May
15
2002
امروز روزنامه نوروز مطلبی را در مورد سيامک پورزند منتشر کرده بود که خواندنيست. در پی سوال خبرنگار، رئيس زندانهای جمهوری لجن ضمن اظهار بی اطلاعی از محل نگهداری آقای پورزند در جواب خبرنگار که ميپرسد شما بعنوان رئيس سازمان زندانها ميتوانيد از وضعيت او بی اطلاع باشيد. ايشان ميفرمايند: “من مسوولم ولی هر روزه […]
May
13
2002
مطلبی رو روی صفحه وب لاگ اين آقای درخشان خوندم که شديدآ کفرم را در آورد. اين دوست هموطن ما هم مثل اين هست که دندش ميخاره. ايشان فرموده اند”راستش من نمیفهمم چرا اصرار دارند چيزی را که همه میدانند، خاتمی بيايد و رسما از يک تريبون عمومی بگويد؟ “. مطلب رو خودتون ميتونيد در […]
May
12
2002
امروز بر حسب اتفاق گزارم به يک تار نمای فارسی بنام “نوانديشان جوان” افتاد در صفحه اول اين تارنما عکسی را ديدم که مشاهده مينماييد. عکس ماه نماز جمعه تهران:نفيسه مطلق- خبرنگار عکاس تهران با خود تصميم گرفتم که اين عکس و عکسی ديگری را که از روی يک تارنمای نوديست ها برداشتم مقايسه کنم. […]
May
12
2002
:: حدودآ سه سال پيش برای اولين بار بعد از 19 سال رفته بودم به ايران، نپرسيد چرا. بعد از روزهای اول که با هيجان گذشت بدون اينکه من بتونم چيزی از دور و ور خودم درک کنم چون ميدونيت همه چيز تازگی داشت، همه چيز نو بود همه چيز بوی خوب خونه رو ميداد. […]
May
11
2002
خواب و خيال من معمولآ خواب کم ميبينم، به عقيده من خواب بستگی مستقيم به اتفاقات روزمره ما دارد. يعنی اتفاقاتی که در روز می افتد در شب بسراغ ما می آيند. ديشب خوابی ديدم که بی تاثير از اتفاقات ديروز نبود. شايد بپرسيد که ديروز چه اتفاق مهمی افتاده بود که باعث شد منی […]
May
11
2002
دلم براي باغچه مي سوزد كسي به فكر گلها نيست كسي به فكر ماهي ها نيست كسي نمي خواهد باور كند كه باغچه دارد مي ميرد. كه قلب باغچه در زير آفتاب ورم كرده ست كه ذهن باغچه دارد، آرام آرام از خاطرات سبز تهي مي شود. و حس باغچه انگار چيزي مجرد است كه […]
May
11
2002
حسن آقا جان، نگفتم كه اگر بقيه اش را هم تعريف كنم عصباني ميشي ؟ ديدي حق داشتم ؟ حالا تو به اين حرفهاي من هرچي دلت ميخواد بگي بگو، ولي بايد اقرار كنم كه نظر من همونه كه بود با برخورد خشونت آميز مخالف بودم، مخالف هستم و مخالف خواهم بود. اين نظر من […]