Jan 22 2006
مجتبی سمیعی نژاد ، وبلاگ نویس ِ محبوس در زندان قزل حصار کرج
مجتبی سمیعی نژاد ، وبلاگ نویس ِ محبوس در زندان قزل حصار کرج ، ساعت سه و نیم امروز شنبه 1 بهمن هشتاد و چهار به همراه دو مامور محافظ و در حالی که دستبند به دست داشت اجازه یافت در امتحان آخر ترم ِ دانشگاه خود حضور یابد. وی دانشجوی رشته ی ارتباطات اجتماعی ِ دانشگاه آزاد ، واحد تهران مرکز است و به خاطر تعلل مسئولین زندان نتوانست در سه امتحان ِ نخست خود شرکت کند. مسئولین حراست دانشگاه به او اجازه ی نشستن در بین بقیه ی دانشجویان ِ امتحان دهنده را ندادند و وی را به کلاس خالی ای هدایت کردند و او با دستبند به نوشتن پاسخ سوالات ِ امتحان اش مشغول شد. سمیعی نژاد را بلافاصله بعد ازامتحان به زندان باز گرداندند. این وبلاگ نویس قرار است به همین گونه در دو امتحان ِ باقی مانده اش در تاریخ های دوم و ششم بهمن شرکت نماید. سکوت ِ رسانه های عمومی در مقابل سیر پرونده ی این وبلاگ نویس باعث شده که او یک سال و نیم در زندان ( هشتاد و هشت روز انفرادی ) ، بدون حتی یک روز مرخصی محبوس باشد. وی به خاطر توهین به مقام رهبری به دو سال حبس محکوم گشت که این حکم پس از اعتراض وی توسط دیوان عالی عدالت تائید شد. همچنین او در پرونده ی دیگری به اتهام نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی به ده ماه حبس محکوم شد که این حکم پس از درخواست تجدید نظر هم اکنون به دادسرای ارشاد ارجاع یافته است و در حالت مسکوت و مسکون به سر می برد.
لطفا” اگر در باره‌ی مجتبی می‌نویسید به همین وبلاگ (من نه من‌ام) لینک بدهید.
7 پیام
| 
فخر فخار
خر چو فاخر گشته فخارش ببين
مجمر «عطر» آمد عطارش ببين
خر چو پيغمبرچه بر ممبر نشست
جبه اش جل بين و جنجالش ببين
چون به کونش خر گشايد باب جنگ
توپ خر پر بين و غرانش ببين
گر به پرسش ميکشد جــز عقل خويش
هر خرد را خر زاخلاقش ببين
گر تو را خر بيند و خود را بشر
لطف خر با خود زاکرامش ببين
مغز خر را زير ميکروسکوپ نگر
آن ز سنگ و اين ز سيمانش بين
بسته چون شد سخت تر از خاره است
وين يکی زانواع و اقسامش بين
خر اگر خواهی شناسی در عمل
بر عبا منگر زکردارش ببين
تا بدانی چيست فردايش الاغ
حال فردايش از الانش ببين
خر ندارد خوش خرش بينی، چو اسب
زير شاهنشاه تازانش ببين
مردمان در چشم خر تپاله اند
خر به قرب شاه تابانش ببين
می چسد خر با تکبر گر چو فيل
از مقام و عزّ والايش ببين
گر بگيری بينيت را از چسش
ز عطر گه خر خويش مستانش ببين
در وجود خر نمی باشد حيا
در همه حالی زاشرارش ببين
آن يکی با عشق کون حوريان
در شکفت با سنگ چخماقش ببين
وين يکی در پشت کون جورج جان
با دلاری چند و دجالش ببين
گر بری زير سؤال اوهام خر
رعشه در مجموع اعضا يش ببين
باور خونين خر را رحم چيست
شوق خر از خون ز اشراقش ببين
امر بر معروف و نهی از منکرات
ز عقل لق وطبع جلاقش ببين
خر ز مزدوری ندارد هيچ ننگ
فخر خر حتی بر افسارش ببين
آن يکی از آخور رب ميخورد
وين يکی با اسب اعيانش ببين
آن يکی در غار بن لادن خوش است
وين از اسطبل شهنشاهش ببين
اين يکی شيک است و مد مانند بنز
وان يکی با بال ايمانش ببين
آرمان خر نه بی جل بودن است
جل چو بينی نيز انواعش ببين
آن يکی با نوع توحيدی خوش است
ذوق اين بر نوع الوانش ببين
خوردن خربوزه دارد گرچه لرز
خر به عشق پوست رقاصش ببين
خر چومی بينی به خفت مبتلاست
درد بی دارو و درمانش ببين
خر نباشد خر، نمی ارزد به مفت
قدر خر از چشم سالارش ببين
ما که نفهمیدیم مگه مقام رهبری جزو مقدسات دینی ماست که توهین به او جرم محسوب شود؟
لطفا درود آخری این ارادتمندتان را خط بزنین!
ملا حسنی جان,
مقدسات دینی ما هم دست کمی از مقام رهبری نداشتند. کمی تاریخ اسلامی بخون ! دو شاعر معروف عرب (یک زن و یک پیر) به دستور خود محمد ناجوانمردانه در راه اسلام ! ترور شدند.
به امید آزادی زندانیان سیاسی از زندان مذهبیون
سلام دوست گرامی . هیس هستم ارادتمند . می دانی؟ داستان این است که اینجا تخمها را کشیده اند اما نه در این اواخر همان اوایل و اواسط انقلاب کشیدند و بقیه خایه دار ها خایه هایشان را حواله به ماتحتشان دادند و اینگونه شد که خایه داران قوم آریا کونی شدند . کونی شدند از ترس کشیده شدن خایه ها . حرکت های اجتماعی و اعتراض ها در وبلاگستان نیاز به یک هماهنگی و سازمان دهی منسجم دارد . افسوس که خایه ها را می خواستند بکشند .
باز هم جای تعجب هست که تا حالا سرش رو زیر اب نکردند یا شستشوی مغزی بهش ندادن با
تشکراز اون اقایی که در بالا شعر در کردن ولی بعضی از قافیه تخمی هست ولی روی هم رفته جالب بود و حقیقت. همیشه بحس شعر که میشه ادم بی اختیار یاد حافظ میفته ومن به این فکر میکنم این حافظ خیلی ادم مرد و پدر داری بوده چون اگه ادم بی پدروبی شرفی بود ادعای پیامبری یا امامت میکرد یا حداقل ولی امر مسلمین جهان
با عرض سلام به همه دوستان.به نظر من اینها نه تنهاشعر نیست بلکه اسم کس شعر هم روی آن نمی توان گذاشت.حالا بعضی از دوستان ارادت دارن به بعضی دوستان دیگه اسم شعر که چه عرض کنم اسم شاهکار سیاسی روش می ذارن.نه مقام رهبری ما جزو مقدسات است ونه این برادر به خاطر این شعر محکوم.بگردیم و ریشه اصلی به گا رفتن این دوست ارجمند را کشف کنیم.چون اینقدر از این کس شعر ها زیاده که اگر بخوان به خاطرش کسی رو زندانی کنن خود بنده به فکر می کنم 11 12 باری اعدام محکوم بشم.در هر صورت بازم به خاطر اینکه این دوستمون که احساسات از خودش در کرده و به چیز(گا)رفته تشکر می کنم.