01
May
2007
روز کارگر را به همه کارگران ایران تبریک میگویم، برایشان آرزوی پیروزی و سربلندی دارم.
جمله بالا را میتوانستم به قول شیرازیها به عنوان یک تعارف آب حمومی بنویسم و از موضوع گذر کنم، ولی اوضاع اقتصادی ایران چنین اجازهای را به من و هر انسان با وجدانی نمیدهد.
کدام کارگر!؟ کارگر امروز در ایران به معنی فقیر است، فقیر نه به آن معنی که دست تکدی در مقابل دیگران دراز کند، بلکه به آن معنی که وقتی برای امرار معاش دخل و خرج با هم فرسنگها فاصله دارد. زمانی که یک کارگر یا کارمند برای امرار معاش و تامین حداقل های زندگی باید دو یا حتی سه شیفت کار کند تا یک نان بخور نمیری برای خود و خانوادهاش تامین کند، چنین کارگری را نمی توان چیزی بجز فقیر نام گذاشت.
من مارکسیست نیستم ولی این گفته مارکس را زیاد به کار بردهام که میگوید، حتی صاحبان سرمایه هم روزی در خواهند یافت که برای بهره وری از کارگر باید حداقلهایی را برای او تامین کنند، در غیر این صورت کارگر دیگر توانایی کار کردن نخواهد داشت.
از تصدق سر جمهوری اسلامی و قوانین ارتجاعی قرون وسطاییاش، امروز وضع کارگران به صورتی درآمده که دیگر توانی برای کارگران برای ادامه کار باقی نمانده است. وضع کارگر و بطور کلی شهروندان حقوق بگیر در ایران به آن مرحله از بحران رسیده که دیگر نه کارگر نای کارکردن دارد و نه صاحبان سرمایه توانایی تغییر این وضع را دارند و این دور باطل میرود تا همه شیرازههای اجتماع را بر هم زند و این همه از تصدق سر قوانین و ساختارهای آخوندی در ایران است.
برای برون رفت از این وضع ناهنجار هم هیچ راهی بجز سرنگونی حکومت آخوندی باقی نمانده. این ساختار چنان بی در و پیکر شده که دیگر نمیتوان آنرا ساختار نام گذاشت. ندانم کاریهای اقتصادی دولت احمدی نژاد هم تیر آخر را به شقیقه این رژیم شلیک کرد و با مهرورزی، فقر را در ایران همه گیر کرد.
تنها راه رها شدن از این بن بست اتحاد نه تنها کارگران بلکه همه اقشار جامعه است، تا با حرکتی جمعی این رژیم را ساقط کرد در غیر این صورت دیگر هیچ چیز از ایران باقی نخواهد ماند. این مبارزه یک مبارزه کارگری نیست، این یک مبارزه مرگ و زندگی است برای همه در ایران، از کارگر گرفته تا حتی سرمایه دار چه در این سیر سقوط سرمایه دار هم همراه کارگر به قعر خواهد رفت.
در بخش: سیاسی
29
Apr
2007
میگن بعد از اینکه امام امت از پاریس وارد ایران شد، دستور داد همه فراماسونها را جمع کنند در جماران و برای همگی نطقی کرد و فرمود: دولت فخیمه انگلیس فرموده که از این به بعد همه فراماسونها باید زیر بیضه اسلام ناب محمدی خدمت کنند!
از آن روز به بعد رابطه فراماسونهای ایرانی با دولت فخیمه از بین رفت! بابای این مشنگ هم جزو همان گروه بوده.
حالا گویا حلقه گم شده داروین را این وروجکِ بچه فراماسون دوباره پیدا کرد.
دروغ چرا تا جهنم آ آ آ آ، به گمانم که این موسسهی غیرانتفاعی انگلیسی بی نام و نشان همان حلقه گم شده داروین باشد. خدا به خیر کند!!
پ.ن.:
دیدم نانا نوشته منو جدی گرفته مجبورم کرد این پینوشت رو اضافه کنم:
دوستان وقتی آخر جملهای علامت تعجب میگذارم، به این معنی است که یا اصلا اصل خبر یا مطلب را باور نکردهام (علامت تعجب) یا اینکه پوزخندی است به آن خبر یا مطلب.
پس لطفا همه چیز را جدی نگیرید، گاهی اوقات در نوشتههای من نکتههای تعنه آمیزی تعبیه میشود که ممکن است از چشم خوانندگان مخفی بماند.
بطور کلی من دیگر به نوشتههای حاجی هودر مسلمان وقعی نمیگذارم، او دیگر رسوا تر از آن است که بتوان جدی گرفتش. فقط گاهی اوقات چنان مسخره و جوک میشود که بدم نمیآید کمی به ریشاش بخندیم و بهمین خاطر هم لینکی به او میدهم تا کمی بخندیم و شاد شویم.
آخه کدام انگلیسی میآید برای چنین کارهایی به این مشنگ مراجعه کند؟ انگلیسیها لاریجانی را دارند، اگر میخواستند از او و شرکای پرقدرت ترش سوال میکردند نه این پادوی شریعتمداری.
