08
Feb
2007
یک بشری برداشته و توی مطلب چند روز پیش پیامی گذاشته آن هم نه یک بار نه دوبار بلکه هفت بار همان پیام را تکرار کرده پیامش رو بخوانید تا یک برخورد درست و حسابی با این بچه مسلمون بکنم که یادش بره از کدوم طرف اومده اینجا.
پیام بچه مسلمون:
با عرض سلام
من تناه چیزی که میتونم براتون بگم و استدلال خودمه در مورد شما و صاحبان این سایت که یقینا و صد در صد استدلالم درسته این است که صاحبان این سایت همه یه مشت عقده ای و تو سری خور بیشتر نیستند و همشون عقده جنسی دارند از اونمطالبوتن و عکسهای وبلاگتون معلومه که همتون عقده جنسی دارید
و برید جقتونو بزنید هر اتفاقی میافته که همه تقصیر رژیم نیست تقصیر زمان و روزگاره وگر نه در زمان رژیم شاه که اوضاع بدتر بوده
((خلاصه ختم کلام همتون عقده جنسی دارید و به جای چرندیات گقتنهای سیاسی برید فکری با حال کیرتون بکنید و اینقدر هم به مقدسات دینی توهین نکنید))
خدانگهدار
اول از همه شما بفرمایید چرا این همه بی صبر تشریف دارید و دکمه را هفت بار فشار دادهاید و باعث شدهاید پیام شما هفت بار به ثبت برسد!؟ (شش عدد از این پیام رو پاک کردم فقط یکی شو نگه داشتم). مگر سواد خواندن و نوشتن ندارید!؟ مگر من زیر قسمت پیام گیر ننوشته بودم که لطفا دکمه را فقط یک بار فشار بدهید!؟ خدا یک عقل درست و حسابی به شما بدهد و یک پول هنگفتی هم به من ندهد، چون به خدا اعتقاد ندارم.
دوم صاحبان این سایت که سایت هم نیست بلکه یک وبلاگ است فقط یک نفر هستند! حالا چرا شما خیال کردید که حقیر چند نفر تشریف دارم!؟ حتما به خاطر پرکاری من هست که شما به این نتیجه رسیدهاید؟ به عرض مبارکتان برسانم که معمولا مسلمانهای کون گشاد هستند و کم کار، یقینا به همین خاطر است که شما مرا هم به همان فرض کم کار بودن چند نفر حساب کردهاید! قربانت گردم آدمهایی مثل من بخاطر اینکه وقت خودشان را به چرندیاتی مثل نماز و روزه و مسجد رفتن و گوش به چرندیات آخوندی دادن تلف نمیکنند وقت کافی برای فعالیت بیشتری دارند و همچنین بخاطر اینکه اعتقادی به جهان دیگری بجز همین جهان هستی ندارند مجبورند هر کاری که دارند در همین جا انجام دهند چون یقین دارند که پس از این زندگی، دیگر وجود خارجی نخواهند داشت در نتیجه سعی می کنند با کار بیشتر اثری مثبت از خود در این جهان برجای بگذارند.
نکته سومی که مطرح کرده بودید بر میگردد به عکسهای وبلاگ بنده. می شود شما بفرمایید منظور شما کدام عکسها بودند چون من عکس چندانی در این وبلاگ نمیبینم. نکند خدای نکرده شما فقط عکسها را نگاه میکنید و از خواندن مطالب عاجز هستید؟
نکته آخر اینکه متوجه نشدم عقدههای جنسی بنده را شما از کدام نوشته من استخراج و کشف فرمودید و بعد اینکه رابطه فلان خُسن آقا را با “مقدسات دینی” دیگر چه صیغهای است!؟ لطفا توضیح دهید چون این یکی را هم درست درک نکردم. البته تا آنجایی که میدانم مسلمین تنها به شکم و زیر شکمشان میپردازند و یقینا شما هم به همین دلیل بوده که اسلام را به فلان بنده متصل فرمودهاید!
