May 11 2002
خواب و خيال من
خواب و خيال |
من معمولآ خواب کم ميبينم، به عقيده من خواب بستگی مستقيم به اتفاقات روزمره ما دارد. يعنی اتفاقاتی که در روز می افتد در شب بسراغ ما می آيند. ديشب خوابی ديدم که بی تاثير از اتفاقات ديروز نبود. شايد بپرسيد که ديروز چه اتفاق مهمی افتاده بود که باعث شد منی که کم خواب ميبينم خواب ببينم؟ ديروز در مطلبی که نوشتم (چسناله سياسی) اسمی از شمس الواعظين بردم و اينکه حرفی که زده بود يک چسناله سياسی بود، و درست چند ساعت بعد از آن مطلبی را در سايت گويا خواندم با اين تيتر از پشت پرده خبر … ، اين مطلب در روح من غوغائی بپاکرد که باعت خواب ديشبم شد. در خواب ديدم که در محلی بودم نا آشنا با افرادی نا آشنا گرچه از شواهد اينگونه بنظر ميرسيد که در ايرانم و آن افراد بظاهر نا آشنا خوانواده من بودند. در صحنه خواب من مشغول جمع کردن وسايلم بودم تا به خانه و کاشنه خود برگردم(من در ايران فقط مسافر بودم)، همه چيز گويای اين بود که هيچ چيز بر وفق مراد پيش نميرود. زمان تنگ بود و همه اطرافيان من در کارها کارشکنی ميکردند. عقربه ساعت تند تر از معمول در حرکت و زمان بسرعت به لحضه پرواز نزديک ميشد. خلاصه کلام همه چيز بر عکس عمل ميکرد. زمانی که به فرودگاه ميرسم باز دوباره همه چيز برعکس است. پس از زجر فراوان هواپيما آماده پرواز است، کمربندها هم مشکل ايجاد ميکنند. آخرين چيزی که از خواب بياد دارم زمانی است که چرخهای هواپيما بهنگام برخواستن از زمين روی آسفالت گرم و چسبنده فرودگاه همچون پرمرغی به باند فرودگاه چسبيده اند. سراسيمه از خواب بيدار ميشوم. داستان از پشت پرده خبر … از سايت گويا بر پرده افکارم مرور ميشود.