May 11 2002

حسن آقا جان، نگفتم كه

نوشته:     :::       Comments Off on حسن آقا جان، نگفتم كه

حسن آقا جان، نگفتم كه اگر بقيه اش را هم تعريف كنم عصباني ميشي ؟ ديدي حق داشتم ؟ حالا تو به اين حرفهاي من هرچي دلت ميخواد بگي بگو، ولي بايد اقرار كنم كه نظر من همونه كه بود با برخورد خشونت آميز مخالف بودم، مخالف هستم و مخالف خواهم بود. اين نظر من هست و الزامي هم نداره كه كسي حتما قبولش كنه . همين اندازه كه من و تو ظاهرا با دو شيوه مختلف به قضايا نگاه ميكنيم و با وجود اين در كنار هم در يك صفحه مينويسيم و بنظر ناچيز خودم ، چندان بد هم نمينويسيم كافي هست . اين نشانگر اين هست كه فطرتا با اصول دموكراسي آشنا هستيم و تمايلاتمان به طرفش هست ولي غير از اين نكته مثبت به نكته مثبت ديگري هم اشاره ميكنم و اون اينه كه اگر تعدد آرا و فرصت و جاي بحث نباشه ، نظريات هيچگاه صيقل نخورده و آبديده نميشن و اين چيزي نيست كه آدمهايي مثل من و تو را بتونه بترسونه ولي با وجود اين، همه اينها بكنار اينكه توي سايتت منو با آدمهايي مقايسه كردي كه با من اصلا و ابدا قابل مقايسه نيستند ( و اين را خواننده حداقل از اين چند تا نامه آخري من ميتونه بفهمه) خيلي دلخور شدم ولي خب اينهم يك نظره و قابل احترام ولي نظر من نيست. اينكه توي نامه ام اين شيوه تو را تخمي خواندم ، تقصير خودت هست، چونكه تو خودت هدف گفتارت را ضربه زدن به بيضه ها كه همانا تمخها ميباشند اعلام كردي، بيخودي هم عصباني نشو. اگر هم فشار خونت رفت بالا، برو توي حيات يك آبي به گلها بده، يك دوري بزن، بعدش بيا اينجا باهم يك چايي ميخوريم. باور كن خيلي مؤثره . حالا هم از بس داد زدي باز اين جعفر آقا را بيدار كردي و او هم چسبيده يقه ام كه بقيه اعلاميه حقوق بشر را براش تفسير كنم. نه اينكه تفاسير قبليم خيلي خوب بود، حالا دنبال بقيه اش هست . خدا خفه ات كنه كه همش از تو دارم. مثل اينكه منهم بايد برم گل آب بدم ، چونكه فشارم دارم ميره بالا.
ماده 12
نبايد در زندگي خصوصي، امور خانوادگي، اقامتگاه يا مكاتبات هيچ كس مداخله هاي خودسرانه صورت گيرد يا به شرافت و آبرو و شهرت كسي حمله شود. در برابر چنين مداخله ها و حمله هايي برخورداري از حمايت قانون حق هر شخصي است.
تفسير ماده
به به، حسن آقا، يكبار ديگه از اون مقايسه ها بكني جريان را دادگاه ميكشم.
ماده 13
(1) هر شخصي حق دارد در داخل هر كشور آزادانه رفت و آمد كند و اقامتگاه خود را برگزيند.
تفسير (1) بشرطيكه پول محل اقامت خو د را در هتل پرداخت كرده باشد.
2) هر شخصي حق دارد هركشوري از جمله كشور خود در را ترك كند يا به كشور خويش باز گردد.
تفسير (2)
يعني هتله.
ماده 14
در برابر شكنجه، تعقيب و آزار هر شخصي حق درخواست پناهندگي وبرخورداري از پناهندگي در كشورهاي ديگر را دارد.
تفسير ماده 14
والله بنظر ميرسه كه اين فقط يك ماده باشه ولي تفاسيرش در چند بند هستند كه الآن خدمتتون عرض ميكنم. قسمت 1 ماده ميگه پناهنده بشن تا اونجا بتونن با خيال راحت وبدون رقيب خودشون از اين كارها بكنن مثل مجاهدين (البته ببخشيد اگه جسارتي شدها، خدا كنه اينها هم مثل حسن آقا فحشمون ندن)