در بخش: نقد اسلام
05
Feb
2007
جریان دستگیری و زندانی شدن فرناز سیفی را پیگیری میکنم. آخرین نوشتهاش را از جریان دستگیری و زندانش را که میخوانم تا به این جای مطلب میرسم خونم به جوش میآید، نه برای اینکه او را به زندان بردهاند زیرا به نوشته خودش بیشتر شبیه به هتل میمانده است تا زندان!! بلکه برای این جملاتاش، انگاری خود خود عیسی مسیح است! بخوانید تا بعد توضیح بدهم:
بعد حدود یک ساعت در سلولم باز می شود، زن برایم یک پرتقال آورده است. لبخند بر لب تشکر می کنم، با مهربانی می گوید خواهش می کنم دختر جان. در ذهن حرف دوستی که تجربه زندان دارد را با خود مرور می کنم: « یادت باشد زندان بان دشمن تو نیست. الکی به او پرخاش نباید کرد و انرژی را با پرخاش بیهوده هدر داد.»
زندان بان دشمن تو نیست!؟ مگر زندان بدون زندان بان هم میتواند اداره شود!؟ نکند زندان هم مشکل ما و شما نیست!؟ این است طرز فکر شما مثلا روشنفکران آن دیار!؟ خدا خیرتان بدهد خانم جان! اگر زندان بان دشمن شما نیست پس چه کسی دشمن شماست!؟ آن مردک الدنگ چلاق!؟ او که بدون همیاری همین زندان بانهای مهربان! حتی قادر نیست کون خودش را بشوید چه رسد به اداره سیستمی مخوف مثل سیستم حکومت آخوندی.
شاید بنا به نظر این روشنفکران ما، بد نباشد از این به بعد جوایز حقوق بشر و الخ را هم بدهیم به همین زندان بانها که این همه مهربان تشریف دارند!؟
خدا خیرت بدهد همشیره! همین زندان بانها بودند که زندانیان سالهای 60 را تیرباران میکردند، همینها بودند که ستونهای لرزان حکومت ظلم ملاها را مستحکم کردند و همینها هستند که اگر لازم شد شما و صد تا بی گناه تر از شما را هم شکنجه و اعدام خواهند کرد و شاید قبل از اعدام هم پرتقالی برایشان آوردند و خیلی مهربانانه طناب را هم به گردنشان خواهند انداخت!!
از ما گفتن بود، حالا شما خود دانید که اینها را چه نام بگذارید! ما اینها را مامورین خونریزی و حکومت ترور مینامیم، شما اگر دوست دارید آنها را عیسی مسیح بنامید. اینها برای ما سلولهای هر چند کوچک از بدنه حکومت ترور و وحشت هستند.
ایشان زندان و بطور کلی سیستم امنیتی حکومت آخوندی را چنان به تصویر میکشند که آدم هوس میکند یک مدتی برود زندان تفریح! آدم دلش به حال این هیولا ها زندان بان میسوزد!! من که نمیدانم چه بگویم شما خودتان بروید بخوانید و خود قضاوت کنید.
پ.ن.:
یک نگاهی هم به این قطعه فیلم بکنید تا واقعیات رندانهای جمهوری اسلامی رو کمی بهتر درک کنید.
با سپاس از جی بخاطر لینک فیلم
در بخش: آزادی بیان
04
Feb
2007
وقتی این خبر را خواندم، حداقل دو سه دقیقه داشتم میخندیدم. چنان خندهام شدید بود که نزدیک بود نفس بر بشوم. خبر را بخوانید:
اعضای باند توزیع گوشت الاغ در اصفهان دستگیر شدند
به گفته فرماندهی انتظامی استان اصفهان ، اعضای یک باند که در یکی از دامداری های واقع در شرق اصفهان اقدام به ذبح و توزیع گوشت الاغ می کردند ، دستگیر شدند. ماموران در بازرسی از این دامداری، هفت الاغ ذبح و تمیز شده را بصورت بسته بندی و آماده توزیع کشف و ضبط کردند.
منبع
حالا برویم سر مساله گوشت.
در دوران دانشجویی مدتی را در یک رستوران در جنوب فرانسه به شغل شریف ظرفشویی و کمک آشپزی مشغول بودم.
معمولا وقتی شما در یک رستوران کار میکنید نهار و شام شما مجانی است و قبل از اینکه مشتریها بیایند کارگرهای رستوران در همان رستوران غذا میخورند.
روزی که شروع به کار در رستوران کردم، صاحب رستوران از من پرسید مسلمان هستم؟ چون میدانستم که سئوالش به کجا میخواهد ختم شود، خودم پیشقدم شدم و گفتم: اگر بخاطر گوشت خوک است! هنوز نخوردهام ولی حاضرم برای اولین بار اینجا امتحان کنم.
