May 12 2002
:: حدودآ سه سال پيش
:: حدودآ سه سال پيش برای اولين بار بعد از 19 سال رفته بودم به ايران، نپرسيد چرا. بعد از روزهای اول که با هيجان گذشت بدون اينکه من بتونم چيزی از دور و ور خودم درک کنم چون ميدونيت همه چيز تازگی داشت، همه چيز نو بود همه چيز بوی خوب خونه رو ميداد. يواش يواش ذهن من آماده برسی و تجزيه و تحليل اوضاع دورو ور شد. يک چيزی که خيلی عجيب و غريب مينمود لهجه يا بهتر بگم زبان من بود. نه فکر کنيد که من مثل بعضی ها که بعد از دوماه خارج بودن زبون مادريشون رو فرامش ميکنن و شروع ميکنن به کلمات خارجی بلغور کردن که نه خودشون سر در ميارن نه دورو بري هاشون. مشکل من شايد از اون هم بد تر بود. من قديمی صحبت ميکردم. بطوری که فقط مادر و پدر تمام حرفهای منو درک ميکردن و جوانتر ها بعضی لغات رو آنچنان که بايد و شايد درک نميکردند، مخصوصآ با آن لهجه غليظ شيرازی من که گويی از دوران عتيق اومده بودم به دوران جديد. خود رو در حالت يکی از اين هنرپيشه های سينما که بوسيله ماشين زمان يکدفعه از قرن 17 به قرن 20 ميان احساس ميکردم. يکی از برادرانم که از همه کوچکتر بود و زمانی که من از ديار پدر و مادر رفته بودم کودک خردسالی بيش نبود از همه متحير تر بود. به شوخی ميگفت کاکو انگليسی حرف بزن شايد ما بهتر بفهميم تو چی چی ميگی. زبان چيز قريبی هست. بخاطر همين هم شايد هست که وقتی ميخوان يک ملتی رو استسمار کنن اول به زبون او حمله ور ميشن. شايد بخاطر همين موضوع باشه که اعراب هم هيچگاه نتونستن ما رو کاملآ رام خودشون کنن. يا اينکه ديگر مللی که سرزمين ما رو اشغال کردند. آخوندا از همه بيشتر سعی کردن که زبون بی زبون مارو عوض کنن، از اول شروع کردند به استفاده از لغات عربی و حذف لغات فارسی، ولی چيزی که از آن بی خبر بودند اين بود که قبل از اين عرب زادگان ديگران موفق به اين کار نشده بودند. چگونه ميتوان زبان فارسی را با آن همه پشتوانه از بين برد.
دروسالت چرا بياموزم درفراغت چرا بياموزم
يا تو با دردمن بياميزي يا من از تودوا بياموزم
ميگر يزي زمن كه نادانم يا بياميز يا بياموزم
چون خدا باتوهست در شب و روز بعداز اين از خدابياموزم
خاك پاي ترا بدست آرم تا از او كيميا بياموزم
آفتاب ترا شوم زره معني وزه ها بياموزم
كهرباي ترا شوم كاهي جزبه كهربا بياموزم
همچو ماهي زره ز خود سازم تا به بهر آشنا بياموزم
همچو دل خون خورم كه تاچون دل سير بي دست و پا بياموزم
در وفا نيست كس تمام استاد پس وفا از وفا بياموزم
مولوی
زبان فارسی را پاس داريم