدند که چنین عملی چه تاثیر منفی بر اقتصاد ایران خواهد گذاشت در نتیجه دوباره به میدان آمدند و همان چیزی را که قبلا تایید کرده بودند اینبار تکذیب کردند (روابط عمومی بانک مرکزی امروز بار دیگر در نمابری اعلام کرد:« این خبر که ذخایر ارزی کشور ایران به کشورهای آسیای جنوب شرقی منتقل شده تکذیب میشود.)،
غافل از اینکه این تکذیب و تاییدها خود به تنهایی قادر است هر بازار اقتصادی را به لرزه در آورد، چه رسد به اقتصاد ورشکسته ایران. آقایان هنوز بعد از 27 سال حکومت این پیش پا افتاده ترین مسئله سیاست پولی را درک نکردهاند.
حالا بعد از این ندانم کاری آقایان هم این یک خبر (غول بانکی سوییس (UBS) انجام کلیه امور تجاری با ایران را متوقف کرد) کافی است تا بازار آقایان و در نتیجه دکانشان را تخته کند.
حالا گویا ضربالمثل “قوز بالا قوز شدن” که میگویند حکایت همین وضع آقایان را دارد. مشکلات عدیدهی سیاسی بینالمللی که از قبل داشتند کم بود حالا خودشان با دست خودشان یک قوز دیگر هم گذاشتند بالای قوز قبلی.
سرمایه گذار چه ایرانی چه غیر ایرانی وقتی پول و دارایی خود را در خطر ببیند سعی در ایمن کردن آن میکند. ایمن کردن دارایی هم چیزی نیست بجز جابجا کردن آن و آن را به مکانی امن منتقل کردن.
حالا باید آقایان پس از افتضاحی که آقای احمدی نژاد بر سر بازار بورس ببار آورد، این بار باید منتظر افتضاح دوم اقتصادی خود در کمتر از 6 ماه باشند. این یکی به مراتب بدتر از اولی است زیرا مساله این بار نه تنها بازار داخلی را تحت تاثیر خواهد گذاشت بلکه بازار بینالمللی ایران را هم که با آن سروکار دارد دچار مشکل خواهد کرد.
اگر آقایان منتظر بمب و حمله نظامی یا فشار سیاسی به ایران بودند، حالا باید بدانند که تنها این دو مقوله نیست که میتوان از آنها بعنوان ابزار سرنگونی استفاده کرد، رژیم ملایان را میتوان با این گونه فشارها هم سرنگون کرد، مخصوصا برای کشوری که از قبل با مشکلات عدیده اقتصادی مواجه است.
در بخش: اقتصادی
22
Jan
2006
مجتبی سمیعی نژاد ،
وبلاگ نویس ِ محبوس در زندان قزل حصار کرج ، ساعت سه و نیم امروز شنبه 1 بهمن هشتاد و چهار به همراه دو مامور محافظ و در حالی که دستبند به دست داشت اجازه یافت در امتحان آخر ترم ِ دانشگاه خود حضور یابد. وی دانشجوی رشته ی ارتباطات اجتماعی ِ دانشگاه آزاد ، واحد تهران مرکز است و به خاطر تعلل مسئولین زندان نتوانست در سه امتحان ِ نخست خود شرکت کند. مسئولین حراست دانشگاه به او اجازه ی نشستن در بین بقیه ی دانشجویان ِ امتحان دهنده را ندادند و وی را به کلاس خالی ای هدایت کردند و او با دستبند به نوشتن پاسخ سوالات ِ امتحان اش مشغول شد. سمیعی نژاد را بلافاصله بعد ازامتحان به زندان باز گرداندند. این وبلاگ نویس قرار است به همین گونه در دو امتحان ِ باقی مانده اش در تاریخ های دوم و ششم بهمن شرکت نماید. سکوت ِ رسانه های عمومی در مقابل سیر پرونده ی این وبلاگ نویس باعث شده که او یک سال و نیم در زندان ( هشتاد و هشت روز انفرادی ) ، بدون حتی یک روز مرخصی محبوس باشد. وی به خاطر توهین به مقام رهبری به دو سال حبس محکوم گشت که این حکم پس از اعتراض وی توسط دیوان عالی عدالت تائید شد. همچنین او در پرونده ی دیگری به اتهام نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی به ده ماه حبس محکوم شد که این حکم پس از درخواست تجدید نظر هم اکنون به دادسرای ارشاد ارجاع یافته است و در حالت مسکوت و مسکون به سر می برد.
لطفا” اگر در بارهی مجتبی مینویسید به همین وبلاگ (
من نه منام) لینک بدهید.