یادم میآید اولین مرتبهای که گوشت خوک را زیر دندانم گذاشتم یک حالت بدی داشتم. خیلی احمقانه است، قبلا گوشت خوک را به صورت ژامبون خورده بودم فقط بخاطر اینکه ژامبون شبیه به کالباس بود زیاد عکسالعمل نشان نداده بودم ولی وقتی گوشت خوک را به صورت تیکه بزرگی جلو من گذاشته بود چند ثانیه طول کشید تا اولین لقمه را بلعیدم.
چند سال بعد یک دوست ویتنامی داشتم روزی من و چند نفر دیگر را دعوت کرده بود. هنگام شام وقتی پرسیدم گوشت چه جانوری است، بیچاره نمیدانست که ما گوشت سگ نمیخوریم، با اینکه آن گوشت را گران تر از هر گوشت دیگری خریده بود آن شب دست به گوشت سگ نزدم.
در همه این سالها وقتی از خودم میپرسم چرا گوشت خوک را خوردم ولی گوشت سگ را نخوردم! تنها دلیلی که میتوانم برای این کار پیدا کنم این است که گوشت خوک را انسانهای زیادی میخورند، درصورتی که گوشت سگ را فقط در شرق آسیا میخورند و شناخت من از فرهنگ آن کشورها بسیار محدود است.
حالا فکرش را بکنید، اگر ملتی در گوشهای از دنیا گوشت خر هم میخوردند، ممکن بود من و شما امروز گوشت خر را با لذت و ولع بخوریم بدون اینکه خم به ابر بیاوریم.
راستی چرا این بیچارهها را بخاطر فروش گوشت الاغ دستگیر کردهاند!؟ مگر فرقی بین الاغ و گوسفند وجود دارد!؟ البته بجز پند و اندرزهای اسلام!
نکته آخر:
با آن همه حقه بازی که توی ایران هست و با آن همه خر و گورخر ولگرد در ایران یقین دارم اکثر ایرانیها یکی دوبار در ایران کباب یا خورشت گوشت خر میل کردهاند
در بخش: فرهنگ و هنر
03
Feb
2007
آقای جامی و شرکاء بعد از اینکه دیدند عدهای از وبلاگ نویسها از جمله خُسن آقا برای ایشان و رسانه امام زمانی شان تره هم خورد نمیکنند حالا تازگیها شروع کردهاند به ارسال اسپم.
چند روزی است که ایشان و دستگاه عریض و طویل رادیو امام زمان، روزانه خبرنامهای منتشر میکنند که آنرا از طریق میل برای هر کس و ناکسی ارسال میکنند. این که مینویسم هر کس و ناکسی به این دلیل است که تا آنجایی که حقیر یادم میآید، هیچگاه در سایت رادیو امام زمان ثبت نام نکردهام، حالا به کدام دلیل آدرس میل من به لیست ایشان و شرکاء افزوده شده بر من روشن نیست. توجه داشته باشید که حقیر برای جلوگیری از ربوده شدن آدرس میلام، آدرس را به صورت تصویر در وبلاگام قرار دادهام که این خود دلیل محکمی است برای اینکه حضرت جامی و شرکاء این آدرسها را به صورت دستی (Manual) جمع آوری کردهاند.
برای اینکه شبههای برای رادیو امام زمانیها باقی نماند، بصورت کتبی اعلام میدارم که حقیر علاقهای به دریافت اسپم از رادیو زمانه یا هیچ رسانه دیگری را ندارم و اگر روزی خواستار چنین چیزی شدم شخصا اقدام به ثبت نام خواهم کرد.
ما را به خیر شما امیدی نیست مرحمت فرموده شر مرسانید!
در بخش: آزادی بیان
01
Feb
2007
دوستان عزیز با پوزش بخاطر محو شدن وبلاگ خُسن آقا از اینترنت به اطلاع میرسانم که دیشب نیمههای شب ساعت 02:56 کسانی سعی کرده بودند سرور خُسن آقا را هک کنند. خوشبختانه موفق به این کار نشده بودند. علت آن هم این است که سرور مفلوک خُسن آقا هر وقت با این گونه مشکلات روبرو شود مثل خود خُسن آقا خاموش میکند و تا خطر برطرف نشده باشد روشن نمیشود!
گفتم به اطلاع رسانده باشم که اگر مجددا گوش شیطان کر چشم شیطان کور دشمن! حمله کرد در جریان باشید.
