Aug 07 2002
البعثت الا سلامیه الی البلاد الافرنجیه (قسمت ششم)
قسمت پنجم … قسمت هفتم
الالولك الجاليزيه : ” كتابخانه هاي كفار را آتش بزنيم عوضش يك نسخه ” زبدة النجاسات ” به آنها بدهيم كه برايشان كافي است و علوم دنيوي و اخروي همه در آنست .
منجنيق العلماء : ” البته , صد البته , كفي بزبدة النجاسات . چون خلاصه مرام اسلام همين است كه يا مسلمان بشويد يعني مطابق نص صريح ” زبدة النجاسات عمل كنيد و گر نه ميكشيمتان و يا خراج به بيت المال مسلمين بدهيد” البته كفار بايد باج سبيل به مسلمين بپردازند . ( كف زدن حضار )
تاج المتكلمين : ” پس از اينقرار راي قطعي و موافقت همه براين شد كه اين جمعيت را به كفار سوق بدهيم و هيچگونه مخالفتي در اين باب نيست . اما بزعم حقير لازم است كه بشيوهء دين نبي رفتار كنيم , چنانكه خود حضرت به ايل و تبار خودش قدر و منزلت گذاشت و نوه هاي خودش را قبل از ولادت امام كرد و طايفهء خود را سادات و احترام آنها را بهمه مسلمانان واجب دانست , چون مخارج اين نهضت از موقوفات است همهء اشخاصيكه انتخاب ميشوند بايد از علماء و سادات باشند .
عندليب الاسلام : ” صحيح است . البته كسي برازنده تر كسي مبرزتر از آقاي تاج نيست . لذا ايشان را برياست اين جمعيت انتخاب ميكنيم .
سكان الشريعه : ” اين حسن انتخاب را از صميم قلب بعموم مسلمين و مسلمات تبريك ميگويم .
سنتت الا قطاب : ” البته به ازين ممكن نميشد . ”
تاج المتكلمين : ” بنده از حسن نيت و مراحم آقايان نمايندگان ملل اسلامي لسانم الكن و نطقم قاصر است . اما آقاي عندليب الاسلام از اساتدُهء فقها است البته وجود شريفشان در چنين جهادي از واجباتست . من پيشنهاد ميكنم ايشان بسمت نايب رئيس انتخاب شوند و آقازادهء ايشان , آقاي سكان الشريعه كه نه سال دراز عمر شريفش را در بلاد كفار بسر برده و از معلوم و مجهول بهره اي كافي و شافي دارد چنانكه كتاب نفيس ” زبدة النجاسات ” بهترين معرف ايشان و شاهد مدعايم است همچنين بزبانهاي عربي , قبطي , شامي , بربري , الجزايري , فلستيني , بغدادي و بره اي و غيره را مثل عندليب تكلم ميكند . ممكن است بر سر جمعيت ما منت گذاشته بعنوان صندوق دار و مترجم ما را سرافراز و از راه لطف بپذيرند . يعني آنهم محض ثواب اخروي چون اين اقدام اجر دنيوي هرگز ندارد .
سكان الشريعه : ” حقيقته بنده نميدانم به چه زبان از اين حسن ظن آقاي تاج تشكر بكنم . البته اگر محض خاطر ايشان و نتايج اخروي اين كار نبود هرگز قبول نميكردم . ( كف زدن ممتد حضار )
عندليب الاسلام : ” من از مراحم آقاي تاج و همهء نمايندگان محترم اسلام كه در اينجا حضور دارند بسيار شرمنده ام . اما اجازه بدهيد , چون يكنفر دلاك مجرب جهت ختنه كردن كفار لازم است , آقاي سنت الاقطاب كه پسرخالهء اين بنده ميباشد و اغلب كفار كه به دين حنيف مشرف ميشوند ايشان ختنه ميكنند علاوه بر اين چندين بار محلل شده و در معركه گرفتن و روضه خواني يد طولائي دارد حتي عقرب جراره را در كف دستش نگهميدارد و براي فروش دعاي نزله و دعاي بيوقتي بهتر از او كسي را خدا نيافريده و از آداب دنيوي و اخروي بهره اي كافي دارد ايشان را بعنوان برفسور فقهيات پيشنهاد ميكنم .
تاج المتكلمين : ” البته , چه از اين بهتر؟ پيداست كه ما يكدسته از جان گذشته هستيم كه براي خير عقبي و اجر اخروي سينه سپر كرده و چنين ماموريت پر خطري را بعده ميگيريم . ( كف زدن حضار )
پس از آن آقاي رئيس صورت مجلسي را كه قبلا” نوشته شده بود , از پر شالشان در آوردند و به آقايان نمايندگان ارائه دادند تا امضاء و تصديق بشود . مفاد آن از اينقرار بود:
باقیش بری دفعه دیگه، حالا برین اینو از لاگ بامداد بخونین تا ببینین مسلمونی تا کجا پیشرفت کرده.
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 1:41 am در بخش: اجتماعی,اسلام و مسلمین,سیاسی,طنز,نقد اسلام
Comments Off on البعثت الا سلامیه الی البلاد الافرنجیه (قسمت ششم) |