در بخش: دیگران
28
Apr
2007
این متن را یک پیام گذار در وبلاگ نیک آهنگ گذاشته بود. در باره فیلمی است که در مطلب قبل در باره آن نوشتم. دیدم بد نیست هموطنان داخل یا حتی آنها که امکاناتی در خارج دارند این را بخوانند. شاید فرجی شد و توانستیم به طریقی بدنه رژیم را زیر فشار قرار بدهیم.
پیام:
ایرانیان غیرتمند همیشه در صحنه این بار هم تماشاچی بودن اما این دفعه نمیگذاریم .من با بازبینی عکس متوجه شدم که این ماشین کلانتری 127 نارمک هست کلانتري نارمک در گذشته نيز داراي سابقه در اين اعمال سخيف مردم ستيزانه داشته که در 2 سال گذشته موجب شد تا درب اين کلانتري را ببندند و با امدن دولت مهر ورزي دوباره بازگشايي شد تلفن اين کلانتري :77894241 با تلفن عمومي به اين شماره تماس بگيريد و ان چه لايق اين بي وطنان است نثارشان کنيد خداوندا بر سر دختران ایران چه میاید و لی نمیدانیم خدا سالهاست چشمش را به خاطر کدام گناه نا کرده بر ما بسته است جالب این جاست وقتی من و مادرم جداگانه تماس گرفتیم با تعجب میپرسیدند فیلم را از کدام کانال تلویزیون ی پخش کردهاندکدام انسان با شرفی است که با زجه های این دختر زار نزند تف بر ما تف بر این مردم که دیگر نمیدانم چه اهانتی باید انان را تکان بدهد
لینک پیام
در بخش: حقوق بشر
26
Apr
2007
نیازی به توضیح نیست، تصاویر خود سخن میگویند. سپاس از هموطنی که زحمت کشیدند و لینک این فیلم را برایم فرستادند.
پ.ن.: این هم لینک ویدئو، اگر در صحفه وبلاگ قابل مشاهده نیست میتوایند آنرا دوانلود کنید و بوسیله ویندوز مدیا پلیر اون ببینید.
این هم آدرس یوتیوب:
http://www.youtube.com/watch?v=3zYKlSeIbrw
در بخش: حقوق بشر
25
Apr
2007
این قطعه فیلم 1 دقیقه و 3 ثانیهای از مصاحبه احمدی نژاد رو به فرمت فیلمهای تلفن همراه تبدیل کردم، اگر خواستید اینو استفاده کنید. حرفهای جالبی میزنه (حقه باز که میگن همین هست). این فیلم برای تبلیغات منفی راه انداختن برای رژیم چیز خوبی است. این آقایون جنگ زرگری راه انداختند و دوباره دارند ملت رو برای انتخابات آینده آماده میکنند. یکی از جناحهای رژیم میریزه توی خیابون ملت رو میگیره (150 هزار نفر رو توی همین چند روز گرفتند)، در عوض یک جناح دیگه از خودشونیها میان و این حرفها رو میزنن. همه این خیمه شب بازیها هم برای این هست که در انتخابات بعدی یکی رو بکنن شمر و یکی رو بکنن اما حسین مظلوم و روضه خونی به سبک شناخته شده آخوند راه بیندازند و ملت رو با این روش دوباره مثل گله گوسفند بکشن پای صندوق های رای. اینها همگی دست در دست هم دارند و منافع هر دو گروه در این شعبده بازی تامین میشود. این شعبده بازی رای و انتخابات هم فقط برای اینه که به غرب بقبولانند که اینها در ایران طرفدار دارند وگرنه برای ملت و رایاش پشیزی هم ارزش قائل نیستند.
در بخش: سیاسی
24
Apr
2007
دوران قبل از انقلاب هم بودند ارازلی که در نیروهای انتظامی هر کار دلشان میخواست میکردند و خصوصا آنهایی که شدیدا عقدهای بودند، عقدههای فرو خفته خود را با سوء استفاده از لباس قدرت سر جوانان بیچاره خالی میکردند. آن دوران را اگر بخواهیم با دوران حکومت آخوندی مقایسه کنیم مقایسهای نا عادلانه خواهد بود، چه در این زمینه تنها میتوان گفت، میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است. آنها که در آن دوران به ما زورگویی میکردند در مقابل این اوباش فرشته بودند.
تصویر زیر را نگاه کنید، نیازی به توضیح نیست. باید از این مجریان اسلام ناب محمدی پرسید: این مردک الدنگ عقدهای به چه هدفی دختر بی پناهی را با این وضع تحت فشار قرار میدهد؟ آیا حدود شرعی که شما این همه از آن داد سخن میگویید در این رابطه نا برابر رعایت شده!؟ آیا کسی از آن علمای ریز و درشت نیست که به این هیولای بی شاخ و دُم گوشزد کند که آنجا مملکت اسلامی است و برادران چماقدار هم باید حدود خود را در رابطه با خانمها رعایت کنند!؟ نکند خدای ناکرده در آن مملکت مامورین انتظامی همگی خواجهگان حرمسرا هستند که اجازه دارند چنین به زنان نزدیک شوند!؟
وقتی که قدرت بی حساب را بدست انسانها بدهند و هیچ کنترلی بر این قدرت نباشد، آنگاه است که فاجعه غیرقابل اجتناب است. حالا فرقی نمیکند این قدرت در دست یک گروهبان انتظامات باشد یا در دستان بی کفایت چلاق رهبر اَنقلاب.