پ.ن.:
این عکسهای آقا رو هم نگاه کنید! مثل اینکه آقا بدجوری لنگش تو هواست! نگاه کنید ببینید چرا با شالگردن جلو دهنش رو گرفته یا از بوی گند جوراب احمدی نژاد هست یا اینکه چنان مرضی گرفته که کوچکترین ویروسی میتونه جونش رو بگیر، مثل ایدز!
در بخش: کامپیوتر و اینترنت
31
Jan
2007
افزایش فشار بر ایران یا زمینه سازی برای شروع جنگ
روز 19 ژانویه زمانی که مجلس سنای آمریکا قانونی را تصویب کرد تا به ظاهر جلو حمله ارتش آن کشور را به ایران بگیرد، هشدار دادم که این فقط یک بازی سیاسی است.
طرح کنگره بعد از منع کردن آقای بوش از حمله به ایران به او اجازه میداد که “اگر نیروهای ایران در خارج از مرزهای آمریکا نیروهای این کشور را مورد حمله قرار دهند” او (بوش) میتواند بدون اجازه سنا از منافع آمریکا دفاع کند (بخوانید به ایران حمله کند).
در ادامه نوشته بودم که یقینا آمریکا برای بدست آوردن این بهانه کافی است چند شورشی شیعه عراقی را تحریک به دست زدن به عملیاتی کند تا به همین علت زمینه حمله به ایران فراهم شود.
حالا گویا دارند زمینه این بهانه را مهیا میکنند.
در خبری که همین امروز منتشر شد آمده است:
خبرگزاری فرانسه: بنا بر گزارش رسانهها، دولت آمریکا سرگرم بررسی احتمال دخالت ایران در حملهى هدفمند سىام ژانویه به پایگاه آمریکا در شهر کربلا ست. شبكهى خبری سی ان ان با استناد به اظهارات محافل دولت آمریکا گزارش داد: وزارت دفاع آمریکا مشغول تحقیقاتی است تا مشخص گردد، آیا عاملانی که با یونیفورم و سلاح مبدل نظامیان آمریکایی در این حمله شرکت داشتند، ایرانی بودند و یا توسط ایران آموزش دیده بودند؟ یکی از مقامات دولت آمریکا در این خصوص گفت، کیفیت این حمله با دیگر حملات شبهنظاميان عراقی و پيكارجويان خارجی فعال در عراق فرق داشت و ورای آن بود. منبع خبر دویچه وله
این خبر را وقتی که به خریت سپاه پاسداران که در نشریه رسمی خود سربازان آمریکایی را تهدید به ربودن کرده بیفزاییم سناریوی آمریکاییها تکمیل خواهد شد.
خبر دوم:
شورای ملی مقاومت (بخوانید سازمان مجاهدین خلق) همراه با گروهی از سیاستمداران عراقی که بیشترشان سنی مذهب بودند، کنفرانسی مطبوعاتی در بروکسل برگزار کرد. اين گروه از سیاستمداران عراقی، برای گفت و گو با نمایندگان پارلمان اروپايی، به بروکسل سفر کردهاند.
در این کنفرانس، عدنان الدلیمی، رهبر فراکسیون اعراب سنی در پارلمان عراق، گفت که «دخالت ایران در امور عراق»، دیگر یک موضوع «مخفیانه» نیست. به گفته وی هم اکنون، «همه می دانند که ایران در اوضاع عراق، دست دارد.» منبع خبر رادیوفردا
خبر سوم:
عصر دیروز جرج بوش رییس جمهور آمریکا در گفتگویی رادیویی ایران را مجددا تهدید کرد که درصورت ادامه دخالتهایش در عراق باید انتظار عواقب ناخوشایندی را داشته باشد. او گفت اگر ایران به عملیات نظامىاش علیه نیروهاى ما در عراق و غیر نظامیان این کشور ادامه دهد با واکنش شدید ایالات متحده روبرو خواهد شد. منبع دویچه وله
در هر سه خبر که امروز و دیروز منتشر شده به یک شکل ایران متهم میشود به دخالت نظامی در عراق و در خبر اول حتی ایران متهم شده به کشتن و ربودن و کشتن چند سرباز آمریکایی. به سخن دیگر این همان پیش زمینه ای بود که روز 19 ژانویه نوشتم که دولت بوش برای مقابله نظامی با ایران به آن نیاز دارد.