در بخش: حقوق بشر
19
Jan
2006
پ.ن. دوم:
دلم نیامد این یکی را هم از شما دریغ کنم فقط پاراگراف اول نمونه ای است سخنان یک انسان درد کشیده که عمق قلب صحبت می کن.:
آقاي موسوي خوئينيها مقصر شماييد نه دانشجويان
سهشنبه، 27 دی 1384
دکتر محمد ملکی
قصد نداشتم از خاطرات و اطلاعاتم در مورد افرادي كه در اين 27 سال ستونهاي اصلي نظام بودهاند ـ جز به ضرورت ـ سخني بگويم، چه بايد اين مهم به عهدة مردمِ ايران باشد تا با ملاحظة اعمال و رفتار اين جماعت و مقايسة آنچه پيش و پس از انقلاب ادعا ميكردند و ميكنند پي به صداقت يا خباثت آنها برده بر همگان روشن گردد اينها در كسوت روحانيت و خود را رابط خدا و خلق دانستن با بندگان خدا چهها كردند و ميكنند و چگونه از خدا و پيامبر و كتاب و امامان براي حفظ قدرتِ خود «ابزار» ميسازند و همين آگاهي موجب گردد مردم راهِ آيندة خود را با شناخت بيشتر برگزينند. اما موضعگيريهاي اخير آقاي سيد محمد موسوي خوئينيها و حملات شديد او به دانشجويان و برخورد تند و خشمگينانة ايشان با دگرانديشان و شكنجهديدهها و زندانرفتهها و به فراموشي سپردن خانوادة اعدامشدگان دهة 60 بهويژه قتلعام سالِ 67 و اتهام طرفداري دانشجويان از شاه و بوش و دفاعشان از اعمالِ گذشتة رژيم و حملة مغرضانه به مخالفين و منتقدين نظام ولايي و عدم آشنايي كامل دانشجويان و نسل جوان با گذشتة آقاي خوئينيها و ديگر قدرتبهدستان بر آنم داشت تا برخلاف رويهاي كه تاكنون در پيش گرفته بودم براي دفاع از دانشجويان كه بيشتر مورد خطاب ايشان هستند، در اين نوشته فعلاً قسمتِ كوچكي از حقايقي را كه به فعاليتهاي سياسي اين روحاني، بهخصوص پس از پيروزي انقلاب مربوط ميشود بازگو نمايم تا اخطاري باشد براي ديگر سردمداران نظام ولايي.
برای مطالعه باقی متن اینجا را کلیک کنید.
پ.ن.: دلم نیامد این لینک را از شما دریغ کنم، باور کنید حرامزادگان در دنیای ما فقط مصباح و خامنهای و شرکا نیستند. این مدلش را من هنوز ندیده بودم:
The Leaders are the sun of the nation and mankind
همان گونه که عدهای حدس زده بودند حکومت گران ایران در حال سوء استفاده از مساله اتمی به نفع خود هستند، از این رو وظیفه همه ماست تا با افشاگری و بحث پیرامون این مساله سعی در خنثی ساختن این حیله شویم.
خمینی زمانی که جنگ ایران و عراق درگرفت آنرا یک نعمت خواند، همه میدانیم که این ادعا بسیار دقیق بود و همان گونه که سران حکومت آخوندی حدس زده بودند جنگ نعمتی شد برای تحکیم پایههای رژیمی که همه گمان میکردند در عرض چند سال سقوط خواهد کرد.
همچنین با شروع تهدیدهای آمریکا بحث این موضوع که یک جنگ دیگر میتواند مجددا باعث مستحکم شدن پایههای لرزان رژیم شود هم استدلال درستی است.
نکتهای که در این گونه استدلالها باید به آن توجه شود هم ساختار حکومت آخوندی است. ساختار این رژیم تنها و تنها بر پایه بحران پی ریزی شده و بدون بحران مخصوصا از آن نوع که بتواند دوباره عامه مردم را تهییج کند برپا شده.
مساله اتمی ایران هم از همین نوع است. ملاها با اعمال سانسور و فشار بر کسانی که ممکن است بر علیه این برنامه اتخاذ موضع کنند و هم زمان تبلیغ وسیع و دامن زدن به مساله ناسیونالیسم و میهن پرستی کور و این استدلال که “چرا ایران نباید مثل همه ملل دنیا دسترسی به این تکنولوژی داشته باشد” میخواهند مجددا عامه مردم را برای مقابله با آمریکا و در نتیجه بسیج ملت به نفع خود دوباره به میدان بکشند و رژیم خود را بیمه کند. فراموش نکنیم که مساله ناسیونالیسم نزد ملاها تا امروز هیچ جایگاهی نداشته و همیشه در همه این 27 سال رژیم بر طبل اسلام کوبیده و ایران را برای اسلام میخواسته و با هر پدیده ایرانی با جدیت و شدت برخورد کرده. باور کنید اگر رژیم توانسته بود در این 27 سال حتی زبان ما را هم به عربی تغییر داده بود، پس بیایید دوباره فریب حیله ملاها را نخوریم.