برای مشاهده عکس به اندازه بزرگتر به
این لینک مراجعه کنید.
پ.ن.:
این تصویر را هم حتما ببینید:
Beauty and the beast
در بخش: ملای حیله گر
22
Apr
2007
در خبرهای دیروز و امروز میخوانیم که مجددا بگیر و ببندهای بی حجابی یا به گفته خودشان بد حجابی یا کم حجابی یا هر کوفت زهر ماری که اسمش را گذاشتهاند شروع شده. آخوند حرامزاده هر وقت به تنگنایی بر میخورد به این راه بر میگردد و از این طریق میخواهد جو رعب و وحشت ایجاد کند. دلیل آن هم این است که دیگر موضوعی در جامعه نمانده که اینها محدودیت برایش وضع نکرده باشند و مردم هم کم و بیش به آن گردن نهادهاند. از وضع دانشجویان بگیرید تا اواضاع آزادی بیان تا برخورد با کارگر و معلم و خلاصه هر چیزی که در جامعه بجنبد آخوند مثل بختک روی آن میافتد، ملت بیچاره هم عقب نشینی میکند. این یک موضوع اما با دیگر موضوعات فرق میکند. این یکی به جوانان مربوط میشود و جوان هم خواهی نخواهی کمی بیشتر از مسن ترها خُلق و خوی سرکشی دارد و هرچه اینها بگیر و ببند هم راه بیندازند باز عدهای رژیم را به چالش میکشند.
چیزی که در این خبرها بیشتر نظرم را جلب کرد این بود بعضی از دستگیر شدهگان هنگام عبور از مقابل دوربین خبرنگاران چهره خود را میپوشانند. عزیزان این شما نیستید که باید چهره خود را بپوشانید، این حکومت ننگ است و عمله اکره مزدور آن، از فاطی کماندوها بگیر تا چفیه بندهای اوباش هستند که باید از شرم چهره بپوشانند. اینها هستند که باید در مقابل دوربین شرم کنند نه آن جوانی که از حداقل حقوق انسانی خودش دارد دفاع میکند. این فاطی کماندوهای بد ترکیب و ترشیده هستند که باید چهره بپوشانند. این اوباش چفیه به گردن هستند که باید بخاطر نوکری ملا از شرم آب بشوند نه شما که روح زندگی و مقاومت هستید.
سال های اول اَنقلاب برادرم تعریف میکرد از یک صحنه شلاق زدن یک جوان شیرازی، تعریف میکرد که بعد از اینکه جوان بیچاره را زیر شلاق سیاه کرده بودند، بلند شده بود و به علامت پیروزی انگشتان خود را بشکل V نشان جمعیت داده بود.
در شرایط امروز هم جوانانی را که به خاطر رعایت نکردن حجاب میگیرند در حقیقت باید چنین رفتاری داشته باشند. این گونه جوانان هستند که روحیه مبارزه طلبی را زنده نگاه داشتهاند و با اینکه اکثر آنها در همین رژیم ترور و وحشت بزرگ شدهاند ولی هنوز نشان میدهند که انسان هستند و حاضر نیستند از اولین و مهم ترین حقوق طبیعی خود که پوشش است کوتاه بیایند.
من مدت ها ست که به این نتیجه رسیدهام که همین جوانان هستند که روزی روزگار این رژیم را سیاه خواهند کرد و خصوصا دختران این نقش را بهتر از حتی پسرها ایفا خواهند کرد. وقتی که بیش از 60 درصد دانشجوها دختر هستند یقینا این روند رشد زنان باعث سرکشی بیشتر آنها از دستگاه امنیتی رژیم خواهد شد. کافی است نگاه کنیم به وضع لباس زنها در دهه اول اَناقلاب و آن را مقایسه کنیم به وضع امروز این خود نشان از عقب نشینی کامل رژیم دارد. این فشارها که رژیم امروز میآورد همه از سر استیصال است نه قدرت.
از شما چه پنهان برخلاف این ملاهای چشم هیز، حقیر سر تا پا خطا، از دوران طفولیت تا امروز بیشتر از هر چیز از خانمهای چادر مشکی که گاهی قسمتهایی هر چند کوچک از بدن شان از لابلای آن پیداست شهوانی میشوم! باور کنید وقتی در کنار دریا با خانمهای لخت عریان روبرو میشود هیچ احساسی به من دست نمیدهد ولی همین که سر و کله یک خانم چادر مشکلی با قمبلهای بر آمده ظاهر میشود بلا نسبت شما، فلانم راست میشود! امشب با دیدن آستین و دستان این خانم محجبه (فاطی کماندو منظورم هست)، به قول آخوندها حمام بر من واجب شد! خدا این زنان پتیاره چادری را به عذاب جهنم گرفتار کند.
در بخش: حقوق بشر