حالا باید منتظر شد و دید که آیا این تهدیدها عملی میشود یا اینها هم جزئی از فشار روانی است که آمریکا دارد به ایران وارد میکند. یقینا در روزهای آینده فشارها افزایش خواهد یافت و این افزایش فشار تا روز 3 اسفند که پایان مهلت حکومت ایران برای پاسخ به قطعنامه شورای امنیت است ادامه خواهد یافت. یقینا عملیات نظامی تا آن روز در کار نخواهد بود ولی بعد از اتمام مهلت ایران گزینه نظامی غیر ممکن به نظر نمیرسد، خصوصا که اگر ایران باز هم متهم به دخالت نظامی در عراق بشود.
در بخش: بحران اتمی، جنگ
30
Jan
2007
خانم مرمر خانم مرحمت فرمودهاند و حقیر را در پیام گیر پست قبل بی شعور خواندهاند. در این نوشته سعی ندارم ثابت کنم که بی شعورم یا باشعور ولی در عوض سعی دارم ثابت کنم که بنا به استدلال خانم مرمر خانم، یقینا شیعیان بی شعور هستند.
اول برویم سر استدلال مرمر خانم گل! ایشان زحمت کشیدهاند و برای حقیر پیام گذاشتهاند.
پیام ایشان:
کاش به جای وب نویسی کمی شعور وب نویسی می اموختی تا بدانی توهین به مقدسات دینی و باورهای مذهبی چه قدر زشت ونابخشودنی است البته تادنیا بوده سبک مغزانی جون تو هم بوده اند
برای اینکه استدلال ما زیاد مشکل نشود تا بلکه مرمر خانم هم آن را درک کنند، آنرا فرمول وار تجزیه تحلیل میکنم.
توهین به مقدسات دینی و باورهای مذهبی = زشت و نابخشودنی
از فرمول بالا ایشان نتیجه گرفتهاند که حقیر بی شعور تشریف دارم.
من چون بچه بسیار حرف شنویی هستم! استدلال ایشان را کاملا میپذیرم و قبول میکنم که فرمول بالا کاملا درست است.
وقتی در ریاضی فرمولی درست باشد، یعنی قابل اثبات باشد، همان فرمول را میتوان در هر جای دیگری که همان شرایط مهیا باشد بکار برود.
مرمر خانم آیا شما از رفتار شیعیان با دیگر ادیان در ایران آگاه هستید!؟ یقینا هستید! چونکه شما انسان با شعوری هستید!
در ایران شیعه، اکثر غریب به اتفاق شیعیان، پیروان تمام ادیان دیگر را از آن جمله مسیحی، کلیمی، بودایی و حتی زردشتی که یک دین ایرانی است را نجس میدانند. امیدوارم که شما معنی کلمه نجس را بدانید، اگر معنی نجس را میدانید، یقینا درک میکنید که این گونه واژه را برای دیگر ادیان استفاده کردن به چه معنی است!؟ درست فهمیدید آفرین بر هوش و استعداد شما!
فرمول بالا را برای شیعیان هم استفاده میکنیم، امیدوارم که نظر شما هنوز عوض نشده باشد!
توهین به مقدسات دینی و باورهای مذهبی = زشت و نابخشودنی
از فرمول بالا (فرمول خود شما) نتیجه گرفته میشود که بیشتر شیعیان در ایران بی شعور تشریف دارند! با این استدلال که موافقید!؟ موافق نیستید؟ عجب!؟ یک بام دو هوا!؟
برای ختم این داستان به شما پیشنهاد میکنم یک بار دیگر مطلب دیروز مرا بخوانید و توضیح بدهید که چه توهینی در نوشته دیروز من بوده!؟ من از کشته شدن یکی از دشمنان ملت ایران ابراز شادی کردهام آیا توهینی در نوشته من بوده!؟
این حق من است که از نابود شدن دشمن خود و ملتام خوشحال شوم، اینطور فکر نمیکنید!؟ مگر همین شما شیعیان نیستید که جشن عمر آتش زدن راه میاندازید!؟ و به ادیان دیگر هزار بار بیشتر توهین میکنید!؟
پ.ن.:
مرمر خانم عکسهای جالبی از فرقه شیعه که شما این همه برایش سینه چاک میکنید دارم، لطف کنید و این عکسها را ببینید. و این عکسها
بعد از دیدن این عکسها، شما به من بگویید: آیا آنهایی را که در عکسها دیدید بیمار روانی نیستند!؟
این عکسها هم دیدن دارد، جواتهای وطنی در حال خود زنی
در خاتمه ده بهمن ماه جشن سده را به ایرانیان واقعی تبریک میگویم.
در بخش: نقد اسلام