استدلال بسیار ساده است، باید از خود پرسید که ملت ایران و نه رژیم این تکنولوژی را برای چه میخواهد. آیا ملت ایران نیاز به انرژی اتمی دارد؟ پاسخ به این سوال بسیار آسان است با نگاهی به حجم ذخایر انرژی ایران پاسخ این سوال منفی است، حداقل در کوتاه مدت ملت ایران نیازی به انرژی اتمی ندارد.
سوال دوم این است که آیا ملت ایران نیازی به سلاح اتمی دارد؟ پاسخ به این سوال هم ساده است. نه تنها ملت ایران در این اوضاع و احوال نیازی به سلاح اتمی ندارد که برعکس چنین ابزاری در شرایط امروز ایران درست مثل پاشیدن نمک بر زخم خواهد بود. دسترسی رژیم به چنین سلاحی سرنگون کردن رژیم ملاها را تقریبا غیر ممکن خواهد کرد. تنها فکر این موضوع که رژیم به سلاح اتمی دسترسی پیدا کند پشت هر انسان آگاهی را به لرزه در خواهد آورد.
فکرش را بکنید امروز شاید با فشار کشورهای دموکراتیک بتوان یا رژیم را به کلی سرنگون کرد یا حداقل با زیر فشار گذاشتن آن، حکومت را مجبور به عقب نشینی کرد. حال برعکس اگر رژیم به سلاح اتمی دست پیدا کند دیگر باید از فشار کشورهای دیگر بر آن فاکتور گرفت چون دیگر هیچ فشاری بر چنین رژیمی موثر نخواهد بود.
نگاهی به این مصاحبه بیندازید و بعد تصویر آن روزی را که رژیم به سلاح اتمی دسترسی پیدا کرده را ترسیم کنید و خود استدلال کنید که در چنین شرایطی چه به روز دنیا خواهد آمد. فکرش را بکنید رژیم با درست کردن بمبهای کوچک اتمی و بستن آن به کمر انسانهای روانی از این نوع چه آتشی میتواند نه تنها در ایران و خاورمیانه بلکه در جهان به راه بیندازد.
در این معرکه اتمی که برپا شده دل سوزان ایران و ایرانی تنها یک گزینه را پیش رو دارند و آن هم هم صدا شدن با جامعه بینالملل برای افزایش فشار بر ملاها تا شاید در این زور آزمایی بتوان رژیم را یا سرنگون کرد یا حداقل از مواضع امروزیاش به عقب راند و امتیازی گرفت.
بیایید دست به دست هم بدهیم و اجازه ندهیم تا مشکل اتمی هم مثل جنگ ایران و عراق برای رژیم تبدیل به یک نعمت شود و در عوض با همراهی با جامعه بینالمللی این چالش را به کابوسی برای رژیم تبدیل کنیم و زمینه سرنگونی آن را هر چه زودتر فراهم کنیم
در بخش: ملای حیله گر
16
Jan
2006
گاهی اوقات برای پیدا کردن حقیقت باید خطوط نانوشته اخبار و تحلیلها را خواند، باید واژههای مخفی شد در متن خبر را دید تا حقیقت پشت خبر را رمزیابی کرد.
با شناخت 27 ساله از حکومت آخوندی، اخباری از این نوع را “مشمولان غایب به مناسبت عید سعید غدیرخم عفو شدند” باید با دقت خواند و معانی پنهان شده در لابلای این بخشش را رمزیابی کرد.
آیا رژیم جنگی را تدارک میبیند؟ قسمتی از ادامه خبر را بخوانید:
آفتاب: به پیشنهاد ستاد کل نیروهای مسلح و موافقت مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا: «بمناسبت فرا رسیدن عیدسعید غدیر خم، غیبت سنواتی کارکنان وظیفه در حال خدمت و افرادی که در عین خدمت در دانشگاهها پذیرفته شده اند و کلیه مشمولانی که خود را تا عید سعید غدیر خم 29/10/1384 معرفی نمایند مورد بخشش قرار می گیرند.»
تا آنجایی که میدانیم و شناختی که از این رژیم داریم به ما میگوید که حرفهای رژیم را در هیچ شرایطی نباید باور کرد. ملاهای رژیم در این 27 سال به خوبی نشان دادهاند که واژهای بنام بخشش در فرهنگ آخوندی وجود ندارد. پس چگونه است که یک مرتبه این همه بخشنده شدهاند!؟ آیا میخواهند با این بخشش!! آن عده از جوانانی را که حاضر نیستند دو سال از عمر و جوانی خود را فدای این رژیم ضد مردمی کنند به دام بیندازند؟
در بخش: ملای حیله گر