قسمت دوي ماده ميگه كه در خارج از كشور آبروريزي نكنن، بعد از تبديل رژيم برگردن كشورشون اونجا با خيال راحت خودشون از اينكارها بكنن ، كسي هم كاري به كارشون نداره.
2)در موردي كه تعقيب واقعا در اثر جرم عمومي وغير سياسي يا در اثر اعمالي مخالف با هدفها و اصول ملل متحد باشد، نميتوان به اين حق استناد كرد.
تفسير (2)
يااينكه بر عكس.
ماده 15
بند 1
هر فردي حق دارد كه تابعيتي داشته باشد.
تفسير بند 1
ولي هركشوري مؤظف به داشتن هر متبوعي نيست.
بند 2
هيچ كس را نبايد خودسرانه او تابعيت خويش ويا از حق تغيير تابعيت محروم كرد.
تفسير بند 2
مثل تفسير بند يكه بعلاوه اين كه اينها را لطفا به اون كشوري بگيد كه پسر جعفر آقا توش پناهنده شده. بيچاره از ترس اينكه درخواست تابعيتشو رد نكنن و براي اينكه نشون بده كه كاملا با محيط وفق كرده، ضمن اينكه موهاشو رنگ بور كرده وقتي هم ازش ميپرسن نام پدر ميگه جفري.
ماده 16
بند 1
هر مرد و زن بالغي حق دارند بي هيچ محدوديتي از حيث نژاد، مليت يا دين با يكديگر زناشويي كنند و تشكيل خانواده بدهند. در تمام مدت زناشويي وهنگام انحلال آن زن وشوهر در امور مربوط به ازدواج حقوق برابر دارند.
تفسير بند 1
سيگار هم بكش.
بند 2
ازدواج حتما بايد با رضايت كامل و آزادانه زن و مرد صورت گيرد.
تفسير بند 2
والله بنظر چيز جالبي ميرسه ولي در عمل چندان هم جدي نميگيرنش.
بند 3
خانواده ركن طبيعي و اساسي جامعه است و بايد از حمايت جامعه و دولت بهره مند شود.
تفسير بند 3
خيلي چيزها بايد از حمايت جامعه و دولت بهره مند بشن كه نميشن. اينهم روش.
ماده 17
بند 1
هرشخصي به تنهايي يا به صورت جمعي حق مالكيت دارد.
تفسير بند يك
حقشو داره ولي خودشو نداره. بگيم يك يك مساوي.
بند 2
هيچ كس را نبايد خودسرانه از حق مالكيت محروم كرد.
تفسير بند 2
بلكه بايد زندگي رو به دهنش زهر مار كرد تا خودش داوطلبانه كنار بره.
ماده 18
هرشخصي حق دارد از آزادي انديشه، وجدان و دين بهره مند شود. اين حق مستلزم آزادي تغيير دين يا اعتقاد و همچنين آزادي اظهار دين يا اعتقاد، در قالب آموزش ديني، عبادتها و اجراي آيين ها و مراسم ديني به تنهايي يا به صورت جمعي به طور خصوصي يا عمومي است.
تفسير ماده 18
حسن آقا گوشتو بيار جلو. ميخوام يواش يه چيزي بگم.
ماده 19
هر فردي حق آزاي عقيده و بيان دارد و اين حق مستلزم آن استكه كسي از داشتن عقايد خود بيم و نگراني نداشته باشد و در كسب و دريافت و انتشار اطلاعات و افكار به تمام وسايل ممكن بيان و بدون ملاحظات مرزي آزاد باشد.
تفسير ماده 19
چه گويم كه ناگفتنم بهتر است.
ماده 20
(1) هر شخصي حق دارد از آزادي تشكيل اجتماعات، مجامع و انجمن هاي مسالمت آميز
بهره مند گردد.
(2) هيچ كس را نبايد به شركت در هيچ اجتماعي مجبور كرد.
تفسير ماده 20
بغير از بيغرض كه اجبارا بايد در اجتماعات با جعفر آقا شركت كند.

نوشته: در ساعت: 1:29 am در بخش: حقوق بشر

Comments Off on حسن آقا جان، نگفتم كه  |           

Comments are closed.

اخبار و مطالب خواندنی